سلامت نیوز : آتش موادمخدر این روزها آنقدر در كشور شعله ور شده است كه برای یك بار هم
شده، تلویزیون ملی پا روی تمامی خط قرمزها بگذارد و برایش مناظره تلویزیونی
ترتیب دهد. چرا كه سالهاست موادمخدر و آسیبهای مرتبط با آن بلای جان
خانوادهها شده است. محرك و مخدرش هر دو با هم. به همین خاطر روزی نیست كه
رسانهها از آسیبهایش و بلایی كه بر سر جوانها میآورد حرف نزنند. به
گزارش تهران امروز، آنچه روز جمعه در مناظره تلویزیونی گذشت به خوبی نشان
میداد كه هنوز فاصله اخبار رسمی در حوزه موادمخدر با آنچه در جامعه به
صورت غیررسمی میگذرد با یكدیگر فاصله فاحشی دارند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه تهران امروز ؛ شاید به همین دلیل بود
كه حمیدرضا جلاییپور- جامعهشناس و استاد دانشگاه- در بخشی از این مناظره
لب به اعتراض گشود و با بیان اینكه هنوز در مورد تعداد معتادان در كشور بین
دو تا چهار میلیون نفر اختلافنظر وجود دارد، گفت: بنا بر تحقیقی كه انجام
دادهام شش علت در توضیح علل رشد فزاینده اعتیاد وجود دارد كه مهمترین
علت موثر در رشد فزاینده معتادان در كشور این است كه نهادهای حاكمیتی
بهطور مستقیم با صحنه آسیبهای اجتماعی كار نمیكند. این جامعهشناس
برجسته میگوید: باید بتوانیم به آمار دقیقی از تعداد معتادان در كشور دست
یابیم تا بر اساس آن در مقابل آسیبهای اجتماعی كه پیش روی این معضل خطرناك
است، اقدام كنیم. در این برنامه تلویزیونی سردار علی مویدی، رئیس پلیس
مبارزه با موادمخدر هم با اعلام یك خبر تكان دهنده تا مدتی محتوای
گفتوگوهای برنامه تلویزیونی را تحت تاثیر قرار داد.
به گفته این مقام ارشد
پلیس در تنها دهه 90 شمسی4000 تن انواع موادمخدر در كشور توسط پلیس كشف
شده است. وی همچنین با استناد به افكارسنجیهای انجام شده در مورد مصرف
موادمخدر میگوید: نقش خانواده در نابسامانیهای مصرف موادمخدر بر اساس این
افكارسنجی 22 درصد، نقش فقر و بیكاری 15 درصد، نقش دوستان ناباب 13 درصد و
نقش اعتیاد والدین 15 درصد است. رئیس پلیس مبارزه با موادمخدر همچنین
میافزاید: فشار بیش از حد روی جوانان بر اساس این افكارسنجی 10درصد،
كنترل اجتماعی ضعیف 9 درصد، ضعف دینداری چهار درصد و دسترسی آسان به
موادمخدر نیز چهار درصد برای نابسامانیهای موجود در زمینه مصرف موادمخدر
نقش داشتهاند.
مردم باید كمك كنند
جان و مال و ناموس سرش نمیشود. همچنان پیش میرود و خانوادهها را به
آتش میكشد. جان میگیرد و همه را یكجا به باد میدهد. تلفات موادمخدر به
مصرفكنندگان محدود نمیشود. جوانان بسیاری در مبارزه با ورود آن به كشور
جان خود را از دست دادهاند. دیگر همه جامعه را درگیر خود كرده و تك تك
افراد با آن دست و پنجه نرم میكنند. حوزه موادمخدر شاید تنها حوزهای از
آسیبهای اجتماعی باشد كه چون همه مردم از میزان تخریبش آگاه هستند
میتوانند به دستگاههای دولتی به صورت خودجوش جهت ریشه كنیاش كمك كنند.
دكتر سیدحسن موسویچلك درباره حضور مردم در بخش پیشگیری و مبارزه با
موادمخدر به تهران امروز میگوید: یكی از مهمترین راههای كاهش آسیبهای
اجتماعی در زمینه موادمخدر بسترسازی برای مشاركت مردم در این حوزه است.
این مشاركت باید مستمر بوده و مشاركت مردم را باور داشته باشیم. این باور
نه در حرف بلكه در عمل بوده و زمینه آن را فراهم كنیم تا از تمام ظرفیتهای
مردمی برای بخش مبارزه با موادمخدر و اعتیاد استفاده شود. ولی نباید از
یاد برد كه لازمه این حركت آن است كه با مردم صادق و شفاف باشیم، زیرا تا
زمانی كه مردم حساس نشوند مشاركت نخواهند كرد.
رئیس انجمن مددكاری اجتماعی ایران در ادامه میافزاید: اولین قدم جذب
مشاركت مردم این است كه در ابتدا به آنها اطلاعات درستی در این زمینه داده
شده و صادقانه و شفاف در این حوزه با مردم صحبت كرد تا مردم به این حوزه
قدم بگذارند. چرا كه در گذشته ما نتوانستیم مردم را در حوزه موادمخدر پای
كار بیاوریم. دلیل آن هم دید امنیتی و دولتی به این موضوع است. نكته بعدی
اینكه همیشه از برنامهها، آموزشها و نوع اطلاعاتی كه داده میشود عقبتر
از نیاز مردم است. این اطلاعات، كاربردی نیست. باید فضا را به گونهای در
جامعه درست كنیم كه اطلاعات داده شده كمك كند كه مردم درگیر حوزه موادمخدر
شوند. ضمن اینكه آموزشهایی كه در این حوزه میدهیم نباید الزاما با موضوع
خاص موادمخدر باشد. این آموزشها میتواند مستقیم و غیرمستقیم باشد.
به
گفته او، آموزشهای مستقیم صرفا راجع به انواع موادمخدر و ضرر و زیان آن
است و آموزشهای غیرمستقیم مهارتهای اجتماعی، زندگی و مقابله با مشكلات
میتواند باشد. بخشی از این مهارتها میتواند از مدرسه شروع شود و بخشی
دیگر در مساجد (توسط روحانیون)، تشكلهای غیردولتی، رسانهها و...
میتوانند این مهارتها را آموزش دهند. به نظر میرسد باید از هر كسی كه
فرصتی برای آموزش دارد در این حوزه استفاده شود، منتهی آموزشهایی كه درست و
اطلاعات آن تاثیر گذار باشد. این مهارتها میتواند كمك كند كه در حوزه
پیشگیری موادمخدر موفقیتی حاصل كنیم. ضمن اینكه نباید انتظار داشته باشیم
در مدت كوتاهی به نتیجه مطلوب و دلخواه خود برسیم زیرا كارهای فرهنگی در
مدت كوتاه نتیجهای نخواهد داد.
دكتر موسویچلك با اشاره به جایگاه پیشگیری در بودجه میگوید: كل
بودجهای كه برای پیشگیری موادمخدر گذاشته میشود، 10 درصد اعتبار پیشبینی
شده هم نیست. زیرا اعتقاد به پیشگیری وجود دارد. در حرف میگوییم كه
پیشگیری مقدم بر درمان است، در عمل این تحقق پیدا نمیكند.
او با تاكید بر نقش بسزای خانوادههایی كه با اعتیاد درگیر هستند ادامه
میدهد: بالطبع خانواده میتواند بیشترین نقش را در نجات یك معتاد داشته
باشد. وقتی كسی مریض شده به بیمارستان میرود همه فامیل به ملاقات او
میروند اما اگر معتاد شود عموما از او فرار خواهند كرد. مریض، یك بیمار
جسمی است در صورتی كه معتاد هم بیماری جسمی و هم بیماری روحی دارد و ضمن
آنكه نگاه اجتماع به او مثبت نیست. اگر پای كسی بشكند جامعه با پذیرش آن
مشكل ندارد اما كسی كه اعتیاد دارد جامعه و حتی خانواده با پذیرش او مشكل
خواهد داشت. نقش خانواده مهم است زیرا حمایتهای روانی و اجتماعی اعضای
خانواده میتواند یك پشتوانه خوبی برای فرد معتاد باشد.
دكتر موسویچلك در ادامه به افرادی كه اعتیاد را ترك كردهاند میگوید:
پذیرش اجتماعی برای سوق ندادن دوباره به سوی اعتیاد این افراد، بسیار
ضروری است. نباید پنداشت كسی كه سابقه اعتیادی در زندگیاش دارد به پایان
كار رسیده است. باید فرصت بازگشت مجدد به فرد داده شود. و اینكه فرد معتاد
خود را هم باور داشته باشد و خانواده و جامعه نیز او را باور داشته باشند
ضروری است تا فرد معتاد بتواند به زندگی عادی برگردد.
با یك الگو نمیتوان همه چیز را حل كرد
علیرضا یگانگی نیز در زمینه حضور مردم در بخش مبارزه با موادمخدر
میگوید: در دنیا ثابت شده، به علت آن كه دولتها نگاه قانونی به مسئله
اعتیاد دارند و تخطی از آن جریمهای خواهد داشت نمیتواند در قسمت درمان
حضور فعال داشته باشد. وقتی گروههای مردم نهاد میخواهند این كار را انجام
دهند مردم نمیتوانند آن را به عنوان یك بیماری قبول كنند و دلیل آن هم
رفتارهایی است كه یك معتاد بعد از مصرف موادمخدر از خود نشان میدهد. زیرا
مردم میگویند كسی كه بیمار است دزدی نمیكند ولی این آدمها دست به سرقت
میزنند. مهمترین كار كه بتوان مردم را در این پروسه قرار داد این است كه
آگاهی از بیماری اعتیاد به آنها داد. این را باید بدانیم مردمی كه
میخواهند در این بخش مشاركت كنند ذهنیت كاملا منفی به مقوله اعتیاد و
موادمخدر دارند. زیرا افراد معتاد اطراف خود را دیدهاند.
این كارشناس بخش اعتیاد با تاكید بر دشوار بودن این اطلاعرسانی به
مردم میافزاید: به همین دلیل نوع فرهنگسازی در مورد اعتیاد با فرهنگسازی
در موارد دیگری مانند راهنمایی و رانندگی بسیار متفاوت است. این نكات زیری
است كه خیلی به آن پرداخته نمیشود. یك الگو برای خود جلوی روی خود قرار
داده و در تمام موارد طبق آن پیش میرویم. در تلویزیون در مورد بیماری
اعتیاد میگوییم خانوادهای كه معتادی دارد زیاد گوش شنوایی برای شنیدن این
بیماری ندارد. زیرا زندگیاش توسط موادمخدر به تباهی كشیده شده است. به
همین سبب فرهنگسازی در بحث اعتیاد باید از پلههای پایین به سمت بالا
باشد. یعنی سازمانهای مردم نهاد را پیدا كرده و از برنامهها، همایشها و
اطلاعاتی كه دارند و باعث موفقیت آنها در این پروسه درك یك معتاد شده،
استفاده كرد. این نوع فرهنگسازی طول خواهد كشید ولی باید صورت به صورت
باشد.
اگر یك كارشناس ساعتها برای مادری كه بچه معتاد دارد صحبت كند شاید
به اندازه روبهرو شدن با مادر معتاد دیگری تاثیرگذار نخواهد بود. ولی
مهمترین نقش را در این بخش سازمانهای مردم نهاد دارند. ضمن آنكه معمولا
در همایشها گروهی از كارشناسان و مسئولان صحبت میكنند. این سخنرانیها
بیش از صحبتهای یك فرد معتاد یا خانوادهاش تاثیر نخواهد داشت. باید كسی
باشد درد اعتیاد را كشیده و مشكلات و سختی آن را پشت سرگذاشته آن را ترك
كردهاند. نوع برنامهریزی همایشها بد است.
آتش موادمخدر این روزها آنقدر در كشور شعله ور شده است كه برای یك بار هم شده، تلویزیون ملی پا روی تمامی خط قرمزها بگذارد و برایش مناظره تلویزیونی ترتیب دهد. چرا كه سالهاست موادمخدر و آسیبهای مرتبط با آن بلای جان خانوادهها شده است. محرك و مخدرش هر دو با هم.
نظر شما