سلامت نیوز:«فقط برای پیرها خطرناك است.» این جمله ساده با صد و یك شكل گوناگون، گاهی توهینآمیزتر و گاهی با لحن دلسوزانه بارها در مكالمههای فردی و خبرهای رسمی و مطالبی كه این روزها در مورد كرونا دست به دست میچرخد، تكرار شده است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد ،جوانترها گاهی خودشان را با این جملهها دلداری میدهند و فرزندان گاهی با هشدارهای سن و سال سراغ پدر و مادرها میروند تا حواسشان را بیشتر جمع كنند و در خانه بمانند. تكرار مداوم هشدارها در مورد قرار داشتن سالمندان در گروههای پرخطر به هنگام شیوع كرونا اما سبب شده تا از سویی امنیت روانی بخش مهمی از جامعه در معرض خطر قرار بگیرد و از سوی دیگر در مواردی پای مساله «تبعیض سنی» را هم به صورت جدی به شوخیها و كنایهها و مطالب منتشر شده در شبكههای اجتماعی باز كند.در تقسیمبندی گروههای سنی و جمعیتی معمول است كه متولدان دورههای مختلف زمانی را لقبی بدهند.
سادهترینش همان كاری است كه در ایران با لقب «دهه شصتی»، «دهه هشتادی» و مانند این میشناسیم. در امریكا و برخی كشورهای غربی، این نسلهای متفاوت با القاب مشهوری مورد خطاب قرار میگیرند؛ بیبی بومر (كودكان نسل انفجار)، نسل هزاره، نسل z و غیره. به آن كودكان زاده شده پس از جنگ جهانی دوم كه ناگهان تعدادشان سر به فلك كشید میگویند كودكان نسل انفجار یا به اصطلاح بیبی بومر. كسانی كه در فاصله سالهای 1946 تا 1964 میلادی زاده شدند و حالا باید بین 56 تا 76 ساله باشند.
این گروه سنی حالا در عصر شیوع و همهگیری جهانی كرونا تبدیل شده است به هدف تمامی هشدارهایی كه میگویند نرخ مرگ و میر در میان مبتلایان بالای 60 سال بیشتر است. جمعهای كه گذشت همین موضوع در توییتر و توسط كاربران اغلب نوجوان تبدیل شد به محلی برای شوخیها و كنایهها. هشتگی ساخته شد با نام «BOOMER REMOVER» به معنای پاككننده نسل انفجار كه به نوشته نشریه نیوزویك بیش از 65 هزار توییت در موردش نوشته شد.
اغلب این نوشتهها تبدیل شدهاند به انتقادات تند و تیز نسل جوان به نحوه برخورد نسلی كه به عقیده آنها نگاهش به محیط زیست و سیاست به گونهای بوده كه حالا دنیا دارد عواقب آن را تحمل میكند، انتقادی كه البته با ساختن چنین هشتگی چهره بیرحمانهای به خود گرفته است. در این میان برخی هم به این نوجوانان یادآور میشوند كه دارند در مورد پدربزرگها و مادربزرگهای خودشان صحبت میكنند.
سن را تنها ملاك نگیرید
گذشته از نیك و بد واكنش نسل جدید در شبكههای اجتماعی، حالا موضوع در خطر بودن سالمندان تبدیل شده است به یك دغدغه اجتماعی و اخلاقی كه در كشورهای مختلف تقریبا یكسان است. در چند روز گذشته سوالات بسیاری مطرح میشوند: باید به پدر و مادرم سر بزنم؟ چطور از عزیزانم كه سن بالایی دارند، مراقبت كنم؟ سوالاتی كه در رسانههای مختلف و توسط كارشناسان پاسخهایی تماما مشروط میگیرند. خاصیت زیستن در دوره پاندمی این است كه هم متخصصان و هم مردم عادی به یك اندازه باید به سوالاتی جواب بدهند كه تاكنون برایشان مطرح نبوده.
همزمان با مطرح شدن این سوالها، مساله دیگری هم پیشرو است؛ چقدر تایید بر در معرض خطر بودن سالمندان منجر به امنیت روانی این بخش مهم از جامعه ضربه میزند؟ ناصر قاسمزاد، مدیرعامل جمعیت حمایت از سلامت، بهداشت و روان جامعه میگوید كه این ویروس، ناگهان مهمان ناخوانده همه دنیا شده و نباید با مختص كردن آن به یك گروه سنی واقعیتها را در مورد آن نادیده گرفت:
«دستورهای خودمراقبتی كه برای پیشگیری از بیماری تهیه میشود برای تمامی گروههای سنی یكسان است، از كودك تا نوجوان و جوان و میانسال و سالمند باید این موارد را بدانند و رعایت كنند. همه در معرض ابتلا هستند و همه باید همراه هم از این مرحله بگذرند.» سلامت جسمی و روانی در حال حاضر از ویژگیهایی هستند كه در مقابله با ویروس تا حد تعیینكنندهای به كمك میآیند و از نظر این روانشناس نمیتوان آدمها را صرفا به خاطر سن و سال فاقد این مزایا دانست و در موردشان تصمیمگیری كرد:
«بیان اینكه فردی سالمند است و بنابراین توان كمتری برای زندگی كردن دارد درست نیست، چنین موضوعی به آیتمهای مختلفی بستگی دارد از جمله اینكه او در چه شرایطی جوانیاش را گذرانده، در سنین مختلف چگونه بهداشت فردی را رعایت كرده و اعتقادات و باورهای مذهبی یا معنویاش تا چه اندازه در سبك زندگی او دخیل بوده.
از قضا باید این را مدنظر داشت كسانی كه با همه شرایط كشور در دهههای اخیر در حال حاضر در دهه مثلا هفتاد زندگی خود هستند از میزان توانایی جسمی و روحی و اجتماعی خوبی برخوردار بودهاند.» قاسمزاد اینگونه مداوم مطرح كردن كلمات «پیر» و «سالخورده» و اطلاق آن به گروههای سنی مختلف را جفا در حق بسیاری از شهروندان میداند كه اتفاقا اگر جامعه برای آنها برنامهریزی كرده بود شاید حالا به آنها برچسب كمتوان نمیزد: «در كشورهای پیشرو رسیدن به سن سالمندی یعنی كسب تجربه فراوان.
سالمندان در برنامههای مختلف نقش دارند و برای استفاده از این تجربههای اندوخته از آنها دعوت میشود تا با دولتها، سازمانهای مردمنهاد و موسسههای گوناگون همكاری داشته باشند، مشاوره بدهند و این تجربهها را منتقل كنند. در اینجا متاسفانه وقتی فردی از یك سیستم دولتی بازنشسته میشود از فردایش همان مجموعه دولتی هم او را به فراموشی میسپارد.» این حال و روز رها شدن را حالا كه خیلیها در قرنطینههای خودخواسته خانگی هستند شاید بهتر درك كنند، كسانی كه به گفته این استاد دانشگاه در مشاورههای تلفنی این روزها بارها تكرار كردهاند كه دیگر نمیدانند در چارچوب محدود خانه باید چه كنند.
مراقبت از روان پدرها و مادرها
«یكی از مواردی كه در این روزها برای مشاوره تماس گرفته بود، مردی بود كه میگفت 5 فرزند دارد و حالا بیست روز میشود كه هیچ یك از آنها به او سر نزدهاند چون نگران ناقل بودن هستند.» این موردی كه قاسمزاد مثال میزند یكی از بسیار نمونههایی است كه این روزها میتوان یافت؛ فرزندانی كه از روی ترس دور دیدن والدین را خط كشیدهاند تا مبادا ناقل بیماری به آنها باشند. هرچند این ترس تا حدود زیادی منطقی است، اما این روانشناس میگوید كه در این مراقبتها باید از روان والدین هم غافل نشد:
«حفظ روحیه برای همه افرادی كه حالا در معرض خطر انتقال ویروس هستند، اهمیت دارد. برای همین حتما اگر پدر و مادر یا فرد عزیز سالمندی دارید به مراقبتهایی كه نیاز دارند، فكر كنید. گرفتن مهمانی و جمع شدن اكیدا توصیه نمیشود اما سر زدن به والدین به خصوص اگر نیازمند كمك هستند باید به طریقی انجام شود. رفت و آمدهای كلی را قطع كنید اما میشود سیستمی تعریف كرد كه ارتباط را كامل با این افراد قطع نكنید.»
نكته دیگری كه قاسمزاد به آن اشاره دارد، موضوعی است كه در فضای مجازی مطرح شده و دست به دست میچرخد؛ اینكه كادر پزشكی برای درمان بیماران دست به انتخاب میزند و در این میان افراد سالمند ممكن است به حال خود رها شوند: «جلوی این شایعات را بگیریم. وجدان هیچ پزشك سوگند خوردهای اجازه نمیدهد دست به چنین كاری بزند. كادر درمانی از كسانی كه با این بیماری درگیر هستند مراقبت میكند، این استرس را به كسانی كه سن بالاتری دارند وارد نكنیم كه فكر كنند ممكن است جامعه پزشكی در مورد آنها تبعیض قائل شود.
این استرسها فشار روانی سیستم دفاعی بدن را تضعیف میكند. تكرار مداوم این حرفها مثل این است كه این گروه سنی را گوشه رینگ گذاشتهایم.»مساله اضطراب و ناآرامیهایی كه شیوع كرونا با خود به همراه آورده است، داستانهای گوناگون به دنبال دارد، از زوایای بسیار و از چشم گروههای اجتماعی متفاوتی میتوان به آن نگریست و موضوع میانسالان در حال حاضر یكی از این موارد است.
برای همین است كه قاسمزاد معتقد است زمان فراخوان دادن رسمی و كمك گرفتن رسانهای مثل صداوسیما از تمامی كارشناسان و متخصصان فرا رسیده است: «این ویروس بسته به میزان همكاری همگانی با ما خواهد بود. احساس خطر برای درازمدت شدن زمان شیوع وجود دارد و البته وقتی هم كه این دوره بگذرد باید به عواقبش فكر كرد؛ وسواسهای فكری، ناامیدیها و افسردگیهای حاصل از در خانه نشستن تكلیف بزرگی را بر گردن صداوسیما میگذارد. این رسانه باید وسعت دیدش را افزایش دهد، از همه صداها كمك بگیرد و به این فكر كند كه ما پس از این بیماری هم قرار است جامعهای باشیم كه نباید در دست غم و افسردگی رها شده باشد.»
«این ویروس بسته به میزان همكاری همگانی با ما خواهد بود. احساس خطر برای درازمدت شدن زمان شیوع وجود دارد و البته وقتی هم كه این دوره بگذرد باید به عواقبش فكر كرد؛ وسواسهای فكری، ناامیدیها و افسردگیهای حاصل از در خانه نشستن تكلیف بزرگی را بر گردن صداوسیما میگذارد. این رسانه باید وسعت دیدش را افزایش دهد، از همه صداها كمك بگیرد و به این فكر كند كه ما پس از این بیماری هم قرار است جامعهای باشیم كه نباید در دست غم و افسردگی رها شده باشد.»
نظر شما