«مریم» از صبح با مادرش در مدارس منطقه چرخیده. کلاس نهم است و بعد از تعطیلی مدرسه مکتب اسلام در منطقه ۱۲ برای سال آخر متوسطه اول، نمی‌داند باید چه کند. مدرسه‌های دیگر بسیار دورتر از خانه‌شان است و او مانند بسیاری دیگر از دختران منطقه حالا سرگردان‌اند. اگرچه رفت‌وآمد مشکل دوم آنهاست. مشکل نخست شهریه ۱۰ میلیون تومانی است که مدرسه دولتی جدید از آنها خواسته. مادر مریم، نگاه آرام و چشمان کم‌رمقی دارد و خستگی با همه قوایش بر او تاخته. او که روزهای گذشته بارها به مدارس اطراف رفته و دست خالی برگشته، دیگر نایی ندارد. «خسته شدیم. مریم درس‌خونه. حیفه به خدا. به ما می‌گن پنج میلیون تومن رو نقد بدید، پنج میلیون رو قسط‌بندی کنید. می‌گن تا پنج میلیون نقد رو نیارید اسمش رو نمی‌نویسیم.»

شهریه مانع تحصیل فرزندان مناطق حاشیه‌ای

به گزارش سلامت نیوز به نقل از پیام ما، «لیلا» دستان و چشمانش را می‌دزدد، اما لبخندش را نه. سرش را بالا می‌گیرد و با جسارت می‌گوید: «ما پول ثبت‌نام در مدرسه نداریم، اما من می‌خوام درس بخونم.» او مانند بسیاری دیگر از دختران و پسرانی است که در سال‌های اخیر به‌خاطر اجبار در پرداخت شهریه مدارس دولتی، آن‌هم در منطقه هرندی تهران، با مشکل ثبت‌نام مواجه شده‌؛ اما امسال مشکل دوچندان است. یک مدرسه دولتی دخترانه در مقطع متوسطه در منطقه ۱۲ به‌دلیل اخراج اتباع و کم‌شدن تعداد دانش‌آموزان تعطیل شده و دانش‌آموزان ایرانی برای تحصیل باید به منطقه دیگری بروند؛ جایی که «کوچه‌های ترسناکی» دارد و رفت‌وآمد در آن حتی برای مادر لیلا و سایر بزرگسالان دشوار است. اگر هم به آنجا برسند با شهریه ۱۰ میلیون تومانی چه کنند؟

سخنگوی آموزش‌وپرورش می‌گوید این کار تخلف است و مدارس دولتی نباید شهریه دریافت کنند. اما برخورد مدیران مدارس با این دانش‌آموزان و خانواده‌هایشان تلخ است. مددکار مؤسسه توانمندسازی «ندای ماندگار» که به آموزش‌وپرورش منطقه و بهزیستی رفته و نامه‌نگاری‌های بسیاری انجام داده هم از برخوردها گلایه دارد. این در حالی است که امسال بیش از ۲۰ دانش‌آموز ایرانی و ۳۰ دانش‌آموز اتباع به مؤسسه‌ ندای ماندگار مراجعه کرده‌اند که همگی در پرداخت شهریه مدرسه مشکل دارند. وضعیت سایر مؤسسات حمایتی هم به همین شکل است و حالا نگرانی از ترک تحصیل بچه‌ها در این مناطق بیش از گذشته قوت گرفته است.

«مریم» از صبح با مادرش در مدارس منطقه چرخیده. کلاس نهم است و بعد از تعطیلی مدرسه مکتب اسلام در منطقه ۱۲ برای سال آخر متوسطه اول، نمی‌داند باید چه کند. مدرسه‌های دیگر بسیار دورتر از خانه‌شان است و او مانند بسیاری دیگر از دختران منطقه حالا سرگردان‌اند. اگرچه رفت‌وآمد مشکل دوم آنهاست. مشکل نخست شهریه ۱۰ میلیون تومانی است که مدرسه دولتی جدید از آنها خواسته. مادر مریم، نگاه آرام و چشمان کم‌رمقی دارد و خستگی با همه قوایش بر او تاخته. او که روزهای گذشته بارها به مدارس اطراف رفته و دست خالی برگشته، دیگر نایی ندارد. «خسته شدیم. مریم درس‌خونه. حیفه به خدا. به ما می‌گن پنج میلیون تومن رو نقد بدید، پنج میلیون رو قسط‌بندی کنید. می‌گن تا پنج میلیون نقد رو نیارید اسمش رو نمی‌نویسیم.» همسر او دست‌فروش متروست و آنها یک دختر پیش‌دانشگاهی و یک پسر ۱۰ساله هم دارند. «برای ثبت‌نام مدرسه پسرم هم پول خواستن، اما سختگیری کمتر بود. ولی اونجا هم باید پول ببریم. از کجا بیاریم؟ مگه نمی‌گفتن تحصیل در مدرسه دولتی رایگانه؟» او بارها به مدارس مختلف رفته و برخوردهای از بالا به پایین مدیران عذابش داده. 

«لیلا» هم مانند مریم است، آنها دو سال گذشته در مدرسه متوسطه‌ای بودند که دیگر نیست و دوستانی داشتند که در ماه‌های اخیر به‌اجبار به افغانستان برگشته‌اند. خداحافظی با آنها برای بچه‌ها سخت بود و لیلا دیگر هیچ خبری از دوستانش ندارد. «پنج نفر از همکلاسی‌های ما به افغانستان برگشتن. خیلی گریه کردیم. اصلاً باورمون نمی‌شد.» بعد از اخراج گسترده اتباع، صحبت‌هایی از کاهش جمعیت در مناطقی چون منطقه ۱۲ به میان آمد، از اینکه با رفتن مهاجران قیمت خانه‌ها کمتر می‌شود؛ اما ساکنانش حالا می‌گویند نه‌تنها وضعیت بهتر نشده بلکه در برخی موارد مانند تعطیلی مدرسه وضعیت بدتر هم شده است. «ما از رفتن بچه‌ها ناراحت شدیم. هم اونا رفتن، هم مدرسه ما تعطیل شد، غصه‌مون چند برابر شد. هیچ‌چی بهتر نشد. هیچ‌چی.»


بافتنی می‌بافم، هزینه مدرسه را جور می‌کنم

«فاطمه» از ۱۶ سال قبل پایش به خیاطخانه ندای ماندگار دروازه‌غار باز شد. دستانش،  سوزن را می‌شناسند، کار با نخ و پارچه را بلد است و چشمانش، چشمان زنی است که شب تا صبح را روی چرخ کارکرده، با عینک نمره بالا. او هنوز قسط سال گذشته مدرسه را نداده. پارسال مدرسه پسرش که دبستانی است، از او دو میلیون تومان خواسته بودند و او فقط توانست ۵۰۰ هزار تومان بپردازد. «نمی‌دونم امسال چند میلیون می‌خوان، فعلاً ثبت‌نامش کردن، اما باید پول رو بدم. خدا بزرگه. بافتنی می‌بافم و جور می‌کنم. چاره چیه؟» دختر دیگرش امسال کلاس نهم است و فاطمه نگران است که سال بعد رشته کامپیوتر را انتخاب کند، چون هزینه این رشته بالاست، باید لپ‌تاپ بخرد و این کار از توانش خارج است. «بهار»، میان حرف مادرش می‌دود: «رشته انسانی هم دوست دارم. دلم می‌خواد روانشناس بشم. مددکاری، چیزی.»

مددکار ندای ماندگار برای بسیاری از بچه‌ها تصویر روشنی از کمک‌رسانی است و برای همین هم بهار دلش می‌خواهد چنین شغلی داشته باشد. در دو سال‌ اخیر که «یگانه جاوید» به این مرکز آمده، آنها دیده‌اند که او بارها برای حل مشکل دریافت شهریه به مدارس سر زده، چند بار به آموزش‌وپرورش منطقه رفته و موفق نشده با رئیس منطقه صحبت کند و چندین‌بار هم به بهزیستی رفته تا بالأخره نامه‌ای به آموزش‌وپرورش بزنند؛ هرچند نامه‌نگاری و ارسال نام دانش‌آموزانی که مشکل پرداخت هزینه دارند هم بی‌نتیجه بوده است. 


نامه‌نگاری‌ها بی‌اثر 

جاوید، با نگاهی مستأصل نامه‌های تایپ‌شده را روی میز می‌گذارد؛ نامه‌هایی که سال گذشته به آموزش‌وپرورش منطقه ارسال شد. «دو سال قبل که به‌عنوان مددکار به اینجا آمدم، هزینه‌ مدارس مانند الان نبود؛ یک تا دو میلیون بود. پارسال صحبت از سه و پنج میلیون در میان بود و امسال ۱۰ میلیون تومان، این رقم بسیار بالاست. آن‌هم در منطقه‌ای که خانواده‌ها نان شب ندارند و مشخصاً در چنین وضعی، نخستین کاری که می‌کنند این است که بچه را به مدرسه نفرستند.»

برای جلوگیری از ترک تحصیل دانش‌آموزان و حل مشکل پرداخت شهریه مدرسه‌ها، او سال گذشته بارها به آموزش‌وپرورش منطقه ۱۲ رفت، اما نتوانست با مدیر منطقه صحبت کند. «خانواده‌ها اینجا از پس پرداخت هزینه کتاب و لباس بچه‌ها هم برنمی‌آیند. چطور باید هزینه مدرسه را بدهند؟ آن‌هم در شرایطی که براساس قانون، تحصیل در مدارس دولتی برای بچه‌ها رایگان است.»

آنها سال گذشته با مدارس مکاتبه کردند و گفتند این دانش‌آموزان تحت‌پوشش ندای ماندگار هستند، وضعیت اقتصادی مناسبی ندارند و با توجه‌ به حقوق کودک باید تحصیلشان رایگان باشد، چون تحت‌نظر مؤسسه‌ای هستند که زیر نظر بهزیستی است. «بارها به بخش‌های مختلف فرستاده شدم و درنهایت با مدیریت هر بخش تحصیلی جداگانه صحبت کردم. هم ابتدایی، هم متوسطه. مدیریت متوسطه به من گفت شما باید هزینه این بچه‌ها را بدهید. مدرسه خرج دارد.»

پافشاری کرد، مواد مختلف آیین‌نامه حقوق کودک را به این افراد نشان داد و درنهایت از اداره آموزش‌وپرورش منطقه با مدارس نامه‌نگاری شد تا دانش‌آموزانی که اسمشان در این نامه می‌آید، هزینه‌ای برای ثبت‌نام پرداخت نکنند. اما بعد از چند وقت خانواده‌ها آمدند و گفتند اتفاقی نیفتاده و باز هم شهریه می‌خواهند. «۱۴ دختر و ۸ پسر ایرانی و در حدود ۳۰ تبعه افغانستانی با این مشکل به ما مراجعه کرده‌اند. اما تاکنون همه این نامه‌نگاری‌ها بی‌اثر بوده. متأسفم بگویم رفتار مدیران نه‌تنها با این بچه‌ها و خانواده‌هایشان، بلکه با مددکارانی که برای حمایت به مدارس مراجعه می‌کنند هم اصلاً مناسب نیست. با تحقیر برخورد می‌کنند و همین هم حال بدی به بچه‌ها می‌دهد؛ آن‌هم بچه‌هایی که دیگر انواع آسیب‌ها هستند.»


عدالت آموزشی فقط شعار است

«کریمه» ۲۵ سال قبل به ایران آمد. سنش را از روی کارت آمایش نشان می‌دهد و بعد کارت‌های دیگر را می‌آورد تا از سن فرزندانش بگوید. او عروس عمه‌اش شد که سال‌های طولانی ساکن ایران بود و حالا اینجا خانه‌اش شده. «دوست ندارم برگردم. برای اونا که برگشتن هم خوشحالم، هم ناراحت. برگشتن کشور خودمون و این خیلی خوبه، اما اونجا جنگ بوده و سختی زندگی زیاده.» پسرش سال قبل ترک تحصیل کرد و امسال هم دختر دیگرش به‌خاطر هزینه تحصیل و ضعیف‌بودن درسش نمی‌خواهد به مدرسه برود. «می‌گه طراحی‌دوخت دوست دارم اما نمره ریاضی‌اش پایینه، حالا مدرسه‌ها از ما پول می‌گیرن. می‌گن همه اتباع برای تحصیل باید پول بدن، چند سالی پول نمی‌دادیم. چه کنیم؟»

حرف‌هایش که تمام می‌شود، دخترش، «عاطفه» صدایش می‌کند. همان‌که نمی‌خواهد درس بخواند، همان‌که درس خواندن برایش راهی به آینده روشن ندارد. این وضعیت بسیاری از دختران در این منطقه و سایر مناطق حاشیه‌ای است، کسانی‌ که درس‌خواندنشان هم در حاشیه است.

«علی‌اکبر اسماعیل‌پور»، مدیرعامل مؤسسه توانمندسازی ندای ماندگار هم از وضعیت به سطوح آمده. او می‌گوید در مناطق پرآسیبی مانند هرندی و دروازه‌غار انتظار از آموزش‌وپرورش این است که شرایط را برای جذب دانش‌آموزان به مدرسه هموار کند، نه آنکه هر سال یک مشکل جدید برای آنها ایجاد کند. «بنابه دلایل بسیار، بچه‌های این منطقه از مدرسه فراری هستند و آموزش‌وپرورش برای جذبشان باید فضای مناسبی تعریف کند، مدارس را توسعه دهد، تعداد بچه‌ها را در کلاس‌ها کم کند، معلمان تراز بالا را به این مناطق بیاورد؛ البته اگر نیت آموزش‌وپرورش جلوگیری از ترک تحصیل بچه‌هاست. اما در عمل رویه دیگری حاکم است.»

به‌گفته او، در شرایطی که سرانه دانش‌آموزی در کشور به‌اندازه پول یک پفک هم نیست، آموزش‌وپرورش اصطلاح عجیب «خودگردان» را برای مدارس به کار برده و نمی‌گویند که خودگردانی مدارس به چه قیمتی؟ «اختیار کامل به مدیران مدارس داده شده، اما منطقه ما متفاوت است. شدت ترک تحصیل در این مناطق بالاست و وقتی هزینه ۱۰ میلیون تومانی برای ثبت‌نام در سبد هزینه خانوار گذاشته می‌شود، این خانواده که توان خرید مداد و پاک‌کن و دفتر را ندارد، درنتیجه بچه را از فرستادن به مدرسه منع می‌کند و به‌راحتی کودکان از مدرسه به خیابان کشیده و بدل به کودک کار می‌شوند.»

او به تعطیلی مدارس خصوصاً تعطیلی مدرسه‌ای در منطقه ۱۲ اشاره می‌کند و آن را هم برخلاف توسعه عدالت آموزشی می‌داند. «با اخراج اتباع -که ما مخالف آن بودیم- وضعیت برای دانش‌آموزان ایرانی سخت‌تر شد. محله کم‌جمعیت شد و به‌جای آنکه کاهش تراکم کلاس‌ها را مدنظر قرار دهند، مدرسه دولتی را تعطیل کردند. چرا سرانه دانش‌آموزی را بالا نمی‌برند؟ چرا مدام شعار می‌دهند؟ چرا در منطقه پرآسیبی چون دروازه‌غار مدرسه تعطیل می‌شود؟» 

انجمن آنها و سایر انجمن‌های محله در سال‌های اخیر با این مشکل روبه‌رو بوده‌اند و وضعیت حالا حادتر از قبل شده. او می‌گوید آموزش‌وپرورش فضای بسته‌ای برای خود ایجاد کرده و ارتباطی با فعالان و تشکل‌ها نمی‌گیرد و همین شکاف، کار را برای آنها سخت‌تر کرده است. «برخورد مدیران اصلاً همدلانه نیست، به مددکار ما می‌گویند اگر می‌خواهید بچه‌ای درس بخواند خودتان پول تحصیلش را بدهید. این جمله یعنی چه؟ براساس چه سیاستی؟ ما با این آمار وحشتناک از ترک تحصیل و به‌تبع آن کار کودک و آسیب‌های اجتماعی دیگری را تجربه خواهیم کرد؛ چیزی که سال‌ها برای مدیریت و کنترل آن تلاش کرده‌ایم، حالا به‌راحتی و با اعمال سیاست غلط از دست می‌رود.»


به شکایت‌ها رسیدگی می‌کنیم

«علی فرهادی»، سخنگوی آموزش‌وپرورش، اما می‌گوید به‌جز مدارس استعدادهای درخشان که به‌صورت قانونی می‌توانند شهریه دریافت کنند، سایر مدارس دولتی حق دریافت شهریه اجباری را ندارند. «شهریه مدارس دولتی تنها درصورتی است که قانونی باشد، مثلاً مدارس استعداد درخشان دولتی است، اما مطابق قانون شهریه دریافت می‌کنند. براساس اطلاعاتی که از خانوار توسط وزارت رفاه داریم، دهک‌های پایین اگر در این مدارس قبول شوند، هزینه را خود وزارتخانه پرداخت می‌کند.»

به‌گفته او، به‌جز مدارسی که قانوناً مجاز هستند شهریه بگیرند، یعنی مدارس تیزهوشان و هیئت‌امنایی، مدارس دولتی مطلقاً شهریه اجباری ندارند. «فقط شهریه اختیاری داریم که انجمن اولیا و مربیان تصمیم می‌گیرند که به‌صورت اختیاری از کمک و مشارکت خانواده‌ها استفاده کنند.»

او تأکید می‌کند: «خودش و هم مدیرکل بازرسی و ارزیابی عملکرد که دبیر ستاد ثبت‌نام است و همه مدیران آموزش‌وپرورش، به مدیران مدارس تأکید کرده‌اند که خانواده‌ها هیچ اجباری به پرداخت ندارند و اگر مدرسه‌ای شهریه را اجبار کرد، باید خانواده‌ها ثبت شکایت کنند یا حضوری به آموزش‌وپرورش منطقه بروند.»

فرهادی در پاسخ به رفتار نامناسب مدیران در مناطق حاشیه‌ای با خانواده‌ها و مددکاران می‌گوید: «ما در کل کشور بیش از ۱۱۸ هزار مدرسه دولتی داریم. از این تعداد مطمئن‌ام درصد بسیار اندکی چنین رفتارهایی دارند. ۱۶ میلیون دانش‌آموز در این مدارس ثبت‌نام می‌شوند و ممکن است در تعداد کمی از مدارس رفتار نامناسب را داشته باشیم و برای حل این موارد والدین باید در سامانه ثبت شکایت کنند یا مراجعه حضوری داشته باشند. ما در خدمت‌رسانی تعارف نداریم و اگر شکایتی شود، حتماً بازرسان ما رسیدگی می‌کنند.»

به‌گفته او، بر خلاف گذشته، اتباع مجاز برای تحصیل باید هزینه پرداخت کنند. «تمامی دانش‌آموزانی که اتباع مجاز هستند، ثبت‌نام شده‌اند؛ مگر اینکه خودشان مراجعه نکرده باشند. اما برای غیرمجازها مجوز ثبت‌نام نداریم؛ درحالی‌که سال‌های گذشته داشتیم.»

هرچند سخنگوی آموزش‌وپرورش می‌گوید دریافت هزینه مدارس دولتی غیرقانونی است و با شکایت می‌توانند به تخلفات رسیدگی کنند، اما در عمل چنین اتفاقی نیفتاده. بارها انجمن‌ها و خانواده‌ها از وضعیت شکایت‌ کرده‌ و نتیجه‌ای نگرفته‌اند و حالا فعالان حوزه کودک نگران عواقب این ترک تحصیل گسترده هستند. این وضعیت درحالی‌است که براساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس با عنوان «بررسی روند ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل در آموزش‌وپرورش (سال‌های ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۰)» بیش از ۹۱۱٬۲۷۲ کودک لازم‌التعلیم در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ از تحصیل بازمانده‌اند. 

همچنین طبق گزارش رسمی آموزش‌وپرورش، تعداد بازماندگان از تحصیل در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ حدود ۹۰۲ هزار و ۱۸۸ نفر بوده‌ که در سال تحصیلی بعدی یعنی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ این عدد به ۹۲۸ هزار و ۷۲۹ نفر افزایش یافته است. 

برای کودکان و نوجوانان حاشیه شهر که مدرسه باید نقطه امن زندگی‌شان باشد و جایی برای رهایی از آسیب و مشکلات، این راه سنگلاخی است، آن‌هم در شرایطی که براساس اصل ۳۰ قانون اساسی «دولت موظف است وسایل آموزش‌وپرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به‌طور رایگان گسترش دهد» تحصیلی که رایگان نیست و رقم‌های بالای اجباری هر روز آن را برای لیلا، بهار و بچه‌های دیگر دور از دسترس می‌کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha