به گزارش سلامت نیوز در این بیانیه تاکید شده :« توقف پل امام رضا، نماد تلاش قانونمدارِ تشکلهای مردمنهاد در حفاظت از باغستان سنتی قزوین بود و احداث این پل در فرایندی چنین غیرمدنی، نماد «نهِ» بزرگ مدیران شهر و استان به کنشگری مسالمتآمیز و مشارکت مردم و خاموشکردن کورسوی امید به اصلاح رویکرد و جبران اشتباه است، آن هم در شرایطی که مصوبات فرادست مؤید درستی درخواست آنهاست.»
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است:« چطور مدیران شهر و استان و نمایندگان مردم قزوین در مجلس و پارلمان محلی، مدام از این میگویند که باغدار، خود، باغ را تخریب میکند چون برایش اقتصادی نیست؛ اما از خود نمیپرسند که کدام تفکر و کدام تصمیمها و کدام طرحهای توسعه، باغستانی را که بیش از هزار سال اقتصادی بوده است، در عرض چندسال غیراقتصادی کرده است؟ چرا از خود سؤال نمیکنند: «چطور است که باغستان در جنوب شهر اقتصادی است؛ اما در شرق و غرب شهر اقتصادی نیست؟» چرا نمیاندیشند: «از چه روست که باغستان دور از دسترس جادهها، اقتصادی است؛ اما در حاشیۀ جادهها اقتصادی نیست؟»
متن کامل این بیانیه در ادامه می آید.
قطع دویست اصله درخت کهنسال توسط شهرداری قزوین، در نیمهشب خرداد ۱۴۰۱ شمسی در باغستان سنتی قزوین بهمنظور احداث پل امام رضا و اکنون قطع صد اصله درخت دیگر در ادامۀ همان مسیر، در تاریخ ۱۲شهریور۱۴۰۱ و به فاصلۀ کمتر از سه ماه، از یک سو و اقدامات کماثر یا سکوت دیگر مدیران و مسئولان از سویی دیگر، چیزی بیش از فاجعه و بیش ازتخریب باغستان است.
توقف پل امام رضا، نماد تلاش قانونمدارِ تشکلهای مردمنهاد در حفاظت از باغستان سنتی قزوین بود و احداث این پل در فرایندی چنین غیرمدنی، نماد «نهِ» بزرگ مدیران شهر و استان به کنشگری مسالمتآمیز و مشارکت مردم و خاموشکردن کورسوی امید به اصلاح رویکرد و جبران اشتباه است، آن هم در شرایطی که مصوبات فرادست مؤید درستی درخواست آنهاست.
چرا فاز دوم پل امام رضا باید متوقف میشد؟
بهجز آنکه فاز دوم پل امام رضا با عبور از باغهای انبوه و آباد با درختان کهن و بارآور و تخریب خاک بسیار حاصلخیز و نابودی این سرمایههای جایگزیننشدنی، زحمات طاقتفرسای چندین نسل از باغداران و باغبانان را بر باد میدهد، به نکات زیر نیز باید توجه کرد:
- بهمحض ورود جاده به باغستان که نشان از گسترش کالبدی شهر دارد، بهدلیل ایجاد اثرات حاشیهای، باغهای اطراف جاده رها و خشک میشوند و شبکۀ آبرسانی نهرها بر هم میخورد. به این ترتیب، باغهای باغستان که از طریق سیلاب رودخانههای فصلی آبیاری میشوند، در آن بخش، از حقابه محروم میشوند.
- جادهها بدون ملاحظۀ ساختار باغستان و مفهومی به نام محل در باغستان، محلها را به تکههایی جدا از هم تقلیل میدهند و سیستم اجتماعیمدیریتی باغستان را با اختلال مواجه میکنند.
- جادهها با هموارکردن ورود انبوه عابران، امنیت باغستان و محصول باغداران را نیز تهدید میکنند.
- پل امام رضا، بهطور خاص محلهای درزبان و راهچمان را بین خود و بلوارهای اطراف و نیز محور نسیم شمال گیر میاندازد. این تکهها محکوم به نابودی هستند؛ یعنی مساحتی بیش از 60 هکتار از باغستان سنتی قزوین.
توجه به این نکته ضروری است که در حال حاضر، درآمد حاصل از تغییر کاربری زمین را نمیتوان با هیچ درآمد دیگری، بهویژه از مسیر تولید، مقایسه کرد.
جادهها تنها برای عبور ماشینها ساخته نمیشوند. عدهای با اطلاعِ رانتی از طرحهای توسعۀ کالبدی شهر زمینهای اطراف جادهها را که اغلب کاربری کشاورزی دارند، به ثمن بخش از کشاورزان و باغداران خریدهاند و بدین ترتیب، درآمدهای هنگفتِ یکشبهای به جیب میزنند.
در فرآیند تصرف باغهای مسیر پل امام رضا، در قریببهاتفاق مواقع، رضایت باغداران کسب نشده است و باغداران برای دریافت مابهازاء (!) به دادگستری ارجاع داده شدهاند؛ باغدارانی که نه تنها عمر خود را صرف تربیت و نگهداری درختان کردهاند، بلکه وارث تلاش دهها نسل از ساکنان این سرزمین نیز بودهاند.
مصوبۀ "شورایعالی شهرسازی ومعماری" در آذرماه 1398، در بند 2-1، تکلیف پل امام رضا را اینگونه تعیین کرده است: «با تأکید بر حفظ عرصۀ باغستان و بهحداقلرساندن تداخل مسیر با عرصۀ باغستان و استفاده از ظرفیت حداکثر معابر موجود، بررسی و تدقیق شود.» آیا مسیر تعیینشده که کاملاً از دل باغات عبور میکند و تا کنون 300 درخت کهن را قطع کرده است، با این مشخصات انطباق دارد؟!
نقش رویکرد غلط مجموعۀ مدیریتی شهر طی سالهای اخیر در روند تخریب باغستان و دلایل مخالفت کنشگران
معضلات باغستان، همچون وجوه موجودیت او، مانند اجزای یک شبکه در هم تنیدهاند. در یک دهۀ گذشته، هر بار که صحبت از باغستان شده است مسئولان و مدیران شهر با تأکید بر اینکه باغستان برای باغدار اقتصادی نیست نتیجه گرفتهاند که باغداران، خود، عامل اصلی تخریب باغستان هستند.
ایشان به این ترتیب، هم ارزشهای اکولوژیکی و نقش تاریخی باغستان را نادیده گرفتهاند و هم ریشههای مشکلات باغداران و باغستان را و همچنین از مسئولیت تبعات تصمیمهای نابخردانۀ مجموعۀ مدیریتی شهر و استان شانه خالی کردهاند، تصمیماتی که مستقیماً موجب تخریب باغستان، آسیب به تولید و صدمه به معیشت باغداران و باغبانان شدهاند و میشوند.
تشکلهای مردمنهاد، کنشگران حوزۀ باغستان، طی حدود یک دهۀ اخیر، برای درک باغستان و وجوه شگفتانگیز آن و برای معرفی و نمایاندن اهمیت و جایگاه حیاتی و هویتی باغستان سنتی قزوین به مدیران و علاقهمندان، تلاشهای بسیاری انجام دادهاند. برگزاری برنامههای ترویجی بسیار و نیز همایشهای شهری و ملی و بینالمللی؛ اقدام برای فعالیتهای میدانی؛ انجام پژوهشهای علمی و چاپ مقالات متعدد ترویجی و علمی؛ درخواست و برگزاری جلسات متعدد با نهادهای ملی مرتبط و ارسال نامههای بیشمار برای ایشان؛ درخواست فعال برای اصلاح مصوبات بالادستی و هرآنچه که از دستان خالی شهروندانی بدون تریبون و امکانات میتواند برآید.
تلاش کنشگران مردمی که هیچگونه نفع شخصی در باغستان نداشتهاند، از ابتدا در دو ساحت شکل گرفته است. نخست در راه مطالبۀ خیر عمومی و حفظ سرمایهای که تنها متعلق به نسل حاضر نبوده است و نیست؛ دوم در راه احقاق حقوق باغداران بهعنوان متولیان و حافظان اصلی و اساسی باغستان.
این دو ساحت اما درهمتنیدهاند. نمیتوان به اقتصاد باغستان و معیشت باغدار اندیشید؛ ولی تأثیر برداشتهای بیرویۀ رسمی و غیررسمی اشخاص و نهادهای دولتی را از حقابۀ باغستان نادیده گرفت. نمیتوان اثر مستقیم و غیرمستقیم ساختوساز در بستر رودخانه را در صدمۀ جدی به اقتصادیبودن باغستان و معیشت باغداران نادیده گرفت. از یکایک باغداران باغستان بپرسید: «چه کنیم که باغستان اقتصادی شود؟» به شما پاسخ خواهند داد: «اول از همه آب باغستان را به آن برسانید.»
چطور مدیران شهر و استان و نمایندگان مردم قزوین در مجلس و پارلمان محلی، مدام از این میگویند که باغدار، خود، باغ را تخریب میکند چون برایش اقتصادی نیست؛ اما از خود نمیپرسند که کدام تفکر و کدام تصمیمها و کدام طرحهای توسعه، باغستانی را که بیش از هزار سال اقتصادی بوده است، در عرض چندسال غیراقتصادی کرده است؟ چرا از خود سؤال نمیکنند: «چطور است که باغستان در جنوب شهر اقتصادی است؛ اما در شرق و غرب شهر اقتصادی نیست؟» چرا نمیاندیشند: «از چه روست که باغستان دور از دسترس جادهها، اقتصادی است؛ اما در حاشیۀ جادهها اقتصادی نیست؟»
یا باید باور کنیم که همۀ این نکاتِ آشکار که باغداران و کنشگران بارها و بارها شرح دادهاند از نگاه مدیران دور مانده است (!) یا آنکه مدیران صادقانه اعتراف کنند که اولویتشان باغستان نیست؛ تنفس مردم نیست؛ هویت شهر نیست؛ زندگی باغدار نیست و... ؛ بلکه اولویتشان چیزهای دیگری است که نیازی به شرح آن برای مردم نمیبینند.
مهمترین مشکل باغستان رویکرد ماشینمحور، ویترینی و غیرآیندهنگر در مدیریت و نیز اقتصاد زمین شهری است. همۀ این مسائل، سه اصل ثبات باغستان را تهدید میکنند: آب، امنیت و تولید (و درنتیجه اقتصاد و معیشت باغداران)؛ اما باید در نگاهی عمیق و جامع، از این مرحله نیز فراتر برویم و در این صورت، به برهمریختگی در سیستم اجتماعیمدیریتی باغستان یا به عبارت دیگر دانش بومی باغستان سنتی قزوین خواهیم رسید.
باغستان سنتی قزوین تا پیش از دهههای اخیر و سازماندهی جدید شهری و مداخلههای این نظام جدید در منابع و سامان آن، با نظام مهندسی و اجتماعی بسیار هوشمندانهای به پایداری رسیده بود. این نظام در طول حیات هزارسالۀ باغستان، توانسته است در برابر خشکسالیها، قحطیها، جنگها و انواع آفات دیگر مقاومت کند و درست تا شش دهه قبل، نهتنها از وسعت و پویایی آن کاسته نشده بود، بلکه در حال توسعه نیز بود و مردم بهروشهای مختلف به مساحت آن میافزودند.
استقرار صنایع، ایجاد سازمانهای جدید و مداخلۀ آنها در باغستان و تقلیل جایگاه اقتصادی باغستان در سبد اقتصاد شهر، آغازکنندۀ تخریب باغستان بود. احداث کارخانهها و در نتیجه مهاجرت بیرویه به قزوین، موجب آسیبدیدن بافت اجتماعی شهر و ناآشنایی بخشی از ساکنان و مدیران جدید شهر با اهمیت و فرهنگ حاکم بر روابط شهر و باغستان شد. این امر آسیبهایی جدی به باغستان وارد کرد.
آنچه در نهایت باید اتفاق بیفتد، تدوین طرح جامعی برای حفاظت و احیا است تا بتواند بر این برهمریختگی فائق آید و نقش سازمانهای مرتبط را ذیل نظام اجتماعی-سنتی باغستان که آزمون تاریخی خود را پس داده است، تعیین کند. چنین طرحی باید منابع باغستان را با انطباق بر ساختارهای نوین شهر به آن برگرداند. بدینگونه نهتنها عرصۀ باغستان، بلکه حیات و پویایی آن در بخشهای آسیبدیده نیز ترمیم خواهد شد.
به استاندار محترم استان قزوین، شهردار محترم شهر قزوین و مدیران محترم سازمانهای میراث فرهنگی و گردشگری، جهادکشاورزی، راه و شهرسازی، حفاظت محیط زیست، سازمان آب منطقهای استان قزوین، نمایندگان محترم مردم قزوین در مجلس شورای اسلامی و نمایندگان محترم شورای اسلامی شهر قزوین
بیش از یک سال از دورۀ مدیریت جدید استان و نمایندگی پارلمان محلی و حدود سه سال از نمایندگی نمایندگان شهر در مجلس شورای اسلامی میگذرد. با احترام عرض میکنیم که وقت آن رسیده است که همگی سؤالات زیر را از خویش بپرسیم، عمیقاً به آنها بیندیشیم و به مردم پاسخ دهیم؛ باشد که رستگار شویم:
- کدام تدبیر، باغستان هزارساله و آبخوان زیر پای آن و خاک بینظیر آن و درختان مقاوم و کهن آن را به قبرستان تبدیل میکند؟
- کدام تفکر بهجای رویآوردن به حملونقل عمومی، مدام در شهر و از دل باغستان، رینگ ماشینرو احداث میکند؟
- کدام تفکر "بوستان باراجین" را، بدون تطابق اقلیمی که به سبک سرزمینهای اروپایی بزک شده است، بر باغستانی ترجیح میدهد که بهعنوان آبخوان نقش سیلبند را ایفا میکند؛ که ریۀ تنفسی شهر است؛ که حریم حفاظت شهر از گردوغبار است؛ که کمربند سبز شهر است؛ که میراث ملی است؛ که محل تولید است؛ که محل ارتزاق و اشتغال و فعالیت است؛ که تاریخ و هویت اجتماعی شهر و نماد هوش و تمدن مردم ایران است و به شهادت کارشناسان داخلی و خارجی، در دنیا منحصربه فرد است؟
- چه رویکردی موجب میشود تا بر بستر رودخانۀ تاریخی باراجین که آب آبخوان را تأمین و 900 هکتار از باغستان را آبیاری میکند، جاده بسازیم؟!
- چرا در این شهر، برای عبور ترافیک ملی، دل باغستان شکافته میشود و خلاف مصوبۀ صریح بالادستی، بر محور نسیم شمال ترافیک بارگذاری میشود؟
- چرا به مصوبۀ کنارگذر جنوبی قزوین در بیرون (جنوب) باغستان، بهبهانۀ کمبود بودجۀ دولت کاملاً بیاعتنایی میشود؟ در حالی که طی همین سالها جادههای بسیاری در کشور و در استان احداث شدهاند؛ برای نمونه در سفر اخیر رئیسجمهور برای جادۀ الموت-تنکابن، بودجه درخواست و تأیید شده است.
- آیا همۀ این مسائل و بسیاری مسائل دیگر از این دست، متأثر از سوداگری و رانتخواری در حوزۀ زمین نیست؟
- چرا در تدوین ضوابط عرصه و حریم باغستان، باغداران و کنشگران و متخصصان حوزۀ باغستان به مشارکت گرفته نشدهاند؟ بدون شک، اگر رویکرد مدیریت شهر و استان از حکمرانی به حکمروایی تغییر نکند نهتنها باغستان، بلکه تمامی سرمایههای تاریخی، اجتماعی و زیستی این شهر نابود خواهد شد.
- طرح جامع اجرایی حفاظت و احیا کجاست؟ آن هم قریب به 17 سال پس از استخدام شرکت مشاور برای باغستان در شهرداری و از محل عوارض مردم شهر. اعلام کنید که بعد از نابودکردن بخشهای نزدیک به شهر، برای باقی باغستان کدام تدبیر اندیشیده شده است؟ کدام طرح در دست انجام است؟
راهکار موجود برای توقف تخریب و بازگشت به دوران رونق باغستان
اعتقاد راسخ داریم که اگر مدیران استان و شهر قزوین، همانند باغداران و مردم شهر، خواستار رونق باغستان هستند، لازم است در این راستا قدمهای زیر را بردارند:
۱. به رسمیتشناختن مردم در تعیین سرنوشت شان. از استاندار محترم قزوین تقاضا داریم به اصل گفتوگو با مردم و مدیریت مشارکتی قائل باشند و حضور نمایندگان ذینفعان خصوصی و عمومی باغستان را در شورای باغستان به رسمیت بشناسند.
۲. نقطهگذاری فیزیکی محدودۀ باغستان سنتی قزوین منطبق بر نقشۀ مصوبۀ ثبت ملی و حرایم ضروری آن.
۳. توقف طرحهای توسعه که بر عرصۀ ثبتی باغستان در حال اجراست و عموماً مطالعات محیطزیستی و اقتصادیاجتماعی ندارند و در زمان شروع نیز مجوزهای قانونی و معتبر را نداشتهاند.
4. توقف طرحهای در دست اقدام که موجب تخریب باغستان خواهد شد و الزام مطالعات محیط زیستی و اجتماعی، از جمله طرح توسعۀ ایستگاه راهآهن در باغهای جنوبی باغستان. ذکر این نکته ضروری است که اگر مدیران نگاه پایدار در توسعۀ شهر را مدنظر قرار دهند میتوانند برای توسعۀ ایستگاه و نمونههای مشابه، بهجای ورود به باغستان، از زمینهای شهری استفاده کنند.
۴. توقف برداشتهای رسمی و غیررسمی و نیز دولتی و غیردولتی از حقابۀ رودخانههای باغستان
۵. تدوین و پیگیری برنامۀ جامع حفاظت و احیا
طبق اصل 123 قانون اساسی و مصوبۀ مجلس در سال 1398 و همچنین طبق تصریح مصوبۀ "شورایعالی شهرسازی ومعماری" در سالهای 1394 و 1398، تدوین چنین طرحی وظیفۀ سازمانهای مدیریتی استان است؛ از جمله سازمان میراث فرهنگی و گردشگری. البته بهدلیل حضور و مسئولیت سایر سازمانها، طبیعی است که چنین طرحی باید با دخالت و نظارت استانداری قزوین و با محوریت باغداران و متخصصان و کنشگران حوزۀ باغستان تدوین، تأیید و اجرا شود.
تمامی مطالعات دو دهۀ اخیر، از جمله مطالعات توسعۀ راهبرد شهری، مطالعۀ دفتر توسعۀ استراتژیک ریاست جمهوری، مصوبات فرادست شورای عالی شهرسازی و معماری، مطالعۀ شورای مشورتی شمس، پژوهشهای دانشگاهی و مجموعۀ مطالعات سمنهای تخصصی اذعان میکنند و نشان میدهند که برای بقا و احیای باغستان کمبود راهکار وجود ندارد؛ بلکه یک طرح جامع اجرایی تحت مدیریتی منسجم و تکلیف به نهادهای مرتبط لازم است. در اینجا به اشاره به عبارتی که در مطالعات راهبردی توسعۀ «شارستان» آمده است، بسنده میکنیم:
«به نظر میرسد برای احیای باغستان، کمبود طرح [راهکار] وجود ندارد، آنچه نیست، ارادۀ مدیریتی است.»
در این زمینه پیشنهاد ما این است که در کمیتۀ تدوین طرح حفاظت و احیای باغستان، علاوه بر نمایندگان چهار رودخانه، حداقل 2 نماینده به انتخاب باغداران و 3 نماینده از کنشگران حوزۀ باغستان از افراد غیرذینفع حضور داشته باشند.
۶. دعوت از 2 نماینده از تشکلهای مردم نهاد به کارگروههای تخصصی مربوطه مطابق «بند ب مادۀ ۵ دستورالعمل شورای برنامهریزی استان»
با احترام و با آرزوی توفیق در خدمات پایدار به امروز و آیندۀ شهر
تشکلهای مردمنهاد محیطزیست و میراث فرهنگی استان قزوین:
انجمن توسعۀ حیات شهر (انجمن تخصصی باغستان سنتی قزوین)
انجمن جنبش سبز باغستان
انجمن معماری و احیاء بافت تاریخی استان قزوین
انجمن پاسداشت از آیینها و مشاهیر سرزمین کهن
انجمن شهروندیار کاسپین
کانون پویش توسعۀ پایدار شهر قزوین
انجمن فرهنگ قزوین (افق)
گروه رفتگران طبیعت استان قزوین
انجمن جامعهشناسی ایران، دفتر قزوین
انجمن حامیان عشق به طبیعت و حیوانات غزال (حامیان عشق)
کانون طبیعت و اندیشه
انجمن اسلامی مهندسان استان قزوین
جنبش نه به سیگار
گروه همیاران محیط زیست و آثار طبیعی (هما)
نظر شما