نخستین زنگ هشدار بی‌آبی فلات ایران از جلگه خوزستان، یعنی یکی از پرآب‌ترین استان‌های ایران، به صدا درآمد و این به‌خوبی نشان از بحرانی به وسعت ایران در درازمدت یا همین ماه‌های آینده دارد.

تعویق بحران به پاییز

سلامت نیوز:نخستین زنگ هشدار بی‌آبی فلات ایران از جلگه خوزستان، یعنی یکی از پرآب‌ترین استان‌های ایران، به صدا درآمد و این به‌خوبی نشان از بحرانی به وسعت ایران در درازمدت یا همین ماه‌های آینده دارد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق ،سال‌ها پیش پنج رود بزرگ ایران که از زاگرس سرچشمه می‌گیرند، پس از سیراب‌کردن زمین‌های جلگه خوزستان مستقیم یا غیرمستقیم به خلیج‌فارس می‌ریختند، اما حالا و پس از سدسازی‌های مداوم و سوءمدیریت‌ها در یک سمت و همچنین کم‌آبی و خشک‌سالی در سمت دیگر، ماجرا به شیوه‌ای دیگر در جریان است.

حالا ساکنان شهرهای کوچک و بزرگ و همچنین روستاهای خوزستان در اعتراض به آنچه ویرانی زندگی خوانده می‌شود، فریاد اعتراض سربرآوردند و در دومین هفته این اعتراضات شاهد راهکارهایی از‌سوی مسئولان هستند: اگرچه کمپین ارسال آب‌ معدنی یا آب‌رسانی سقایی گروه‌های جهادی چندان گرهی از مشکلات کنونی خوزستان باز نکرد و حتی در مواردی بر خشم آنها افزود؛ اما به نظر می‌آید ‌رهاسازی آب ناچیز باقی‌مانده پشت سدها تا اندازه‌ای مرهم بر این زخم‌ها شده‌ است.

رهاسازی آب پشت سدها از نگاه کارشناسان چندان کمکی به حل مسئله در درازمدت نخواهد داشت و در بهترین حالت تعویق این بحران و اعتراض به پاییز است. چه شد که فلات پرآب و حاصلخیز خوزستان پیشگام خشک‌سالی و بحران شد و برای این مسئله چه می‌توان کرد؟ «کامبیز بازرگان»، رئیس سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی و «حسین آخانی»، کارشناس محیط زیست و استاد دانشگاه تهران،  از ریشه این مسائل و راه‌حل‌ها می‌گویند.

چه شد که جلگه خوزستان تشنه شد؟

یکی از پرسش‌های اساسی ساکنان دیگر استان‌های ایران و حتی سلبریتی‌هایی که می‌خواستند با اعتراضات خوزستان همدلی و هم‌دردی داشته باشند، در یک جمله خلاصه می‌شود که «چرا خوزستان؟» استانی که همواره به رودخانه‌ها و محصولات کشاورزی‌اش البته در کنار چاه‌های نفت و صنایع قدیمی شناخته می‌شد، به‌ناگاه پیشتاز خشک‌سالی و اعتراض مردم شد و شاید اساسی‌ترین پرسش به ریشه این مسئله و بحران برگردد: چه شد که خوزستان تا این‌ اندازه دچار بحران بی‌آبی شد؟ «کامبیز بازرگان»، معاون وزیر کشاورزی و همچنین رئیس سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، در پاسخ به این پرسش به  می‌گوید:«واقعیت این است که این موضوع ریشه در سهل‌انگاری‌ها یا عدم کارشناسی‌های دقیق گذشته دارد. در بحث آمایش سرزمین، اولین مسئله کشور ما باید آب باشد و آب را مبنا قرار دهیم. اگر به این شکل نگاه می‌کردیم، نباید توسعه نیشکر و موارد جانبی اتفاق می‌افتاد و این در حالی است که توسعه نیشکر از دهه ۷۰ رخ داد که به‌هیچ‌وجه صرفه اقتصادی هم ندارد و از یک طرف برای کم‌مصرفی آن هم تبلیغ می‌شود؛ بنابراین یکی از مواردی که در بحث توسعه کشاورزی و آمایش رعایت نشد، همین کشاورزی است.

آمایش کشاورزی خوزستان بر مبنای مستندات پژوهشی نباید این می‌بود و باید تغییر کند؛ توسعه نیشکر و برنج با طرح‌های به‌صرفه برای مردم و کشور جایگزین شود». او درباره ریشه این بحران به صنعت و سوءمدیریت‌ها هم اشاره می‌کند: «در صنعت هم ماجرا به شکل دیگری ایراد اساسی دارد و این برداشتن آب از سرچشمه هم مسئله‌ساز است.

سد گتوند هم که یک خطای بزرگ و ایراد اساسی است و از آب پشت آن تنها در شرایط سیلاب می‌توان استفاده کرد و در شرایط عادی آب آن شور است. این شرایط در کنار خشک‌سالی ریشه بحران کنونی است».

 غافلگیری  از خشک‌سالی توجیه‌پذیر نیست

در روزهای گذشته مسئولانی ریشه مشکلات کنونی خوزستان را بارش پایین اعلام کردند و حتی از تأثیر مثبت سدها سخن گفتند؛ اما بازرگان این توضیحات را نادرست یا غیردقیق می‌داند و معتقد است در کشور درگیر با خشک‌سالی این غافلگیری قابل‌ دفاع نیست:

«اینکه کشور ما به دلیل موقعیت جغرافیایی با مسئله خشک‌سالی در ارتباط است و باید در مدیریت رعایت شود، یک اصل انکار‌ناپذیر است و نباید غافلگیر شویم؛ همچنان که کشوری مانند ژاپن نباید درباره زلزله غافلگیر شود. واقیعت این است که ما مدیریت منابع آب را متناسب با شرایط کشور و خشک‌سالی پیش نبردیم، چه در حوزه کشاورزی و چه در حوزه صنایع. این کشور از موضوع آب ضربه‌پذیر است و این تلنگری برای همه ماست. خوزستان یکی از مناطق پرآب ماست؛ هرچند نزولات آسمانی کم است؛ برعکس شمال کشور.در خوزستان همیشه رودخانه‌ها بودند و این رودخانه‌های جایگزین بارش کم بود؛ اما مدیریت آب در این استان و مدیریت رودخانه‌ها چنین بحرانی ساخت».

 راهکارها؛ خوزستان زنده خواهد شد؟

آن‌طور که رئیس سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی می‌گوید در کنار توجه به آمایش سرزمینی در بحث کشاوزی خوزستان، باید برای سد گتوند هم چاره‌ای در پیش گرفت. بازرگان در توضیح می‌گوید:«من اطلاعات ذخایر دقیق را ندارم؛ اما قاعدتا در پایین‌دست خشکی و کم‌آبی داشت نابودی به وجود می‌آورد و این اکوسیستم با این دام‌ها داشت پیش می‌رفت و نابودی هرکدام آثار جبران‌ناپذیری دارد. درباره راهکار اساسی، باید یک عزم ملی درباره سد گتوند رخ دهد و درباره آن کانالی که قرار است آب را پیش از گنبد نمکی رها کند، هر وقت شروع کنیم دیر است و باید به‌زودی شروع شود؛ چون الان بخشی از آب که می‌تواند به دشت خوزستان برسد، از حیز انتفاع خارج است؛ این کانال هزینه‌بر است؛ اما با هزینه‌های اجتماعی و هزینه‌های کنونی قابل قیاس نیست.

در بحث کشاورزی باید تغییرات اساسی رخ دهد و برنج و نیشکر تغییر کند». معاون وزیر کشاوزی درباره کشت‌های جایگزین برنج و نیشکر هم توضیحاتی داد: «درباره جایگزین برنج می‌توان ذرت دانه‌ای و سویا کاشت. در این دو محصول واردکننده هم هستیم و اگر با قیمت مناسب بخریم قاعدتا کشاورز به کشت جایگزین روی خواهد آورد.

ما در ذرت دانه‌ای چیزی حدود هفت، هشت میلیون تن سالانه وارد می‌کنیم و اینکه کشاورزان خوزستانی ذرت دانه‌ای بکارند، شاید بتوان یک میلیون تن برداشت کرد و الان ذرت دانه‌ای با ارز ترجیحی وارد می‌شود؛ یعنی هم منابع آب ذخیره می‌شود و هم به اقتصاد کشور کمک می‌شود.

سویا هم دانه‌ای روغنی است که در خوزستان جواب می‌دهد و این هم در برنامه‌ها بود و باید جدی‌تر پیش گرفته شود. اینها البته زنجیره است و اگر ما به کشاورز می‌گوییم سویا یا ذرت بکار، باید درباره خرید قطعی و سودآوری کشاورز مطمئن باشد. نمی‌توان به مردم گفت برنج نکار؛ اما تسهیلاتی برای جایگزینی لحاظ شود.

در بخش صنعت هم باید راهی برای این آب گران‌قیمت داشت و قطره‌قطره‌اش باید استفاده شود. در بهره‌برداری از چاه‌ها باید تجدیدنظر کنیم، چون آب کالای استراتژیک ما است. به‌عنوان مثال برای هر سه دانه برنج یک لیوان آب و برای تولید هر قاشق برنج ۲۱ پارچ آب هزینه می‌شود و آیا این مسئله فرهنگ‌سازی شده و تأثیری بر زیست ما داشته است؟».

این‌ روزها مسئولان فراوانی عازم خوزستان شدند و هر‌‌کدام راه‌حل برای مسئله پیشنهاد می‌دهد؛ رئیس سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی اما معتقد است که مسائل کنونی خوزستان راه‌حل کوتاه‌مدت ندارد و باید هر کاری حتی در کوتاه‌مدت، مبنای پژوهشی داشته باشد: «قطعا راه‌حل مسئله خوزستان کوتاه‌مدت نیست و درازمدت است. باید بر مبنای پژوهش تغییرات ایجاد شود.

هر کاری که می‌خواهد انجام شود، باید بر مبنای پژوهشی باشد. این رفت‌و‌آمدها ممکن است به درک مسئله کمک کند و اگر به تعمیق و درک مسئله کمک نکند، فایده‌ای ندارد»؛ اما بخش دیگری از توضیحات معاون وزیر کشاوزی که ممکن است تا اندازه‌‌ای ریشه اعترضات کنونی را آشکار کند، میزان کشت برنج در خوزستان است.

براساس توضیحات بازرگان کشت برنج امسال مردم خوزستان نسبت به سال قبل ۵۰ درصد کاهش یافته است: «کشت برنج امسال خوزستان حدود ۸۰ هزار هکتار است که در سال‌های پرآب تا ۲۰۰ هزار هکتار هم بوده است و با احتساب برنجی که شاید مردم کاشته باشند و هنوز مشخص نباشد، برآورد می‌شود تا ۸۱-۸۲ هزار هکتار باشد. سال گذشته میزان کشت برنج خوزستان ۱۵۰ هزار هکتار بوده است.

اینکه سال پرآب بکاریم و سال کم‌آب کاشت برنج کم شود؛ یعنی نبود مدیریت و ما باید کشت سودمندی برای کشاورزان معرفی کنیم که در خشک‌سالی و ترسالی برنامه مشخص باشد که عمده این کار درازمدت است؛ اما شروع آن می‌تواند کمک کند و دارای آثار روانی برای مردم باشد». 

راهکار  مسئولان تعویق اعتراضات به پاییز است؟

تازه‌ترین خبرها از خوزستانی که حالا میزبان بسیاری از مدیران ارشد کشور است، تلاش برای رهاسازی آب‌ باقی‌مانده پشت سدهاست و درباره کرخه و دز این اتفاق آغاز شده‌؛ اما درباره اثربخشی این راه‌حل پرسش‌های جدی وجود دارد.

«حسین آخانی»، عضو هیئت عملی دانشکده زیست‌شناسی دانشگاه تهران، معتقد است که برخی تصمیمات کنونی مسئولان تنها به‌تأخیرانداختن مسائل خورستان است: «باید بپذیریم راهکار کوتاه‌مدتی وجود ندارد. شما نمی‌توانید فردی را که ۳۰ سال در انواع مشکلات اساسی بوده و نه جسم سالمی دارد و نه روح سالم، یک‌دفعه درمان کنید، چنین چیزی امکان‌پذیر نیست.

 

الان نزدیک به سه دهه است که سیاست‌های آب توسط سیاست‌های وزارت نیرو؛ عمدتا تحث تأثیر یک‌سری شرکت‌ها و یک‌سری خواسته‌های نمایندگان مجلس، ویران شده و به‌همین‌دلیل هیچ راه کوتاه‌مدتی نه برای خورستان و نه هیچ جای دیگر وجود ندارد. الان هشت سال است که درباره دریاچه ارومیه تلاش می‌شود و این‌همه هزینه شده و حتی ستاد اختصاصی ایجاد شده؛ اما عملا کاری انجام نشده و با خشک‌سالی امسال دوباره آب پایین خواهد رفت». این مدرس دانشگاه تهران در تشریح ریشه این مشکلات به رفتار برخی سیاست‌گذاران و سیاست‌مداران اشاره می‌کند و می‌گوید:«آقای وزیر نیرو رفته با رئیسی درباره خوزستان حرف بزند و فقط کافی است همین چند کلمه صحبت‌هایش را تحلیل کرد؛ ایشان می‌گوید در خوزستان شرایط حدی داریم و سال گذشته بیشترین حد بود و امسال کمترین حد و در نهایت پیشنهاد می‌دهد باز هم باید سد بسازیم و حالا آقای جهانگیری به خوزستان می‌رود و می‌گوید اگر ما سد نساخته بودیم، سال گذشته آب خوزستان را برده بود. این دو مقام ارشد و تصمیم‌گیران این‌ سال‌ها تا نپذیرند آنچه امروز در ایران، در جازموریان، ارومیه، خوزستان و جای‌جای کشور می‌گذرد، محصول عملکردشان است، هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد.

نهایتا ته‌مانده سدها را باز می‌کنند و در‌نهایت به قول خودشان برای کشت پاییزه آبی ندارند. این یعنی فقط مشکل را به تعویق می‌اندازند». آخانی در ادامه به یکی از بحث‌های خبرساز این روزها یعنی توضیحات استاندار خوزستان مبنی‌بر تبخیرشدن بخشی از آب پشت سدها هم می‌گوید: «سدهای خوزستان سال قبل همه لبریز شده بودند و الان استاندار گفته حدود ۷۰ درصد آب پشت سد کرخه تبخیر شده است و این همان حرفی است که ما سال‌ها می‌گفتیم و توجهی نمی‌شد. در چنین سرزمینی هیچ انسان عاقلی آب را پشت سدها ذخیره نمی‌کند.

آب در سرزمین ایران باید زیر خاک باشد و این را گذشتگان ما خوب می‌‌دانستند. ما تلاش زیادی کردیم که این موارد را به ادبیات وارد کنیم و مردم پذیرفتند؛ اما در ادبیات اداره‌ای و تفکر سازه‌ای تأثیری نداشتند؛ چون منافع گروهی در این تفکر است؛ تکنوکرات‌هایی که در وزارت نیرو و شرکت‌های وابسته هستند، ذی‌نفع این شرایط هستند و حاضر نیستند تحت هیچ شرایطی یک کلمه بگویند ما اشتباه کردیم»؛ اما با این توضیحات آیا راهی برای مشکلات امروز خوزستان و احتمالا دیگر نقاط ایران در آینده وجود دارد؟

این استاد دانشگاه تهران در پاسخ به این پرسش هم می‌گوید: «راهکار مشکلات امروز مملکت و محیط‌ زیست به خیلی موارد وابسته است؛ ما به دلیل اینکه نتوانستیم در دنیای امروز روابط خود را طوری شکل دهیم که مورد تحریم نباشیم، به چنین وضعی رسیدیم.

اقتصاد ما به‌شدت به تولید محصولات کشاوزی و یک‌سری منابع تجدیدناپذیر مثل معادن و نفت وابسته است و وقتی کشوری به این وضعیت می‌رسد، نمی‌تواند از موارد دیگر برای شکوفایی اقتصاد خود استفاده کند. خوزستان بهشت این سرزمین است و اگر آب آن جای آنکه پشت‌ سدها تبخیر شود، در تالاب‌ها می‌ریخت، امروز شاهد شکوفایی جلگه خوزستان بودیم و بقای این جلگه به سیل وابسته است و این در حالی است که معاون رئیس‌جمهوری هم این موضوع را درک نکرده‌ است. خوزستان استانی است که پتانسیل‌های کم‌نظیری داشت؛ اما حالا به این روز افتاده است.

راهکار در درازمدت و تغییر این تفکر سازه‌ای است؛ راهکار کوتاه‌مدت عملا ایجاد بحران تازه‌ است». نظر کارشناسان را شاید بتوان به این صورت خلاصه کرد که مشکلات امروز خوزستان ریشه در سال‌ها سوءمدیریت دارد و شاید به‌همین‌دلیل راه‌حل‌های کوتاه‌مدت چندان اثرگذار نخواهد بود. آن‌طور که کارشناسان می‌گویند شاید این راهکارها چند روز یا چند ماهی خشم و اعتراض تشنگان در گرمای خوزستان را کم کند، اما مرهمی اثرگذار نخواهد بود و این درد اگر اساسی چاره نشود، روزی دیگر و از سمتی دیگر  سر برخواهد آورد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha