سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۸
کد خبر: 238675

خلأ قانونی برای ادامه‌تحصیل بزرگسالان در کلاس‌های نهضت سواد‌آموزی وجود ندارد. کارن خانلری می‌افزاید: این بحث بیشتر به آموزش‌و‌پرورش برمی‌گردد.

بازگرداندن ترک‌تحصیلی‌ها به مدرسه

سلامت نیوز: در دنیای امروز بیسوادی تعریف خود را از دست داده و تعاریف آن تغییر کرده است. به‌گفته معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش‌وپرورش در سال ۹۵ در دوره اول متوسطه ١١۵‌هزار دانش‌آموز و در دوره دوم متوسطه، ٢۰۰‌هزار دانش‌آموز ترک تحصیل کرده‌اند.

به گزارش سلامت نیوز، آرمان نوشت: علی زرافشان یادآوری کرد که ١٨‌درصد از دانش‌آموزان در دوره دوم متوسطه به مدرسه نرفتند و باید به مدرسه برگردانده شوند. همچنین در دوره ابتدایی ١١۵‌هزار دانش‌آموز بین ١٢ تا ١۴‌سال تحصیل می‌کردند که در واقع باید در دوره متوسطه درس می‌خواندند اما به دلایل مختلف دوباره به مدرسه برگشتند. تعداد دانش‌آموزان دوره دوم متوسطه دو‌میلیون و٢۰۰‌هزار نفر بوده و اگر ٢۰‌درصد آنها را هم درنظر بگیریم، حدود ٢۰۰‌هزار نفر از رفتن به مدرسه محروم شده بودند. با توجه به تمام پیشرفت‌های عصر حاضر دانش‌آموزان هنوز به عللی متفاوت از نعمت تحصیل بازمی‌مانند. در سال‌های بعد از انقلاب تلاش چشمگیری برای حل معضل بیسوادی در کشور انجام و برنامه‌های سوادآموزی گسترده‌ای برای حل مشکل بیسوادی در کشور اجرا شد.

براساس اطلاعات سازمان نهضت سوادآموزی کشور در سال 94، نه‌میلیون و 700‌هزار نفر بی‌سواد در کشور شناسایی شده است. همچنین 11‌میلیون نفر با تحصیلات پنجم ابتدایی در کشور وجود دارند. 71‌درصد از افرادی که از تحصیل بازماندند، کسانی هستند که پدر یا مادر یا هر دو آنان بی‌سواد و کم سواد هستند. همچنین یک‌میلیون و ۱۲۰‌هزار نفر بی‌سواد زیر ۵۰ سال نیز در کشور وجود دارند. البته در کنار جامعه قلیل بی‌سوادان در کشور بیش از ۹۶‌درصد از افراد ۱۰ تا ۴۹ سال کشور نیز باسواد هستند که رشد 65/2‌درصدی را نشان می‌دهد.

 

مشکلات بزرگسالان در شرکت در دوره‌های آموزشی

 

یکی از مهم‌ترین مشکلات بزرگسالان بی‌سواد نبود انگیزه برای ادامه تحصیل است. دوره‌های‌آموزشی تحصیلی باید در نهایت بزرگسالان را دارای مهارت‌ها و توانمندی‌هایی بکنند تا بتوانند در محیط‌های کاری جذب شوند و افزایش حقوق پیدا کنند. اگر فرد بزرگسال شغلی نداشته باشد و اوقات خود را در خانه سپری کند در نهایت برای او انگیزه‌ای برای ادامه تحصیل و یادگیری باقی نمی‌ماند. عامل دیگری که بسیاری از بزرگسالان بی‌سواد یا کم‌سواد را از ادامه تحصیل منصرف می‌کند بالا‌بودن سن است. افراد توانایی یادگیری را در خود پایین می‌بینند. اما آنچه بیش از سن در یادگیری اهمیت دارد پیشینه آموزشی، رشته‌ آموزشی و... است. اگر افراد در محیط‌های کاری خود نیز کمتر به خواندن و نوشتن محتاج باشند علاقه‌ای به تحصیل نیز از خود نشان نمی‌دهند زیرا برای گذران معیشت خود به سواد احتیاجی ندارند. اغلب افرادی که در لایه‌های پایین کار اجتماعی اشتغال دارند تجربه‌های منفی و بدی از دوران آموزش خود در دوران نوجوانی و جوانی دارند، عدم ثبت‌نام در مدارس، شکست‌های پی درپی در سال‌های تحصیلی، هم‌زمانی کار و تحصیل و در نهایت رها کردن تحصیل و ورود به محیط کار از جمله مهم‌ترین تجارب منفی آنها در دوران تحصیل است.

این تجربه سبب می‌شود که افراد از دوباره قرار گرفتن در کلاس‌های درس هراس داشته باشند و از این کار سرباز بزنند. آنها اغلب از خانواده‌های فرودست جامعه هستند، برخی از این خانواده‌ها کار را در اولویت نسبت به درس می‌دانند و به این دلیل فرزندان خود را نیز با این طرز فکر بزرگ می‌کنند. بزرگسالان گرایش بیشتری به آموزش‌های غیررسمی به نسبت آموزش‌های رسمی از خود نشان می‌دهند. آنها در آموزش‌های غیر‌رسمی احساس امنیت بیشتری می‌كنند.

 

عوامل اجتماعی تاثیرگذار

 

فشارهای مالی ناشی از مسئولیت‌های خانوادگی و‌اجتماعی بزرگسالان را مداوم درگیر می‌کنند و آنها كمتر مجالی برای اندیشیدن درباره‌ از سرگیری آموزش دارند. هزینه‌های تحصیلی، ناتوانی جبران مالی ساعاتی كه جای كار كردن به آموزش اختصاص یافته است و پولی كه دولت به‌عنوان هزینه به دوره‌ آموزشی می‌پردازد آنها را از ادامه تحصیل منصرف می‌کند. آنها در صورت اشتغال مجالی برای شرکت در کلاس‌های آموزشی پیدا نمی‌کنند زیرا همکاری لازم با آنها در راستای ادامه تحصیل در محیط کار وجود ندارد. مراکز آموزش بزرگسالان توزیع یکسانی در مناطق ندارند و در تمام مناطق شهری وجود ندارند. این مساله بسیاری از بزرگسالان را از ادامه تحصیل منصرف می‌کند. وظایفی که مادران خانواده در زمینه بهداشت خانواده، تغذیه و مراقبت فرزندان بر دوش دارند مجالی برای ادامه تحصیل آنها باقی نمی‌گذارد. همچنین تهیه مخارج فرزندان و امور مالی خانه بسیاری از پدران و مادران را از ادامه تحصیل بازمی‌دارد.

 

ناکارآمدی سامانه‌های آموزشی

 

یکی از مشکلات مربوط به بزرگسالان، نبود کتاب مخصوص درسی و کمک درسی نیز است. کتاب‌های موجود جذابیت و کارایی لازم را برای آنها ندارند. در زمینه کتاب‌های کمک‌درسی بی‌سوادان یا کم سوادان بزرگسال می‌توان طرح‌هایی را ارائه کرد که تعداد بیشتری از آنها به تحصیل مشتاق شوند. از مشكلات اداری و آموزشی مراكز تحصیل می‌توان به وضعیت طبقه‌بندی‌كردن بزرگسالان در كلاس‌هایی پایین‌تر از سطح آموزشی، كمبود یا نبود پشتیبانی موثر از بزرگسالان اشاره کرد. نارسایی‌های مالی نیز تاثیری مستقیم بر فرآیند آموزشی بزرگسالان دارد.

راه‌حل‌‌هایی مانند وام تحصیلی بدهی‌هایی دراز مدت روی دست بزرگسالان خواهان آموزش می‌گذارند و گرایش غالب بزرگسالان به شركت در دوره‌های كوتاه مدت جای آموزش‌های میان‌مدت و دراز مدت می‌تواند ریشه در همین مساله داشته باشد. درباره مقررات مربوط به كلاس‌ها نیز می‌توان گفت بیشتر بزرگسالان از اینكه مانند كودكان با آنها رفتار می‌شود احساس خوبی ندارند. ادغام بزرگسالان با سنین مختلف نیز یکی دیگر ازدغدغه‌ها است که نه‌تنها از توان رسیدگی معلم به تك‌تك سواد‌آموزان می‌كاهد بلکه تنش‌هایی نیز در بین دسته‌های مختلف سنی ایجاد می‌کند. در كلاس‌های بزرگسالان تنوع‌سنی دانش‌آموزان بسیار بالاست. در این كلاس‌ها دانش‌آموزانی از 18 سال تا 50 سال كنار یکدیگر می‌نشینند. با چنین تركیب جمعیتی، نارضایتی شمار بالایی از شركت‌كنندگان دوره‌های آموزشی از جریان كلاس‌ها قابل چشم‌پوشی نیست.

 

راه‌حل‌هایی برای مشکل بی‌سوادی

 

براساس قانون اساسی تا زمانی که دولت برنامه آموزش ابتدایی و پایه را برای تمام کودکان به‌طور کامل اجرا نکند، مساله بی‌سوادی و مشکلات مربوط به سوادآموزی بزرگسالان همچنان به‌شدت  و قوت خود باقی می‌ماند. باسواد کردن جامعه نمی‌تواند کار یک نهاد یا سازمان‌ باشد. تمام سازمان‌های فعال در حوزه‌های علمی و فرهنگی کشور باید دست‌به‌دست یکدیگر دهند و این مشکل را حل کنند.

فقر و بی‌سوادی دو حلقه محکم یک زنجیر هستند که باید به‌طور همزمان اقدامات اساسی روی آنها انجام شود. بزرگسالان بی‌سواد، نه‌تنها به‌دلیل مشکلات اقتصادی فراوان از آموزش خود صرف‌نظر می‌کنند بلکه گاهی فرزندان خود را نیز قربانی فقر اقتصادی و فرهنگی خانواده می‌کنند و این کودکان در آینده بزرگسالان بی‌سواد جامعه می‌شوند. برخورداری از امکانات آموزش وپرورش حق همه افراد جامعه است که باید به‌طور مساوی میان همه افراد تقسیم شود. در واقع تبعیض‌های‌آموزشی بین اعضای جامعه باید رفع شود. مهم‌ترین تبعیض‌های‌آموزشی اختلاف سطح آموزش در شهر و روستا یا بین زنان و مردان است.‌درصد بودجه اختصاص یافته به آموزش ابتدایی نسبت به جمعیت تحت پوشش، بسیار کمتر از‌درصد بودجه آموزش متوسطه و عالی است.

 

بی‌سوادی شوخی نیست!

 

یک عضو کمیسیون آموزش  با اشاره به لزوم شرکت افراد بزرگسال در کلاس‌های نهضت سوادآموزی و مراکز آموزش بزرگسالان می‌گوید: خلأ قانونی برای ادامه‌تحصیل بزرگسالان در کلاس‌های نهضت سواد‌آموزی وجود ندارد. کارن خانلری می‌افزاید: این بحث بیشتر به آموزش‌و‌پرورش برمی‌گردد. باید سطوح سوادآموزی را در مقاطع بالاتر گسترش داد تا هر فرد تا مقطع دلخواه خود امکان ادامه‌تحصیل داشته باشد. او خاطرنشان می‌کند: حدیث معروف پیامبر مکرم اسلام (ص) « ز گهواره تا گور دانش بجوی» گویای این موضوع است که حق تحصیل باید برای تمام افراد در جامعه وجود داشته باشد. خانلری تاکید می‌کند: امکان ادامه تحصیل برای افراد ترک‌تحصیل‌کرده در دوره‌های تحصیلات دانشگاهی باید وجود داشته باشد. افراد فارغ از سن و سالشان باید بتوانند در تمام دوره‌های‌آموزشی امکان‌تحصیل داشته باشند. او می‌افزاید: موانع قانونی برای تحصیل افراد بی‌سواد در مقاطع تحصیلی بالاتر باید شناسایی شوند و در راه‌حل آنها باید قدم برداشت. خانلری می‌گوید: عدم تمایل افراد به تحصیل در مراکز بزرگسال یک مساله روانی، شخصیتی و فردی است و باید شرایط را حتی الامکان برای تحصیل تمام افراد فراهم کرد. اما این موضوع نیاز به فرهنگسازی دارد. او می‌افزاید: افراد تمایل به شرکت در کلاس‌های گروهی و متشکل از گروه‌های سنی مختلف ندارند و این موضوع انگیزه افراد را برای ادامه تحصیل کاهش می‌دهد. خانلری تاکید می‌کند:

منابع کمک‌آموزشی این دانش‌آموزان باید تغییر کند. کتب کمک‌آموزشی می‌توانند متناسب با سن و سال دانش‌آموز بزرگسال به یادگیری او کمک کنند. به‌عنوان مثال دانش‌آموز کلاس اول با کتاب‌های کمیک و رنگارنگ اشتیاق بیشتری به یادگیری دارند اما این کتاب‌های کمک‌آموزشی اشتیاقی برای ادامه تحصیل بزرگسالان ایجاد نمی‌کند. بنابراین کتاب‌های کمک‌درسی آنها باید متناسب با سن و سالشان باشد. او می‌افزاید: کتب درسی و سیستم آموزشی‌بزرگسالان نمی‌تواند تفاوت زیادی با دانش‌آموزان عادی داشته باشد اما در بحث کتاب‌های کمک‌آموزشی می‌توان اقدامات اصلاحی را انجام داد. خانلری تاکید می‌کند: جدا از نواقص اما مبارزه با بی‌سوادی در کشور روند خوبی داشته است. در دنیای امروز معیارهای بی‌سوادی در حال تغییر است و باید این مساله را در کشور ریشه‌کن کنیم. در بسیاری از شروط استخدامی و دوره سربازی باید امکاناتی ارائه شوند که جوانان را تشویق به یادگیری سواد کنند. به‌عنوان مثال در دوران سربازی باید به افراد کم سواد یا بی‌سواد در کنار آموزش‌های نظامی سواد بیاموزند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha