نقش و تاثير نهاد خانواده در حيات اجتماعي هر جامعه آن چنان موثر است كه هر آنچه مربوط به گسترش تمدن و رشد و شكوفايي جامعه ميشود، نشات گرفته از اين نهاد است.
خانواده هستهاول همه سازمانها و نهادهاي اجتماعي است و همه سنت ها، عقايد ، آداب و ويژگيهاي فردي و اجتماعي از طريق خانواده به نسل جديد انتقال مييابد.
البته در جوامع سنتي گذشته، نقش و كاركرد خانواده به عنوان هسته اصلي جوامع محسوس تر بود، اما در جوامع كنوني كه همان دوره گذار سنت به مدرنيته محسوب ميشود، همچنان اين نهاد خانواده است كه بر همه جنبههاي زندگي بشر تاثير دارد.
نهاد خانواده در ايران نيز همچون ديگر جوامع با پيشرفت تكنولوژي دستخوش تغييرات زيادي شده است و بدون شك تغييرات اجتماعي ، دگرگونيهايي را براي اين نهاد در كشورمان به دنبال داشته است.
شكل خانواده در ايران در گذشته گسترده بود كه درآن گروهي از خويشاوندان در كنار هم زندگي ميكردند،اما امروز آن خانوادههاي گسترده به خانوادههاي كوچك هستهاي تبديل شدهاند كه در آن فقط افراد درجه يك خانواده شامل زن و مرد و فرزند در كنار هم زندگي ميكنند.
دكتر"سعيد معيدفر"، رييس انجمن جامعهشناسان ايران بر اين باوراست كه در گذشته به دليل وجود همبستگي اجتماعي در ميان خانوادههاي گسترده، نوعي قانون نامحسوس از بروز بسياري از مشكلات اجتماعي جلوگيري ميكرد.
وي گفت:در گذشته روابط خويشاوندي حاكم بر جامعه سنتي، نوعي خويشتن داري را در افراد به وجود ميآورد و افراد براي اين كه از جامعه موجود طرد نشوند، از خودكنترلي حاكم بر جامعه پيروي ميكردند،ولي جامعه كنوني ما نه كاملا ارگانيك و قانون مدار اداره ميشود و نه براساس روابط خود كنترلي جوامع سنتي گذشته است.
رييس انجمن جامعهشناسان ايران افزود: در سالهاي اخير،دگرگونيهايي همچون كاهش تعداد خانوار، افزايش سن ازدواج به همراه افزايش سن باروري ، كاهش مرگ و مير نوزادان ،افزايش طلاق،افزايش تعداد خانوادههاي تك سرپرست به همراه فقر و بيماريهاي جديد مانند "ايدز" مشكلاتي است كه نهاد خانواده در ايران را با مشكل روبرو كرده است.
اين در حالي است به اعتقاد بسياري از كارشناسان و روانشناسان اجتماعي مشكلات و ناهنجاريهاي جوامع امروز به صورت زنجيرهوار با يكديگر در ارتباط هستند و ميتوان ريشه هر يك را در ديگري جستجو كرد.
از سوي ديگر، به اعتقاد اين كارشناسان ، همه مشكلات اجتماعي از سست شدن نهاد خانواده نشات ميگيرد و اين در حالي است كه ناهنجاريهاي اجتماعي نيز موجب سست شدن بنيان خانوادهها ميشود.
علاوه براين ، مشكلات اقتصادي به عنوان يكي از عوامل موثر در ايجاد ناهنجاريهاي اجتماعي از عوامل تهديدكننده بنيان خانوادهها در جوامع امروز محسوب ميشوند.
"محمدرضاخباز" معاون اجتماعي سازمان بهزيستي در اين مورد گفت: تحقيقات و بررسيها نشان ميدهد كه بيشتر افراد آسيب ديده اجتماعي ،بيكاري و فقر را مهمترين مشكل خود اعلام ميكنند.
وي افزود: از طرفي رواج پديده طلاق و اعتياد موجب رشد و دامن زدن به آسيبهايي همچون زن خياباني، كودك كار و خياباني و ديگر آسيبهاي اجتماعي جامعه ميشود.
به گزارش سازمان ثبت اسناد و املاك استان تهران ،آمار طلاق در شش ماهه نخست سال ۱۳۸۵بالغ بر ۱۱هزارو ۸۴مورد بوده است كه اين رقم در مقايسه با سالهاي گذشته ، رقم نگرانكننده اي است.
"غلامرضا رضاييفر" معاون دفتر آسيبديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي گفت :
جايگاه و نوع وضعيت خانواده سرمنشا بسياري از آسيبهاي اجتماعي است و ميتوان به جرات گفت علت اصلي مشكلات اجتماعي مانند رشد طلاق و ساير آسيبهاي اجتماعي كه نهاد خانواده را تهديد ميكند همان توسعه شهرنشيني و صنعتي شدن جوامع كنوني است.
وي ، افزايش چالشهاي اجتماعي، تهاجم فرهنگي، بيكاري و اعتياد رااز ديگر عوامل موثر در از هم پاشيدگي نهاد خانواده ذكر كرد.
رضاييفر افزود: پديده دختران خياباني، زنان آسيب ديده، كودكان خياباني، متكديان، كودكان كار و اختلال هويت جنسي ازديگر آسيبهاي اجتماعي موجود در جامعه كنوني است كه در مقايسه با ديگر آسيبها دامنهاي وسيع دارند.
وي گفت:گسترش شهرنشيني در جوامع امروزي امري اجتناب ناپذيراست و نميتوان از آن جلوگيري كرد پس بايد به دنبال راههايي براي جلوگيري از افزايش ناهنجاريهاي اجتماعي گشت.
جامعهشناسان براين اعتقادند ، از آنجا كه كشور ما هنوز تا حدودي سنتهاي گذشته را حفظ كردهاست، براي جلوگيري ازافزايش آنومي و ناهنجاري موجود، بايد همبستگي اجتماعي را تقويت كرد.
رييس انجمن جامعهشناسان ايران در اين زمينه بر تقويت اعتماد اجتماعي بين افراد تاكيد كرد و گفت: بازگشت به سنتهاي پسنديده گذشته در بسياري موارد راهي براي كاستن از معضلات كنوني است كه خانواده را تهديد ميكند.
دكتر معيدفر افزود: تقويت مذهب در جامعه به عنوان يك عامل بازدارنده قوي، راهكار ديگري براي تثبيت موقعيت خانواده و جلوگيري از افزايش آسيبهاي اجتماعي است.
وي گفت:رهنمودهاي دين اسلام در مورد خانواده به گونهاي است كه عمل به آن ضامن سلامت خانواده و اجتماع است.
به هر حال، تحكيم بنيان خانواده ضامن سلامت جامعه است و هرچند كه ممكن است روابط خانوادگي از نوع روابط اخلاقي و عاطفي محسوب شود، اما تقويت قوانين مربوط به خانواده نيز نوعي حامي و پشتيبان براي جامعه فردا محسوب ميشود.
از اين رو، بايد براي انواع ناهنجاريهاي خانوادگي و اجتماعي راهحل مناسبي را برگزيد، زيرا چشمانداز فرداي روشن ما در سلامت خانوادههاي امروز است.
بنابراين، دسترسي به يك راهحل جامع براي حفظ بنيان خانواده و اجتماع نيازمند اجراي يك برنامه مناسب اقتصادي،اجتماعي، فرهنگي و آموزشي از سوي مسوولان و كارشناسان مرتبط با امور خانواده و اجتماع است كه دراين مسير بايد به سمتي پيش رفت كه در كنار گسترش شهرنشيني و مدرنيته، خانواده و اجتماع نيز استحكام خود را حفظ كند.