ایرانی‌ها از قدیم، به دلیل اینکه در چهارراه حوادث بوده‌اند و انواع و اقسام مشکلات و مصائب از حمله مغول و سایر حملات و اتفاقات را تجربه کرده‌اند، روحیه سازگاری عجیبی دارند و البته مقاومت و تاب آوری آن‌ها خیلی زیاد است به همین دلیل می‌گویند این دیو تغییر اقلیم هم مثل بقیه دیوهاست که به کشور ما حمله کرده.

آوارگی اقلیمی در ایران شدیدتر شده

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان ملی ،تا همین روز گذشته تصاویری از طوفان شن در شهرهای استان سیستان و بلوچستان و جاده‌ها و محورهای زاهدان و زابل در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده. گرد و خاک در مرداد ماه چند بار ادارات سیستان را به تعطیلی کشاند و دوم شهریور بود که استاندار سیستان و بلوچستان خبر داد که در پی وقوع طوفان ریزگرد در منطقه، از ۳۰ مرداد تا لحظه اعلام، ۸۰۰ نفر به مراکز درمانی و بیمارستان‌ها مراجعه کرده‌ و شمار بالایی بستری شده‌اند و این فقط آمار مراجعه کنندگان‌ آخر مرداد است. اما مشکلات ریزگردها و آلوده شدن هوا و محیط زیست مردم تنها برای سلامتی آن‌ها مضر نبوده؛ در روزهای شن آلود و بر اساس ویدئوهایی که مردم گرفتار در فضای مجازی منتشر کردند از قطع طولانی برق به دلیل طوفان شن و گرد و خاک، هم خبر دادند.

بد نیست مشکلات زمینه‌ای این منطقه درگیر با گرد و غبار و طوفان شن را هم نادیده نگیریم؛ بی‌آبی. هرچند مناطق دیگری از کشورمان با بحران ریزگردها و طوفان شن و این قسم از آلودگی‌ها مواجه بوده و یا جدیدا شده‌اند. اما در این گزارش با استفاده از صحبت‌های کارشناسی آرش میلانی، عضو پیشین شورای شهر تهران، به این موضوع اشاره شده که در بحث تغییر اقلیم دچار یک غفلت تاریخی هستیم و هم مردم و هم مسئولان ضرورت توجه به بحران‌های زیست محیطی را درک نکرده و آن را امری معمولی می‌پندارند.

او با استناد به کتاب سازگاری ایرانی، اثر مهندس مهدی بازرگان به تاب‌آوری و روحیه بالای تحمل پذیری ایرانی‌ها نسبت به مسائل مختلف در طول سال‌ها اشاره می‌کند و از قول آن‌ها می‌گوید که این دیو تغییرات اقلیمی هم سپری خواهد شد در حالی که با توجه به همه‌گیر و جهانی بودن این پدیده نمی‌توان گفت که این نیز می‌گذرد.

او از تفکراتی مثل ترامپ هم یاد می‌کند و این همانی آن در ایران یعنی تفکرات نزدیک به احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور اسبق ایران؛ ترامپ و گروهی که به کلی قضیه تغییرات اقلیمی را انکار می‌کنند و آن را به مافیای محیط زیستی نسبت می‌دهند و در ایران هم احمدی‌نژاد که با تفکر به منافع کوتاه مدت گمان می‌کنند که این طبیعت منبعی پایان ناپذیر است. میلانی در کنار این دو گروه به فعالان محیط زیستی هم اشاره می‌کند که گاهی فعالیت‌هایشان رادیکالی می‌شود و در کنارشان قشر خاکستری بی‌تفاوت که کلا پیچ رادیو را پیچانده و همه چیز را فراموش کرده‌اند. با او راجع به آوارگی اقلیمی و واکنش دولت‌ها در این قضیه صحبت کرده‌ایم؛

در بحث تغییر اقلیم دچار یک غفلت تاریخی هستیم

در گفت‌وگویی که پیش‌تر با میلانی داشتیم او به این نکات اشاره کرد که باید در مناطقی مثل سیستان و بلوچستان، بی‌توقع سرمایه‌گذاری کرد؛ به گفته او باید به سیستان و بلوچستان با پیشینه فقر و محرومیت و بی‌آبی ریشه‌دار آن نگاهی ویژه داشت. این کارشناس محیط زیست بر این اعتقاد بود که‌ فقر و بیکاری و مشکلات مرزی که در سیستان و بلوچستان وجود دارد، تحمل خشم و قهر طبیعت را دوچندان و شرایط زیستی را سخت‌تر کرده.

او در صحبت‌هایش از یک عقب ماندگی تاریخی یاد کرد و راه توسعه و صنعتی شدنی که از تخریب محیط زیست می‌گذرد. او گفته بود که افزایش درجه حرارت عواقب سهمگین و هشدار دهنده‌ای دارد و سازمان ملل در خصوص تغییرات اقلیمی هشدار داده.بر اساس گفته‌های آرش میلانی، سازمان ملل گفته در خصوص تغییرات اقلیمی جهان هشدار داده و گفته باید اقدامات عاجلی انجام داد؛ از او می‌پرسیم که ما چه باید کنیم؟

این کارشناس محیط زیست، می‌گوید: «ما در کشور در بحث تغییر اقلیم دچار یک غفلت تاریخی هستیم به این معنا که در حال حاضر، این مساله جزو اولویت‌های دولت‌ها و مردم نیست و جامعه مدنی به آن نمی‌پردازد برای نمونه پدیده ریزگرد، پدیده فرونشست، خشکسالی، کم‌آبی و موضوعات مختلف به لحاظ محیط زیستی، مورد توجه هستند و افکار عمومی به آن توجه می‌کند، دولت هم سعی می‌کند این مسائل را حل کند اما عاملی که این مسائل را تشدید کرده و اصلا ممکن است بازی را تغییر داده و زیر میز بازی زده و برنامه‌ها را بی‌اثر کند، تغییر اقلیم است که متاسفانه از صحنه سیاست‌گذاری یا از صحنه توجه مردم به موضوع مفقود است. به این معنا که این تغییرات به نظرشان تغییرات معمولی اقلیمی به نظر می‌آید و با خود می‌گویند که حالا یک سال هم خشک و سال بعد خشک‌تر است.»

ایرانی‌ها روحیه سازگاری عجیبی دارند

میلانی به کتاب مهندس بازرگان اشاره می‌کند؛ کتابی تحت عنوان «سازگاری ایرانی» و می‌گوید که «ایرانی‌ها از قدیم، به دلیل اینکه در چهارراه حوادث بوده‌اند و انواع و اقسام مشکلات و مصائب از حمله مغول و سایر حملات و اتفاقات را تجربه کرده‌اند، روحیه سازگاری عجیبی دارند و البته مقاومت و تاب‌آوری آن‌ها خیلی زیاد است.»

این کارشناس محیط زیست ادامه می‌دهد که «آن‌ها با خود می‌پندارند که مثل درختی هستند که خم می‌شود، باد از روی آن‌ها عبور می‌کند و دوباره برمی‌خیزند و قامت ایستاده می‌کنند. البته این روحیه مقاومت خیلی روحیه خوبی است ولی این قضیه متفاوت است؛ الان تغییرات در تمام کره زمین بسیار نگران کننده است و نمی‌توان گفت که این نیز می‌گذرد.»

ترامپ و گروهی که به کلی انکار می‌کنند

نکته دیگری که میلانی به آن اشاره می‌کند، وام گرفته از یک واکنش جهانی است به این معنا که انسان‌ها و به صورت کلی جوامع مختلف چه نوع برخوردی با بحث تغییر اقلیم دارند؟ به گفته او «یک گروه به صورت کلی آن را انکار می‌کنند و می‌گویند که این یک سیکل و دوره طبیعی است و همان طور که گفتم می‌گویند که یک زمانی خشکسالی و یک زمانی هم ترسالی است و می‌گویند که اینها حساسیت‌های بی‌مورد و برخی از آن کاسبی دانشمندان تعییر اقلیم است.»

این کارشناس محیط زیست، نمونه‌ای از این تفکر را برای ما برمی‌شمارد؛ ترامپ؛ که از موافقت‌نامه‌های اقلیمی بیرون آمد: «ترامپ معتقد است که اشتغال کارگران صنعت زغال‌سنگ برایش از همه چیز مهم‌تر است. و از تمام این معاهده‌نامه‌ها بیرون آمد.»

به گفته میلانی «در کشور ما هم یک گروهی هستند که همین عقیده را دارد از جمله کسانی که در زمان توافقنامه پاریس بسیار به آن حمله کردند که چرا خانم دکتر ابتکار رفته و آنجا شرکت کرده و به توافقی نسبی هم رسیده (ایران که نپیوست به آن توافقنامه و مشروط آن را پذیرفت) اما بالاخره خیلی به او حمله کردند و گفتند این در حد خیانت بوده و از این دست مسائل.»

احمدی‌نژاد و منافع کوتاه مدتش

به هر صورت و به گفته میلانی «مراد انتقال این مطلب است که گروه اول، به منافع کوتاه مدتی که بوده و فکر می‌کنند طبیعت منبع پایان ناپذیری است برای بهره‌برداری و مصرف از معدن و آب و خاک و جنگل و زمین و از هیچ چیز دریغ نمی‌کنند و نمونه مجسم آن هم در ایران شخص آقای دکتر احمدی‌نژاد بود که در دوره خودش در نقاط مختلف کشور سخنرانی می‌کرد که زمین به مردم بدهید و بگذارید چاه بزنند و آب‌های زیرزمینی باید در اختیار مردم قرار بگیرد؛ این نگاه، اصلا قبول ندارد تغییرات اقلیمی را.»

رادیکالی شدن خواسته‌های زیست محیطی

به اعتقاد این کارشناس محیط زیست «نگاه دوم، نگاه دلسوزان و دغدغه‌مندان و کسانی است که در این مورد دچار نوعی ترس و نگرانی‌ هستند و نسبت به تغییرات در آن سر طیف قرار دارند؛ از فعالان محیط زیستی بگیرید تا گروه‌هایی که به این حساسیت‌ها وقوف پیدا می‌کنند. این‌ها هم بعد از یک مدتی تا حدی نگرانی و ترسشان شدید می‌شود که دچار نوعی انفعال و خشم می‌شوند و حتی در مواردی می‌بینیم که در کشورهای غربی، رویکردهای رادیکالی هم پیدا کرده‌اند و در اعتراضاتشان به خشونت‌هایی هم متوسل می‌شوند در حد اینکه جاده را ببندند و پلیس بیاید و با آن‌ها مقابله کند اما در هر صورت خشم و اضطراب و ترس دارند و درگیرند.»

قشر خاکستری بی‌تفاوت

به گفته میلانی «یک گروه هم میانه هستند و اکثریت مردم و همان قشر خاکستری، وسط و هرچه به آن می‌گویند، ‌این گروه به اصطلاح کلا پیچ رادیو یا دکمه تلویزیون را خاموش می‌کنند؛ بی‌تفاوتند و همه چیز را از دایره توجهشان خارج می‌کنند؛ می‌گویند چه کار کنیم و اصلا اخبارش را دنبال نمی‌کنیم و هزار مشکل داریم و باید به مشکلات خودمان برسیم و اصلا موضوعات جهانی به ما چه و حالا تصور کنید اوضاع در کشور ما بدتر از این هم هست چراکه رسانه‌ها اعم از روزنامه‌ها و صدا و سیما و غیره که به طور کلی به این موضوع نمی‌پردازند و میزان پرداختن به این موضوع بسیار پایین است ولی به طور کلی در سطح جهانی این دسته از افراد زیاد هستند و کلا این موضوع را از دایره توجه و پیگیری خارج می‌کنند.»

آوارگی اقلیمی

این کارشناس محیط زیست با برشماری این سه نوع رفتاری که به بحث طوفان‌های شدیدی که در سیستان و بلوچستان هست بازمی‌گردد و درد و رنجی که شهروندان ایرانی در آن خطه متحمل می‌شوند، ادامه می‌دهد: «شما به وضوح آوارگی اقلیمی را می‌بینید و جلوی چشمتان است و هزاران هزار نفر در حال مهاجرت هستند و این جلوی چشم ماست و در تاریخ سیستان در ادوار مختلف رخ داده ولی الان خیلی شدیدتر و مشهودتر است و انواع تبعات انسانی و امنیتی برای کشور ایجاد می‌کند.»

از کارون و زاینده رود تا خزر و ارومیه ناله‌ها بلند است

از میلانی می‌پرسیم واکنش دولت و جامعه نسبت به این موضوع چیست؟ می‌گوید: «در کشور ما هم از همین الگویی که برشمردیم، تبعیت می‌شود با این تفاوت که شاید آن گروهی که این را در بحث سیستان و بلوچستان انکار می‌کند در اقلیت هستند و دیگر همه می‌دانند که آنجا چقدر درد و رنج و مساله وجود دارد و می‌دانند که چه شرایط سختی وجود دارد. گروهی هم که ناراحت و نگرانند و اینها باز صدایشان در میان این همه ناله‌ها و فریادهای محیط زیستی از اقصی نقاط کشور از کارون و زاینده رود و خزر و ارومیه و... بلند است، در میان این همه فریادها و استغاثه‌ها گم می‌شود؛ تمام محیط زیست کشور الان به صدا درآمده و همه دارند فریاد می‌زنند.»

به گفته این کارشناس محیط زیست «این قسمت هم چون منطقه مرزی است و دورترین نقطه است نسبت به مناطق دیگر ایران، این بی‌تفاوتی نسبت به آنجا هم بیشتر است. یعنی شما اگر از نظر توجه افکار عمومی مساله سیستان را ببینید، که چقدر این توجه به نقاط دیگر هست، عدم توازنی را اینجا هم مشاهده می‌کنید؛ آن میزان بسیج در مورد مسائل زیست محیطی نقاط دیگر کشور، به صورت دردمندانه در سیستان و بلوچستان قابل مشاهده نیست و ما نمی‌بینیم هم از نظر فعالان محیط زیستی و هم صاحبان مسئولیت و.... این درد خیلی بزرگی است.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha