سلامت نیوز: پنجمین آتش سوزی عمدی "تالاب بین المللی انزلی" در استان گیلان، دیروز رخ داد که در این ارتباط، تا این لحظه دو نفر دستگیر و روانه زندان شده اند. در اینباره یادداشت الهه موسوی روزنامه نگار محیط زیست ومنابع طبیعی را که در صفحه نخست روزنامه اعتماد امروز یکشنبه منتشر شده است می خوانید.

ردپای سودجویان در فاجعه تالاب انزلی

در جهانی زندگی می کنیم که موضوع «محیط زیست» در حوزه «توسعه»، یک گزاره مهم، کلیدی و سرنوشت ساز است و اغلب کشورها، برنامه های توسعه ای خود را با پیوست های زیست محیطی پیش می برند. اما در ایران به این ضرورت ها آن گونه که باید و شاید توجه نمی شود. مشکلات محیط زیستی از جمله بحث آتش سوزی اخیر تالاب انزلی، مشکلی نیست که در این دولت یا دولت های قبلی شکل گرفته باشند، بلکه به برنامه ریزی های درازمدت دولت های مختلف مربوطند. وقتی در سالیان متوالی به ضرورت های زیست بومی و اکوسیستمی بی توجهی می شود، مشکلات هر روز در گوشه ای خود را نمایان می کنند. یک روز در قالب مشکل میانکاله، روز دیگر در قالب مصائب دریاچه ارومیه و روز دیگر در شمایل آتش سوزی تالاب انزلی. در جریان این یادداشت تلاش می کنم به چرایی وقوع فاجعه آتش سوزی در تالاب انزلی و سایر موارد مشابه بپردازم:

1) خاطرم هست، زمانی که قرار بود میان گذر تالاب انزلی در سال های 85 و 86 و در زمان زعامت دولت نهم احداث شود، بسیاری از کارشناسان، اساتید و تحلیلگران اعتراض می کردند که این میان گذر نباید احداث شود و باعث دو بخشی شدن تالاب شود. اما دولت وقت (احمدی نژاد) بدون توجه به هشدارها، این انشقاق را در تالاب انزلی ایجاد کرد. متاسفانه گروهی از افراد و جریانات که تصور می کنند توسعه صرفا با بتن، آجر، آسفالت و در کل ساخت و ساز محقق می شود و به عبارتی به توسعه سازه محور بدون لحاظ کردن اصول زیست محیطی اعتقاد دارند، زمینه ساز مشکلات امروز کشور در حوزه زیست محیطی هستند.

2) به طور کلی آتش سوزی تالاب انزلی دلایل مختلفی دارد که مهم ترین دلیل آن سودجویی ها و سوداگری های برخی گروه هاست. این افراد و جریانات با هدف استفاده از ظرفیت های اقتصادی و مالی این مناطق به دنبال پرکردن جیب خود هستند. به عنوان فردی که از نزدیک در بسیاری از حوادث اینچنینی در شمال کشور حضور داشته ام، باید بگویم که بیش از نیمی از حوادث اینچنینی، ریشه های سوداگرانه دارند و با قصد تصرف زمین ها، مراتع و...صورت می گیرند. سودجویان تلاش می کنند آثار طبیعی در منطقه را از بین ببرند و زمین ها را به مناطقی بایر بدل کنند تا بتوانند از آنها برای اهداف سوداگرانه خود بهره گیرند.

این روند در ماجرای پتروشیمی میانکاله هم به عینه مشاهده شد. این وظیفه مسوولان حوزه قضایی و نظارتی است که ردپای سودجویی ها در چنین حوادثی را ردیابی کنند.

3) یکی دیگر از دلایل ورود فاضلاب ها (صنعتی و...) به تالاب است. موضوعی که در ادامه باعث خشک شدن تالاب انزلی نیز شده است. درواقع رویکردهای اشتباه صنعتی، گردشگری و کشاورزی نیز به بروز مشکلات کمک می کنند. وقتی تالابی دچار خشکی می شود، یک جرقه طبیعی و غیرطبیعی می تواند باعث شکل گیری آتش سوزی های بزرگ شود. با توجه به اینکه در مناطق 4گانه ایران و در عرصه ملی و طبیعی ایران، امکانات سخت افزاری و نرم افزاری لازم برای مهار حریق و آتش سوزی وجود ندارد، یک جرقه طبیعی از سوی یک رهگذر یا آتش افروزی از سوی سوداگران باعث بروز فجایعی از جنس فاجعه تالاب انزلی می شود. موضوع گردشگری غیرحرفه ای در ایران هم عامل دیگری است که این نوع حوادث را بیشتر می کند.

به عنوان فردی که از نزدیک در بسیاری از حوادث اینچنینی در شمال کشور حضور داشته ام، باید بگویم که بیش از نیمی از حوادث اینچنینی، ریشه های سوداگرانه دارند و با قصد تصرف زمین ها، مراتع و...صورت می گیرند. سودجویان تلاش می کنند آثار طبیعی در منطقه را از بین ببرند و زمین ها را به مناطقی بایر بدل کنند تا بتوانند از آنها برای اهداف سوداگرانه خود بهره گیرند.

4) چه دولت هایی که در ایران شعار محیط زیست می دهند و چه دولت هایی که اساسا حتی شعار هم نمی دهند، محیط زیست را به عنوان اولویت نمی دانند. تنها در برخی برهه ها حضور برخی افراد مانند خانم معصومه ابتکار در راس هرم زیست محیطی کشور باعث شده تا نگاه بیشتری از سوی دولتمردان به این سمت جلب شود. رویکردی که چون متکی به حضور یک فرد است، بعد از حضور شخص دیگری تغییر پیدا می کند و دچار اخلال می شود. کمااینکه حسن روحانی نیز در دولت دوم خود با هدف توسعه سازه محور، سکان هدایت ساختار محیط زیست را در اختیار فردی قرار داد که درک درستی از ضرورت های زیست محیطی نداشت و دستاوردهای قبلی را بر باد داد.

5) بر اساس اخبار مستند از زمان وقوع آتش سوزی تا زمان اجرای تشریفات اداری، انتقال نیروها به منطقه و نهایتا آغاز عملیات دفع حریق، زمان زیادی صرف می شود. زمانی که بر دامنه های حریق می افزاید و خسارت بیشتری بر محیط زیست وارد می سازد. از سوی دیگر در ایران اساسا هلیکوپترهای مناسب برای اطفای حریق وجود ندارد. هلیکوپترهای ایران، مربوط به امداد، تحرکات نظامی و... است. بیش از نیمی از آبی که این هلیکوپترها حمل می کنند، بیرون می ریزد یا اینکه بخار می شود. بهترین ابزار ایران، دمنده های ویژه برای مقابله با حریق است و مابقی عملیات با بیل و دبه های آب و... صورت می گیرد. خاموش کردن آتش با بیل باعث طول کشیدن عملیات و خسارت های فراوان طبیعی می شود.

6) هر چند دولت در خصوص ضرورت های زیست محیطی، وعده ها و شعارهای فراوانی سر می دهد، اما در صحنه عمل شاهدیم که برخی پروژه های تخریبی در هفته دولت کلنگ زده می شوند که هیچ نسبتی با حفاظت از محیط زیست ندارند. این روند بدون تردید در ادامه باعث بروز مشکلات عدیده ای در این حوزه خواهد شد و طی سال های آینده آسیب های بیشتری را متوجه کشور می کند. بنابراین در وهله نخست ابتدا باید هر پروژه ای با استفاده از پیوست های دقیق زیست محیطی اجرایی شود. در مرحله بعد نیز باید دامنه نظارت ها بر رویکردهای سودجویانه افزایش پیدا کند تا گروه های سوداگر و سودجو به سادگی نتوانند از طریق یک آتش سوزی یا خشک کردن زمین ها و... سودهای کلانی به جیب بزنند. این وظیفه ساختارهای قضایی و نظارتی کشور است که این تحرکات سوداگرانه را ردیابی کرده و جلوی ارتکاب آن را سد کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha