شاید كه مرگ نزدیك باشد اما فقر، حتما نزدیك‌تر است. همچو مرد 65 ساله‌یی كه در ساعت پنج عصر یازدهم اردیبهشت ماه امسال و در بلوار میرداماد تهران خودش را از حلق و پل عابر پیاده آویزان كرد. او در تكه كاغذی كه بعدا از جیبش به دست آمد، نوشته بود در یك مسافرخانه نزدیكی میدان شوش كار و زندگی می‌كند و چون پول درمان آب سیاه چشمش را نداشته، خودش را كشته است. فقر پیش از مرگ و در همین جهان سراغ او رفته بود.

طبقه متوسط در آستانه خط فقر

سلامت نیوز: شاید كه مرگ نزدیك باشد اما فقر، حتما نزدیك‌تر است. همچو مرد 65 ساله‌یی كه در ساعت پنج عصر یازدهم اردیبهشت ماه امسال و در بلوار میرداماد تهران خودش را از حلق و پل عابر پیاده آویزان كرد. او در تكه كاغذی كه بعدا از جیبش به دست آمد، نوشته بود در یك مسافرخانه نزدیكی میدان شوش كار و زندگی می‌كند و چون پول درمان آب سیاه چشمش را نداشته، خودش را كشته است. فقر پیش از مرگ و در همین جهان سراغ او رفته بود.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه تعادل در ادامه می نویسد: یك هفته بعد، اعلان بزرگی روی همان پل نصب شد كه رویش نوشته بود:«هر صبح كه بیدار می‌شویم به یاد بیاوریم چقدر ارزشمند است كه می‌توانیم نفس بكشیم، فكر كنیم، لذت ببریم و عشق بورزیم... ». نمی‌دانم آن مرد 65 ساله هیچ ترسیده بود كه بعد از مرگ بیدار شود و بداند باز هم فقیر است؟
 
بیشتر رسانه‌ها، پندارهایی از فقر را برای ما ساخته‌اند بر مبنای تصاویر كودكانی خارجی در روستاهای بدون فاضلاب و آب آشامیدنی و مملو از آلودگی، یا حتی كودكانی هموطن و ساكن شهرهای مرزی در روستاهای دوردست با صورت‌های سرخ از سرما؛ پندارهایی كه به ما كمك كردند بین خود و امكان فقر واقعی و دایمی فاصله‌یی بعید حس كنیم.

جواد صالحی‌اصفهانی، اقتصاددان، مرداد ماه امسال در گفت‌وگویی گفته بود:«در كشوری مثل ایران با تعاریف متداول از خط فقر كه بین سه تا پنج دلار در روز است، سطح فقر كمتر از 10درصد است كه دستاورد نسبتا خوبی در مبارزه با فقر است.» بهار سال گذشته، سیدابوالحسن فیروز‌آبادی، قائم‌مقام وزیر تعاون، رفاه و امور اجتماعی خبر از شناسایی ١٢میلیون نیازمند در كشور داد.

پیش‌تر از آن اما گزارش‌هایی منتشر شده بود كه می‌گفتند یك سوم جمعیت ایران زیر خط فقر هستند. خرداد ماه سال 94 هم حسین راغفر، اقتصاددان در گفت‌وگویی گفته بود:«تا قبل از سال ٨٤ آمار فقیران در ایران زیر ٣٠درصد بود اما از سال ٨٤ به این طرف، این آمار رو به افزایش رفته است و خط فقر در كلان‌شهر تهران دو میلیون و ٧٠٠هزار تومان است. در صورتی كه دولت برنامه‌یی برای این مساله نداشته باشد، این آمار بیشتر از این هم خواهد شد. روند شاخص‌ها نشانی از بهبود وضعیت اقتصاد ایران ندارد.»

حسین راغفر همچنین گفته بود: «١٢میلیون ‌نفری كه شناسایی شده‌اند، تنها افراد تحت پوشش دو نهاد كمیته امداد و سازمان بهزیستی هستند كه در این دو نهاد پرونده دارند و وضعیت معیشت آنها مشخص است. باید برای شناسایی مابقی خانوارهای فقیر براساس داده هزینه بر درآمد عمل شود و برای شناسایی تك‌تك خانوارها در مناطق و استان‌های مختلف از طریق پرسش‌نامه وارد عمل شد و با نمونه‌گیری از استان‌ها، محاسبات را تكمیل كرد تا بتوان ارزیابی دقیق‌تری از میزان فقیران در كشور داشت.»

امسال شكوفه قصوری، رییس گروه آمارهای اقتصادی خانوار دفتر آمارهای جمعیت، نیروی كار و سرشماری مركز آمار ایران گزارشی منتشر كرد كه با نام «نابرابری در ایران در دوره ٩٢- ١٣٨٠» كه بنا بر آن ٠,٠١درصد كل جمعیت كشور در فقر مطلق زندگی می‌كنند. این رقم در استان سیستان ‌و بلوچستان 0.06درصد است. فقر مطلق یعنی دسترسی‌ نداشتن به سه نیاز اصلی خوراك، پوشاك و مسكن كه براساس معیارهای درآمدی روزانه یك دلار ‌و نود سنت یا سه دلار و ده سنت در سطح جهان تعریف می‌شود.

 پول هست، اما نیست

«پی‌ریزی اقتصادی صحیح و عادلانه طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف كردن هر نوع محرومیت در زمینه‌های تغذیه و مسكن و كار و بهداشت و تعمیم بیمه». این ازجمله هدف‌هایی است كه اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دولت را موظف می‌كند همه امكاناتش را برای رسیدن به آن به كار ببرد.

فقر یعنی كم‌پولی. بزرگ‌ترین دلیل كم‌پولی این است بسیاری از كسانی كه كار می‌كنند یا پول كافی دریافت نمی‌كنند و یا اصلا كاری ندارند. در بالای خط فقر موجود، طبقه‌یی به نام طبقه متوسط وجود دارد كه پیوسته به صف فقیران اضافه می‌شوند و شكاف عظیم بین ثروتمندان و فقرا را پهنای بیشتری می‌دهند. بسیاری از خانواده‌ها برای رسیدن به آستانه طبقه متوسط دو درآمد لازم دارند و بازار دوباره با خرید خودروها و پوشاك لوكس نعره مستانه سر می‌دهد.

اقتصاد علم تخصیص بهینه منابع است، این ادعایی است كه سال‌ها تكرار شده و در حال تدریس در كرسی‌های دانشگاهی ایران و جهان است. نظریه این است؛ از آنجا كه محدودیت منابع، اجازه دستیابی همه‌كس به همه آن چیزهایی كه تمایل داشتنشان را دارند، نمی‌دهد، علم اقتصاد باید به این ورطه ورود كند و كالاها را در اختیار كسانی قرار دهد كه برای این كالاها و خدمات ارزش بیشتری قائل هستند. ادعا نیز این است كه این نحوه تخصیص، بهینه‌ترین روش ممكن است و منابع را صرف تولید كالاها و خدماتی می‌كند كه برای جامعه اولویت دارد.

 این نظریه، سال‌هاست كه بی‌رقیب در عرصه جهانی در حال تاخت و تاز است و تقریبا تمام جوامع جهان، از جمله جامعه ما را تحت اختیار قوانین و مقررات خود درآورده است. حال سوال اینجاست كه آیا این یكه‌تازی توانسته است از بحران‌های ناشی از توزیع ناكارآمد منابع و درآمد، مانند گسترش فقر و گرسنگی جلوگیری كند؟ آیا نزدیك به 767میلیون انسان كه به استناد آمار بانك جهانی، در سطح جهان با درآمد روزانه زیر 1.90 دلار زندگی می‌كنند فقیر به حساب نمی‌آیند؟ یا ریشه‌كنی فقر برخلاف آنچه ادعا می‌شود، اولویتی برای نهاد بازار نیست؟ اینها پرسش‌هایی است كه به سادگی و با توسل به سلاح صراحت بیان نمی‌توان برایشان پاسخی پیدا كرد، اما آنچه مسلم است، این است كه جهان با وضعیت فعلی، به سوی ریشه‌كنی فقر پیش نمی‌رود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • آمنه اکبری پور ۱۴:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۶
    0 0
    سلام من وهمسرم هردوکارمندوزارت بهداشتیم باهم سه میلیون می گیریم اگه اضافه کاری بدن یارانه ماروقطع کردن چون بعداز21سال سابقه وزندگی یک آپارتمان باکلی قرض ووام خریدیم الان دچارفقر آبرومند شدیم بادوتافرزند13و2ساله به کجاشکایت کنیم توکل به خداکه کارداریم وزنده هستیم.