سلامت نیوز: امروزه در کشور بیشتر از هر زمانی سخن از بحران آب به میان می آید. خشکسالیها، کم آبیها، از بین رفتن پهنههای آبی و مسائل وابسته به آن، همگی ازجمله مقولههایی هستند که در سالهای قبل کمتر مورد توجه قرار می گرفتند. در میان عوامل مسبب این بحران دو عامل اصلی مطرح است: اول،خشکسالیها و تغییرات اقلیم و دوم مدیریت بخش آب.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه اطلاعات در ادامه می نویسد: بسیاری عامل اصلی بحرانهای بخش آب را احداث بی رویه سدها عنوان می کنند و پیامدهای ناگوار زیست محیطی بسیاری را بر آن مترتب میدانند. در مقابل، اندک نیستند افرادی که سد و سدسازی را یکی از راهکارهای اصلی راهبری بخش آب با توجه به اقلیم خشک و نیمه خشک کشور می دانند.
سدها به عنوان سازههایی غول پیکر هستند که توسط بشر ساخته می شوند و دارای مزایا و معایب مختلفی هستند. اخیراً با توجه به کارکردها و عملکردهای مختلف سد و سدسازی در کشور، نظرات و ایدهها در مورد این سازهها بسیار متفاوت شده است. اطلاع دقیق از مزایا و معایب سدها و نحوه عملکرد آنها و تأثیرات آنها بر محیط زیست می تواند بر تصمیم گیری درست و کارشناسی در مورد آنها کمک کند. همچنین با توجه به ورود کشور به مرحله بحران آب، اطلاع از نحوه عملکرد سدها در سالهای اخیر در کشور با توجه به میزان بارندگیها می تواند در شفاف سازی نقش آنها در مدیریت منابع آب کشور کمک کند.
لذا دسترسی به آماری کلی از سدها، حجم مخزن آنها و مسائل وابسته در سطح حوضههای آبریز کشور می تواند به مدیران و دست اندرکاران بخش آب، دید بهتری را ارائه کند.
اتفاقات اخیر برای بسیاری از پهنهها و زیستبومهای آبی کشور و همچنین وقوع خشکسالیها و کم آبیهای پی درپی، بخش آب کشور را با بحران مواجه کرده است. این امر سبب شده است که با توجه به حساسیت موضوع، گروههای مختلف با دنبال کردن منافع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خاص، بدون توجه به مبانی کارشناسی اظهارنظرهای مختلفی را ارائه کنند. یکی از این موضوعات، مقوله سد و سدسازی در کشور است که درحال حاضر در کشور با توجه به منافع سازمانی مورد ارزیابی قرار می گیرد.
سدها دو کارکرد اصلی دارند، یکی اینکه برای جبران نوسانات جریان رودخانه یا تقاضای آب و انرژی، آب را ذخیره می کنند و دیگر اینکه سطح آب را در بالادست افزایش می دهند تا به این شیوه بتوان آب را در یک کانال منحرف کرد یا بار هیدرولیکی اختلاف سطح میان مخزن و پایین دست رودخانه را افزایش داد. ایجاد این ذخیره و اختلاف سطح آب به سدها امکان تولید برق، تأمین آب کشاورزی، صنعتی و آب آشامیدنی و همچنین کنترل سیلاب را می دهد و کشتیرانی در رودخانه را به وسیله تنظیم جریان و پرآب کردن سریع آن میسر می سازد.
همانگونه که هر رودخانه و هر حوضه آبریز یکتا و منحصربه فرد است، هر ساختگاه و هر سد هم یکتا و منحصربه فرد است. نوع اصلی طراحی سد بر پایه ویژگیهای توپوگرافی و زمین شناسی ساختگاه آن انجام می شود. سدهای خاکی و سنگریزه ای،که معمولاً ارزانترین ساخت را دارند، ۸۰ درصد از سدهای بزرگ دنیا را تشکیل میدهند.
ناگفته نماند:کشاورزان پای کوههای زاگرس و شرق بین النهرین شاید نخستین سدسازان دنیا بودند. کانالهای آبیاری ۸۰۰۰ سال پیش در این منطقه ساخته شدند و بعید نیست که بندهای کوچکی از چوب و خاشاک و خاک هم برای انحراف آب از رودها به نهرها ساخته می شد. ۶۵۰۰ سال پیش هم سومریان دشتهای دو سوی دجله و فرات را زیر پوشش شبکههای آبیاری بردند.
کهن ترین سدی که بقایای آن پیدا شده است، ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح ساخته شد که بخشی از سامانه آبرسانی شهر “جاوا” در اردن امروزی بود. این سامانه دربرگیرنده بندی به طول ۲۰۰متر برای انحراف آب در ۱۰ مخزن سد کوچک از سنگ و خاک و یک آبراهه برای انتقال آب بود. تا آخرین هزاره پیش از میلاد مسیح، سدهای خاک و سنگی پیرامون دریای مدیترانه، در خاورمیانه، چین و آمریکای مرکزی ساخته شدند.
در دوران صنعتی شدن قرن نوزدهم، در بریتانیا نزدیک به ۲۰۰ سد بلندتر از ۱۵ متر برای مصارف توسعه شهری ساخته شد و در سال ۱۹۰۰ بریتانیا به تنهایی به اندازه همه کشورهای جهان، سد بزرگ داشت. سدهای قرن نوزدهم بیشتر خاکی و خاکریزهایی بودند و غالباً به روش آزمون و خطا طراحی و ساخته می شدند. چون تا دهه ۱۹۳۰ شناخت علمی کمی درباره چگونگی رفتار و واکنش خاک و سنگ در زیر فشار وجود داشت.
نخستین نیروگاه آبی جهان که یک سد جریانی در “اپلتون” ویسکانسین بود، در ۱۸۸۲ آغاز به تولید نیرو کرد. سال بعد سدهای نیروگاهی در ایتالیا و نروژ هم ساخته شد و در چند دهه بعد سدهای برقابی روی رودخانههای با جریان پرشتاب اروپا به ویژه در اسکاندیناوی و آلپ ساخته شد.
با آغاز قرن بیستم، اندازه سدها و نیروگاههای آنها با آهنگ تندی افزایش یافت. پیشرفت در طراحی توربینها، بهره برداری از بار هیدرولیکی را از ۳۰ متر در ۱۹۳۰ تا ۲۰۰ متر در ۱۹۹۰ افزایش داد و پیشرفت در مهندسی سدسازی، ساخت سدهای بلند برای ایجاد بار مذکور را میسر ساخت .
بر این اساس سد Jinping Iدر کشور چین با ارتفاع ۳۰۵ متر بلندترین سد جهان است. همچنین درحال حاضر در ایران هم سد کارون ۴ با ارتفاع ۲۳۰ متر بلندترین سد ایران و بیست ودومین سد بلند جهان است.
شایان ذکر است که سد درحال تأسیس بختیاری روی رودخانه بختیاری از سرشاخههای رودخانه دز با ارتفاع ۳۲۵ متر تاکنون بلندترین سد جهان است.
بزرگترین سدهای جهان و ایران هم از لحاظ حجم مخزن سد Karibaدر مرز کشورهای زامبیا و زیمبابوه با حجم مخزن ۶ ر ۱۸۰ میلیارد مترمکعب بزرگترین دریاچه سد جهان از لحاظ حجم است. در ایران هم سد کرخه با حجم مخزن ۹ر۵ میلیارد مترمکعب و بعد از آن سد گتوند علیا با حجم مخزن ۵ر۴ میلیارد مترمکعب بزرگترین دریاچه سدهای کشور از لحاظ حجم هستند.
همچنین بزرگترین سد از لحاظ ظرفیت تولید انرژی برقابی نیروگاه سد Three Gorgesدر کشور چین است. این نیروگاه به تنهایی با ظرفیت ۲۲۵۰۰ مگاوات تقریباً معادل دو برابر کل انرژی برقابی ایران ظرفیت دارد.
براساس منابع و مراجع موجود مزایای متنوعی را همچون تأمین آب کشاورزی، شرب و صنعت، تولید انرژی،کنترل سیلاب،آمایش سرزمین، پرورش ماهی در مخزن،توسعه مناطق تفریحی و توریستی، حمل ونقل آبی، تغذیه سفرههای آب زیرزمینی میتوان برای سدها برشمرد که در اینجا به آنها اشاره میشود:
تأمین آب :
شاید بتوان عمده ترین هدف از تأسیس یک سد را تأمین آب برای مصارف بخشهای مختلف عنوان کرد. با توجه به اینکه میزان آب عبوری از یک رودخانه در مواقع مختلف سال متفاوت است، یک سد می تواند با ذخیره آب در مواقع پرآبی، آن را برای مواقع کم آبی و برای مصارف مختلف تحویل دهد.
سدهای بزرگ بیشتر برای تأمین آب آبیاری ساخته می شوند تا سایر هدفها و بخش کشاورزی بیش از سایر بخشها از آب شیرین استفاده می کند. براساس آمار جهانی نزدیک به دوسوم مصرف آب در مناطق خشک، ۸۰ درصد از آب مصرفی در کالیفرنیا و بیش از ۹۰ درصد از آب در ایران، مربوط به بخش کشاورزی است. بر پایه گسترده ترین برآوردهای انجام شده، نزدیک به یک سوم از کل برداشت محصول جهان از یک ششم زمینهایی که آبیاری می شوند، به دست می آید. البته لازم به ذکر است که آمار و ارقام مربوط به این امر در سراسر دنیا غالباً توأم با ضد و نقیض بیان می شود.
شاید اصلی ترین دلیل تناقضهای یاد شده نبود یک تعریف روشن از آبیاری است. در مورد آب شرب می توان عنوان کرد که تنها بخش کوچکی از آب ذخیره شده در سدهای بزرگ به مصرف آب شرب میرسد. براساس آمارهای بینالمللی از میان سدهای کشورهای چین، آمریکا، هند و ژاپن به عنوان چهار کشور بزرگ سدساز دنیا تنها یک پنجم از آب آنها به مصرف شرب میرسد. چنانچه یک سد بزرگ، تأمین آب شرب را هم جزء اهداف خود داشته باشد، معمولاً بخش بسیار کوچکی از اهداف طرح خواهد بود.
لازم به ذکر است که آب قابل توجهی از شهرهای جهان از منابع آب زیرزمینی تأمین میشود.چنانکه در آمریکا نزدیک به ۵۰ درصد و در اروپا نزدیک به ۶۵ درصد از آب شهری از منابع آب زیرزمینی تأمین میشود. گفتنی است از کل مصارف کشور ایران
۴۵ درصد از آبهای سطحی و ۵۵ درصد از آبهای زیرزمینی تأمین میشود.
تولید انرژی:
تولید انرژی الکتریسیته یکی دیگر از کارکردهای مهم سدها است. با توجه به اینکه با احداث سد ارتفاعی از آب پشت بدنه سد جمع می شود، با وجود انرژی پتانسیل در این ستون آب می توان از آن برای به حرکت درآوردن توربینها و در نهایت تولید انرژی برق استفاده کرد. میزان تولید انرژی برقابی از سد به عوامل مهمی چون ارتفاع آب، دبی جریان و راندمان توربینها بستگی دارد. اگر یک نیروگاه آبی بتواند سالانه به طور شبانهروزی و بدون توقف با ظرفیت کامل توربینها برق تولید کند، ضریب بازدهی نیروگاه ۱۰۰ درصد است. البته هیچ نیروگاهی نمیتواند در این سطح کار کند و سدها تنها برای تأمین نیرو در ساعتهای پیک تقاضا ساخته میشوند و برای بهرهبرداری در تمام مدت طراحی نمیشوند. عواملی که بر دسترسپذیری برق سدها اثر میگذارند، عبارتند از ایست نیروگاه برای تعمیرات و نگهداری ، تغییرات فصلی و سالانه جریان آب.
میانگین سالانه ضریب بازدهی نیروگاههای برقابی در آمریکا حدود ۴۶ درصد و برای کشورهای درحال توسعه حدود ۴۹ درصد است. برای مقایسه، ضریب بازدهی نیروگاههای فسیلی در آمریکا نزدیک به ۶۵ درصد است.
در بیشتر منابع از مزایای انرژی برقابی نسبت به انرژی حاصل از نیروگاههای فسیلی، پاکبودنآن، یعنی عدم تولید هرگونه گاز گلخانهای و تجدیدپذیر بودن آن را ذکر میکنند.
کنترل سیلاب:
در یک دید کلی روشهای کنترل سیلاب به دو نوع سازه ای و غیرسازه ای تقسیم می شوند. درروشهای غیرسازه ای برای کنترل سیلاب هیچگونه سازه ای برای مهار جریان سیل ساخته نمیشود،ولی در روشهای سازهای با ساخت سازههای مختلف، جریان سیلاب مهار میشود. یکی از سازههای کنترل سیلاب، سد است. در حقیقت جریان سیلاب قبل از ورود به دریاچه سد دارای شدت بسیار زیاد طی یک مدت زمان کوتاه است. پس از عبور از دریاچه سد نقطه اوج شدت سیلاب فروکش کرده ومدت زمان آن افزایش مییابد و به اصطلاح سیلاب تسکین پیدا میکند.
افزایش خسارت سیل دلایل گوناگونی دارد:
جنگلزدایی، تخریب و شهرسازی در آبخیزها که سرعت فرار آب از اراضی به رودخانه را افزایش میدهد و تغییرات آب و هوایی که ممکن است تغییرپذیری، شدت و دفعات رخداد توفان وسیل را افزایش دهد. مصادیق زیادی را میتوان پیدا کرد که سدها از سیلابها جلوگیری کرده و ازخسارت پایین دست جلوگیری کردهاند.
آمایش سرزمین:
آمایش سرزمین، علم و دانش، سازماندهی منطقی و عقلانی جنبههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حفاظت و توسعه محیطزیست را شامل میشود. آمایش سرزمین طبق ضوابطی با نگرش بازده پایدار ودرخور، برحسب توان و استعداد کمّی وکیفی سرزمین،برای استفادههای مختلف انسان به تعیین نوع کاربری سرزمین میپردازد.
امروزه آمایش منابع آب در مناطقی که با محدودیتهای منابع آب مواجه هستند، غیرقابل انکار است. زمزمههای مفهوم آمایش سرزمین و ارتباط آن با منابع آب اولین بار در دهه ۱۹۸۰ میلادی مطرح شد. با توجه به اینکه عنصر آب به عنوان پیش نیاز هرگونه توسعه و پیشرفت است، لازم است که نقش این عنصر در مبانی آمایش سرزمین قبل از هر مقوله دیگری مدنظر قرار داده شود.
با احداث سد در مناطق کم آب یا با پراکنش مکانی و زمانی نامنظم ریزشهای جوی، اطمینان از تأمین آب برای مصارف مختلف افزایش مییابد که این امر میتواند در برنامهریزی آمایش سرزمین مدنظر قرار گیرد.
پرورش ماهی در مخزن:
ماهیگیری در مخزن سد معمولاً به عنوان یکی از فواید سدسازی محسوب می شود. پوشش گیاهی و خاکی که در اثر احداث سد به زیر آب میرود، مقادیر زیادی مواد خوراکی تولید میکند که خوراک ماهیها را فراهم می کند و محیط مناسبی را برای رشد و پرورش ماهیها فراهم میآورد. پرورش ماهی و ماهیگیری در مخزن سد میتواند به عنوان یک جایگزین مناسب برای اشتغال افرادی در نظر گرفته شود که در اثر احداث سد شغل خود را از دست میدهند. البته این امر نیازمند ملاحظات زیست محیطی و اکولوژیکی خاص خود است.
توسعه مناطق تفریحی و توریستی:
ماهیگیری تفریحی، شنا، قایق سواری و سایر تفریحات ساحلی هم ازجمله تفریحاتی است که با ایجادمخازن سدها ایجاد می شوند. سد “هوور” در فاصله کوتاهی از شهر “لاس وگاس″ یکی ازمعروفترین مناطق گردشگری آمریکاست. مخزن این سد در دل سرزمینهای خشک بی حاصل جایگاه مناسبی را برای حضور میلیونها گردشگر فراهم آورده است.
در ایران هم مخازن سدهای بسیاری وجود دارد که به عنوان مناطق تفریحی و توریستی هر ساله توجه هزاران گردشگر و توریست رابه خود جلب میکند. از جمله این سدها در کشور میتوان به کرخه، دز، کرج و سفیدرود اشاره کرد.
حملونقل آبی:
با احداث سد روی جریان آب رودخانه، سطح آب رودخانه پشت سد افزایش مییابد. افزایش سطح آب مذکور میتواند در مواردی پتانسیل کشتیرانی را در رودخانه فراهم کند. روی برخی رودخانههای آمریکا به ویژه در آمریکای شمالی و همچنین در اروپا، سدهای زیادی کمابیش فقط برای بهبود شرایط کشتیرانی ساخته شده است.
البته در ایران سدها کمتر با اهداف ایجاد و رونق حمل ونقل آبی تأسیس می شوند. تنها رودخانه قابل کشتیرانی ایران کارون است که در حال حاضر به دلیل کم آبیها و استفاده بیش از حد از آب، این رودخانه هم قابل کشتیرانی نیست.
تغذیه سفرههای آب زیرزمینی:
با تشکیل مخزن سد روی یک سطح گسترده (دریاچه سد) امکان نفوذ آب به سفرههای آب زیرزمینی و تغذیه آنها فراهم میشود. البته گفتنی است که با بستن آب به سمت پایین دست ممکن است اختلالاتی در تغذیه سفرههای آب زیرزمینی پایین دست سد هم به وجود بیاید.
سدسازی در عین حال از برخی معایب و مضرات هم برخوردار است که در زیر به آن اشاره می شود:
اختلال در رژیم طبیعی جریان رودخانه:
زیست بومهای رودخانه ای و جوامع انسانی با هم کامل شده اند و غالباً در تغییرات فصلی جریان رودخانه به هم وابسته می شوند. همه سدهای مخزنی کمابیش، این الگوهای فصلی را تغییر می دهند و افت و خیزهای شدید هیدرولوژیکی را با ذخیره سیلاب و افزایش جریان دورههای خشکی، خط کشی میکنند. ماهیت پیامدهای یک سد به طراحی، هدف و شیوه بهره برداری و اندازه مخزن آن بستگی دارد.
سدها و بندهایی که برای انحراف آب به ویژه برای آبیاری بهره برداری می شوند، برخی اوقات به گونه مصیبت باری جریان آب در پایین دست را کاهش می دهند. بی گمان بدترین فاجعه اکولوژیکی که در پی انحراف آب رودخانه دیده شده است، کوچک شدن دریاچه آرال در آسیای مرکزی است. تبخیر از دریاچه آرال در گذشته با ورود جریان آب از آمودریا و سیردریا (سیحون و جیحون) هماهنگ بوده است، اما از دهه ۱۹۶۰ ساخت شبکه گسترده ای از سدها و کانالهای آبیاری مزارع پنبه، جریان آب به سوی دریا را قطع کرد. درسال ۱۹۹۵ سطح دریای آرال به تنها ۳۰۰۰۰ کیلومترمربع در قیاس با ۶۴۵۰۰ کیلومترمربع در سال۱۹۶۰ رسید و حجم آن به یک چهارم کاهش یافت.
یکی دیگر از مصادیق مشکلات ایجاد شده توسط سدها و آثار آن بر پایین دست، اجرای طرح “گاپ” در کشور ترکیه بر سرشاخههای رودخانههای دجله و فرات است . براساس این طرح و تأسیس سد آتاتورک با حجم مخزن نزدیک به ۵۰ میلیارد مترمکعب، جریان آب سرچشمههای رودخانههای دجله و فرات به سمت کشورهای عراق و سوریه به شدت کاهش یافته و عواقب بسیار ناگواری بر جا گذاشت. ازجمله این عواقب خشک شدن بیش از حد بیابانهای عراق و هجوم ریزگردها به سمت ایران است.
بزرگترین تحمیل به الگوی فصلی جریان پایین دست پس از سد، نوسانات کوتاه مدت روزانه یاحتی ساعتی در سطح رودخانه است که گاه بسته به میزان آب رها شده برای پاسخ به پیک تقاضای برق تا چندین متر هم میرسد. همبستگی میان آب رها شده از سد و تقاضای برق به این معناست که از جمله سطح آب رودخانه در پایین دست سد “گلنکنیون” هم اینک نه بر پایه باران در حوزه کلرادو بلکه بر پایه پدیدههایی مانند افت استفاده از برق در یکشنبهها و تعطیلات عمومی تغییر می کند.
تغییر جریان در این مقیاس پیامدهای اکولوژیکی بی شمار دارد. نوسانات پرشتاب سطح آب،فرسایش پایین دست را سریعتر میکند و میتواند درختان، درختچهها و علفهای کناره رودخانه را بشوید و با خود ببرد. بدون پوشش گیاهی کرانه ای برای درجا نگهداری ساحل، کرانه رود زودتر فرسایش می یابد.
اختلال در رژیم طبیعی انتقال رسوبات در رودخانه: همه رودخانهها رسوب دارند. یک رود به همان اندازه که پیکرهایی از آب روان است، می توان آن راپیکرهایی از رسوبات روان هم به شمار آورد. هنگامی که یک رود در پشت یک سد از حرکت می ایستد،رسوبات آن به ته مخزن سرازیر می شود.
آن بخش از رسوبات رودخانه که در ته مخزن می ماند، دربسیاری طرحها به ویژه در مخزنهای بزرگ به ۱۰۰ درصد هم میرسد. به تدریج که رسوبات در مخزن متراکم میشود، سد هم کم کم توان ذخیره آب برای مصارف گوناگونی که برای آنها ساخته شده است را از دست می دهد. هر مخزنی به آرامی جای ذخیره آب خود را به رسوبات واگذار می کند، گرچه آهنگ این واگذاری بسیار متفاوت است.
با وجود بیش از شش دهه تحقیق، رسوب گذاری احتمالاً هنوزهم جدی ترین مشکل فنی رودررو با صنعت سدسازی است. بانک جهانی برآورد کرده است که هر سال نزدیک به ۵۰ کیلومترمکعب رسوب- تقریباً یک درصد کل ظرفیت ذخیره مخازن جهان-در پشت سدهای دنیا جمع می شود. بر این اساس تا ۱۹۸۶ نزدیک به ۱۱۰۰ کیلومترمکعب رسوب درمخزنهای جهان انباشته شده که یک پنجم از ظرفیت ذخیره سدهای دنیاست. آهنگ رسوب گیری عمدتاً به اندازه مخزن و به میزان رسوب ورودی به آن بستگی دارد.
نابودی زیست بومهای گیاهی و جانوری بالادست و پایین دست: غرق شدن همیشگی جنگلها، مردابها و حیات وحش در مخزن سد، شاید عینی ترین پیامد اکولوژیکی یک سد باشد. مخزنها مناطق وسیعی را به زیر آب برده اند و دست کم ۴۰۰ هزار کیلومترمربع در سراسر جهان (تقریباً معادل یک چهارم کشور ایران) در دریاچه سدها مدفون شده است. اما آنچه مهم است تنها وسعت این اراضی از دیدگاه کمی نیست که از بابت کیفیت هم اهمیت زیادی دارد. زیرا زیستگاههای رودخانه ای و سیلاب دشتی از مهمترین و متنوع ترین زیست بومهای جهان هستند. گیاهان و جانورانی که به زیستگاههای ته دره ای خو گرفته اند کمتر می توانند در کناره مخزن به حیات خویش ادامه دهند. البته هنوز به روشنی معلوم نیست که چند گونه گیاهی و جانوری تاکنون منقرض شده اند ، اما این رقم هر چه باشد از آن نمی توان چشم پوشی کرد.
گذشته از ویرانی زیستگاهها، مخزن سدها راههای مهاجرت در عرض دره و در طول رودخانه را قطع می کنند. در بسیاری موارد این تنها جنگلهای داخل مخزن، اطراف مخزن و مسیر انتقال یا اراضی جنگلی تبدیل شده به اراضی کشاورزی نیستند که از دست می روند. در بسیاری نمونهها کشاورزان جابجا شده به وسیله یک سد مخزنی ناچارند تا جنگلهای بیشتری را در دو سوی دره پاکسازی کنند تا برای کشت محصولات آماده سازند یا در آنها خانه بسازند. دسترسی به مناطق دوردست که به وسیله جادههای دسترسی به مخزنها میسر شده است، روند جنگل زدایی را پرشتاب تر کرده است.
همچنین شمار گونههای ماهی که در زیستگاه نسبتاً یک دست دریاچه سد بتوانند کمابیش دوام یابند و زندگی کنند، درصد بسیار کوچکی از کل شمار گونههایی است که در زیستگاههای رودخانه ای رشد و نمو می کنند.
از آنجا که مناطق انگشت شماری وجود دارد که از دیدگاه اقتصادی برای پرورش ماهیهای متناسب با آبهای راکد دریاچههای مصنوعی، از دیدگاه اقتصادی با ارزش به شمار میرود. بخش شیلات در سراسر دنیا مشتی گونههای ماهی مانند تیلاپیا و کپور برای مناطق استوایی و قزل آلا و ماهی خاردار و گربه ماهی برای مناطق معتدل در دریاچههای مصنوعی پشت سدها ریخته است که بتوانند آنها را در تخم ریزگاهها پرورش دهد و ماهیگیری در مخزن سدها را با آن توجیه کند .
تولید زمین لرزه و زمین لغزش:
ثابت شده است که سدهای بزرگ می توانند زمین لرزه ایجاد کنند .اگرچه افکار عمومی کمتر از این موضوع آگاهی دارند؛ نخستین بررسی دامنه دار درباره همبستگی میان افزایش فعالیتهای زمین لرزه وتغییرات ژرفا و عمق مخزن هم در دهه ۱۹۴۰ برای سد “هوور” انجام گرفت. امروزه پیوند میان لرزشهای زمین و بهره برداری از سد در بیش از ۷۰ سد به ثبت رسیده است. این باور وجود دارد که مخزن سدها پنج زمین لرزه از ۹ زمین لرزه شبه جزیره هند در ۱۹۸۰ را سبب شده اند. زمین لرزههایی که به اندازه کافی شدید بوده اند و خسارتهایی هم به بار آورده اند. هم اکنون، جزئیات شیوه کارکردلرزه خیزی پدید آمده از مخزنها همانند بسیاری دیگر از جنبههای لرزه شناسی هنوز چندان شناخته شده نیست و پیش گویی دقیق اینکه کدام سدها زمین لرزه به وجود می آورند یا لرزشها احتمالاً چه شدتی دارند، ناممکن است.
بسیاری از شدیدترین لرزههای پدید آمده از مخزنها در سدهای بلندتر از۱۰۰ متر مشاهده شده اند. مخزنها می توانند در مناطقی که فعالیت لرزهای زیادی دارند، دفعات وقوع زمین لرزه را افزایش دهند و هم می توانند در جاهایی که پیشینه لرزه خیزی غیرفعال دارند، مسبب وقوع زمین لرزه شوند.
پذیرفته ترین توضیح برای اینکه چرا سدها سبب زمین لرزه می شوند، این است که فشار آب بالایی در ترکهای ریز و شکافهای زمین در زیر و کنار مخزن به وجود می آید و هنگامی که فشار آب روی سنگها افزایش مییابد، گسلها لغزنده می شوند. گسلهایی که خود از کرنش زمین ساختی متأثر بوده اند، اما اصطکاک سطح سنگها تا آن زمان از لغزش آنها جلوگیری می کرده است.
بسیاری بر این باورند که زمین لرزه پدید آمده از مخزن سد “وایونت” در منطقه آلپ ایتالیا در ۱۹۶۳یکی از مرگبارترین فاجعهها را به بار آورده است. ساخت سد ۲۶۱ متری “وایونت” چهارمین سد بلند جهان در یک تنگه سنگ آهکی در کوهپایههای “مونت تاک” در ۱۹۶۰ به پایان رسید و از همان زمان که آبگیری مخزن آغاز شد، شوکهای لرزه ای به ثبت رسید و یک توده ناپایدار خرده سنگ از روی دامنه کوه به درون مخزن لغزید.
کارشناسان طراح سد “وایونت” به گونه ای فجیع اشتباه کرده بودند. بارانهای سنگین پایان تابستان در ۱۹۶۳ ارتفاع آب مخزن را تا ۱۸۰ متر رساند و در نیمه نخست سپتامبر، ۶۰ شوک به ثبت رسید و جنبش زمین در “مونت تاک” رو به افزایش گذاشت.
در شب نهم اکتبر ۱۹۶۳ معادل ۳۵۰ میلیون مترمکعب سنگ از “مونت تاک” کنده شد و به درون مخزن لغزید. موجهای غول پیکر ناشی از این لغزش، ۱۱۰ متر ارتفاع، به بلندی یک ساختمان ۳۸ طبقه داشت. نزدیک به دو دقیقه پس از آن شهر” لونگارون” تنها در یک کیلومتری پایین دست جریان با خاک یکسان شد و همه ساکنان آن کشته شدند
افزایش تبخیر سطحی:
با احداث سد و تشکیل دریاچه با سطح زیاد پشت آن، قطعاً تلفات آب به دلیل تبخیر از سطح مخزن بالا خواهد رفت. قبل از احداث سد به دلیل فقدان سطح مذکور این تلفات وجود نداشت. لازم به ذکر است که میزان تلفات تبخیر از آب تجدیدپذیر صورت می گیرد. براساس یک برآورد جهانی ۴ درصد آب ذخیره شده توسط سدهای جهان به صورت تبخیر از دست میرود. در کشور ایران هم سالانه حدود ۲ تا ۳ میلیارد مترمکعب به دلیل تبخیر از دریاچه سدهای کشور تلف می شود.
آثار غیربهداشتی مخزن سد:
تنها سد زدگان نیستند که از بابت ساخت سد بیمار می شوند و می میرند. از آنجا که سدها شرایط اکولوژیکی را دگرگون می کنند و جابجایی جمعیتی زیادی را سبب می شوند، عامل نیرومندی درپراکنش بیماریها به ویژه در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری به شمار می روند. به خصوص اگر باشبکههای آبیاری همراه باشند. اگرچه که پی ریزی و اجرای راهکارهای بهداشت عمومی می تواندبیماریهای ناشی از سد را کاهش دهد ولی این راهکارها نمی تواند آنها را ریشه کن کند.
نخستین خطر یک طرح ساخت سد هنگامی آغاز می شود که شمار زیادی از کارکنان و کارگران ساختمانی به منطقه ای دوردست گسیل می شوند که بسیاری از آنان نیروی کار ناماهر و فقیری هستند که به ویژه در کشورهای گرمسیری عموماً ناقل طیف گستردهای از بیماریهای عفونی هستند. برخی از بیماریها یا رشته بیماریهایی که ازسوی کارگران ساختمانی سرایت داده می شوند، در منطقه سد تازه وارد به شمار میروند و مردم بومی منطقه ایمنی کمی در برابر آنها دارند.
دلیل اصلی اینکه سدها و شبکههای آبیاری بیماریها را شیوع می دهند، آن است که زیستگاههایی به وجود می آورند که محیطی مناسب برای حشرات، نرم تنان و سایر جانوران حامل انگلهای بیماریهای ناشی از آب به شمار میرود.
گسترش و شیوع جهانی یک نوع بیماری ناتوان کننده مستقیماً به ساخت سدها و شبکههای آبیاری مربوط میشود. طرحهای بزرگ آب مردم را به کار و زندگی در کنار مناطق تخم ریزی آنوفل می کشانند، کاربری اراضی را از دامداری و گله داری به کشت محصولات زراعی یا از جنگل به روستا تغییر می دهند و بدین شیوه پشهها از نیش زدن جانوران به نیش زدن انسانها رو می آورند
آثار نامطلوب اجتماعی و اقتصادی: در شش دهه گذشته سدسازان دهها میلیون نفر از مردم فقیر و فاقد قدرت سیاسی که بخش بزرگی ازآنها مردم بومی و اقلیتهای قومی بودند، را از خانه و کاشانه و زمینهای شان بیرون کرده اند. گروههای مردم سدزده ادعا می کنند که در بسیاری از نمونهها از دیدگاه اقتصادی، فرهنگی و حسی عاطفی کاملاًویران و تخریب شده اند. در بسیاری از نمونهها مردم با پرداخت کمترین هزینه خسارت و غالباً بدون هیچ پرداختی رها شده اند و بسیاری از آنها از خانوارهای کشاورز خودکفا به خانوارهای کارگر مهاجر درحاشیه محلات فقیرنشین تبدیل شدند.
ساکنان مخازن سدها که ناگزیر از جابجایی شدند، مشهودترین قربانیان طراحان، سرمایه گذاران و سازندگان سدهای بزرگ هستند. اما بیش از میلیونها نفر زمینها وخانههای خود را در راه ساخت کانالها، طرحهای آبیاری، جادههای دسترسی، خطوط انتقال و توسعه صنعتی که سدها برای درهها به همراه میآورند، از دست دادهاند و بسیاری دیگر گرچه خانههایشان جابجا نشده است، اما دسترسی به آب پاکیزه، ماهی، ورزش، چراگاهها، الوار، سوخت چوبی، میوههای جنگلی و گیاهان و سبزیجات منطقه به زیر آب رفته را از دست داده اند.
همچنین ساکنان پایین دست رودخانه هم از سیلابهای سالانه ای که زمینهای شان را آبیاری و بارور و حاصلخیز و چاههای شان را پرآب می کرد، محروم شده اند. میلیونها نفر هم به بیماریهایی دچار شده اند که سدها و طرحهای بزرگ آبیاری به گونه ای گریزناپذیر با خود به مناطق گرمسیری و حاره به ارمغان می آورند.
شگفت آور نیست که بر پایه اندازههای معلوم تراکم جمعیت و شمار سدها، هند و چین بیشترین آمار مردم جابجا شده یا درحال جابجایی را نسبت به سایر ملتهای دنیا دارند. پژوهشگران مؤسسه اجتماعی هند در دهلی نو در یک برآورد محافظه کارانه شمار مردمی که به خاطر سدها و پروژههای آبیاری مربوط به آنها در دوران پس از استقلال هند جابجا شده اند را بیش از ۱۴ میلیون نفر اعلام کردهاند. همچنین بانک جهانی بر پایه آمار دولتی چین، شمار مردمی که به خاطر مخزن سدها از۱۹۵۰ تا ۱۹۸۹ جابجا شده اند را ۲ر۱۰ میلیون نفر اعلام کرده است. این رقم دربرگیرنده ساکنان فقط چهار سد از بزرگترین سدهای این کشور است.
تغییرات فیزیکی و شیمیایی آب: تغییرات شیمیایی، دمایی و فیزیکی که در اثر یکجا ماندن جریان آب پدیدار می شود می تواند مخزن سد و رودخانه پایین دست را آلوده کند. گسترش زوال و افت کیفیت آب عموماً به زمان نگهداری آب در مخزن بستگی دارد. آب یک مخزن کوچک پشت یک سد جریانی بسیار کم تغییرات منفی پیدامی کند یا تغییری نمی کند، اما اگر همین آب ماهها یا سالها پشت یک سد بزرگ بماند می تواند برای موجودات زنده چه در مخزن و چه در رودخانه تا دهها کیلومتر یا بیشتر در پایین دست سد، مرگ آور و کشنده باشد.
آب رها شده در پای یک سد بزرگ معمولاً در تابستان سردتر و در زمستان گرمتر از آب رودخانه است. گرم شدن یا سرد شدن رودخانه طبیعی بر میزان اکسیژن محلول در آب و مواد معلق در آن و همچنین بر واکنشهای شیمیایی که در آن رخ می دهد، اثر می گذارد. تغییر دادن روند طبیعی تغییرات فصلی دمای رودخانه می تواند چرخه زندگی موجودات آبی را قطع کند. زایش و تولیدمثل، تخمگذاری و دگردیسی لاروها برای نمونه بسیار به رویه دمایی آب وابسته است. همانگونه که مخزنها رسوب رودخانه را در خود نگه میدارند، بسیاری از مواد غذایی حمل شده به وسیله رودخانه را هم در خود نگه می دارند.
در دوره گرمای هوا، جلبکها نزدیک سطح یک مخزن سرشار از مواد غذایی رشد و نمو پیدا می کنند. جلبکها به کمک فتوسنتز مواد خوراکی مخزن را مصرف میکنند و مقدار زیادی اکسیژن تولید میکنند. سرریز تابستانی از آب لایههای بالایی مخزن سد، کمابیش گرم، فاقد مواد غذایی، سرشار از اکسیژن محلول و پر از جلبک است.
این میزان زیاد جلبک می تواند خوراک برای ماهیها فراهم کند. اما در عین حال بو و مزه ناخوشایندی به آب می دهد، آبگیرها و خروجیهای آب را مسدود می کند، بستر شنی را می پوشاند و تفریحات را هم محدود می سازد.
هنگامی که جلبکهای درون یک مخزن می میرند، به آب لایههای زیرین می رسند و می پوسند و به این شیوه اکسیژن محدود آب لایه زیرین را مصرف می کنند در ته مخزن نور کافی برای فتوسنتز و اکسیژن زایی وجود ندارد، از این رو میزان اسیدیته این آب تهی از اکسیژن، آن را برای حل کانیهایی مانند آهن و منگنز در بستر دریاچه توانمند می کند؛ بنابراین آبی که از خروجیهای پایینی رها می شود ،سرد، کم اکسیژن، غنی از مواد غذایی و اسیدی است و شاید دارای میزان زیادی کانیهای متمرکز آسیب زننده باشد.
نظر شما