به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایرنا،تحقیقات جدید از ارتباط هشداردهندهای میان تغییرات هورمونی در دوران یائسگی و بروز افکار خودکشی در زنان پرده برداشته است. این یافتهها نشان میدهد که زنان در دوران یائسگی بیشتر از سایر گروهها در معرض خطر افسردگیهای شدید و افکار خودکشی قرار دارند. با این حال، نظامهای سلامت جهانی همچنان در شناسایی و درمان این بحران ناکام ماندهاند و در بسیاری از موارد، به جای تجویز هورموندرمانی، داروهای ضدافسردگی به زنان میانسال تجویز میشود.
یائسگی و افکار خودکشی؛ یک بحران نادیدهگرفتهشده
یک مطالعه انجامشده توسط پژوهشگران دانشگاه جان مورز لیورپول در انگلیس، بر روی ۴۲ زن در دوران پیشیائسگی و یائسگی که تجربه افکار خودکشی داشتند، نشان داد که بسیاری از این زنان به جای دریافت درمان مناسب برای تغییرات هورمونی، داروهای ضدافسردگی دریافت کردهاند. در حالی که دستورالعملهای درمانی رسمی، داروهای ضدافسردگی را بهعنوان درمان خط اول برای افسردگی مرتبط با یائسگی معرفی نمیکنند، اما نظام سلامت همچنان از این رویکرد استفاده میکند.
شکاف اطلاعاتی در سیستمهای درمانی
یکی از زنان شرکتکننده در این مطالعه اشاره کرد که پزشکان عمومی او هیچ آگاهی از تاثیرات هورمونها در دوران یائسگی نداشتند و حتی در ارزیابیهای معمول خود، هیچ سوالی درباره چرخه قاعدگی زنان نمیپرسیدند. این عدم آگاهی و تأخیر در تشخیص صحیح، منجر به درمان نادرست و افزایش رنجهای روانی و جسمی زنان میشود.
افسردگی ناشی از یائسگی؛ بیشتر از غم و اندوه روزمره
افسردگی مرتبط با یائسگی تنها به خلق پایین و غم ساده محدود نمیشود. این نوع افسردگی معمولاً با خستگی فلجکننده، احساس بیارزشی و بار اضافی برای عزیزان همراه است. بسیاری از زنان گزارش دادهاند که این احساسات حتی میتواند تا جایی پیش رود که منجر به افکار خودکشی شود.
چالشهای یائسگی در کنار مسئولیتهای زندگی
یائسگی در زندگی زنان در خلأ رخ نمیدهد. بسیاری از زنان میانسال، همزمان با تغییرات هورمونی، با مسئولیتهای شغلی، مراقبتی و خانوادگی نیز روبرو هستند. این فشارها، ترکیبی از فشار جسمی و روانی ایجاد میکند که میتواند مشکلات روحی و روانی آنها را تشدید کند.
تاریخچه بیتوجهی به مشکلات زنان
این نوع بیتوجهی به دردهای زنان ریشه در قرنها گذشته دارد. زمانی که هیستری به عنوان برچسبی برای بیمارگونه جلوهدادن احساسات زنان استفاده میشد، امروزه این بیتوجهی به مشکلات هورمونی آنان ادامه یافته است.
امیدواری با درمان مناسب
با این حال، نشانههای امیدبخشی وجود دارد. بسیاری از زنان گزارش دادهاند که پس از دریافت هورموندرمانی بهموقع و حمایت حرفهای، بهبودی چشمگیری در وضعیت روانی خود تجربه کردهاند. برخی از این زنان میگویند که پس از سالها رنج، زندگی برایشان تحملپذیرتر شده است.
ضرورت درمان مناسب و شناسایی بحران
کارشناسان تأکید دارند که همه زنان از هورموندرمانی سود نمیبرند، اما تمام آنها باید تحت بررسیهای هورمونی قرار گیرند و درمان مناسب دریافت کنند. در این راستا، باید این بحران بهعنوان یک مسئله جدی و مرگ و زندگی به رسمیت شناخته شود. سکوت و بیتوجهی در خصوص سلامت روان زنان در دوره یائسگی مدتهاست که ادامه یافته و وقت آن است که تغییرات هورمونی و تاثیرات روانی آن به طور جدی در دستور کار سیاستگذاران بهداشتی قرار گیرد.
نظر شما