به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ؛ رویهیی كه در كشورهای توسعه یافته و عضو سازمان همكاری اقتصادی و توسعه دنبال میشود این است كه در سالهای گذشته متناسب با افزایش امید به زندگی سن بازنشستگی را هم افزایش دادهاند تا هزینه افزایش امید به زندگی به صندوقها تحمیل نشود. با این وجود راهحلهای متفاوتی از سوی كارشناسان این حوزه پیشنهاد میشود. ایراندخت عطاریان، مدیرعامل صندوق بازنشستگی كشوری در این گفتوگو به بررسی چالشهای صندوقهای بازنشستگی و اصلاح آن با توجه به چالشهای سالمندی در كشور پرداخته است.
با توجه به اینكه سالمند شدن جمعیت، نگرانیهایی درباره سرعت رشد اقتصادی در آینده را ایجاد میكند و عملكرد و انسجام مالی درباره مراقبتهای بهداشتی، سیستمهای بازنشستگی و بالاخره رفاه زندگی در این دوران را به دنبال دارد، به نظر شما مهمترین اقدام عملی كه در حوزه بازنشستگی باید صورت گیرد كدام است؟
مهمترین اقدام در این حوزه اصلاح سیستمهای بازنشستگی است كه موضوع بسیار با اهمیتی است و اكثر بحثهای بینالمللی در زمینه سالمند شدن جمعیت نیز بر اصلاح سیستمهای بازنشستگی تمركز كرده و منعكسكننده این واقعیتند كه افزایش شمار سالمندان و افزایش طول عمر، باعث رشد هزینه برای طرحهای بازنشستگی است در نتیجه نیاز به تامین مالی بلندمدت معتبر را اجتنابناپذیر میسازد. البته این اصلاحات تنها محدود به سیستمهای بازنشستگی نیست، در واقع تمركز اصلی بر اصلاح سیستمهای بازنشستگی قرار دارد، ولی در مقابل طراحی سیستمهای بازنشستگی، تامین اجتماعی، مالیات و سیاستهای بازار كار را تحت تاثیر قرار میدهد.
آیا عوامل مطرح درباره روند افزایش سن جمعیت كشور با سایر كشورها یكسان است یا این عوامل در هر كشوری متفاوت است؟
روند افزایش سن جمعیت در هر كشوری از جهان كه اتفاق میافتد دو عامل حتما در آن دخالت دارد. یك- افزایش طول عمر؛ در بیشتر مناطق دنیا مردم به طور قابل ملاحظهیی نسبت به دهههای پیشین عمر طولانیتری دارند. در تمام جهان امید به زندگی از سال 1950 حدود 20 سال افزایش یافته است و طبق پروژههای تقسیمبندی جمعیت جهانی سازمان ملل سن امید به زندگی تا 76 سال رسیده است و عامل دوم كاهش باروری در 50 سال اخیر است. نرخ كلی باروری جهانی از 5 فرزند برای هر زن به حدود 5/2 فرزند برای هر زن كاهش یافته است. از آنجا كه خانوادهها فرزندان كمتری دارند در نتیجه به تعداد جمعیت سالمند اضافه میشود. این دو عامل در همه كشورها در رشد جمعیت سالمند یكسان است كه در كشور ما هم صدق میكند. یعنی روند سالمند شدن، هم در كشورهای توسعهیافته و هم در كشورهای در حال توسعه اتفاق میافتد، اما ممكن است فهرست كشورهایی با بیشترین تعداد افراد بالای 60 سال در این روند تغییر كند.
اصلاح سیستمهای بازنشستگی در كشورهای دیگر به چه شكل صورت میگیرد؟
اصلاح بازنشستگی در بسیاری كشورها معمولا به شكل اصلاح در جزییات است كه به كندی صورت میگیرد ولی با ابعاد بسیار همچون كاهش در مزایا، افزایش حق بیمهها در سیستم بازنشستگی، توسعه و ایجاد حسابهای انفرادی و تغییر تدریجی در قوانین مرتبط با سن بازنشستگی اتفاق میافتد. اصلاحاتی كه با شرایط مطلوب برنامهریزی شده باشند بر كل سیستم اثر میگذارد و راه گریزی ایجاد نمیكند، مثلا در شرایطی كه از طریق بیمه بیكاری و ازكارافتادگی آثار بازدارنده برای كار كردن به وجود میآید، شاخص طرحهایی مثل ارتباط مزایا با نرخ وابستگی و ارتباط سن بازنشستگی با سن امید به زندگی، میتواند سیاستهای متضاد را كاهش دهد.
نظر شما درباره حضور بخش خصوصی با حمایتهای دولتی برای اصلاح این وضعیت چیست؟
در این مسیر امكان بیتفاوت بودن وجود ندارد. زیرا تفكر دقیق و مذاكرات ماهرانه برای گذر به اقتصادی مستحكم، با عدالت و حمایتهای دولتی امكانپذیر است. بخش خصوصی با بهرهمندی از حمایت و سیاستهای دولت باید پیش بینیهای لازم را در نظر بگیرد تا این روند به سوی دوران زندگی طولانی و كاركنان مسنتر بیشتر گرایش پیدا كند. در هر صورت نقش بازنشستگی خصوصی میتواند یك نقش مهم در دراز مدت باشد.
آیا انواع سیستمهای بازنشستگی به طور یكسان با مقوله سالمند شدن جمعیت مواجه هستند؟
می توان گفت سالمند شدن جمعیت مفهومی است كه انواع سیستمهای بازنشستگی نیز با آن مواجه هستند. سیستمهای توازن هزینه با درآمد كه از طریق دولت تامین مالی میشوند، با چالشهای جدیدی روبهرو هستند، در این گونه سیستمها تعداد مستمریبگیران رو به افزایش است در حالی كه تعداد افرادی كه حق مشاركت پرداخت میكنند رو به كاهش است. سیستمهای بازنشستگی كه به صورت اختیاری تامین مالی میشوند، یعنی بودجه داوطلبانه دارند نگران سیاستهای اقتصادی آینده هستند. البته باید متذكر شد كه سیستمهای اجباری نیز برای دولت مسائل و مشكلات خاص خود را دارند.
با توجه به چالشهایی كه هماكنون پیش روی اصلاح سیستمهای بازنشستگی است به نظر شما آیا راهحلی وجود دارد؟
البته، تركیبی از هر دو سیستم میتواند یك راه برای كاهش ریسك این دو سیستم باشد. برخی كشورهای توسعهیافته مسائل بازنشستگیشان را از طریق تبدیل سیستم مزایای معین به شكل خاصی از سیستم مشاركت معین با موفقیت حل كردهاند. مثلا در كشور آلمان، فرمول مزایای معین توسط یك عامل پایدار تجدید نظر و اصلاح شد. این عامل به تناسب اضافه شدن جمعیت سالمند، افزایش حقوق بازنشستگی سالانه را كاهش میدهد. در خیلی از كشورها از این دو روش اصلاحی استفاده میكنند. در ایران نیز صندوق بازنشستگی كشوری سعی كرده است مطالعات خود را در زمینه نظام تامین اجتماعی چند لایه و امكان استقرار آن گسترش دهد تا برای برخورد با تاثیرات منفی تغییرات جمعیتی بر بازنشستگی در آینده آمادگی لازم را داشته باشد. در پایان لازم میدانم یادآور شوم كه هرچند مهمترین اقدام، اصلاح سیستم بازنشستگی است اما باید توجه داشت كه الگوهای موفق اصلاحات بازنشستگی نیازمند كاربرد استراتژیهای جامع به ویژه درباره افزایش موثر مشاركت سالمندان در بازار كار است.
نظر شما