چهارشنبه ۸ دی ۱۴۰۰ - ۱۴:۴۲
کد خبر: 333320

سلامت نیوز: حال منابع آبی کشور خوب نیست. دیگر رمقی برای چشمه‌ها باقی نمانده‌است. تراز منابع آب زیرزمینی هر سال پایین‌تر می‌رود و رودخانه‌ها در حال خشک‌شدن است. مدت‌هاست مسئولان با مدیریت غلط منابع آبی و بی‌توجهی به میزان عرضه و تقاضا، طنابی را به گلوگاه منابع آبی انداخته و آن را خفه کرده‌اند.

مدیران آب کشور مسئولیت گریز بوده‌اند

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جوان، وقتی هم صحبت از مدیریت منابع آبی به میان می‌آید، مسئولان همه تقصیرها را بر گردن نباریدن باران می‌اندازند و سهم بی‌تدبیری‌های خودشان را لاپوشانی می‌کنند. جانمایی نادرست صنایع فولاد به یکی از مهم‌ترین دلایل کمبود آب در مناطق مرکزی و خشک کشور تبدیل شده‌است.

متأسفانه بسیاری از صنایع آب‌بر کشور به جای احداث در نزدیکی دریاها در مناطقی تأسیس شده که به لحاظ برداشت از آبخوان‌ها، مناطقی ممنوعه و بحرانی محسوب می‌شوند. در چنین شرایطی نه‌تن‌ها مسئولان و مدیران کشور، فکری برای جا به جایی آن‌ها به مناطق ساحلی نکرده‌اند، بلکه با تصمیمات غلط اندر غلط شان، این صنایع را در مناطق خشک و کم‌آب نیز توسعه داده و می‌دهند! به عقیده بسیاری از کارشناسان وقتی برخی از مسئولان تأکید به انتقال آب از خلیج فارس به سمت صنایع فولادی دارند، به طور حتم پای منافع عده‌ای در میان است، زیرا این مسئولان به جای تمرکز بر حل مشکلات آب شرب و کشاورزی و عمل به راهکارهای علمی‌تر و کارشناسانه‌تر، درگیر تأمین آب صنایع فولادی شده‌اند و با وجود هشدارهای پی در پی، تبعات ناشی از این کار را در نظر نمی‌گیرند. در همین رابطه «جوان» با حجت میان‌آبادی، پژوهشگر حوزه آب و عضو هیئت علمی گروه مهندسی آب دانشگاه تربیت مدرس گفتگو کرده‌است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

چرا امروز به بحران آبی رسیده‌ایم؟ آیا منابع آبی کشور کافی نبوده‌است؟
ابتدا توجه کنید کلمه «بحران» برای شرایط آبی کشور اشتباه است، زیرا «بحران» یعنی رخدادی که یک دفعه اتفاق می‌افتد، نه چالش آبی که ناشی از سال‌ها سوءمدیریت مسئولان است. مثلاً وقتی زلزله در یک لحظه رخ دهد، شرایط بحرانی به وجود خواهد آمد، اما افت آب‌های زیرزمینی و حتی خشکسالی‌ها، فرآیندهایی هستند که به مرور زمان رخ داده و نمی‌شود، گفت این‌ها بحران هستند.
حدود ۳۰ سال است که مسئولان می‌گویند «بحران آب» داریم، اما مردم می‌بینند در کلانشهرها چمن کاشته می‌شود و بدتر اینکه هر سال جمعیت این شهرها نیز افزایش می‌یابد. همچنین با وجود مشکلات آبی، ساخت‌وسازهای بی‌رویه در شهرهای پرجمعیت انجام شده همه این موارد با هشدارهایی که مسئولان درباره اتمام ذخایر منابع آبی می‌دهند، مغایر است.


چرا در این ۳۰ سال که مسئولان از «بحران آب» صحبت می‌کنند، اقدام مؤثری برای رفع یا کنترل آن انجام نداده‌اند؟
متأسفانه مسئولان حوزه آبی کشور، سراغ کارهای اساسی نمی‌روند. وقتی به آن‌ها راهکاری ارائه شود نیز آن را رد می‌کنند و می‌گویند الان شرایط بحرانی است و باید راهکارهای سریع‌تری پیدا شود! در صورتی که همین مسئولان، ۳۰ سال است با راهکارهای سریع‌تر و غلط خود، منابع آبی موجود را خشکانده و شرایط را از بد به بدتر رسانده‌اند. اگر طی این سال‌ها به نظرات متخصصان گوش داده می‌شد و اختیار و منابع مالی نیز در اختیار آن‌ها قرار می‌گرفت، از وقوع بسیاری از این وقایع تلخ در حوزه آبی جلوگیری می‌شد.

چه اقدامات غلطی ذخایر منابع آبی ما را از بین برده است؟
بخشی‌نگری اولین مشکل جدی در مدیریت آب کشورمان است. مسئولان، مسئله آب را ترکیبی از آب شرب و بهداشتی، صنعت، کشاورزی، محیط‌زیست و انرژی نمی‌بینند و بخشی‌نگری دارند. یک زمان مشکلات آبی را بر گردن مردم که مصرف‌کننده آب شرب و بهداشتی هستند، می‌انداختند و تمام تبلیغات روی بیلبوردهای شهری و تلویزیون روی همین موضوع متمرکز شده بود که مثلاً مردم مراقب باشند شیر آب منازلشان چکه نکند! اما بعد از مدتی گفتند مصارف آب کشاورزی بیش از مصارف آب شرب و بهداشتی است، پس دیگر فرهنگ‌سازی برای مصرف صحیح آب شرب را رها کردند و در بخش کشاورزی متمرکز شدند. آن‌ها در این بخش نیز انگشت اتهام را تنها به سمت کشاورزان گرفتند و برای رفع مشکلات ناشی از سیستم‌های ناقص آبیاری کشاورزان اقدام درخوری انجام ندادند. سوءمدیریت مسئولان در منابع آبی تا جایی پیش رفت که در سامانه‌های توزیع و انتقال آبیاری کشاورزی نیز مشکلات جدی وجود داشت. متأسفانه شاهد آن بودیم که ۷۰ درصد آبی که از پشت سد رها می‌شد پیش از اینکه به دست کشاورزان برسد، به دلیل سوءمدیریت وزارت نیرو یا وزارت کشاورزی تبخیر یا جذب خاک می‌شد. این سوءمدیریت‌ها ادامه داشت تا اینکه صحبت از صنایع پتروشیمی و فولادی که به شدت آب‌بر هستند به میان آمد و سؤالاتی مطرح می‌شد؛ مثلاً چرا این صنایع را به جای نزدیکی کنار دریا، در فلات مرکزی راه‌اندازی کرده‌اند. با این حال به جای انتقال این صنایع به نقاط ساحلی، مسئولان راه‌های درمانی، چون طرح‌هایی انتقال آب و شیرین‌سازی آن ارائه کرده‌اند. در صورتی که در اکثر نقاط دنیا جایگاه صنایع آب‌بر کنار آب است، اما این مسئله در کشور ما به درستی رعایت نشده‌است.

کدام سازمان‌ها و نهادها در ایجاد چالش آبی کشور نقش داشته‌اند؟
مدیریت شهری، وزارت کشور، وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی، سازمان محیط‌زیست، سازمان برنامه و بودجه و وزارت راه و شهرسازی قطعاً در ایجاد چالش‌های آبی در کشور نقش کلیدی و اساسی دارند.
به عنوان مثال، شاهد آن هستیم که بلندمرتبه‌سازی‌هایی که در کلانشهرها اتفاق می‌افتد و این خلاف مدیریت منابع آبی در کشور است. در کجای دنیا، شهرداری‌ها دستشان را در جیب مردم و ساخت‌وسازهای بدون ضوابط آمایش سرزمینی را اجرا می‌کنند، آن وقت جرایم و عوارض را هم می‌گیرند و هنگام ایجاد مشکلات تأمین آب خودشان را مسئول نمی‌دانند؟! در شرایطی که کلانشهرها دچار مشکلات آبی هستند، مدیریت شهری مسئولیتی برای حل این مشکل ندارد؛ این یک ضعف قانونی است که باید به آن توجه شود. زیرا در چنین شرایطی شهرداران می‌گویند من در شهر، توسعه غلط می‌دهم و تأمین آب آن هم به من ربطی ندارد! شما به این سؤال پاسخ دهید که آیا در دوران‌های مختلف، وزیران صمت دغدغه‌ای برای حل مسئله آب داشتند؟ شهرداران کلانشهرها چطور؟ آیا وقتی توسعه شهری دادند توجهی به تأمین آب موردنیاز آن کردند؟ وقتی در این شهرها مشکلات آبی ایجاد می‌شود، کدام شهردار پاسخگوی آن بوده‌است؟ مگر می‌شود شهر را بی‌ضابطه توسعه دهیم و نگران تأمین آب آن نباشیم؟ پس مسئله، مسئله خشکسالی یا کمیابی آب نیست، مسئله نبود مدیریت و سازوکارهای حکمرانی آب است.

آیا در کشورهای دیگر، شهرداری‌ها مسئولیتی برای تأمین آب شهر خود دارند؟
در بسیاری از کشورهای دنیا، متولی اصلی آب شهری، شهرداری‌ها هستند. زیرا که می‌دانند اگر منطقه‌ای را بی‌ضابطه توسعه دهند، مسئول تأمین آب آن نیز خودشان هستند، اما در ایران شهرداران در شهرهای مختلف بلندمرتبه‌سازی می‌کنند و جرایمش را هم می‌گیرند و هنگام وقوع مشکلات تأمین آب می‌گویند به من ربطی ندارد. متأسفانه ما در بحث مدیریت منابع آب، مسئله را از لحاظ ساز و کار حکمرانی به وزارت نیرو تقلیل داده‌ایم و در این خصوص سازمان‌ها و نهادهای دیگر هیچ مسئولیتی قائل نیستند.

آیا سازوکاری برای برخورد با مدیر یا مسئولی که با سوءمدیریت خود منابع آبی را از بین برده‌است، وجود دارد؟
کدام یک از مدیران و مسئولانی که مسبب وضعیت امروز زاینده‌رود هستند تا به حال احساس نگرانی کرده‌اند که بازخواست شوند؟ مدیران از این منظر در حوزه حکمرانی آب مطمئن هستند اگر هر کاری کنند و هر بلایی سر حوزه آبی کشور بیاورند حتی اگر ۱۰ سال یا ۱۵ سال دیگر تبعات کار غلط آن‌ها مشخص شود نه‌تن‌ها نیازی به پاسخگویی وجود ندارد، بلکه می‌توانند منتقد هم باشند!
در حوزه زاینده‌رود بیشترین انتقاد را مسئولانی می‌کنند که خودشان مدیران آبی در دوره‌های گذشته بوده‌اند. آن‌ها به جای پاسخگویی، منتقد هم هستند! متأسفانه در نظام حکمرانی آب، سازو کار مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی را نداریم، بدتر اینکه مسببان این وضعیت، درخواست بودجه‌های میلیاردی داده‌اند تا آن را مدیریت کنند.
شما پروژه احیای دریاچه ارومیه و ماجرای زاینده‌رود را نگاه کنید؛ دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه مگر ۱۴ سال وزیر جهاد کشاورزی در کشور نبوده‌است؟ ایشان نفر دوم در حوزه آبی کشور بوده، اما به جای پاسخگویی برای عملکرد غلط در آن دوران، حالا دبیر اجرایی برای احیای دریاچه شده‌است!

چه سازوکاری برای مجاب کردن مسئولان به پاسخگویی نیاز است؟
باید سازوکارها و مکانیزم‌های حکمرانی خوب را که مبتنی بر مسائل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، ارزی، اقلیمی و تاریخی ما است برای کشور تبیین و آن را مطالبه کنیم. اولین بحث مکانیزم مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی است.
زاینده‌رود را می‌خواهند احیا کنند. یک نفر آمده و گفته من می‌خواهم مشکل زاینده‌رود را حل کنم و باید برای این کار چند هزار میلیارد تومان به اسم احیای دریاچه از بودجه و بیت‌المال بردارم! مگر مدیران پیشین که اصطلاحاً وضع فعلی زاینده‌رود ماحصل مدیریت آن‌ها است هم چند هزار میلیارد به اسم نجات زاینده‌رود خرج نکردند و آن را به چنین روزی نینداختند؟ در حال حاضر هیچ مکانیزم و سازوکاری وجود ندارد که اگر آن مدیر یا آن فردی که ادعای نجات زاینده‌رود را دارد چند سال بعد که تبعات و مشکلات جدی‌تری در حوزه زاینده‌رود ایجاد شد و بیت‌المال هدررفت، پاسخگو باشد. متأسفانه تبعات تصمیمات غلط مسئولان و مدیران کشور را نظام، انقلاب و مردم جامعه باید بپردازند.

سهم آب شرب و بهداشتی در ایجاد مشکلات آبی بیشتر است یا صنعت و کشاورزی؟
مشابه همه جای دنیا بخش کشاورزی بزرگ‌ترین برداشت‌کننده و مصرف‌کننده آب است که به مراتب مشکلات بیشتری را در این زمینه ایجاد می‌کند، اما این مسئله در هر شهری متفاوت است؛ مثلاً در مشهد و تهران بخش آب شرب باید مدنظر قرار گیرد و در شهرهایی، چون کرمان و خوزستان بخش‌های دیگر.
اگر دنبال متهم هستیم نمی‌توانیم اولویت‌بندی کنیم. اولویت باید اصلاح مکانیزم‌ها و ساز و کارهای مدیریتی باشد. یعنی پاسخگویی، شفافیت، مسئولیت‌پذیری. یعنی همانطور که رهبری اشاره کردند نقش مشارکت مردم در شبکه مسائل، یعنی تصمیم نگرفتن پشت درهای بسته و بدون مشارکت مردم.
صنعت پولداری که لابی قوی دارد و پشت درهای بسته راهکار بدهد، شاید در کوتاه‌مدت بتواند کاری انجام دهد، اما در طولانی‌مدت دود آسیب‌های ناشی از آن به چشم مردم می‌رود.

مسئولان اقداماتی، چون انتقال آب از دریا و شیرین‌سازی آن را مطرح کرده و در دستور کار قرار داده‌اند. آیا این راهکار می‌تواند نیازهای آبی را جبران کند؟
مسئولان در کشور می‌خواهند هر کدامشان از اول چرخ را خودشان اختراع کنند و شکست را تجربه کنند. بعد بگویند اشتباه کردیم و منتقد شوند. مگر مشکل اصلی مناقشات ایجاد شده در زاینده‌رود طرح انتقال آبی نبود که سه استان اصفهان، یزد و چهار محال را درگیر کرده‌است؟ حالا چطور راهکار حل مناقشات زاینده‌رود باز هم انتقال آب شده‌است؟
موقعی که طرح انتقال آب از اصفهان به یزد انجام شد، هر چقدر داد زدیم که این طرح مطالعات اجتماعی ندارد و سبب مشکلات اجتماعی و سیاسی و حتی امنیتی خواهد شد، کسی گوشش بدهکار نبود. حالا معضل امنیتی ایجاد شده و رسانه‌های آنور آبی از آب گل آلود ماهی می‌گیرند، کدام یک از مسئول تصمیم‌گیرنده در آن زمان، پاسخگو هستند؟
متأسفانه همانطور که گفتم مدیران ما هر کاری دلشان می‌خواهد می‌کنند و هیچ مکانیزمی برای نظارت و مجاب کردن آن‌ها برای پاسخگویی وجود ندارد. مسئله‌ای که من به آن رسیده‌ام، این است که ما مشکل خشکسالی نداریم، مکانیزمی نیست که مانع هر کاری شود که هر کس دلش می‌خواهد و انجام می‌دهد؛ رسانه باید فریاد بزند و بگوید گمشده این است.
در حال حاضر مشکل اصلی زاینده‌رود برای کشاورزان است، مسئولان می‌خواهند چند سال کشور را معطل کنند و آب را با هزینه چند هزار میلیاردی از خلیج فارس بردارند و به صنایع بدهند؟ پس مسائل آب کشاورز چه می‌شود؟ آب شرب چه می‌شود؟

چرا صنایع پتروشیمی و فولاد که آب‌بر هستند در جایی راه‌اندازی شده است که نیاز آبی وجود دارد؟
این هم مورد دیگری است که مورد نقد قرار می‌گیرد، اما بر فرض که آن زمان سیاستگذار نمی‌دانسته که راه‌اندازی این صنایع آب‌بر، تبعات زیان‌باری دارد، حالا که می‌داند، چرا به این کار غلط ادامه می‌دهد؟ حالا چرا مسئولان می‌خواهند در دشت بحرانی نیشابور و سبزوار سه کارخانه فولاد دیگر راه‌اندازی کنند؟
بهتر است مسئولان به خود بیایند و به جای صحبت از انتقال آب از دریا روی بهینه‌سازی مصرف آب و مدیریت عرضه و تقاضا تمرکز کنند. زیرا با تصمیمات غلط خود نه‌تن‌ها پول بیت‌المال را هدر می‌دهند، بلکه جامعه را نابود خواهند کرد. چند هزار میلیارد تومان دست در جیب بیت‌المال می‌کنند برای فولادی‌هایی که آب، برق، سنگ و معادن‌شان، یارانه‌ای و از جیب بیت‌المال است، اما همان را به قیمت دلار بازار جهانی به مردم می‌فروشند و سودش را در جیبشان می‌گذارند. گمشده مدیریت آب در کشور اینجا است که باید آن را فریاد زد.

راهکار مناسب شما برای مسئولان حوزه آبی کشور چیست؟
مشکل اصلی ما رویکرد مدیریت است و قبل از راهکار باید رویکردهایمان را اصلاح کنیم. دوم اینکه باید ساز و کار شفافیت، ساز و کار مسئولیت‌پذیری و ساز و کار پاسخگویی مسئولان اصلاح و مشخص شود. همچنین باید بحث آمایش سرزمین به یک باور در میان مسئولان تبدیل شود.
متأسفانه در استان‌ها و شهرهای مختلف مسئله آمایش سرزمین را درنظر نگرفته‌ایم. ما می‌خواهیم «اصفهان» هم شهر توریستی باشد هم قطب صنعتی کشور شود، همچنین می‌خواهیم در کشاورزی نیز حرفی برای گفتن داشته باشد و آب زاینده‌رودش هم مانند سابق جاری بماند، حتی با این وضعیت توقع داریم که هوایش هم پاک و صاف باشد! اما مگر همه این‌ها در کنار هم می‌شود؟
بنابراین باید رویکرد سیاستمداران، مسئولان و مدیران کشور ما مشخص شود و بدانند که از هر شهر چه می‌خواهند و براساس خواسته‌هایشان برای هر شهر برنامه‌ریزی صحیحی داشته باشند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha