سلامت نیوز : سالها و دهههاست که نرخ بالای جراحی زیبایی چهره و پیکر در ایران، فراوان به زیر پرسش کشیده شده است. تا به آنجا که فیلمی نیمهمستند با نام «دماغ به سبک ایرانی» در اینباره ساخته و رهسپار جشنوارههای فرنگی شده است. بهتازگی شیوههای نوین درمان چاقی یا حتی افزایش قد نیز به جراحیهای بازآرایی و زیبایی چهره و پیکر افزوده شده است. این در حالی است که بسیاری از نرخ بالای خدمات درمانی و داروهای کمیاب و نایاب بیماریهای سنگین و سهمگین گله و شکایت دارند و نظام درمانی و پزشکان را به زیر پرسش و چالش میکشانند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق ؛ چگونه است مردمانی که تن به آزمایشها و معاینههای پیشگیرانه سالانه پیکری و روانی نمیدهند و حتی هزینه درمانهای بهنگام و ضروری را در گوشه یا بیرون سبد خانوار میگذارند، تا این اندازه برای جراحیهای نالازم زیبایی چهره و پیکر هزینه میکنند؟!آیا این واقعیت که نرخ اینگونه جراحیها در مرز پرگزند ما بسیاربسیار فراوانتر از دیگر سرزمینها بوده و هست، نمیتواند نشاندهنده فاش و آشکار «نمایشگر» بودن چشمگیر شخصیت (سرشت و منش) بسیاری از ما ایرانیان باشد؟
این در حالی است که بسیاری از ما ایرانیان برای رهایی از اختلالات و مشکلات روحی-روانی آزاردهنده و ویرانگرمان حاضریم تاوانهای سنگین و سهمگین بپردازیم اما حاضر به پرداخت هزینه چند جلسه رواندرمانی و رفتاردرمانی نبوده و نیستیم و دارودرمانی را هم پس از چندی، سرخود کنار میگذاریم.
به احتمال فراوان، معیارهای برگزیدن زنان و نیز مردان در این مرز پرگزند، بر مدار زیبایی چهره و پیکر و نه توانمندی روحی-روانی آنان میچرخد که اینچنین منش شخصیتی را به سوی نمایشگر بودن راهنمایی کرده است و گرنه سرشت زیستشناختی به تنهایی نمیتواند این شمار بالای رفتارهای نمایشگرانه را توجیه کند.
متاسفانه هنوز بسیاری از مادران و حتی پدران میانسال و سالمندان (که به ظاهر دنیادیده و زندگی آزموده برشمرده میشوند) هنگام نشستن بر مسند تایید تا تکذیب عروس یا داماد، بیشتر ظاهر را پیش چشم و ذهن خود مینشانند. هنگامی که دنیادیدگان اینگونه رفتار میکنند، از جوانان و نوجوانان ناکارآزموده چه چشمداشتی میتوان داشت؟!
این در حالی است که هنوز شمار دقایق و ثانیههای نرخ مطالعه در ایران، افزایشی نشان نمیدهد و بیشتر آدمیان هنوز به آن اندازه از فراست دست نیافتهاند که چشمه ذهن و اندیشه خودشان را جوشان کنند.
در حالی که زندگی در حالگذار از سنت به مدرنیته امروز ما نیازمند مهارتهای زندگی بهمراتب بیش از پیش است و دیگر نمیتوان با سازوکارهای زندگی سنتی و قدیمی ره پیمود. بیگمان در چنین ایستار اجتماعی، باید نرخ سرانه مطالعه دستکم در میان جوانان و نوجوانان بسیار فراتر از این باشد اما چنین رویکردی از سوی اینان پیش چشم و ذهن نمینشیند و همهچیز بر مدار گیرایی و زیبایی صرفا ظاهری چهره و پیکر میچرخد.