هفته گذشته از یک آسایشگاه خیریه بازدید کردم که حوزه کاری آن، نگهداری کودکان ناتوان ذهنی و جسمی است. زحمات بسیار زیادی روی دوش مسئولان،‌ مدیران، مادریاران و پدریاران این مرکز است. جز عشق نمی‌تواند آنان را در این کار پرمشقت و فرساینده حفظ کند. به نظر می‌رسد لازم است برای سرپا نگه داشتن این مراکز و توسعه آنها، اقدامات موثر قانونی انجام شود.

از خیریه‌های کاغذی تا خیریه‌های واقعی

سلامت نیوز-*محمدرضا بادامچی: هفته گذشته از یک آسایشگاه خیریه بازدید کردم که حوزه کاری آن، نگهداری کودکان ناتوان ذهنی و جسمی است. زحمات بسیار زیادی روی دوش مسئولان،‌ مدیران، مادریاران و پدریاران این مرکز است. جز عشق نمی‌تواند آنان را در این کار پرمشقت و فرساینده حفظ کند. به نظر می‌رسد لازم است برای سرپا نگه داشتن این مراکز و توسعه آنها، اقدامات موثر قانونی انجام شود.

هم‌اکنون تنها یک‌ششم هزینه نگهداری این کودکان توسط بهزیستی پرداخت می‌شود. بخش بسیار بزرگی از این هزینه را حوزه خصوصی و خیرین تأمین می‌کنند. حضور جامعه در حمایت از معلولان، اتفاق بسیار ارزشمندی است اما کافی نیست. دولت باید برای ساماندهی و حفاظت بهتر از این حضور قدرتمند جامعه، برنامه داشته باشد. نبود نظارت صحیح بر ‌»ان‌جی‌او»ها و نبود مسئولیت‌پذیری در ثبت آنها باعث شده، برخی‌ از حسن نظر مردم سوءاستفاده کنند و به‌ نام «خیریه‌های کاغذی»، ‌منابع اجتماعی را برای منافع شخصی خود جذب کنند. به نظر می‌رسد باید تنها یک نهاد بالادستی،‌ متولی ارایه مجوز خیریه باشد.

تعدد نهادها در این حوزه باعث رویش قارچی خیریه‌های کاغذی می‌شود. درحال حاضر متاسفانه نهادهای زیادی برای ارایه مجوز اقدام می‌کنند. این تعدد نهادها برای صدور مجوز باعث می‌شود،‌ نظارت بر خیریه‌ها کمتر شود. در این وضعیت، خیریه‌های واقعی در میان هیاهوی خیریه‌های کاغذی گم می‌شوند و نمی‌توانند آن‌طور که باید، امکانات جامعه و دولت را جذب کنند و به مددجویان خود برسانند. یکی دیگر از مشکلات جدی این موسسه‌ها، نبود مکان مناسب برای نگهداری از مددجویان است. می‌توان با تسهیل قانونی، امکاناتی را در اختیار خیریه‌های موفق، موثر و آزمون‌پس‌داده گذاشت تا بتوانند جایی بهتر را برای حفظ و نگهداری کودکان ناتوان تهیه کنند. می‌توان از طریق قانونی، زمین‌هایی كه كاربری توانبخشی دارند، مشروط به تمام شرایط لازم، در اختیار این موسسات قرار داد. در بسیاری از مواقع، مکان نامناسب باعث آزار روحی مددجویان می‌شود. زندگی در مکانی مناسب حق آنان است. از کودکان این مراکز سوالاتی پرسیدم. به ‌آ‌نها گفتم، چه می‌خواهید؟ همه آنها می‌گفتند: «می‌خواهیم خانه‌مان بزرگ باشد.» افزون بر مسائل یادشده، در حوزه تعریف و اطلاق عنوان مشاغل سخت برای پدریاران و مادریاران این مراکز نیز مشکلات زیادی وجود دارد.

کسانی که در امور توانبخشی کار می‌کنند، به دلیل فرسایشی بودن کار، خودشان به‌شدت آسیب می‌بینند. خدمت به مددجویان معلول جسمی و ذهنی و همچنین مددجویان روانی، بسیار فرساینده است. این مشاغل باید به‌درستی در ردیف مشاغل سخت تعریف شود و کارفرمایان و شرکت‌های بیمه باید از همان ابتدا با اشراف به سختی کار آنها، آنها را در کدهای بیمه‌ای مربوط به مشاغل سخت بیمه‌گذاری کنند. متاسفانه در این حوزه با بی‌توجهی و بی‌مهری کارفرمایان و شرکت‌های بیمه مواجه هستیم. کسی که  ١٠،١٥سال تمام با بیمار ذهنی یا روانی سر و کار داشته، خود نیز به شدت آسیب‌دیده می‌شود و باید خیلی زود از کار منفصل و با مناسب‌ترین حقوق ممکن بازنشسته شود. متاسفانه اکنون بسیاری از مادریاران و پدریاران با وجود آسیب‌های شدید ناشی از کار مداوم در وضع بحرانی، از امکان بازنشستگی بهره‌مند نیستند.

باید در این حوزه افزون بر توجه دقیق و ویژه کارفرمایان و شرکت‌های بیمه به حق این عزیزان، خلأهای مرتبط با قانون کار برطرف و قوانین موجود نیز به‌دقت به مردم به‌خصوص موسسات خیریه و کارکنان این موسسات آموزش داده شود تا از همان ابتدا، به بهترین وجه، قانون در خدمت خادمان مددجویان قرار گیرد. مشکل اساسی و بنیادی دیگر در این موسسات، بی‌شناسنامه بودن برخی از مددجویان است. متاسفانه با وجود اسناد موثق بهزیستی، سازمان ثبت احوال به دلایل قانونی، برای کودکان بالای ١٤‌سال شناسنامه صادر نمی‌کند. هم‌اکنون افراد زیادی هستند که چون در سن بالای ١٤‌سال جذب بهزیستی شده‌اند، شناسنامه دریافت نکرده‌اند. براساس قوانین موجود، شناسنامه تنها در سنین پایین تعلق می‌گیرد.

اکنون تعداد بسیاری از مددجویان با وجود پرونده شناسایی‌شده و موثق در بهزیستی، شناسنامه ندارند. فقدان شناسنامه برای اینان باعث شده امکانات مختلف ازجمله یارانه به آنها تعلق نگیرد. این درحالی است که شناسنامه حق اساسی انسان‌هاست. انسان بدون‌ شناسنامه، بدون هویت است. لازم است‌ قوانین مرتبط اصلاح شود. وقتی پرونده بهزیستی فردی ثابت می‌کند او از یک پدر و مادر ایرانی به دنیا آمده، چرا نباید به او شناسنامه تعلق بگیرد؟کمبود امکانات درمانی ویژه توانبخشی، از دیگر مشکلات اساسی موسسات خیریه است. متاسفانه بیمارستان‌های جامع کشور در حوزه معلولان امکانات ویژه‌ای ندارند. عجیب است که ما در کشور، حتی یک بیمارستان جامع و ویژه توانبخشی نداریم. این یک ضعف بزرگ برای کشور ٨٠ میلیونی ماست. افزون بر این، برای مددجویان بهزیستی، قوانین ویژه‌ای وجود ندارد. متاسفانه در بیمارستان‌های مختلف، بیماران معلول بهزیستی طبق قوانین بیماران عادی پذیرش می‌شوند؛ مثلا برای جراحی، حتما باید یکی از اولیا یا قیم حضور یابد و امضا کند،‌ درحالی‌که انسانی که توسط بهزیستی شناسایی شده، در بسیاری  از موارد، اولیای مشخصی ندارد یا با اولیا ارتباطی ندارد. باید نظام سلامت در این حوزه، تصمیمات موثر و راهگشا اتخاذ کند. 

* عضو کمیسیون اجتماعی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha