سلامت نیوز: زنگ خطر این معضل را ابتدای سالهای 70 و مقارن با تحول یك باره نسلی، جامعهشناسان و انسانشناسان به صدا درآوردند، اما مشكل زمانی حالت بحرانی به خود گرفت كه نسل دهه هفتادیها جای خودش را به هشتادیها و اخیرا متولدین سالهای نودی داده است كه تغییرات بزرگ و تحولات عمیق را تجربه كردند و نسلی نو را رقم زدند. تغییر یكباره نسل و دگرگونی نسلی بین جوانان ایران از متولدین سالهای 60 به بعد شدت گرفت و این باعث شد از سویی هنجارها و الگوهایی كه تا آن زمان مرسوم بود زیر سوال برود و بر عرف و مجموعه همه آن چیزی كه تحت عنوان فرهنگ یك كشور از آن یاد میشود سایه بیندازد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان، جامعهشناسان برای واژه «فرهنگ» حدود 500 معنا ذكر كردهاند كه پرداختن به تك تك آنها و تطبیق آن با شرایط فعلی جامعه دشوار خواهد بود. در برخی تعاریف، فرهنگ دربرگیرنده اعتقادات، ارزشها و اخلاق و رفتارهای متأثر از این سه، و همچنین آداب و رسوم و عرف یك جامعه معین تعریف میشود. در گونهای دیگر از تعاریف، آداب و رسوم شالوده اصلی فرهنگ تلقی میشود و صرفا ظواهر رفتارها، بدون در نظر گرفتن پایههای اعتقادی آن، به عنوان فرهنگ یك جامعه معرفی میشود و بالاخره در پارهای دیگر از تعاریف، فرهنگ به عنوان «عاملی كه به زندگی انسان معنا و جهت میدهد» شناخته میشود. بر اساس هر كدام از این تعاریف اگر بخواهیم فرهنگ را تعریف كنیم باز هم ناگزیر از این هستیم كه اعلام كنیم كشور ما دچار افول فرهنگی شده است.
زنگ خطر این معضل را ابتدای سالهای 70 و مقارن با تحول یك باره نسلی، جامعهشناسان و انسانشناسان به صدا درآوردند، اما مشكل زمانی حالت بحرانی به خود گرفت كه نسل دهه هفتادیها جای خودش را به هشتادیها و اخیرا متولدین سالهای نودی داده است كه تغییرات بزرگ و تحولات عمیق را تجربه كردند و نسلی نو را رقم زدند. تغییر یكباره نسل و دگرگونی نسلی بین جوانان ایران از متولدین سالهای 60 به بعد شدت گرفت و این باعث شد از سویی هنجارها و الگوهایی كه تا آن زمان مرسوم بود زیر سوال برود و بر عرف و مجموعه همه آن چیزی كه تحت عنوان فرهنگ یك كشور از آن یاد میشود سایه بیندازد.
پروفسور حسین باهر جامعهشناس، استاد دانشگاه، كارشناس رسانه، بنیانگذار مكتب رفتارشناسی و نویسنده در زمینه رفتارشناسی، جامعهشناسی، مشاوره و... در این گفتوگو تحولات نوپدید جامعه ایرانی و تاثیر آن بر فرهنگ و بافت فرهنگی را تشریح میكند.
مشكلاتی كه شاهد آن هستیم تا چه اندازه ریشه فرهنگی دارد؟
درباره مسائل اجتماعی ما شاهد ظهور آسیبهای نوپدیدی بهویژه در میان جوانان هستیم. به نظر من، ما در حال حاضر در چند زمینه در كشور دچار بحران هستیم. بحران سیاسی با محوریت مساله انرژی هستهای به سرو سامان رسیده است و تا حدی امید بهبود وجود دارد. بحران اجتماعی كشور ما در حال حاضر مساله خانوادههاست كه از حالت تجمعی خانواده سابق درآمده و به شكل فردی تبدیل شده است. به هر حال این تغییرات خانواده اتفاقی بوده كه وقوع آن چندان دور از ذهن نبوده است. خانواده در ایران سه تحول بزرگ را پشت سر گذاشت تا به شكل امروزی خود تبدیل شد. در درجه اول و در گذشته خانوادهها بسیار بزرگ و شامل اعضای مختلف اعم از پدربزرگ و مادربزرگ و سایر بستگان كه ممكن بود با هم زندگی كنند بود و بعد از آن خانوادهها پنج یا شش نفره شد و بعد از آن هم شاهد خانوادههای دو نفره و نهایت سه نفره بودیم كه میلی هم به گسترش و افزایش نداشتند. این روزها اما برخی جوانان و افراد جامعه میل به مجردی زندگی كردن دارند و این هم تحولی دیگر در سلسله مراتب تحول تاریخی خانواده در ایران است. بحران اساسی در كشور ما كه ریشه بسیاری از مسائل است بحران فرهنگی است. در حال حاضر بین نسل جوان فعلی و فرد میانسالی كه برای مثال 30 سال فاصله سنی با هم دارند تفاوت 300 ساله وجود دارد. تفاوت سنی در ایران تفاوت نسلی ایجاد كرده آن هم نه در حد نرمال بلكه به اندازه چندین قرن و دلیل آن هم اختلاط سنت و مدرنیته است.
تفاوت نسلی در بین ایرانیان چه تبعاتی را به دنبال داشته است؟
میانسالان در كنار جوانان و پیرها در ایران تجربیات و برداشتهای متفاوتی از زندگی داشته و دارند. برای نمونه فردی كه بالای 40 سال سن دارد بهتر این مساله را درك میكند كه ایرانیان به رسومی مانند عید نوروز یا شب یلدا پایبند هستند و در كنار آن به اسلام و مراسم شرعی و مذهبی مانند عاشورا یا شب قدر نیز دلبستگی عمیق داشته و سعی دارند آن را به هر نحو ممكن به جا آورند؛ یعنی فرهنگ متولدین این نسل و افرادی كه بالای 40 سال سن دارند متاثر از دو تاریخ است؛ یكی تاریخ 2500 ساله ایران و دیگری تاریخ 1400 ساله اسلام. اما درباره متولدین سالهای 60 و 70 در ایران باید گفت تاریخ برای این نسل ها هر 10 سال یك بار كامل عوض شده است. در كشوری زندگی میكنیم كه شكافی عمیق بین نسلهای گذشته با نسل فعلی وجود دارد، در كنار اینكه حتی بین نسل فعلی هم متولدین دهه 60 با 70 و 70 با 80 و حتی 80 با 90 هم تفاوت های فكری فاحشی با هم دارند. در حالی كه تغییرات نسلی كه منجر به تحول نسلی شود باید هر 30 سال یك بار رخ بدهد آن هم نه در شكل شكافی عمیق، اما در ایران ما شاهد این هستیم كه هر 10 سال یك بار نسلها بهطور كامل عوض میشوند و باورهای افراد نیز به فراخور آن شكل دیگری به خود میگیرد. این تحول سریع بحران قلمداد میشود. تحولات یك باره و دفعتی فرهنگ در كشور ما باعث شده در حالی كه فرهنگ زیربنای همهچیز و كل اجتماع است ما در زمینههای دیگر مانند سیاست، اقتصاد و اجتماع هم با بحران روبهرو باشیم، زیرا همهچیز دفعتی و یك مرتبه تغییر كرده و فرصتی برای مطابقت با این اتفاقات برای نسل های جدید بهویژه ایجاد نشده است.
بهطور كلی تغییرات اجتماعی برای كشورهای مختلف باعث رشد و پیشرفت شد. درباره ایران یعنی صرف نظر از این اشكالات نمیتوان برای تغییرات جهات مثبت هم قائل شد؟
موج جهانی و جهانی شدن از طریق امواجی كه از رسانههای عمومی به ما میرسد همه دنیا را در برگرفته و هر دولتی كه بتواند زودتر و بهتر خود را با این تغییرات همسو كند برنده میشود. اگر این تغییرات كه به هر حال مثل همه نقاط دنیا در ایران هم رخ داد باعث همسو شدن با موج جهانی و پیشرفت كلی باشد مثبت است، اما متاسفانه در ایران این اتفاقات روند خوبی را طی نكرد. مشكل شكاف نسلی مردم كشور ما بر همه شئون و امور زندگی سایه انداخته و این جدال سنت و مدرنیته را ما در همه عرصههای اجتماعی شاهدیم. برای مثال در امر ازدواج جوانان یا مایلند ازدواج نكنند یا اگر ازدواجی صورت گرفت ترجیح میدهند بر اساس باورهای خودشان این اتفاق بیفتد، در حالی كه اكثر خانواده ها هنوز هم برای ازدوج قالب و شكلی سنتی قائلند كه اگر فرد در آن چارچوب قرار نگیرد از نظر خانواده از دست رفته است. عروس و دامادهای فعلی حتی در مواردی قبل از ازدواج هم با هم زندگی كردهاند و طبیعی است در این فضا رسومی مانند خواستگاری و عقد كردن زیر سوال میرود. تحولات نوپدید زندگی اجتماعی باید توسط دستگاه های دولتی رصد شود و میشود و این یك پروژه بلندمدت است.مساله مهمیكه در اغلب اقدامات فرهنگی از سوی مسئولان مورد غفلت قرار میگیرد این است كه كار فرهنگی كار امروز و الان نیست و تغییر هرچند جزئی و اندك فرهنگ یك ملت نیازمند سالها وقت و پژوهش است و نباید در امور فرهنگی شتاب كرد. برای مثال اینكه برای مقابله با معضل فرهنگی تهاجم فرهنگی و نفوذ ماهواره ها دستور برخورد و جمعآوری یكباره همه دیشهای ماهواره صادر میشود این موثر نیست و باید ارتقای فرهنگی صورت بگیرد تا افراد خودشان خوب و بد را بشناسند و انتخاب كنند.
نظر شما