سلامت نیوز:میگوییم سن اعتیاد در زنان كاهش یافته و تعداد زنان معتاد رو به افزایش است اما نمیدانیم كه آیا تحقیقی در این زمینه انجام شده كه نتایج آن نشان دهد دختر جوان ما از خشم و ترس و اضطراب و تنهایی و بی پناهی، مصرف مواد مخدر و محرك را انتخاب كرده تا شرایط خود را بهبود دهد و مشكلاتش را با این مواد فراموش كند و حالی خوش به دست آورد؟ به نظر میرسد كه راهكار حل مشكلات زنان سرپرست خانوار، ایجاد مشاغل پایدار و تقویت حس وطن پرستی در صاحبان سرمایه برای سرمایهگذاری در اشتغال است. باید یك روز دست از این اقدامات مقطعیبرداریم كه صرفا برای یك روز و یك ساعت كمكرسان است. ب
به گزارش سلامت نیوز، لیلا ارشد در روزنامه اعتماد نوشت: وقتی آمارها را نگاه میكنم میبینم كه كارشناسان میگویند در حال حاضر ١٢ درصد خانوادههای كشور زن سرپرست هستند اما ٨٠ درصد همین زنان فاقد شغل و درآمدند. مدیر كل آموزش و تحقیقات ستاد مبارزه با مواد مخدر در سال ٩٢ اعلام كرد كه ٦٣ درصد جمعیت نمونه ستاد مبارزه با مواد مخدر متاهل هستند و این ٦٣ درصد معتادان متاهل به دلیل بیماری اعتیاد و مشكلات ناشی از این بیماری، احتمالا وضعیت شغلی و درآمدی مناسبی نباید داشته باشند. حتی ممكن است كه خانه را ترك كرده یا به عنوان سرپرست خانوار قادر به تامین معاش خانواده نباشند. در كنار این گروه از زنان - زنان سرپرست خانوار فاقد شغل و درآمد و همسران معتادان - زنانی را داریم كه به هر دلیل ازدواج نكرده یا ازدواج نمیكنند و این زنان هم خودسرپرست هستند. اضافه كنیم زنانی را كه ازدواج كردهاند اما به دلیل اعتیاد یا زندانی شدن یا اعتیاد همسر یا فقدان تفاهم یا هر دلیل دیگری، طلاق گرفته یا به علت فوت همسر، زندگی مشترك ندارند. سخنگوی كمیسیون اجتماعی مجلس هم میگوید كه ما نیازمند بررسی كارشناسانه در این زمینه هستیم و در واقع ضرورت چنین وضعیتی را هشدار دادهاند كه فقر در حال زنانه شدن است و باید برای حل این بحران اقدامی صورت بگیرد.
آقای فتاح، رییس كمیته امداد هم اعلام كرده كه از یك میلیون و ٧٠٠ هزار خانوار تحت پوشش این نهاد، یك میلیون خانوار زن سرپرست هستند. اگر این اخبار و آمار را كنار هم بگذاریم، میبینیم زنانی كه به اجبار یا به دلایل متعدد، باید خانواده را اداره و سرپرستی كنند با مشكلات بسیار روشنی مواجهند. پرداختهای حداقلی كمیته امداد و سازمان بهزیستی و یارانهها هم با توجه به تورم و وضعیت اقتصادی موجود نمیتواند مشكلات اقتصادی این زنان را پوشش دهد در حالی كه اجارهبهای خانه هم در حال افزایش است و هزینه درمان هم از هزینههای غیر قابل اجتناب خانواده است. بنابراین، نیاز این است كه برنامههای پیشگیرانه و حمایتی در كنار هم اجرا شود. من همیشه بر لزوم برنامههای پیشگیرانه تاكید میكنم زیرا امروز اعداد نشان از این دارد كه مشكلات این زنان برای ادامه زندگی، به آسانی قابل مشاهده است. اما سوال این است كه آیا آماری داریم كه چه تعداد از زنان سرپرست خانوار از بیمههای درمانی و اجتماعی بهرهمند هستند و آیا فرصتهای شغلی مناسب برای این زنان وجود دارد؟ اگر امروز برای حل مشكلات زنان سرپرست خانوار فكر نكنیم، زنان جوانی كه امروز در سن تحصیل و آموزش قرار دارند، میتوانند گزینههای فردا برای مواجهه با مشكلات باشند. در واقع دسترسی حداقلی به شغل و امكانات نشان میدهد كه گذران زندگی برای زنان سرپرست خانوار تا چه حد دشوار است. این زنان حتما نیازمند مشاوره هستند در حالی كه خدمات مشاوره ارزان نیست و از پوششهای بیمهای هم بهرهای نمیبرد و این زنان هم قادر به پرداخت این هزینه نیستند. البته فراموش نكنیم كه كارفرمایان معمولا در انتخاب بین زنان و مردان، زنان را راحتتر انتخاب میكنند زیرا مسوولیت پذیری زنان بیشتر است .
و به دلیل روحیه قناعت پذیری با حداقلها هم حاضر به كار هستند در حالی كه مردان كه باید یك زندگی را اداره كنند شاید چندان با این شرایط و حداقلها كنار نیایند. علاوه بر آنكه زنان به دلیل نگرانی دایم درباره از دست دادن شغل، كمتر ریسك میكنند و به همین دلایل، انتخابهای خوبی برای كارفرمایان در موقعیتهای شغلی هستند. اما در عین حال، دریافتی زنان شاغل در اندازهای نیست كه بتوانند با آن ارقام زندگی خود و خانواده را اداره كنند و بنابراین، در شرایط دشوار زندگی میكنند.
من در این سالها زنانی را دیدم كه میتوانند منظم و متعهد كار كنند اما وقتی فرصتهای شغلی پایداری وجود ندارد، آنها ناچار به انتخاب مشاغل دست چندم و حداقلی هستند در عین حال كه قادر به اداره زندگی خود هم نیستند. با نگاهی به تبعات زنانه شدن فقر میتوان اینچنین گفت كه زنان، به دلیل سنتها و آموزههای دینی و شرایط اجتماعی جامعه، مسوولیت سنگینی در قالب نقش مادری و فرزندی بر دوش دارند. بسیاری اوقات حتی در مورد زنان درگیر آسیبهای اجتماعی – مانند اعتیاد – میبینیم كه آن بند ناف وصل است و زن با وجود گرفتار شدن در اعتیاد، میداند و دلش میخواهد كه از فرزندش مراقبت كند. اما وقتی دچار مشكلات عدیده و فقر میشود چطور قادر به جبران كردن ناتوانی خود است ؟
وقتی خودش درگیر این مشكلات شده و تفكرش چندان دقیق نیست و كاراییاش كاهش یافته، انتخابهای زیادی هم نخواهد داشت و نه تنها خودش، بلكه فرزندانش هم دچار مشكل میشوند. میگوییم سن اعتیاد در زنان كاهش یافته و تعداد زنان معتاد رو به افزایش است اما نمیدانیم كه آیا تحقیقی در این زمینه انجام شده كه نتایج آن نشان دهد دختر جوان ما از خشم و ترس و اضطراب و تنهایی و بی پناهی، مصرف مواد مخدر و محرك را انتخاب كرده تا شرایط خود را بهبود دهد و مشكلاتش را با این مواد فراموش كند و حالی خوش به دست آورد؟ به نظر میرسد كه راهكار حل مشكلات زنان سرپرست خانوار، ایجاد مشاغل پایدار و تقویت حس وطن پرستی در صاحبان سرمایه برای سرمایهگذاری در اشتغال است. باید یك روز دست از این اقدامات مقطعیبرداریم كه صرفا برای یك روز و یك ساعت كمكرسان است. باید به خیریهها و افراد دارای نگاه انسانی پیشنهاد بدهیم تا بتوانند خدمات خود را به بلندمدت تعمیم دهند. شاید نهادهای دولتی دستاندركار ایجاد اشتغال مثل وزارت صنعت، معدن و تجارت بتوانند در زمینه ایجاد اشتغال پایدار قدمهای موثری بردارند.
نظر شما