از دید شما بهعنوان یك مشاور ازدواج، ازدواج موفق قابل پیشبینی است؟
میتوان گفت تا حدودی از طریق مشاورههای قبل از ازدواج، قابل پیشبینی است. ما در مشاورههای قبل از ازدواج یكسری تستها و آزمونهای شخصیتی داریم كه از هر دو طرف این قضیه میخواهیم كه بهطور جداگانه به تستها پاسخ دهند و سپس در یك جلسه با حضور یكدیگر در مورد سوالاتی كه اختلاف نظر دارند، صحبت كنند و اگر تعداد سوالاتی كه اختلافنظر آنها زیاد باشد، مسلما ریسك این ازدواج بالاست و ما از این طریق میتوانیم پیشبینی كنیم كه در آینده ازدواج آنها موفق است یا نه.
شما به مشاوره قبل از ازدواج اشاره كردید، فكر نمیكنید در جامعه ما، این نوع مشاوره بیشتر جنبه تشریفاتی و تزیینی دارد؟
نه، شاید قبلا اینگونه بوده، اما اكنون عده زیادی از جوانان نسبت به سالهای قبل مشاوره پیش از ازدواج میگیرند و البته یكی از دلایلش هم آمار بالای طلاق است. همیشه نباید به طلاق، نگاهی منفی داشت بلكه آمار طلاق در این زمینه به جوانان كمك كرده و نقش مثبتی داشته كه آنها به مشاوران قبل از ازدواج روی بیاورند.
متاسفانه در جامعه شهری ما جوانان بین مدرن و سنت گیج شدهاند و نه مدرنِ مدرن هستند و نه سنتیِ سنتی و این گمگشتی بزرگترین اختلاف را در زندگیهای مشترك رقم زده.
برای رسیدن به یك ازدواج موفق، چه شاخص و مولفههایی مهم هستند؟
چندین مولفه را میتوان برشمرد؛ 1- خودشناسی: مهمترین مولفه در این زمینه این است كه فرد خودش را خوب بشناسد با آرمانها، ارزشها و اهدافش آشنا باشد و بداندكه از نظر هیجانی در چه مرحلهای است مثلا آیا بیشتر خشم را تجربه میكند یا غم و... اینكه چقدر روی افكار و احساساتش مدیریت دارد و نیازهایش را میشناسد.
2- پیشنویس و طرحواره: پیشنویس از نظریه تحلیل رفتار متقابل به دست آمده و منظور از آن، این است كه هر فردی در دوران كودكی خود دارای یك پیشنویس و نمایشنامهای بوده و با آن آشنایی دارد. شناخت پیشنویس در كلاسهای روانشناسی رفتار متقابل TA بسیار مطرح است و روی آن روانشناسان بسیار كار میكنند اما طرحواره كه از نظریه شناختدرمانی گرفته شده، الگوهایی هستند كه روی زندگی ما تاثیر میگذارند. مثلا ممكن است شخصی دارای طرحواره طرد باشد و دایما فكر كند كه آدمهای مهم زندگیاش وی را طرد و ترك خواهند كرد و بهطور ناخودآگاه ممكن است كه كسانی را جذب كند كه در آینده وی را ترك كنند یا اینكه شخص از ترس طرد شدن به طرحواره خود بچسبد و دست به رفتارهای جبرانی بزند. این طرحوارهها خیلی بهصورت پنهانی هستند و در كلاسهای خودشناسی افراد با آنها آشنا میشوند.
3- تمایز عاطفی از خانواده: اینكه فرد هویت شناختی و عاطفی را از خانواده پیدا كرده باشد و بند ناف روانی را از خانوادهاش ببرد و وابستگی عاطفی نداشته باشد یعنی گرفتاریهای من، گرفتاریهای پدر و مادرم نیستند و گرفتاریهای پدر و مادرم، گرفتاریهای من نیستند.
4- آشنایی با مهارتهای ارتباطی: این مهارتها شامل گوش دادن فعال (همدلی)، پذیرش واقعیتهای مثبت، منفی، خنثی، پذیرش تفاوت آدمها یعنی به تعداد موجود در روی زمین، تفاوت نگرش، باورها، عقاید و ارزشهاست؛ مهارت بیان احساسات، مهارت ابراز وجود، مهارت حل مساله، تفاهم و مذاكره، اینكه فرد لازم است كه بداند در یك جاهایی باید مصالحه كند و كوتاه بیاید، و در نهایت مهارت تلاش و نگهداری از رابطه و دانه عشق. اینكه در طول زندگی از عشق مراقبت و نگهداری كند.
دیگر مولفههایی را كه میتوان در درجه دوم قرارداد که شامل سن و سال، تشابه فرهنگی، سنخیتهای عقیدتی، اقتصادی است. اما اولویتها با مواردی است كه با شماره ذكر كردم.
شما در مباحثتان، از كلاسهای رفتار متقابل TA نام برید، این كلاسها چه مفاهیم و مضامینی را برای علاقهمندان در بردارد؟
در این نوع كلاسها، ما ساختار شخصیتی افراد را بهصورت فردی مورد بررسی قرار میدهیم و به موضوعات و تحلیل روابط بین والد – بالغ – كودك میپردازیم. همچنین افراد را با پیشنویسهای زندگی و بازیهای روانی آشنا میكنیم كه اغلب شامل 24 جلسه است.
بافت و محیطی كه دختر و پسر با یكدیگر آشنا میشوند آیا در موفق بودن ازدواج تاثیرگذار است؟
به عقیده من، این متغیر بافت و محیط آشنایی، متغیر تعیین كنندهای نیست. ما مراجعانی داشتهایم كه در فضای مجازی آشنا شدهاند، یعنی نقطه استارت در آنجا بوده و سپس با آشنایی و شناخت صحیح، ازدواج موفقی را داشتهاند و یا اینكه ازدواجهایی بوده كه بهصورت سنتی و خواستگاری انجام شده اما بهدلیل نادرست رد وبدل كردن اطلاعات و شناختها، زندگی از هم پاشیده شده است. در واقع نقطه استارت آشنایی تضمین كننده و تخریب كننده ازدواج نیست.
سن ازدواج چطور؟ آیا میتوان سن ازدواج را معیاری برای ازدواج در نظر گرفت؟
نسخه واحدی را نمیتوان در این زمینه ارایه داد چراكه به خود شخص و آمادگی و نگرش مثبت وی به ازدواج بستگی دارد.
تشابه شخصیتی تا چه حد میتواند در ازدواج ایدهآل نقش داشته باشد؟
تشابه و تفاوت شخصیتی لازم است اما نمیتوان به صرف آنكه فرد كاملا شبیه من است یا كاملا با من متفاوت است تن به ازدواج بدهیم. بهعنوان مثال شخصی كه كاملا برونگراست اگر همسری داشته باشد كه درونگرا باشد قطعا در زندگی به مشكل برمیخورد.
اگر بخواهید فهرستوار ملاكهای ازدواج موفق را برشمردید، چه ملاكهایی را مهمتر از بقیه میدانید؟
احترام متقابل به یكدیگر، نگرش مثبت به همسر، توجه كافی به نیازهای طرف مقابل، آشنایی با مهارتهای ارتباطی، مهارتهای فرزندپروری.
آیا شما به مثل «ازدواج یك هندوانه دربسته است» معتقدید؟
بله، هر چند كه میتوان با مشاوره و تستهایی كه گفتم ریسك ازدواج را كم كرد اما انسان موجودی است كه در حال رشد و تغییر نگرش است مخصوصا در جامعه ما كه جوانان مدام در حال به چالش كشیدن عقاید قبلیشان هستند. اگر مشاورههای قبل از ازدواج نشان دهد كه خطر این ازدواج بالاست قطعا داخل آن هندوانه سفید است و طعم شیرینی ندارد.
بهمن ابراهیمی/مشاور ازدواج
منبع: روزنامه شرق
نظر شما