سلامت نیوز:ترافیك صبحگاهی، ترافیك عصرگاهی، ترافیك همیشگی، آلودگی هوا، جمعیت در حال انفجار، بوق، سروصدا، تغییر كوچهها و خیابانها به اتوبانهای بیسر و بدون انتها، استرس و در نهایت دوری از آرامش و ندیدن كوههایی كه روزگاری تهران قدیم مزین به آن بود، كار را به جایی رساند كه
پایتختنشینان كمكم كوچ میكنند!
سالهای اول به شكل ییلاق موقت بود، اما امروز شكل این مهاجرت به دائم تغییر پیدا كرده است. تهرانیهای قدیمی میدانند كه شهر آبا و اجدادیشان جایی برای زندگی با آرامش نیست. بسیاری از پدر و مادرهای قدیمی كه بعضاً هم از خانوادههای متمولی نیستند، اما در سالهای اخیر به به توصیه پزشكان و عقل دسته جمعی و خانوادگی به این نتیجه رسیدند، برای بهتر و بیشتر زنده ماندن و نفس كشیدن چارهای جز هجرت ندارند.
نه در شهرستانها پدربزرگ و مادربزرگی دارند، نه وابستگان آنها در شهر دیگری زندگی میكنند كه به صورت موقت میهمان آنها شوند، از سوی دیگر به یقین رسیدهاند كه این شهر دیگر جایی برای زندگی كردن نیست! عده زیادی كه از روزگاران دور با در و دیوار و كوههای این شهر خو گرفتهاند، از این حجم جمعیتی كه خارج از ظرفیت یك شهر است، گلهمند بوده و هستند، اما صدایشان به جایی نرسیده و نخواهد رسید. بسیاری از آنها در محلات قدیمی و دروازههای اصلی شهر، كوچههایی را میشناسند كه با نام آبا و اجدادیشان توسط شهرداری پلاك شده، اما دیگر شكل ییلاقهای تعطیلات از حالت موقت و تعطیلات آخر هفته برای آنها خارج شده و میتوان گفت تقریباً نیمی بیشتری از سال را در خانههای به اصطلاح ییلاقی خود در اطراف شهر تهران سپری میكنند.
مهاجرت معكوس از پایتخت
گفته میشود، مهاجرت معكوس از پایتخت كلید خورده است و نتایج سرشماریهای جدید حاكی از آن است كه شاهد شكلگیری الگوی دیگری از مهاجرت، بهخصوص از تهران به سمت سایر شهرها به اسم «مهاجرت معكوس» هستیم. مطابق با آمارها در فاصله زمانی سالهای ۹۰ تا ۹۵ بیش از ۳۵۰هزار نفر از استان تهران به استانهای دیگر مهاجرت كردهاند. اما نكته مهم اینجاست كه بیشتر این افراد همان ساكنان قدیمی شهر تهران هستند كه از دیرباز با در و دیوار این شهر بزرگ شدند و نسلهای قبلتر آنها بزرگ شده همین شهر هستند، اما هرگز گمان این نمیرفت كه بیقانونی و بیدر و پیكر بودن این شهر باعث شود، روزی مجبور شوند محل تولد خود را ترك كنند. همه اینها برمیگردد به توسعه نامتوازن اعم از اقتصادی، اجتماعی، سیاسی كه به ایجاد جاذبه در شهرها و دافعه در روستاها منجر شده است.
چرا زندگی در تهران؟!
تجمع ثروت و فرصتهای شغلی، تغییرات اقلیمی و خشكی روستاها، مشكلات معیشتی از جمله موارد مهمی است كه افراد را وادار میكند تا ترك شهر و دیار كنند. نگاه منطقی نشان میدهد، بخش قابلتوجهی از افراد وجود دارند كه چارهای جز حضور در پایتخت ندارند. تحصیل در دانشگاههای مهم و برتر كشور كه عموماً در پایتخت متمركز شدهاند، باعث شده است، طی سالیان اخیر بسیاری از دانشجویان با حضور در این شهر ماندگار شده، تشكیل زندگی دهند و به دنبال آن وابستگان خود را هم به این شهر دعوت كنند. نكته مهم دیگر امكان اشتغال است كه بیشك اگر درآمد و امكانات نسبی برای افراد در شهرستانها نیز فراهم میشد، بسیاری از افراد به تهران مهاجرت نمیكردند و حتی در عرصه كنونی نیز برخی از طبقه متوسط با تكیه بر چنین امكانی تصمیم به خروج همیشگی از این شهر خواهند گرفت. در كنار همه ادله منطقی سایر جذابیتهای بصری پایتخت نیز خود از جمله مواردی است كه برای سایر افراد در نقاط مختلف كشور كه از تهران آرمانشهری میسازند كه فارغ از همه مشكلات موجود، زندگی در این شهر را مرجح میكند. حضور عموم نویسندگان، هنرمندان، شعرا و سایر افراد موفق در كلانشهر تهران دلیل دیگری است كه برای افراد امكان رشد و ارتقا را تنها در همین نقطه تعریف میكند. حال آنكه با نگاهی گذرا هم دیده میشود حتی افراد حاضر در مدیریتهای كلان، اكثراً خود مهاجر هستند و پدران و مادران آنها در شهرستانهای دورافتاده زندگی میكنند.
درد «تهران» و «تهرانی بودن»
البته بعد دیگر ماجرا به واژهای برمیگردد به نام «تهران» و «تهرانی بودن»! به گفته كارشناسان و جمعیتشناسان «تهرانیتی» كه در پایتخت وجود دارد، در هیچ كدام از كلانشهرهای كشور چون شیراز، اصفهان و مشهد هم وجود ندارد. از سوی دیگر گفته میشود امكان آزادی شخصی در تهران هم یكی دیگر از دلایلی است كه اقشار را وادار میكند تا به این شهر مهاجرت كنند. اینچنین است كه همین هجرت به پایتخت خود سر آغاز و سرمنشأ برخی آسیبهای اجتماعی میشود.
در نهایت ذكر این نكته لازم است كه روند این مهاجراتها هم در مبدأ و هم در مقصد مسائل و مشكلاتی از جمله بروز نابسامانیهای متعدد ناشی از فشار بر منابع و امكانات شهر تهران، بیكاری و كمكاری، كمبود فضای زیستی و آموزشی، آلودگی هوا و محیطزیست، سالخوردگی و زنانه شدن نیروی كار كشاورزی، تخلیه روستاها و... را به وجود میآورد، اما كماكان در این چرخه منفی دور باطلی زده میشود كه برای تهرانیها چارهای جز هجرت را فراهم نساخته است.
نظر شما