چهارشنبه ۶ دی ۱۳۹۶ - ۱۴:۵۰

یکی از دانشمندان معتقد است کانگوروها ایرانی‌های پیاده‌ای بودند که از بس از موانع جهیدند، جهنده شدند و سال‌ها پیش به استرالیا مهاجرت کردند.

طنز/ پیاده آدم نیست و پرنده است!

سلامت نیوز: یکی از دانشمندان معتقد است کانگوروها ایرانی‌های پیاده‌ای بودند که از بس از موانع جهیدند، جهنده شدند و سال‌ها پیش به استرالیا مهاجرت کردند.

به گزارش سلامت نیوز، پوریا عالمی در ستون طنز روزنامه شرق نوشت: «شما باید عابر پیاده باشی که بفهمی اصولا اینجا ‌پیاده‌ای. عابر پیاده در ایران امکاناتی دارد که هیچ‌جای جهان نیست؛ مثلا اینجا پیاده‌رو وجود ندارد چون اساسا پیاده آدم نیست و پرنده است!

جدی عرض می‌کنم. تا الان طبق نظریه داروین، ۶۰ درصد پیاده‌های ایران چون مجبورند از موانع، چاله‌ها، کیوسک‌ها، نخاله‌های ساختمانی و ... بپرند، دیگر دچار دگردیسی شده‌اند و بال درآورده‌اند. حتی یکی از دانشمندان معتقد است کانگوروها ایرانی‌های پیاده‌ای بودند که از بس از موانع جهیدند، جهنده شدند و سال‌ها پیش به استرالیا مهاجرت کردند.

توی همین نیم‌متر پیاده‌رو زپرتی هم شما می‌بینید ماشین پارک کرده. وقتی اعتراض می‌کنی، طرف پنچرت می‌کند و می‌گوید: چیه؟ از کی تا حالا آدم هم ماشین شده که حق و حقوقی داشته باشه؟

بعد شما سوار اتوبوس می‌شوی. از بیرون چهار جوان ژیگول عکسشان روی اتوبوس است و تبلیغ بستنی و مبل می‌کنند. از توی اتوبوس، صد تا آدم به هم چپیده، کله‌ها زیر بغل آن یکی، تنگ و ترش و ناراحت و اخمو، می‌خواهند از پنجره بیرون را نگاه کنند که خب پنجره‌ها کور تبلیغات است. حالا من پیاده وقتی از اتوبوس پیاده شوم شما فکر می‌کنی آن بستنی خوش‌رنگ را جذب شدم بخرم؟ یا وقتی مثل املت از لای ملت پیاده شدم، اگر آن تبلیغات تخم‌شربتی را ببینم می‌کنمش تو هر چی نه بهتر صندوق پست، تا برسد به دست صاحبش؟ (لطفا جمله را دوباره بخوانید، خیلی عمیق بود!)

خلاصه عابر پیاده شوخی متحرکی است در تهران و شهرهای دیگر و اگر عابر معلولیت داشته باشد که شوخی گریه‌داری است. خود ما چند ماه پیش معلولیت داشتیم و پایمان شکست. به جان عالمی، چهار بار با عصا آمدیم بیرون. این‌ قدر توی جوی افتادیم و لای ماشین گیر کردیم و از پل‌های نداشته پریدیم که پاشکستگی ما تبدیل شد به قطع نخاع و ضربه مغزی. الان هم از لحاظ مغزی قاطی هستیم و از دست مسئولان و به‌ خصوص از دست شهروندان که مسئولیت را روی دوش دیگران می‌اندازند، زرتی داغ می‌کنیم و اعصابمان می‌ریزد و قفل فرمان را برمی‌داریم و داد و بیداد راه می‌اندازیم و ستون روزنامه می‌نویسیم. فقط‌ و فقط تقصیر مردم دلبر و مسئولان دلاور است وگرنه ما یک پیاده بیشتر نیستیم و مغزمان از اول تاب نداشت.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha