به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری آنلاین، با بررسی و کاوش بیشتر در علم روانشناسی میتوانیم دریابیم چرا گاهی در استفاده از آموزههای روانشناسی شکست میخوریم و چگونه میتوانیم یادگیری و کاربرد اصول آن را بهبود ببخشیم.
توجه داشته باشیم اطلاعات نادرست چالشی اجتناب ناپذیر برای شناخت انسان و تعاملات اجتماعی او ایجاد میکند. در واقع چنین اطلاعاتی به عنوان عاملی در رویدادهای بحث برانگیز مختلف شناسایی شده است.
نداشتن علاقه یا انگیزه کافی
مهدیه نقره، روانشناس عمومی درباره کاربردی نبودن بعضی اطلاعات روانشناسی میگوید: دلایل احتمالی زیادی وجود دارد که چرا افراد با وجود اطلاعات فراوان در استفاده از اصول روانشناسی موجود باز هم شکست میخورند؛ مانند نبود علاقه یا انگیزه. ممکن است بعضی افراد علاقهای به یادگیری در مورد روانشناسی یا استفاده از اصول آن در زندگی خود نداشته باشند و گاهی اولویتها یا ترجیحات دیگری داشته باشند که آنها را از درگیر شدن با محتوای روان شناختی باز میدارد. آنها همچنین ممکن است انگیزهای برای تغییر رفتار یا طرز فکر خود نداشته باشند؛ حتی اگرآ گاه باشند که این کار برای آنها مزایایی دارد. به عنوان مثال، فردی که با اضطراب دست وپنجه نرم میکند، افکار و احساسات منفی دارد. ممکن است علاقهای به یادگیری درمورد درمان شناختی-رفتاری (CBT) یا به کارگیری تکنیکهای آن برای مقابله با افکار و احساسات منفی خود نداشته باشد یا آنها را باور نداشته باشند. به نظر بعضی دیگر هم این علوم بسیار پیچیده و خسته کننده هستند یا ربطی به موقعیت آنها ندارد. ضمن آنکه ممکن است انگیزهای برای تغییر عادات یا درخواست کمک نداشته باشند. چون فکر میکنند هیچ چیز نمیتواند وضعیت آنها را بهبود ببخشد. گاهی نیز خود را شایسته احساس بهتر نمیدانند.
نداشتن آگاهی یا دسترسی
به گفته این روانشناس، ممکن است بعضی افراد از وجود یا ارتباط اصول روان شناختی آگاه نباشند و شاید ندانند منابع اطلاعاتی قابل اعتماد و معتبر را از کجا پیدا کنند. برای مثال، فردی که میخواهد مهارتهای ارتباطی خود را بهبود ببخشد، ممکن است از اصول ارتباط مؤثر یا نحوه استفاده از آنها در زمینههای مختلف آگاه نباشد.
همچنین شاید بعضی افراد ندانند چگونه منابع اطلاعاتی قابل اعتماد و معتبری را در مورد ارتباطات پیدا کنند، مانند صفحات اینستاگرام که نکات و نمونههایی را ارائه میدهند یا مقالات مجلات مختلف که یافتهها و توصیههای تحقیقاتی را ارائه میدهند. اما باید از درستی و اعتبار آنها مطمئن بود. گاهی نیز برای دسترسی نداشتن به منابع معتبر و مطمئن یا صفحات علمی صحیح یا مسلط نبودن به زبان منابع، یا نداشتن نمیتوانیم به نتیجه دلخواه برسیم
نامفهوم بودن اطلاعات
بعضی افراد ممکن است از اصول روان شناختی آگاه باشند. اما نحوه ارتباط آنها با موقعیتهای خود را درک نکنند. یا در درک مفاهیم، اصطلاحات یاروش های مورد استفاده در روانشناسی مشکل داشته باشند. آنها همچنین ممکن است در به کار بردن اصول برای مشکلات یا اهداف خود یا ارزیابی نتایج اقدامات خود، دچار مشکل شوند. برای مثال، فردی که در حال یادگیری در مورد حافظه و استراتژیهای یادگیری است؛ ممکن است اصول یا نحوه ارتباط آنها با اهداف و چالشهای خود را درک نکند. همچنین در درک مفاهیم، اصطلاحات یا روش های مورداستفاده در روانشناسی مشکل داشته باشند.
همچنین دربه کاربردن اصول در وظایف یا موقعیتهای خود مانند مطالعه برای امتحان، به خاطر سپردن لیست خرید یا یادگیری یک مهارت جدید مشکل داشته باشند.
سوگیریهای شناختی
مهدیه نقره با بیان اینکه بعضی افراد هم به دلیل باورها، نگرشها یا احساسات موجود در برابر اصول روان شناختی مقاومت یا آن را رد میکنند، میگوید: در بعضی موارد هم بعضی افراد سوگیریهای شناختی دارند که بر ادراک، حافظه یا استدلال آنها تأثیر میگذارد. یا مرتکب اشتباهات منطقی میشوند که تفکر انتقادی آنها را با مشکل مواجه میکند مانند هنگامی که شخصی تصمیم میگیرد تغییر کند اما به دلیل باورها، نگرشها یا احساسات موجود در برابر اصول تصمیم گیری منطقی مقاومت یا آن را رد میکند.
تأثیرات یا فشار گروههای اجتماعی
به عقیده این روان شناس، گاهی نیز افراد به جای پیروی از اصول روان شناختی، از هنجارها و انتظارات گروههای اجتماعی خود پیروی کنند. یعنی تحت تأثیر نظرات، رفتارها یا ارزشهای دوستان، خانواده، همسالان یا اجتماعات مختلف قرار میگیرند که آنها را به خوردن غذای ناسالم، نوشیدن الکل، کشیدن سیگار یا ترک ورزش تشویق میکنند.
به این ترتیب ممکن است به دلایل مختلف از استفاده از اصول روانشناسی سلامت منصرف شوند. مثلاً فردی که سعی در داشتن یک سبک زندگی سالم دارد، گاهی به جای پیروی از اصول روانشناسی سلامت، از هنجارها یا انتظارات گروههای اجتماعی خود پیروی میکند و در واقع حرف دیگران بر او تأثیر میگذارد.
عملی نبودن اطلاعات افراد متخصص
گاهی خود روانشناسان هم با وجود داشتن آگاهی و اطلاعات لازم در مورد تکنیکهای مختلف، خودشان هم به موقع و هنگام مواجه شدن با مشکلات نمیتوانند از آنها استفاده کنند. به گفته این روانشناس، در واقع پاسخ قطعی برای این موضوع وجود ندارد، اما دلایل احتمالی وجود دارد که توسط محققان و پزشکان بررسی شده است که میتوان آنها را مد نظر قرار داد.
ناهماهنگی شناختی
مهدیه نقره میگوید: ناهماهنگی شناختی یک پدیده روانی است و زمانی رخ میدهد که باورها، نگرشها یا رفتارهای فرد با یکدیگر یا با واقعیت ناسازگار باشد. برای مثال، پزشک یا روانشناسی که میداند سیگار برای سلامتی مضر است اما همچنان سیگار میکشد، ممکن است ناهماهنگی شناختی را تجربه کند که میتواند باعث ناراحتی و اضطراب شود.
برای کاهش ناهماهنگی شناختی، فرد ممکن است باورها، نگرشها یا رفتارهای خود را تغییر دهد تا با دیگران یا واقعیت همسو شود، یا ممکن است از اطلاعات یا موقعیت متناقض اجتناب کند یا آنها را نادیده بگیرد.
خودفریبی
خودفریبی هم فرآیند روانی دیگری است که شامل تحریف یا انکار حقیقت برای خود یا دیگران خواهد شد. به عنوان مثال، متخصصانی که میدانند مصرف الکل مشکلاتی به دنبال خواهد داشت. اما آن را برای خود یا دیگران انکار میکند و در واقع دست به خودفریبی میزند که قضاوت، عملکرد یا روابط را مختل خواهد کرد. خودفریبی را میتوان با عوامل مختلفی برانگیخت، مانند محافظت از خود، ارتقای خود و سازگاری با خود.
موانع عاطفی
به گفته این روانشناس، موانع عاطفی نیز از جمله موانع روان شناختی هستند که مانع از بروز یا تنظیم مؤثر احساسات فرد میشوند. برای مثال روانشناسی که میداند افسرده است، اما به دنبال کمک یا درمان خودش نیست، ممکن است با موانع احساسی مانند ترس، شرم، گناه یا غرور مواجه شود. در واقع موانع عاطفی میتوانند در توانایی فرد برای مقابله با استرس، برقراری ارتباط با دیگران یا تصمیم گیری منطقی تداخل ایجاد کنند
لزوم برخورداری از آگاهی و تأمل
به گفته این روانشناس، با وجود اینکه دلایلی زیادی برای این مشکل وجود دارند اما غیرقابل حل نیستند و با آگاهی، تأمل و اقدام مناسب میتوان بر آنها غلبه کرد. روانشناسان و متخصصان همچنین میتوانند در صورت رویارویی با مشکلات شخصی یا درگیریهایی که ممکن است بر فعالیتهای مرتبط با کار آنها تأثیر بگذارد، از مشاوره یا کمک حرفهای بهره مند شوند.
نظر شما