سلامت نیوز : بحث ایجاد "قرق های اختصاصی" شکار در دل مناطق چهارگانه که تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست هستند این روزها داغ شده و نظرهای مختلفی نیز عنوان می شود. بهرام حسن زاده کیابی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی و استاد بنام مدیریت حیات وحش در گفت وگو با "سلامت نیوز" نظرات خود را در اینباره عنوان کرد. او به صراحت گفت که عده ای می خواهند با برچسب "حفاظت مشارکتی" و "قرق"، در قلب مناطق چهارگانه از جمله "پارک های ملی"، شکارگاه های اختصاصی راه بیندازند و این یعنی نابودی تنوع زیستی و حیات وحش ایران. متن کامل این گفت وگو در ادامه منتشر شده است.

بهرام کیابی: هدف ایجاد "قرق اختصاصی" در مناطق چهارگانه، شکار  است و نابودی حیات وحش نتیجه آن

به گزارش "سلامت نیوز" "قرق های اختصاصی" در دل مناطق چهارگانه محیط زیست واژه ای است که چندین دهه در سازمان متولی حیات وحش ایران طرح شده؛ این موضوع در دوران ریاست عیسی کلانتری بر این سازمان، قوت گرفت و اینروزها خیلی ها برای اجرای آن در تلاش هستند. اگرچه برخی خواسته اند این موضوع را "سبزشویی" کنند؛ اما استادان بنام حوزه محیط زیست کشور معتقدند "این ننگ و خیانت را با هیچ آب زمزمی نمی توان پاک کرد"؛ چرا که در دل خود "شکارگاه های اختصاصی" را پنهان دارد و خطر بازگشت آنها در مکان هایی با بالاترین درجه حفاظتی یعنی "پارک های ملی" بسیار جدی و خطرناک است و منجر به آسیب های نگران کننده به تنوع زیستی کشور خواهد شد.

برای شنیدن مواضع بهرام حسن زاده کیابی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، دکتری اکولوژی ومدیریت حیات وحش و استاد این حوزه پای سخنانش نشستیم. او به صراحت گفت که با صدور مجوز شکار در "مناطق چهارگانه" صد درصد مخالف است و طرح "قرق اختصاصی" در دل مناطق چهارگانه، همان "شکارگاه اختصاصی" در این مناطق است که با هیچ دلیل و منطقی، موجه نمی شود.

***

بهرام کیابی: هدف ایجاد "قرق اختصاصی" در مناطق چهارگانه، شکار  است و نابودی حیات وحش نتیجه آن

  1. آیا صدور مجوز صید و شکار در تمام این سال ها از سوی "سازمان حفاظت محیط زیست" مبنای علمی دارد یا خیر؟
  • خیر؛ به هیچ وجه و دلیل آن این است که اگر این کار بر پایه دلایل علمی بوده جمعیت علف خواران بزرگ مانند قوچ و میش و کل و بز و آهو و ... که در بیشتر مناطق ایران زیست می کنند در حدی پایین نمی آمد که که این گونه ها تحت گروه حمایت شده قرار بگیرند.

  1. اینکه دادن مجوز شکار مبنای علمی داشته باشد یعنی چگونه؟
  • برای دادن مجوز شکار و صید باید جمعیت گونه مورد، ساختار سنی، نسبت جنسی و سن مناسب بهره برداری را به تفکیک هر گونه و در زیستگاه های مختلف داشته باشیم. سازمان حفاظت محیط زیست در کدام منطقه این اطلاعات را به دست آورده است؟ ده ها سال است درباره کمبود این اطلاعات بحث و گفت وگو می کنیم و متاسفانه هیچ اراده ای برای به دست آوردن این اطلاعات وجود ندارد. سازمان حفاظت محیط زیست هم اصرار بر دادن مجوز صید و شکار بر پایه همان دید گاه های 50 سال پیش دارد. ببینید این سازمان، چگونه تالاب ها و رودخانه ها را به شیلاتی ها واگذار کرد تا در همه آنها کپورماهیان چینی بریزند! ده ها گونه غیربومی دیگر هم با همین کپورماهیان، وارد تالاب ها و رودخانه ها شدند و حالا همان گونه های غیربومی مهاجم شده اند و محیط زیست باید پاسخ گوی نتایج فاجعه بار این اقدام شیلاتی ها باشد. بسیاری از گونه های ماهیان با قابلیت صید ورزشی در تالاب ها و رودخانه ها شدیدا کاهش یافته و یا از بین رفته اند. سازمان محیط زیست از شکار و صید فقط دادن مجوز را می شناسد؛ اما مدیریت حیات وحش فقط دادن مجوز صید و شکار آن هم بدون داشتن اطلاعات کافی پایه ای نیست. یقین داشته باشید با این نحوه مدیریت، حیات وحش کشور هر روز بیش از پیش با چالش های بسیار جدی مواجه خواهد شد.

  1. آیا گونه جانوری "حمایت شده" را می شود شکار کرد ؟
  • زمانی که بر اساس معیارهای علمی و بین المللی، جمعیت یک گونه شدیدا کاهش می یابد و یا زیستگاه آن تخریب می شود، گونه مورد نظر در وضعیت "حمایت شده" قرار می گیرد؛ در این وضعیت باید ضمن توقف شکار و احیای زیستگاه، کمک کنیم تا وضعیت جمعیت یا جمعیت های گونه، بهبود یابد.حال سوال این است "آیا در سال های اخیر، وضعیت جمعیت این گونه ها بهتر شده ؟ آیا جمعیت های این گونه ها از وضعیت "حمایت شده" خارج شده اند؟ اطلاعات سایت سازمان حفاظت محیط زیست نشان از آن دارد که گونه هایی که برای آنها مجوز شکار می دهند همچنان در وضعیت حمایت شده قرار دارند و به همان دلایلی که اشاره شد نمی شود شکار کرد؛ تا زمانی که شرایط جمعیتی به حالت قابل قبول برگردد که این با پشتوانه آماربرداری طولانی مدت میسر است؛ با داشتن اطلاعاتی از نرخ باروری، زادآوری و مرگ ومیر، تلفات طبیعی و ... یعنی بودن همه این موارد در کنار هم لازم است و داشتن تعداد کل جمعیت برای این تصمیم گیری کافی نیست. داشتن کریدورهای جمعیتی بین مناطق که بتوانند تبادل ژنتیکی داشته باشند؛ حال اگر بخواهند در یکی از همین مناطق مجوز شکار بدهند درحقیقت می توان با قاطعیت گفت که اصول علمی مدیریت حیات وحش را زیر پا گذاشته اند.
  1. برای این مناطق واژه هایی از جمله " قرق های اختصاصی" ، " حفاظت گاه های مردمی" و "حفاظت مشارکتی" به کار برده می شود؛ از نظر شما همه این نام ها چیزی به غیر از شکارگاه است؟
  • از دیرباز به خصوص در دوره قاجاریه، "قرق" به شکارگاه خصوصی اطلاق می شد؛ حالا هم وقتی صحبت از قرق می کنند، مطمئن باشید منظور فقط شکارگاه خصوصی است. اصرار سازمان برای دادن مجوزهای شکار بیشتر به شکارچیان داخلی و خارجی، در حالی که می دانیم جمعیت این گونه ها اصلا وضعیت خوبی ندارند خود گواه بر این مدعا است که هدف اصلی قرق داران و سازمان حفاظت محیط زیست فقط شکار است؛ آن هم به هر قیمتی. در شعارها می گویند "حفاظت مشارکتی"، هم حفاظت خوب است و هم مشارکت؛ اما متاسفانه حتی قرق دارانی که این مناطق به آنها واگذار می شود حاضر نیستند صبر کنند تا جمعیت حیات وحش زیستگاه مورد نظر به همراه زیستگاه آن احیا شود و بعد به سراغ بهره برداری بروند؛ بلکه در همان اولین سال می خواهند شکار کنند! حتی زمانی که جمعیت حیات وحش روبه کاهش نهاده است. از نظر آنها و سازمان محیط زیست، بهره برداری از طبیعت، فقط شکار است. سایر استفاده هایی که می توان از طبیعت انجام داد مانند طبیعت گردی، عکاسی از حیات وحش و ... که منتهی به ایجاد درآمد هم می شود یا اساسا در الویت آنها نیست و یا بسیار کم رنگ است؛ این یعنی الویت اول و آخر از نظر انها شکار است؛ شکار! به نظر شما می توان اسم این کار را گذاشت مشارکت در حفاظت؟ یا اینکه باید نام دیگری بر آن گذاشت؟ به نظرم این محافظت مشارکتی نیست؛ بلکه مشارکت در شکار واژه بهتری است.

  1. می گویند قانون شکار و صید مربوط به سال 1346 است و می خواهند قانون را تغییر دهند. در یکی از مواد پیش نویس قانون جدید، ذکر شده که بخش و یا تمام مناطق تحت مدیریت 4 گانه از جمله "پارک های ملی"، "مناطق حفاظت شده" و "پناهگاه های حیات وحش" را تحت عنوان "حفاظت مشارکتی"به بخش خصوصی واگذار کنند که مردم بیایند و در حفاظت، مشارکت داشته باشند. بعد در ازای این مشارکت، وقتی جمعیت حیات وحش منطقه خوب و مطلوب شد می توانیم بهره برداری پایدار از گونه های جانوری را انجام دهیم. حال به نظر شما اگر بخواهند شکار را در پارک های ملی انجام بدهند این کار قابل قبول است؟
  • من صد در صد با شکار در پارک های ملی و سایر مناطق چهارگانه مخالف هستم. فراموش نکنیم که مناطق حفاظت شده بهترین مناطق در اکوسیستم های گوناگون ایران هستند که توانسته اند در تحیقات پایه ای به عنوان مناطق شاهد به کار روند؛ ضمن آنکه ذخیره گاه بسیار ارزشمندی برای تنوع زیستی رو به نابودی کشور هستند. این کارکرد و خدمت بزرگ به جامعه علمی، دانشجویان و حفاظت از منابع ارزنده جانوری و گیاهی، برای مدت مدیدی بوده است. سوال این است که چرا می خواهند قانون صید و شکار سال 1346 را تغییر دهند؟ مشکل چیست؟ یکی از استدلال هایی که آورده می شود این است که بودجه و توان کاری محیط بان و ... برای نگهداری از مناطق حفاظت شده کافی نیست. به نظر من اگر مدیران سازمان حفاظت محیط زیست بیشتر از این که وقت خود را تلف کنند تا دیگران را متقاعد کنند که به دلایل واهی نمی توان مناطق را حفاظت کرد، بنده توصیه می کنم استعفا بدهند تا کسانی بیایند که راه و روش بهتری را برای گرفتن امکانات از دولت می دانند و توان انجام این کار را دارند.

  1. در سال هایی که جنگ تحمیلی داشتیم تامین بودجه حتما سخت تر بود؛ پس چرا در آن سال ها کسی صحبت از کمبود امکانات برای حفاظت از مناطق حفاظت شده نکرد؟
  • همان گونه که قبلا هم توضیح دادم تجربه این چند ساله "قرق ها" نشان داده که وقتی صحبت از حفاظت مشارکتی می کنند مشارکت، یعنی مراقبت از زیستگاه حیات وحش قابل شکار و بعد دادن مجوز شکار به هر قیمتی، به هر تعدادی و به هر گروهی که تشخیص دادند؛ آنهم بدون رعایت اصول علمی اولیه مدیریت حیات وحش. خلاصه این می شود سوء استفاده از کلمات، برای رسیدن به اهدافی خاص، به قیمت نابودی حیات وحش و زیستگاه آنها. سازمان محیط زیست به جای تغییر قانون و مقررات نیاز به یک تغییر نگرش و روش مدیریت زیستگاه و حیات وحش دارد. برای من همیشه این سوال وجود دارد چرا سازمان محیط زیست می خواهد همه چیز را واگذار کند؟ مناطق آزاد را به نام "قرق های اختصاصی"! مناطق چهارگانه را به نام "حفاظت مشارکتی"! اکوسیستم های آبی را نیز تمام و کمال به سازمان شیلات داده است و آنها نیز هر کاری خواسته اند انجام داده اند. در سال های اخیر هم در اقدامی بحث برانگیز دیگر، مرجع ملی "کنوانسیون تنوع زیستی" را به وزارت جهاد کشاورزی واگذار کرد؛ وزارتخانه ای که مشکلات بسیاری را برای تنوع زیستی کشور ایجاد کرده است. سوال اینجاست واقعا با این نوع نگاه، آیا چیزی از محیط طبیعی این کشور باقی می ماند؟ سازمان حفاظت محیط زیست چگونه سخاوتمندانه سرمایه های این کشور را که بسیاری از محیط بانان و کارشناسان فداکار همین سازمان برای حفظ آنها از جانشان مایه گذشته اند، اینچنین واگذار می کند؟ سازمان حفاظت محیط زیست باید ضمن حفظ تمامی وظایف قانونی خود با نظارتی قوی، حفاظت (بهره برداری پایدار) از این سرزمین را مدیریت کند؛ نه اینکه همین مقدار از وظایف و قدرت نظارتی را هم به سایر سازمان ها واگذار کند.

  1. اخیرا در دانشکده منابع طبیعی کرج، نشست "چالش ها و فرصت های قرق های اختصاصی" برگزار شد و مسائلی حول محور این موضوع عنوان شد. نظرتان در اینباره چیست؟
  • در مجموع به نظرم بحث خوبی بود اگر چه جلسه ای بود که تا حد زیادی یک طرفه به نفع قرق و شکار بود و تنها منتقد علمی قرق ها و نحوه شکار نامناسب در آنها، آقای دکتر عبدلی بودند و سایرین هر یک به طریقی در مدح قرق ها صحبت کردند. به نظرم بهتر بود تعداد افراد موافق و مخالف به نسبت مساوی دعوت می شدند. البته نکات علمی بیان شده توسط همکار محترم آقای دکتر عبدلی بسیار واضح، گویای تمام مشکلات اصلی مدیریت قرق ها و شکار بی برنامه بود و تمام انتقاد هایی که ایشان نسبت به مدیریت قرق ها و صید و شکار مطرح کردند کاملا مورد تایید اینجانب نیز است. در کل کاملا مشخص بود که سازمان حفاظت محیط زیست و طرفداران صید و شکار در قرق ها، پشتوانه و استدلال علمی برای حرف هایشان ندارند. می گویند برای حفظ مناطق و حیوانات می خواهند مردم را مشارکت دهند. همان گونه که قبلا اشاره کردم به نظرم استفاده از کلمات مشارکت های مردمی، به نوعی سوء استفاده از این کلمات عامه پسند است. ضمن احترام به قرق داران و شکارچیان، اگر آنها دغدغه حفظ محیط زیست و حیات وحش کشور را دارند باید ضمن تغییر در تفکر شکار مطلق به هر طریقی با مطالبه گری درست و علمی و همکاری دانشگاهیان، نسبت به تغییر نگرش "سازمان حفاظت محیط زیست" در این زمینه و حرکت به سمت مدیریت علمی و پایدار حیات وحش کشور اقدام کنند.

  1. به نظر شما وظیفه دانشگاهیان در این میان چیست؟
  • دانشگاهیان می توانند با تکیه بر استدلال های علمی، راهکارهای مناسب ارائه دهند. نقش ما دانشگاهیان برای اینکه محیط زیست کشورمان در قسمت های منابع طبیعی تجدید شونده، بهره برداری پایدار داشته باشد ارائه نظرات علمی کاربردی است.

می خواهم همکاران دانشگاهی خود را مورد خطاب قرار دهم؛ عزیزان بیایید به وظیفه اجتماعی خود عمل کنیم بدون اینکه منتظر نظرات "سازمان حفاظت محیط زیست" باشید. این شما هستید که باید با تکیه بر علم و دانش، نظرات خود را در زمینه مدیریت حیات وحش کشورمان به سازمان بدهید و البته هروقت نیاز هم داشتند به سازمان کمک فکری بدهید. اگر راهی را اشتباه می روند نقد کنید. محیط زیست و حیات وحش کشور عزیزمان که میراث طبیعی ارزشمند این سرزمین است در شرایط خوبی قرار ندارد؛ مبادا با اقداماتی نامناسب، وضعیت فعلی را بدتر کنیم. بگذارید شفاف بگویم "این راه و روش سازمان محیط زیست در مورد قرق ها و تغییر قانون شکار و صید، اشتباه و به دور از روش های علمی است؛ نباید این انتقادها را به گونه ای تفسیر کنیم که بین برخی افراد متخصص و دانشگاهی اختلاف نظر وجود دارد. همه می دانیم اختلاف نظر در مورد یک مسئله محیط زیستی بر پایه اصول علمی با مسئله ای که از اساس بر اصول علمی بنا نهاده نشده؛ دو چیز کاملا متفاوت است.

مسائل محیط زیستی پیچیده و چند بُعدی است؛ باید کمک کنیم تا سازمان حفاظت محیط زیست بتواند با به کارگیری کارشناسان دلسوز این سازمان و نگاه جامع نگر، این مشکلات را آن گونه که به نفع محیط زیست ایران عزیز است حل کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha