سلامت نیوز:تابستان امسال نیز مثل همه سالهای گذشته، محیطزیست ایران رخت عزای مدافعان خود را برتن كرد. محیطبانی دیگر قربانی بازی شكار در دشتهای ایران شد.مهدی احمدی نیک، مامور اداره حفاظت محیط زیست قلعه گنج ، در پی تعقیب و گریز متخلفان به شهادت رسید.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از قانون ، این سانحه ناگوار، شامگاه جمعه گذشته در روستای برمک، درحالی رخ داد كه سه فرزند و همسرش چشمبه راه او بودند؛ انتظاری كه با تلخی مرگ به پایان رسید.
ماجرا از آنجا آغاز شد كه تیم محیط بانی در منطقه حفاظت شده سرخ قلعه با شکارچی غیر مجاز روبه رو میشوند كه پس از تعقیب و گریز در نزدیكی روستای برمك، خودروی محیطبانان دچار سانحه میشود و مهدی احمدی نیك در این حادثه تلخ بهشهادت میرسد. با شهادت این مدافع عزیز طبیعت ایرانزمین، آمار شهدای محیط زیست ایران به بیش از 120 نفر رسید؛ لیستی كه نگاه به آن داغ دوستداران طبیعت ایران را تازه میكند؛ داغی كه هنوز نیز تازه است.
داغ فراموشی
محیطبانان دوباره به صدر اخبار محیطزیست ایران بازگشتند؛ بسیاری از رسانهها و حتی شبكههای اجتماعی پر از پیامهای تسلیت و ابراز همدردی با خانواده این مدافع عزیز وطن یا جامعه محیطبان ایرانی از سوی مردم و مسئولان شده است اما این ابراز همدردیها و توجه افكار عمومی و مسئولان نیز تنها مدت اندكی بهطول میانجامد و پس از پایان مراسم خاكسپاری دوباره سردی خاك، گریبان حافظه افكار عمومی و مسئولان را خواهد گرفت و دوباره خانواده محیطبان میماند و غم هجران و هزاران مشكلات معیشتی و بروكراسی اداری برای احقاق حقوق خویش.
سرگردانی در پیچ و تاب ادارات بنیاد شهید و محیطزیست؛ سریال تكراری سرگذشت خانواده محیطبانان شهید است. بهگزارش ایسنا« تاکنون ۱۲۰ محیط بان در راه حفاظت از محیط زیست کشور جان خود را از دست داده و به مقام شهادت نائل شدهاند. از ۱۲۰ شهیدی که از ابتدای انقلاب اسلامی در حوزه محیط بانی به شهادت رسیدهاند ۱۷ نفر آنها در بنیاد شهید پرونده دارند و خانواده آنها حقوق دریافت میکنند.
مابقی خانوادههایی که سازمان حفاظت محیط زیست سرپرست آنها را به عنوان شهید میداند مبالغی جزئی از سازمان دریافت میکنند». تنها 17 خانواده از میان 120 خانواده توانستهاند از حقوق قانونی خود بهرهمند شوند، آماری كه نشاندهنده عمق فاجعه وضعیت محیطبانان در كشور است، محیطبانانی كه همیشه در دوراهی شهادت یا قتل قرار گرفتهاند و هر دو راه برای آنها بازی دو سرباخت است.
این روزها، حال محیطبانان نیز همانند محیط زیست ایران خوش نیست، آنها از نبود حامی معنوی و مادی، كمبود امكانات، حقوق و دستمزد پایین و ... در رنج و سختی هستند. محیطبانان، حامیان و پاسداران طبیعت و حیاتوحش این سرزمین، سالها وظیفه خود را با دستان پر یا خالی انجام دادهاند و حافظان محیطزیست بودهاند. باوجود این وظیفه بدون تردید سخت و سنگین، کمترین حقوق را دربین مشاغل دولتی دریافت میکنند و همانند مابقی پاسداران ایرانزمین از بذل جان خویش نیز دریغ نداشتهاند.
خبری از لایحه نیست!
بهجرات میتوان گفت، لایحه حمایت از محیطبانان مسالهای است كه مسئولان بسیاری از روسای سازمان حفاظت محیط زیست، نمایندگان مجلس و ... روی آن مانورهای تبلیغاتی بسیاری دادهاند، لایحهای كه دردی از این قشر را دوا نمیكند. این مساله را بسیاری از محیطبانان این سرزمین بیان میكنند. به باور آنها، لایحه حمایت از محیطبانان باتوجه به نواقصی كه دارد، بیشتر معنوی است؛چرا كه افزایش حقوق و مزایا وتغییر قانون بهكارگیری سلاح در آن دیده نشده است.
در این لایحه ذكر شده كه به پروندههای محیطبانان بدون نوبت رسیدگی شود.انتظار محیطبانان از این لایحه حمایتی، افزایش حقوق، بیمه تكمیلی و مزایا همچون دیگر كارمندان دولت بود؛ اتفاقی كه رخ نداده است.احمد بحری ، محیطبان نیز لایحه حمایت از محیطبانان را تنها یك طرح معنوی میداند و درباره نواقص این لایحه میگوید:« بهنظر من این لایحه بیشتر حمایت معنوی است.
افزایش حقوق و مزایایی در آن دیده نشده وقانون بهكارگیری سلاح تغییر نداشته است. تنها موردی كه در این لایحه حمایتی بهچشم میخورد، زمان رسیدگی به پروندههای محیطبانان است. در این لایحه ذكر شده است كه به پروندههای محیطبانان بدون نوبت رسیدگی شود. انتظار محیطبانان از این لایحه حمایتی، افزایش حقوق، بیمه تكمیلی و مزایایی همچون دیگر كارمندان دولت بود».
بحری با اشاره به كمبود تجهیزات و امكانات بیان میكند:« موتورسیكلتهای موجود، بسیار قدیمی و فرسوده است. با این موتورسیكلتها نمیتوان شكارچیان را تعقیب كرد.
البته یكسری وسایل دفاعی جدید مانند شوكر و اسپری فلفل در اختیار ما قرار دادهاند كه ریسك این وسایل دفاعی، بسیار پایین است و در درگیریها ممكن نیست شكارچی با آن كشته شود. یكی دیگر از مشكلات محیطبانان، نداشتن كفش مناسب است. پوتینهایی كه درحال حاضر در اختیار ما قرار دادهاند، بسیار بیكیفیت است. از آنجاییكه كار اصلی محیطبان پیادهروی در طبیعت است، باید كفش مناسبی برای آن تهیه كرد».
بضاعت كم و بودجه اندك
با نگاهی كوتاه به آمار مرگ محیطبانان ایرانی، این پرسش مطرح میشود كه وضعیت محیطبان در دنیا چگونه است؟ محمددرویش، كارشناس محیط زیست در اینباره میگوید:« متاسفانه بضاعت سازمان حفاظت محیط زیست ایران، سهم آن از بودجه ملی و شاكله اداری كه برای این سازمان تعریف كردند، جوابگوی شرح وظایف محیطبانان نیست.
قصه این است در كشورهایی كه به مراتب جمعیت و مناطق حفاظت شده بیشتری دارند حتی یك چهارم این تلفاتی را كه در طبیعت ایران اتفاق میافتد، نمیبینیم.در ایالات متحده آمریكا كه 6 برابر ایران جمعیت دارد و در همین حدود هم وسعت مناطق حفاظتشدهاش بیشتر از ایران است؛ در طول 90 سال گذشته از سال 1928 میلادی تاكنون 25 نفر كشته شدهاند و نكته جالب توجه اینجاست كه هیچ كدام از آنها با تیر مستقیم متخلفان كشته نشدند بلكه یا از كوه افتادند یا مورد حمله یك حیوان وحشی قرار گرفتند یا ماشینشان دچار حادثه شده است».
درویش با تاكید بر اینكه مشكل با مسلح كردن محیطبانان و افزایش اقتدار محیطبانان حل نخواهد شد، یادآور میشود:«اقتدار محیطبانان پیش از انقلاب بسیار زیادبود اما آن زمان هم كشتار در هر دو طرف وجود داشت و حتی كینهای هم بین مردم و محیطبانان بهوجود آمده بود و به خاطر همین، زمانی كه انقلاب شد همه هجوم آوردند و تخریب بیسابقهای در محیط طبیعی ما رخ داد.
باید از تجربه دیگر كشورها استفاده كنیم. باید به سمت ارتقای دانایی و سواد محیط زیستی برای مردم بهخصوص جوامع محلی كه در مناطق چهارگانه محیط زیست زندگی میكنند؛ حركت كنیم. باید آموزشهایی بسیار جذابتر و موثرتر به آنها ارائه شود و در كنارش معیشتهای جایگزین برای آنها تعریف و معرفی شود. باید جامعه محلی را در مدیریت مناطق حفاظت شده به كمك سمنهای محیط زیستی مشاركت دهیم. براساس آمار جامعه محلی، هر جایی كه احساس كرده حفظ محیط زیست به نفع مردمش است نهتنها هیچ تعارضی با محیط زیست پیدا نكرده بلكه خودش بهعنوان یك محیطبان عمل كرده است».
مشارکت جوامع محلی
درویش با اشاره به تجربه موفق مشاركت جوامع محلی در كشور میگوید:«منصورآباد در رفسنجان، كانیبرازان آذربایجان غربی در مهاباد، گندمان در چهارمحال بختیاری؛ چرا در تمامی این مناطق یاد شده حتی یك مورد تخلف یا درگیری بین محیطبانان و مردم محلی گزارش نمیشود؟ دلیلش این است كه ما مردم محلی را در حفظ منطقه شركت دادیم و مردم محلی فهمیدند كه اگر این مناطق حفظ شود خودشان از درآمدهایش منتفع میشوند؛
مثلا در كانیبرازان، ما تالاب را به كمك مردم دوباره احیا كردیم. در واقع كشاورزان بخشی از حقابه خودشان را در اختیار تالاب قرار دادند. تاكستانها، خودشان را به باغهای سیب كه نیاز آبیاش پنج برابر است، تبدیل نكردند. پس از اینكه تالاب احیا شد و دریاچه خشك شده بود، پرندههای مهاجر كه به سمت دریاچه ارومیه میآمدند به سمت تالاب كانیبرازان رفتند.
شكارچیان كه آمدند برای شكار پرندهها، باز همین سمنها با آنها صحبت كردند كه بهجای اینكه پرندگان را شكار كنید، بیایید طرح «پرندهنگری» راه بیندازید. سیل گردشگران و اشتغال و پول به منطقه هجوم آورد؛ به این ترتیب درحال حاضر مردم كانیبرازان میگویند تالاب خون رگهای ماست. داستان وقتی جذابتر میشود كه میشنویم بومیان سالانه 60 میلیون تومان برای قرقبان هزینه میكنند كه كسی بهصورت غیرمجاز از آب برای كشاورزی برداشت نكند».
توسعه تکنولوژی و تجهیزات
درویش خاطرنشان میكند:«آخرین گام این است كه در هیچجای دنیا محیطبان در برابر متخلفانی كه در هر حالتی وجود داشته باشد، روبه رو نمیایستد بلكه با تكنیكهایی مثل سنجش از دور، رصد ماهوارهای و عكسهای ماهوارهای و هوایی میشود موقعیت مناطق حفاظت شده را با كمك وسایل دیجیتالی كه در اختیارش است،
رصد كرد و محیطبانان میتوانند در ایستگاههای مخصوصی كه دارند مناطق را رصد كنند و به محض اینكه یك متخلف وارد منطقه شد بلافاصله عكس و مشخصاتش را بگیرند و به نزدیكترین نیروی انتظامی گزارش كنند و پروندهاش را صورتجلسه كنند كه برود دادگستری و تشكیل پرونده شود. بدون اینكه به طور مستقیم محیطبان با متخلف درگیر و روبهرو شده كه كشته شود یا آن طرف كشته یا مجروح شود.
این قسمت نیازمند اعتبار است.نیازمند این است كه دولتی كه خودش را دولت محیط زیستی میداند، بیشك نگاهش به سازمان محیط زیست به اندازه نگاه به شهرداری ناحیه پنج منطقه 2 تهران نباشد و ما نیازمند این هستیم كه سازمان حفاظت محیط زیست ارتقای نرمافزاری و سختافزاری پیدا كند و بودجهاش متناسب با وظایفش ارتقا پیدا كند و آن وقت است كه میتوانیم شاهد باشیم كه این تعارضات به كمینه برسد».
سخن آخر
بازی مرگ در دشتهای ایران همچنان قربانی میگیرد و مسئولان و قانونگذاران درحال تدوین و تصویب لایحه حمایتی هستند كه تاثیر بسزایی در وضعیت معیشتی و حمایتی از محیطبانان را نخواهد داشت.آنچه مشخص است،قوانین نیازمند بازنگری جدی هستند و در کنار آن نیازمند فرهنگ سازی گسترده ای در این راستا هستیم. فرهنگ سازی نیازمند همت همه بخش های مختلف جامعه و رسانههاست.
محیط بانان، پاسداران طبیعت ایران هستند اما در بهرهوری از این سرزمین تمام ساکنان آن سهیمند.برای آنچه از ما برای آیندگان باقــی میماند باید خود را مسئول بدانیم.
نظر شما