سلامت نیوز : هفته منابع طبیعی امسال، هر چند در امتداد همان نهال کاری های سال های پیش بود؛ اما نقطه عطفی داشت که آنرا با سال های گذشته متفاوت می کرد و آن اجرای "طرح کاشت یک میلیون درخت" بود که توسط رییس جمهور، ارائه شد. در نگاه اول، این طرح، بسیار امیدبخش و درمانگر بحران های زیستی امروزه سرزمین مان است که تخریب و کاهش پوشش گیاهی جنگلی-مرتعی عامل اصلی این بحران هاست؛ به گونه ای که حتی اگر نیمی از این یک میلیارد نهال، واقعا به درخت تبدیل شوند می توانند تاب آوری طبیعت ایران و ساکنانش را در برابر "تغییرات اقلیمی" یا بهتر بگوییم "بحران اقلیمی" افزایش دهد. با اینهمه اما کارشناسان و متخصصان و نیز کنشگران حوزه جنگل، منابع طبیعی، آب و خاک و آمایش و ارزیابی نقدهای فنی و جدی به این طرح بی مطالعه و خلق الساعه مطرح کرده اند که البته اگرچه پاسخ منطقی و علمی به نقدها داده نشده اما با واکنش متهم کننده و تهدیدآمیز برخی مدیران منابع طبیعی کشور مواجه شده است.

درخت چند میلیون ساله می بُریم؛ نهال چند ساله می کاریم ؟!

به گزارش سلامت نیوز از تمام نقدها به "طرح کاشت یک میلیارد درخت" که بگذریم، اما با بررسی مجوزهایی که طی دهه های اخیر از سوی "سازمان جنگل ها،مراتع وآبخیزداری کشور" برای اجرای طرح های توسعه از جنس "ناپایدار" آن همراه با قطع درخت صادر شده در می یابیم که تفکر حاکم بر این سازمان به چه ناکجاآبادی ختم می شود.

قطعا "کاشتن" به خودی خود، یک امر مقدس و مفید است که هم در فرهنگ مذهبی و هم فرهنگ ملی مان جایگاه والایی دارد و نسبت به آن بسیار سفارش شده است؛ اما هنگامی که به موازات آن، به جای حفاظت و حراست از جنگل و درختان طبیعی ارزشمند چندمیلیون و چندهزار ساله، مجوز قطع صدها و هزاران اصله از آنها صادر می شود و بعد در طی یک هفته و ماه یا حتی سال، نهال هایی کاشته می شوند که معلوم نیست چند درصدشان پروسه "داشت" را طی کرده و تا مرحله "درخت شدن" دوام بیاورند، آن وقت موضوع نه تنها امیدبخش نیست؛ بلکه بسیار نگران کننده نیز می شود.

توجه به تخریب و جنگل تراشی تنها چند طرح مخرب جنگل های ارزشمند هیرکانی، زاگرس، ایرانی- تورانی و ... نشان می دهد که "سازمان منابع طبیعی وآبخیزداری کشور" که البته یکسالی می شود نام جنگل ها ومراتع از آن خط خورده و به جای آن عنوان "آبخیزداری" برجسته شده است چه نگرش و خط فکری ای در این مقوله دارد. برای صدور مجوز تمام این طرح ها، خسارت ها به جنگل و محیط زیست برآورد و حساب و کتاب شده و به جای آنها نهال های متعددی کاشته شده است. اما آیا کسی هست تا بگوید آنهمه درختی که در این 3 دهه برای جبران جنگل تراشی های ناشی از توسعه ناپایدار کاشته شده تا امروز چه سرنوشتی داشته است و چند درصدشان واقعا تبدیل به درختان سرپای جنگلی شده اند؟! سازمانی که متولی جنگل است و در اغلب این طرح ها، به قیمت نابودی جنگل، به خواسته چند نماینده تن می دهد و نمی تواند با لابیگری آنها مقابله و از ثروت های ملی اش حفاظت کند حالا و همزمان با صدور مجوز قطع و تخریب درختان باستانی جنگلی، و بدون داشتن منابع آبی لازم، می خواهد 1 میلیارد درخت بکارد!

  1. سد شفارود در استان گیلان

سدی که عملیات اجرایی آن، بدون انجام "مطالعات ارزیابی محیط زیستی" که مرحله ای قانونی است آغاز شد و برای احداث ان در یک فاز در حدود 100 هکتار از جنگل های ارزشمند باستانی هیرکانی پاکتراشی می شود.

شفارود همان سدی است که با وجود نداشتن "مطالعات ارزیابی محیط زیستی"، عیسی کلانتری رییس سازمان حفاظت محیط زیست دولت دوازدهم ، به محض ورود خود به پردیسان، با آن موافقت و از آن حمایت کرد و در فاز نخست آن برای ساخت جاده جایگزین برای سد شفارود، 3 هزار اصله درخت هیرکانی قطع شد؛ درحالی که کارشناسان محیط زیست بارها تاکید کرده اند که اساسا نیازی به این واگذاری اضافه و قطع درخت نبوده و با احداث تونل‌های بیشتر، تغییر طراحی و استفاده از جاده‌های موجود، می‌شد قطع درخت و تخریب را به حداقل رساند.

  1. تله کابین الیمستان در مازندران

به گفته دست اندرکاران و کارشناسان، اجرای طرح تله کابین در جنگل‌های الیمستان آمل که یکی از مناطق ارزشمند و اکوسیستم های منحصر به فرد جنگل های چند میلیون ساله هیرکانی است موجب از بین رفتن ۶٫۵ هکتار جنگل از عرصه‌های طبیعی می‌شود.

اما در همین حال سازمان جنگل های وقت، نه تنها مخالفت صریحی با اجرای این پروژه در جنگل نکرده که حتی با اجرای آن موافقت نیز کرده است. گفته می شود برای اجرای این پروژه ۶٫۵ هکتار از مناطق جنگلی و مرتعی منطقه، به یک شرکت خصوصی واگذار خواهد شد که همین واگذاری خلاف قوانین صریح بالادستی و پایین دستی در حوزه جنگل و منابع ملی است.

منتقدان این طرح و کنشگران محیط زیست می گویند بر اساس تجربیات پیشین احداث تله کابین در سایر مناطق شمال، اجرای این پروژه همراه با توسعه شهرک سازی، ویلاسازی، برج سازی و در یک کلام ساخت و ساز در قلب اکوسیستم جنگلی خواهد شد. ضمن اینکه هم اکنون نیز در شمال کشور، مسافران و گردشگران، خارج از ظرفیت اکوسیستم و توان اکولوژیک، در حال تردد و استفاده از محیط های طبیعی هستند و بیشتر از ظرفیت و خارج از برنامه، به بدترین شکلی، از آن استفاده می کنند.

  1. تله کابین ناهارخوران گرگان و 15 هکتار جنگل تراشی

موافقت "کمیته فنی اداره کل منابع طبیعی وآبخیزداری گلستان" و "سازمان جنگل ها مراتع وآبخیزداری کشور" وقت و بدتر از همه "شورایعالی جنگل ومرتع" با تله کابین در جنگل ناهارخوران گرگان یکی از شگفت انگیزترین موافقت های تاریخ جنگل در ایران است.

طرحی که به گفته استادان دانشگاه و متخصصان، برای اجرای آن باید حدود 15 هکتار جنگل پاکتراشی شده و کاملا از دست برود؛ آنهم در نقطه ای از هیرکانی که بارگذاری زیادی در پیرامون آن انجام شده و خطر گسترش ساخت وساز و ویلا و شهرک سازی، زمین خواری و برج سازی در آن بسیار جدی بوده و از هم اکنون نقشه ها و برنامه هایش نیز طراحی شده است.

پیش از این شهرداری گرگان به عنوان مجری طرح و "شورای شهر گرگان" به عنوان مدافع همیشه سرسخت شهرداری، به همه قول داده بودند که این پروژه بدون قطع حتی یک درخت انجام خواهد شد و پس از قطع چند درخت در حین گمانه زنی غیرقانونی خاک منطقه، این ادعا را به "چند تا درخت" تغییر دادند.

حالا رامین رحمانی دکتری علوم اکولوژی جنگل و عضو هیات علمی دانشگاه علوم کشاورزی ومنابع طبیعی گرگان هشدار داده است که رقم قطع درختان هیرکانی در صورت اجرای این پروژه 15 هکتار است. او با سابقه تدریس و تحقیق 27 ساله در اینباره گفته است:« بر اساس محاسبات علمی و دقیق صورت گرفته، اگر "طرح تله کابین ناهارخوران اجرایی شود در مسیری به طول ۳ کیلومتر و عرض ۴۰ متر (۱۲ هکتار) پاکتراشی درختان جنگلی چندمیلیون ساله اجرا خواهد شد. چرا که قطعا احداث پروژه تله کابین نیازمند جاده پشتیبانی برای تردد ماشین‌آلات، حمل قطعات دکل، مصالح، نیروی انسانی و دیگر موارد ضروری است. همچنین نیازمند برپایی کارگاه‌هایی برای استقرار عوامل اجرایی ساخت پروژه است. سرجمع این موارد، با نگاهی خوشبینانه منجر به پاکتراشی و قطع درختان و حذف پوشش گیاهی حدود 15 هکتار (و حتی بیشتر) خواهد شد. توجه داشته باشید که همین عمل در "تله کابین نمک‌آبرود" و دیگر تله کابین‌های شمال ایران انجام شده است. مساحت پروژه تله کابین ناهارخوران را حدود 8500 مترمربع ذکر کرده اند.»

  1. منطقه جنگلی بانکول ایلام و قطع صدها اصله بلوط زاگرس

سال گذشته شرکت گاز ایلام، جنگل‌های منطقه کوهستان بانکول از طرف شهرستان "چرداول" به طرف "ایوان" را قلع و قمع کرد و برای ساخت کارگاه، جنگل را صاف و صدها درخت بلوط را قربانی کرد.

به گفته کنشگران منابع طبیعی ومحیط زیست استان، تنها واکنش اداره منابع طبیعی ایلام این بود که مجوز قطع ‌دهد و بعد مبلغی را به عنوان جریمه یا جبران خسارت تعیین ‌کند و عملا اقدامات بازدارنده‌ای دراین‌باره برای حفاظت و صیانت از جنگل که وظیفه اصلی و سازمانی آنهاست انجام نداده اند.»

‌منطقه "مانشت" و "بانکول"، در همان حال که دارای میادین بزرگ گازی است، بکرترین منطقه جنگلی استان ایلام را هم داراست و باید هر گونه عملیات در این جنگل‌ها با دقت، نظارت و کمترین تخریب جنگل انجام گیرد؛ نکته ای که ظاهرا "سازمان منابع طبیعی وآبخیزداری کشور" و ادارات آنها در استان ها آنرا فراموش می کنند.

  1. سد گلورد در مازندران

سد گلورد در ۴۵ کیلومتری شهرستان نکا در استان مازندران بر روی رودخانه نکارود ساخته و آبگیری شده است. اگر چه گفته می شود با پیشرفت آبگیری این سد، حدود ۳۰ هزار اصله درخت با مجوز "سازمان منابع طبیعی" وقت، از جنگل‌های هیرکانی قطع و از عرصه خارج شدند اما کارشناسانی که از محل بازدید کرده اند معتقدند رقم درختان قطع شده بیش از 3 برابر رقم اعلام شده است؛ اما سازمان جنگل ها نه نظارتی داشت؛ نه خسارت بیشتری تعیین کرد و نه آنها را به محاکم قضایی ارجاع داد.

علاوه بر قطع بیش از ۳۰ هزار درخت تنومند جنگلی، به زیر آب رفتن یکی از بی نظیرترین چشمه ‌آبشارهای ایران با حجم دبی آب زیاد، از مشکلات دیگر ساخت سد گلورد در مازندران بود.

هر چند دادستان بهشهر در مراحل اولیه در بازدیدی که همراه با رییس اداره منابع طبیعی بهشهر از محل قطع درختان و مخزن سد گلورد داشت، دستور توقف قطع درختان را صادر کرد؛ اما در مراحل بعد با صدور مجوز و فشار دولتی که نام خود را با تدبیر و امید آمیخته بود و نماینگانی که قرار بود حافظ منافع ملی باشند چند برابر بار نخست و خارج از محدوده مشخص شده، درختان را قطع کردند و کسی هم مانع نشد.

سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور همچنین چشمان خود را بر نابودی چشمه ‌آبشار ارزشمند "اِسپی او" با جلوه خزه‌ای که از جاذبه های گردشگری شمال ایران و یکی از زیباترین آبشارهای کشور بود که جزو ثروت های عمومی به حساب می آید بستند. آبشاری که دره‌های پرشیب آن، با پوشش متراکم جنگلی شرایط مطلوبی را برای ذخیره آب‌های شیرین منطقه به وجود آورده بودند؛ اما به بهانه تامین آب باسدسازی، ان را نابود کردند.

  1. سد شفارود گیلان

سدی که ساخت آن باعث پاکتراشی 90 هکتار از بهترین گونه های هیرکانی که تامین کننده آب نیمی از جمعیت کشور است می شود. خالی شدن سفره‌های آب شیرین زیرزمینی و کاهش دبی آب چشمه‌های بالادست و نیز وجود گسل‌های فعال در منطقه شفارود و قرار گرفتن محور این سد، در محدوده بین دو گسل آستارا و شالم و همچنین خطر لغزش زمین به داخل دریاچه سد از دیگر پیامدهای آن است؛ آنهم در شرایطی که به گفته مسوولان وزارت نیرو، بسیاری از مخازن سدهای ایران خالی است.

مخالفان ساخت این سد معتقدند عملیات این سد، با هدف برداشت مصالح غنی منطقه جنگلی شفارود انجام خواهد شد. به نظر می رسد ورود دستگاه های نظارتی به قانون شکنی های وزارت نیرو در طرح های مختلف، به ویژه در عملیات سد شفارود می تواند این ابهام ها را شفاف کند.

به گفته کارشناسان، اگر با ساخت جاده جایگزین سد شفارود موافقت شود نزدیک به 5 هزار درخت از گونه های کمیاب و ارزشمند راش، توسکا، آزاد و ... قطع می شود و به دلیل قرار گرفتن جاده قبلی در دریاچه سد و به زیر آب رفتن آن، ناگزیر هستند جاده ای جدید بسازند که موجب قطع هزاران اصله درخت جنگلی است.

  1. سد نرماب چلچای در گلستان

اواخر دهه 80 بود که محمود احمدی نژاد رییس جمهور وقت، در سفر به استان گلستان مصوب کرد در محدوده 5 کیلومتری شهرستان مینودشت در شرق استان گلستان سدی به نام "نرماب چلچای" ساخته شود تا 20 میلیون مترمکعب آب شرب و 25 هزار هکتار آب شبکه را تامین کند.

همان وقت در گزارشی رسانه ای اعلام شد که در صورت موافقت "سازمان جنگل ها" با ساخت سد نرماب، بیش از 220 هکتار جنگل هیرکانی باستانی ایران در معرض قطع قرار خواهد گرفت؛ با این همه، سازمان جنگل ها با ساخت این سد موافقت کرد و بخش های بزرگی از این جنگل ها پاکتراشی شد.

از سوی دیگر احداث این سد نیازمند ساخت 24 کیلومتر جاده جدید برای روستاهایی است که جاده های ارتباطی شان با آبگیری سد، زیر آب خواهد رفت که خود،عامل تخریب جنگل های بیشتری خواهد بود.

همچنین چندی پیش مسوولان گلستان گفته اند آبگیری این سد نیز نیاز به قلع و قمع و قطع 50 هکتار دیگر از جنگل هیرکانی دارد.

جالب اینجاست که مسوولان وقت منابع طبیعی گلستان در پاسخ به منتقدان جنگل تراشی و مجوز قطع که از سوی اداره کل منابع طبیعی صادر می شود گفتند که وزارت نیرو برای جبران قطع درختان در مراحل گوناگون احداث سد "نرماب" مینودشت، تاکنون در ۷۷۹ هکتار از اراضی شهرستان‌های مینودشت و گالیکش درختکاری کرده است.

اکنون سد نرماب نیمه کاره در گوشه ای افتاده؛ در حالی که کارشناسان می گویند این سد در صورت ابگیری نیز آبی جمع نخواهد کرد. اما صدها هکتار جنگلی که برای ساخت شتابزده آن از بین رفتند را چگونه می توان با پرداخت خسارت مادی یا کاشت نهال هایی که بیشترشان از بین می روند جبران کرد؟!

  1. سد زارم رود مازندران

با ساخت سد "زارم رود" بر سرشاخه های "تجن" در استان مازندران حدود 300 تا 400 هکتار از جنگل های هیرکانی و اراضی کشاورزی به طور کامل نابود می شود. این در حالی است که بند 3 مصوبه شماره 20147/ت 24120 سال 80 هیات وزیران درباره صیانت از جنگل های شمال کشور تاکید کرده که « صدور کلیه مجوزهایی که به هر ترتیب به کاهش مساحت جنگل های شمال کشور منجر می شود از سوی تمامی دستگاه ها متوقف و ممنوع شود.»

شعار ساخت سد "زارم رود" با هدف تامین آب شرب پایدار برای شهر ساری در حالی سرداده می شود که سد شهید رجایی با گنجایش ۱۶۰ میلیون مترمکعب، پیش تر روی رودخانه تجن ساخته و درحال بهره برداری است. متخصصین محیط زیست و منابع طبیعی اما می گویند مگر نیاز شرب شهرستان ۵۰۰ هزار نفری ساری و اطراف آن چقدر است که به شعاع کمتر از ۵۰ کیلومتری از این شهر و در پایین دست سد شهید رجایی، نیاز به صرف هزینه های میلیاردی برای ساخت یک سد جدید، با شعار تامین آب پایدار و به قیمت نابودی جنگل های هیرکانی و اراضی کشاورزی منطقه را توجیه کند؟

آنها تاکید می کنند درحالی که استان های همجوار در حال برنامه ریزی برای انحراف منابع آبی و سرشاخه های کسیلیان و تجن هستند، هرگونه اقدام به ساخت سدهای غیرضروری در داخل استان، موجب تقویت این رقابت و توجیه داده سازی آبی استان های همجوار خواهد شد.

  1. سد فینسک

سازمانی که متولی جنگل است، اما به قیمت نابودی جنگل، به خواسته چند نماینده یک استان تن می دهد و نمی تواند با لابیگری آنها مقابله و از ثروت های ملی اش حفاظت کند. چنین سازمانی حالا می خواهد 1 میلیارد درخت بکارد!

در صورت ساخت سد فینسک، ۴۰ هکتار از جنگل های هیرکانی نابود خواهد شد و گسست اکولوژیکی در منطقه حفاظت‌شده پرور و"بولا" ایجاد شده و در نهایت مردم ۲۵ روستای منطقه باید مهاجرت کنند؛ آنهم برای ساختن سدی که اساسا معلوم نیست آبی برای مردمان بیاورد؛ اما قطعا برای برخی نان به همراه خواهد داشت.

  1. سد کسیلیان در مازندران

ساخت سد کسیلیان 800 هکتار جنگل هیرکانی را قطع و نابود می کند. حدود 300 هکتار از اراضی جنگلی واقع در طرح های جنگل داری زیر آب سد خواهد رفت و پیش بینی می شود که حدود 450 تا 500 هکتار از جنگل های منطقه واقع در قسمت هایی از سری های طرح جنگلداری شامل گونه های درختی ممرز، انجیلی، کلهو، راش، لرگ، افرا، توسکا و ... به صورت 2 تا 3 اشکوبه و عمدتا با زیر اشکوب گونه ممنوع القطع شمشاد و موجودی بیش از 200 مترمکعب در هکتار و در سری هستند؛ با این همه معلوم نیست چرا برخی متخصصان و دانشگاهیانی که تاکنون فریاد وامصیبت هایشان برای مدیریت جنگل های شمال در اثر اجرای طرح موسوم به "تنفس" بلند بود، اکنون در برابر ساخت این سد و نابودی این جنگل ها سکوت کرده اند.

بر اساس اخبار رسیده، اخیرا نیز نمایندگان مجلس دوباره در حال لابیگری برای اخذ مجوز این سد هستند؛ در حالی که کارشناسان "شورایعالی جنگل ومرتع، سه سال پیش، با ساخت این سد اعلام مخالفت کرده اند.

  1. نشانه گذاری درختان حریم رودخانه و جاده های جنگلی از سوی سازمان منابع طبیعی خلاف قانون تنفس

بر اساس نامه ای با امضای عباسعلی نوبخت "رییس سازمان منابع طبیعی وآبخیزداری کشور" که به ادارات کل منابع طبیعی استان های شمالی ابلاغ شده و به بهانه بازگشایی و مرمت جاده‌های جنگلی، و به استناد نامه رئیس "سازمان مدیریت بحران کشور" مبنی بر جمع‌آوری درختان افتاده در داخل و حریم مسیل‌ها، دستور نشانه گذاری برای قطع درختان جنگلی اطراف جاده ها و حریم رودخانه ها در شمال کشور ابلاغ شد.

این در حالی است که بر اساس "قانون تنفس جنگل" هرگونه بهره‌برداری تجاری و صنعتی از چوب جنگل‌های شمال کشور از ابتدای سال چهارم اجرای قانون برنامه ممنوع است و دولت مجاز به تمدید قرارداد طرح‌های جنگلداری که مدت اجرای آن به اتمام رسیده نیست.

به گفته کنشگران و متخصصان حوزه منابع طبیعی این اقدام، مقدمه ورود دوباره مافیای جنگل خوار به هیرکانی بود و اگر در برابر آن ایستادگی صورت نگیرد باید فاتحه "قانون تنفس جنگل" را خواند. آنها تاکید می کردند برای حفاظت از جاده های جنگلی باید کنترل پوشش گیاهی و استقرار پوشش روی ترانشه ها و اقدامات زیست مهندسی در مسیل ها تقویت شود نه اینکه دستور حذف پوشش گیاهی در حریم رودخانه و جاده صادر شود.

***

اینها تنها چند نمونه از طرح هایی است که برای اجرای آنها صدها و هزاران درخت جنگلی چند میلیون ساله که تنها بازمانده های هیرکانی در جهان هستند با مجوز سازمان منابع طبیعی کشور طی دو دهه اخیر پاکتراشی شد. همان سازمانی که همه ساله در هفته منابع طبیعی میلیون ها اصله نهال می کارد؛ بدون اینکه خبری از تبدیل آنها به درختان را داشته باشد و حالا هم با یک طرح بدون پشتوانه علمی – هر چند با نیت خیر- به میدان آمده تا یک میلیارد نهال بکارد؛ آنهم درست در شرایطی که به قول متخصصان بخش آب، بزرگترین ارکان حیات یعنی آب را طی ده ها سال با اعمال سیاست های غلط و غیرعلمی خود نابود کرده ایم و حال می خواهیم با باقیمانده آب آبخوان های در حال مرگ خود، بیابان ها را سبز کنیم و نهال بکاریم!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha