باید توجه کنیم که کودک ونوجوان به مدرسه وارد نمی‌شوند که الزاماً راه راست و مستقیم را از معلم خود فرا بگیرند – که البته این می‌تواند در اهداف کلی و جزئی گنجانده شود و به غایت برسد اما نه آنکه صرفاً همه اصول آموزشی بر پایه آن بسته شود.

نجات دانش‌آموزان از تله تست‌ها و ترفندها

سلامت نیوز:بررسی سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش از سال 81 آغاز شد و مطالعه مقدماتی‌اش طی 10 سال انجام گرفت که در نهایت به‌ طرحی منجر شد که در اواخر سال 89 و شش ماهه سال 90 به‌ تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و جنبه قانونی به خودش گرفت که به اصطلاح به آن سند تحول بنیادین در نظام آموزشی گفته می‌شود.

به گزارش سلامت نیوز، ایران نوشت: این سند بر مبنای سه محور مبانی فلسفی تعلیم و تربیتی جمهوری اسلامی ایران، مبانی نظری تعلیم و تربیتی رسمی عمومی و نظام تعلیم و تربیتی رسمی و عمومی تبیین شده است. اجرای این طرح نیاز به شش زیرنظام دارد که شامل تدوین و اجرای درس ملی، تربیت معلم و تأمین منابع انسانی، راهبری و مدیریت، تأمین و تخصیص منابع مالی، تأمین فضا و تجهیزات و فناوری و پژوهش و ارزشیابی است. هدف نهایی از اجرای سند تحول بنیادین، حیات طیبه‌ عنوان شده است.

باید توجه کنیم که کودک ونوجوان به مدرسه وارد نمی‌شوند که الزاماً راه راست و مستقیم را از معلم خود فرا بگیرند – که البته این می‌تواند در اهداف کلی و جزئی گنجانده شود و به غایت برسد اما نه آنکه صرفاً همه اصول آموزشی بر پایه آن بسته شود- دانش‌آموزان پا به عرصه مدرسه و یادگیری می‌گذارند تا کشف و شهود کنند و به ساخت دانش و باورهایشان بپردازند. این شناخت و ساختن ملزم به آن تعمیقی که سرتاسر تحول را فرا گرفته است، نیست. مسئولان طرح و تدوین این سند بپذیرند که تحول، آن سند مکتوب چندین صفحه‌ای، که هر چه تلاش می‌کنند اجرا شود و نمی‌شود، نیست. تحول همین است که مثلاً وزیر این نظام آموزشی در گفت‌و‌گوی رسانه‌ای‌اش حذف آزمون‌های ناکارآمد از دوره تحصیلی ابتدایی را بیان کند. تحول یعنی همین که بعد از  گذشت چند دهه بالاخره کسی جرأت کند که به داد دانش‌آموزان برسد و آنها را از استرس و اضطراب بی‌خود و بی‌جا رها کند.
بطحایی ، وزیر آموزش و پرورش در راستای برنامه‌ریزی برای رسیدن به تحولات مثبت و مؤثر در آموزش و پرورش، اظهار داشته که برگزاری هر نوع آزمون از جمله تیزهوشان، نمونه دولتی و سایر مدارس خاص، ممنوع است و اجرای طرح شهاب را جایگزینی مطلوب برای آن دانسته است. هرچند تغییر و تحول، برنامه می‌خواهد و نمی‌توان به یک شب، چند سال روند اجرا و انتخاب در ورود به مدارس خاص را تغییر داد و حذف کرد و جایگاه و خواسته‌ای برای آن در نظر نداشت. اما بی‌گمان اتفاق خوبی است و باید حمایت شود.


در حال حاضرطرح شهاب (طرح شناسایی و هدایت استعدا‌دهای برتر) در پایه‌های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی در تعدادی از مناطق آموزشی در حال اجراست که در آن از معلم خواسته می‌شود دانش‌آموز خود را در یک سال تحصیلی در هشت حوزه استعدادی کلامی، ریاضی، هنری، فضایی، حرکتی – ورزشی، اجتماعی، فرهنگ دینی و علوم تجربی مورد شناخت و ارزیابی قرار دهد. چنین طرحی با سبک وسیاقی عملی و علمی‌تر در کشورهای توسعه یافته و بالاخص دارای ویژگی‌های نوین آموزشی، برای ورود دانش‌آموزان به مقاطع تحصیلی بالاتر و انتخاب رشته و شغل وجود دارد و نتایج پژوهش‌ها نشان داده که در این حوزه بسیار موفق و کارا عمل شده است. طرح شهاب شکلی از همان بسته‌های آموزشی – هدایتی نوین است، البته با تفاوت‌های بیشتری... از جمله آنکه معلم در کلاس 40 نفری به تدریس مشغول نیست و حجم کتب درسی و محتوای بی‌حساب وکتاب در کلاس درس وقت و زمان را هدر نمی‌دهد. در کنار اینکه طرح شهاب هنوز باید قلم‌زنی‌ها و خرد‌های آموزشی بسیار دیگری بر آن اضافه شود، حذف آزمون‌ها به کام و دل مدارس غیردولتی خواهد بود و آن مدارس همچنان با برگزاری آزمون‌های ورودی خود به رقابت در کیفیت آموزشی خواهند پرداخت و مدارس دولتی مهجور‌تر و کم رنگ‌تر خواهند شد، چون باور اولیای دانش‌آموزان بر این شکل گرفته که برای موفقیت و ارتقای تحصیلی فرزندانشان به مدارسی مراجعه کنند که با کمیت کمتر در تعداد دانش‌آموزان کیفیت بیشتر را در آموزش پی می‌گیرند.


این یادداشت قصد ندارد در جهت واگرایی تصمیم اخیر وزیر آموزش و پرورش قدم بردارد. تصمیمی و نظری منطقی اتخاذ شده و برای بلوغ آن باید صاحبنظران آموزشی حمایت‌های فکری و اجرایی کنند، هدف در این مجال آن است که خواسته شود در این راستا اقدامات خوبی هم صورت بگیرد تا به دوران پسا حذفی که رسیدیم بدون چاره از ادامه نباشیم. تصور اینکه با ورود کودک ونوجوان جویای علم و مهارت به دوران تحصیل در مدرسه از وی فردی آماده برای حضور در انواع آزمون‌های ورودی و کنکور می‌سازیم، بسیار تأسف‌آور است، چه برسد به اینکه عملاً در این فضا سیر می‌کنیم و سیاستگذاران و تصمیم‌گیران برنامه‌های آموزشی و دانشی آموزش و پرورش و همچنین آموزش عالی کشور هم به روی مبارک نمی‌آورند که چه ضربه‌هایی به استعدادها زده می‌شود. به‌دلیل بررسی نتایج عملکردی مدارس و معلمان با میزان قبولی در مدارس خاص و رشته‌های خاص دانشگاهی، از همان اوایل دوران تحصیل، به جد و مصرانه به‌دنبال عملی کردن برنامه‌های آمادگی برای تست‌زنی و آزمون هستیم و تا جایی که در توان داریم برای دستیابی به این میزان قبولی و البته با همراهی خانواده‌هایی که این مدارس را موفق‌تر می‌دانند، دانش‌آموز را از شادی‌ها و هیجانات مقتضی سن و سالش دور می‌کنیم. 

دانش‌آموزی که باید در کنار وسعت‌بخشی به گستره علمش، در مدرسه مهارت‌های زندگی را فرابگیرد، در میدان رقابتی شدیدی با دوستان و همسالان خود قرار می‌گیرد و به جای لذت بردن از نشاط آموزش‌های مدرسه‌ای‌اش به استرس‌های آزمون‌ها و سرعت تست‌زنی می‌اندیشد.این چه نظام آموزشی است که سالیان سال با افتخار آن را طراحی کرده‌ایم و هرسال که می‌گذرد نسبت به سال گذشته ناامید‌کننده‌تر در خصوص آن برنامه‌ریزی و اقدام می‌شود. برای رسیدن به تعالی و برتری آموزشی باید در مسیری گام برداشته شود که دنیای نوجوانی و آینده را برای دانش‌آموزان امیدوارانه‌تر و درخشان‌تر ترسیم کند و به جای یاددهی راه و روش تست زدن و رقابت در آزمون‌ها، به آنان علم و عمل و اخلاقیات و مهارت‌ها تعلیم داده شود، گفتنی است نویسنده این یادداشت در دوران تحصیل برای ورود به تمامی مقاطع تحصیلی خود، آزمون‌های رنگارنگی را پشت سر گذاشته و با تجربه در این خصوص ادعا می‌کند، که هیچ کدام از آن آزمون‌ها (آزمون مدارس نمونه مردمی، مدارس تیزهوشان و...) دلیلی برای ساخت دانش و فراگیری مهارت‌ها نبوده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha