سلامت نیوز:بر اساس آمار ۵۲درصد از خشونتهای خانگی روانی و کلامی و بیش از ۳۷درصد فیزیکی هستند. اکثر مراجعان همسرآزاری را جوانان تشکیل میدهند.
به گزارش سلامت نیوز، آرمان نوشت: میانگین سنی بیشتر زنان آسیب دیده ۲۰ تا ۳۵ سال و میانگین سنی در میان مردان کمتر از ۴۰ سال است. از سوی دیگر عوامل کاهشدهنده همسرآزاری، شاغل بودن زن، افزایش درآمد خانواده و تحصیلات بالا عنوان میشوند. اعتیاد نیز از عواملی است که این معضل اجتماعی را افزایش میدهد. همسرآزاری از جمله آسیبهای اجتماعی پنهان است و معمولا در محیط بسته خانه صورت میگیرد. این مشکل اجتماعی اطمینان و امنیت را در محیط خانه کاهش داده و میتواند به از هم گسیختگی خانواده منجر شود.
بیشتر قربانیان خشونت در محیط خانواده را زنان، کودکان و سالمندان تشکیل میدهند. در اسفند ۹۵، علی ربیعی، وزیر رفاه در یادداشتی از ثبت بیش از ۷۰هزار همسر آزاری در سال خبر داد که همسرآزاری جسمی با ۴۱درصد، رایجترین مورد را تشکیل داده بود. آنچه در ادامه میخوانید نظرات فریده غیرت، حقوقدان و فعال حوزه زنان است.
آمارها نشان میدهد در استانهای تهران، خراسان رضوی و اصفهان بیشترین میزان گزارشهای همسرآزاری، هم آزار رساندن مرد به زن و هم زن به مرد ثبت شده است. بیشترین موارد همسرآزاری، آزار زن از سوی مردان است و گزارشهای ثبت شده آزار مرد از سوی زن انگشت شمار است. بیشترین آمار همسرآزاری مرد از سوی زن، باز هم مربوط به تهران، خراسان رضوی، اصفهان، فارس و مرکزی میشود. بر اساس آمار سازمان پزشکی قانونی تعداد معاینات نزاع مربوط به موضوع همسرآزاری از سال ١٣٨٨ تا ١٣٩٥ رشد قابل توجهی داشته به نحوی که از بیش از ٥٢هزار مورد به بیش از ٧٧هزار مورد افزایش یافته است. بر اساس این آمار فقط در فاصله سالهای ٩٢ تا ٩٣، آمار معاینات نزاع مربوط به همسرآزاری یا شاید ارائه گزارش همسرآزاری از 73هزار مورد به 71هزار مورد رسیده است. درباره همسرآزاری در ایران و چگونگی مقابله با آن توضیح میدهید؟
همسرآزاری از جانب زن به مرد و بالعکس در جامعه مشاهده میشود. از سوی زوج یا زوجه ارتکاب به این امر امکانپذیر است. باید دانست که این مقوله از سوی مردان بیشتر مشاهده میشود. همسرآزاری به اشکال مختلف وجود دارد. در محیط خانه از قدیمالایام حقی برای مردان به عنوان رئیس خانواده وجود داشته است. بر اساس این طرز تفکر زوج یک حالت برتری را نسبت به زوجه و خانواده دارد. شاید قانون هم از راههای مختلف این امر را حمایت میکند. مردها در همسرآزاری هم به زنها محبت کرده و هم در کنار آن رفتارهایی همچون قدرتنمایی، زورگویی، اعمال خشونت و... را نسبت به آنها اعمال میکنند. این در حالی است که در برخی مواقع این اعمال خشونتها تبدیل به همسرآزاری میشود. شاید این همسرآزاریها در روابط ویژه زناشویی هم نمایان شود. در این شرایط فقط برخی از زنان این مسائل را در محاکم قضائی مطرح میکنند.
باید دانست این مسائل به ندرت از سوی زنان مطرح میشود، چون اغلب زنان ترجیح میدهند، آزارهایی که از سوی همسر میبینند را کتمان کنند. اغلب زنان جامعه ما مطرح کردن خشونتهای زناشویی را خلاف اخلاق و تربیت جامعه میدانند. اغلب زنان در رفتار با این مساله دم فرو بسته و سکوت میکنند. هر چند موارد مذکور در همسرآزاری باید مورد توجه قرار گیرد. در جامعه شاهد وجود توقعات نابجا مردان از زنان هستیم. این مساله در روابط ویژه زناشویی، اصول و مناسبات جامعه و محیط خانه درباره وظایف هر یک از زوجها وجود دارد. در برخی مواقع مشاهده میشود که مردان در ارتباط با همسر خود به زورگویی، زیادهروی و توقعات متعدد و متنوع متوسل میشوند. آنها همسر را مجبور به انجام برخی امور میکنند. اغلب مردمان خود را نسبت به اعمال برخی رفتارها مجاز میدانند. در برخی موارد نیز مشاهده میشود که زنان مبادرت به همسرآزاری کردهاند، اما تعداد آنها در مقایسه با همسرآزاریهایی که از سوی مردان به زنان اعمال شده اندک است. این رفتارها از لحاظ قانون و اخلاق جامعه ناپسند است. این مقوله از سوی جامعه تجویز نمیشود.
باید دانست در برخی مواقع زمینههای قانونی باعث ایجاد و ایجاب همسرآزاری میشود. برای مثال در جامعه ما مرد خود را رئیس خانواده میداند، بنابراین این حق را دارد که در حق زن اجحاف کرده و خواستههای بیمورد را مطرح کند. مردان در این شرایط انتظار دارند که زنان خواستههای آنها را اجابت کنند. این زورگوییها ایجاد خشونت کرده و باعث بروز رفتارهای غیرانسانی و غیر اخلاقی میشود. این گونه رفتارها از سوی قانون و اخلاق پسندیده نیست.
بر اساس باور برخی فعالان حقوق زن قوانین در کشور ما به شکل مرد سالار تدوین شده است. هم اکنون حمایتهای قانونی را از زنی که مورد آزار همسر قرار گرفته چگونه ارزیابی میکنید؟
معمولان زنان در بیان همسرآزاریها دچار اشکال هستند. آنها به دلیل مسائل تربیتی این مساله را به ندرت بیان کرده یا حتی برای نزدیکان خود نیز مطرح نمیکنند، دیگر چه برسد به اینکه این زنان به دادگاه و محاکم قضائی رفته و چنین مسائل شخصی زندگیشان را مطرح کنند. زنان حتی از بیان این مساله هم ابا دارند، چون این مقوله را خلاف اخلاق میدانند. در حالی که در صورت بیان این مساله قانون در حدی این گونه تجاوزها و تعدیها را نهی کرده و به پرونده مذکور رسیدگی میکند. برای مثال اگر مردی، همسر خود را کتک بزند از سوی قانون مورد حمایت قرار نمیگیرد. اگر زنی چنین مساله را در دادگاه مطرح نمیکند، به معنای رعایت اخلاقیات و حرمت گذاشتن به خانواده است. هر چند اگر این مساله را بیان کند، طبیعتا دادگاه، محاکم قضائی و نیروی انتظامی از او حمایت کرده و او را تنها نمیگذارند.
در روزهای اخیر یک عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: «دخترانی که به ازدواج با افراد میانسال تمایل دارند، اغلب دختران بالای 30 سال هستند که برای تامین زندگی نمیتوانند به پسران جوان اعتماد کنند. همچنین خشونت در پسران جوان بالاست، بنابراین دختران به سمت مردی میروند که رفتار محبتآمیز داشته باشد.» از سوی دیگر پایههای ازدواج در ایران بسیار متزلزل است. دلایل بروز چنین مسالهای در جامعه کنونی ایران چیست؟
بنده با ابراز تاسف میگویم که امروزه اخلاقیات در جامعه ما افول کرده است. کشور ما بر پایه اسلام است. حکومت اسلامی نیز بر پایه مقررات است. درضمن دین اسلام دین رأفت و مهربانی است، چون در روح اسلام رحمت و محبت جاری و ساری است، اما افراد به شکل ناپسند از این مقوله سوء استفاده میکنند. اینکه چرا دختران جوان به ازدواج با مردان میانسال تمایل دارند، نشاندهنده نادرست بودن برخی مسائل در جامعه امروز است. از سوی دیگر بروز این مساله نشاندهنده عدم آگاهی جوانان از ازدواج است. شاید جوانان امروز جامعه با مشکلات متعدد از جمله بیکاری، عدم استطاعت مالی، عدم تحصیلات عالیه و کاربردی و.... روبهرو هستند. این مسائل باعث شده تا آنها به ازدواج گرایش نداشته باشند. در این شرایط اغلب مردان در سنین میانسالی از امکانات مالی و موقعیت مناسب برخوردار هستند. در این وضعیت آنها تمایل به ازدواج با دختران جوان دارند، طبیعتا این شرایط باعث افزایش چنین ازدواجهایی در جامعه میشود. اگر در جامعه ما موقعیت برای ازدواج جوانان فراهم بود، دیگر چنین مسائلی بروز نمیکرد.
نظر شما