به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه تهران امروز ؛ در گذشته معتاد به عنوان یك مجرم و بعد از آن مریض شناخته میشد. ولی امروزه به معتاد نباید مریض یا مجرم بگوییم زیرا معتاد به یك مسئله تبدیل شده است و باید آن را حل كنیم. كسی كه مریض است درمان میشود و مجرم هم به زندان میرود. داستان از مریض و مجرم گذشته است. در ایران 32 میلیون خانوار وجود دارد و در مقابل آن فكر میكنم عدد 4-5میلیون نفر معتاد در كشور داریم. با این حساب میتوان گفت یك هشتم این خانوارها معتاد هستند. 4-5 میلیون تعداد شاید سقف معتادان ایران نیست و شاید بیش از این معتاد در ایران وجود داشته باشد.
به همین دلیل میتوان گفت قبح قضیه شكسته شده است. گاهی در تصمیمگیریهای كلان فكر میكنیم اگر مسئلهای را به مردم اعلام نكنیم آنها بیاطلاع خواهند ماند. ولی در این خصوص به همان اندازهای كه مسئولان در جریان هستند مردم نیز از جزئیات خبر دارند و گاه اطلاعات آنها بیش از حكومت است. در حال حاضر تعداد كمپهای ترك اعتیاد ما بیش از تعداد دبیرستانهای كشور است. وقتی این كمپها و معتادانی كه به آن رجوع میكنند، وجود دارند. پس نمیتوان مسئله را از مردم پنهان كرد. با این همه معتاد چه چیزی قرار است از مردم پنهان شود؟ مردم صاحب این معتادان هستند و آنها را میبینند. ضمن آنكه اعتیاد آمار رسمی ندارد و مسئولان برآوردی در این زمینه دارند. كدام نهادهای دولتی آمار رسمی دارد؟ در هیچ كجای دنیا امكان تولید آمار رسمی معتادان وجود ندارد.
اگر اعتیاد از محرمانه بودن خارج شود دو نگرش به آن خواهد شد كه به نوع رفتار رسانه و حكومت بستگی دارد. اگر قرار بر استفاده سیاسی و ابزاری باشد مسلما، حل مسئله اعتیاد به انحراف كشیده خواهد شد. ولی اگر بخواهیم استفاده فرهنگی، اجتماعی درستی از آن داشته باشیم، اثر مثبتی روی جامعه خواهد گذاشت. قدم اول درمان اعتیاد در كشور، پذیرش موضوع به جای كتمان آن است. كه ما این قدم را برداشتهایم. وقتی باور داشته باشیم اعتیاد وجود دارد و همه افراد یك جامعه خود را در این مسئله مقصر بدانند، باعث میشود كه كارشناسان، مردم، حكومت و حتی خود معتادان دست به دست یكدیگر داده و این معضل اجتماعی را از بین ببرند. فرد در اوایل اعتیاد از آن لذت فردی میبرد و بعد از گذشت چندی اعتیاد او بلای جان خود، خانواده و جامعهاش میشود و به صورت یك معضل اجتماعی بروز میكند.
این در صورتی است كه در كشور ما همیشه بدترین شیوه كه سركوفت و سرزنش است را برای معتادان در پیش گرفتهایم. همچنین آمارهای طلاق همیشه در دست بوده و محرمانه نبوده است. طلاقهای نهایی ثبت میشود، پس آمار دقیقی در این مورد وجود دارد. البته شمارش درست طلاق روندی است كه به آسانی قابل كنترل نیست. طلاق یك مسئله اجتماعی است كه دلیل بخش عمده آن مشكلات اقتصادی، اعتیاد، تفاوتهای فرهنگی، نوع نگرش افراد به زندگی و... است. طلاق یك مسئله چند شاخهای است و نمیتوان گفت كه به یك دلیل است. حتی استان به استان هم فرق میكند. بهطور مثال در كرمانشاه طلاق به دلایل اقتصادی، تهران به دلیل مسائل فرهنگی، در برخی استانها به دلیل تعصبات بیش از حد، سنت و آداب و... است. برای كاهش این مسئله اجتماعی با شرایط فعلی باید 10 سال زحمت كشیده شود تا كاهش چشمگیری در آن مشاهده شود.
نظر شما