به گزارش سلامت نیوز به نقل از اطلاعات، ثبت جهانی و ملی باغهای سنتی قزوین در سالهای گذشته بهعنوان اقدامی ارزشمند برای پاسداشت میراث طبیعی و تاریخی این شهر معرفی شد؛ با این حال این اقدام در نبود برنامهای جامع و عملیاتی برای حفظ و بهرهبرداری پایدار از این اراضی، نتوانست مانع نابودی باغها شود و امروز به عاملی برای پیچیدهتر شدن وضع مالکیت و مدیریت این زمینها بدل شده است.
مالکانی که سالها تلاش کردهاند تا این باغ را حفظ کنند، اکنون با مجموعهای از مشکلات زیستمحیطی، قانونی و مدیریتی روبهرو هستند که آنان را از بهرهبرداری قانونی و حتی از هرگونه تعیین تکلیف زمینهای خود، محروم کرده است.
خشکسالیهای پیدرپی، کاهش شدید منابع زیرزمینی آب، محدودیتهای جدی در تأمین آب کشاورزی و تغییرات اقلیمی ادامه فعالیت باغداری در قزوین را تقریباً ناممکن کرده است و به گفته برخی مالکان، حتی هزینهکرد برای احیا، کاشت مجدد و نگهداری درختان باغها هم به دلیل نبود آب و بازدهی نزدیک به صفر، بینتیجه بوده است. باغهایی که زمانی نقش مهمی در اقتصاد محلی داشتند، امروز به زمینهایی خشک، ترکخورده و بیحاصل بدل شدهاند و این شرایط طبیعی، در کنار قوانین سختگیرانه ناشی از احتمال ثبت جهانی و مخالفتهای شهرداری با هرگونه تغییر کاربری، باعث شده است که مالکان عملاً هیچ راه حل قانونی برای استفاده از این اراضی نداشته باشند.
بلاتکلیفی مالکان باغهای قزوین
بهرغم از دست رفتن کارکرد اصلی باغهای قزوین، ضوابط سازمان میراث فرهنگی و مقررات مربوط به ثبت جهانی همچنان مانع هرگونه اقدام جدید است. مالکان تأکید میکنند که با وجود ارائه درخواستهای متعدد برای تعیین تکلیف زمینها، احیا، فروش یا تغییر کاربری آنها، هیچ مرجع رسمی حاضر به پذیرش یا بررسی جدی پیشنهادها نشده و پروندهها در وضعیت بلاتکلیف باقی ماندهاند. این شرایط سبب شده است بخش وسیعی از این اراضی سالها به حال خود رها شوند، بدون آنکه نه برای شهر سودی داشته باشند و نه برای مالکان امکان استفاده را فراهم کنند.
این بلاتکلیفی در نهایت آثار خود را در چهره منطقه ورودی شهر قزوین آشکار کرده است؛ ورودی شهری که روزگاری با باغهای سرسبز و درختان حاشیهدار، چشمان هرمسافری را مینواخت، امروز به منظرهای آشفته و ناهماهنگ بدل شده است. محدوده بلوار ورودی شهر، اکنون ترکیبی از باغهای خشکیده، دیوارهای فرسوده، مسیرهای خاکی، زمینهای رها شده، انبارهای کوچک، واحدهای تعمیراتی، کارگاههای پراکنده و پارک خودروهای سنگین شده است. تصویری که با شأن و منزلت تاریخی قزوین همخوانی ندارد و نشانی از بیبرنامگی و نبود مدیریت منسجم شهری را هم به نمایش میگذارد.
در برخی نقاط این محدوده، مالکانی که سالها پیش تلاش کرده بودند زمینها را احیا کنند یا بفروشند، همچنان تابلوها و پلاکاردهای قدیمی را رها کردهاند؛ نشانههایی از این واقعیت که طرحها و درخواستهای آنها به دلیل محدودیتهای قانونی، راه به جایی نبرده است. درختان بادام، انگور و پسته که روزگاری هویت باغهای قزوین را شکل میدادند، اکنون یا کاملا خشک شدهاند یا فقط تنههای بیجان آنها باقی مانده است. زمینهای ترکخورده در کنار بناهای پراکنده و مشاغل غیرمرتبط، تصویری از آشفتگی و رهاشدگی را به محدوده ورودی شهر قزوین تحمیل کردهاند.
در نبود امکان بهرهبرداری رسمی و قانونی، مشاغل تعمیرگاهی، انبارداری و خدماتی بهصورت پراکنده در میان باغهای خشکشده مستقر شدهاند. این مشاغل، که عمدتاً بدون نظارت مسئولان و بدون برخورداری از ساختار مناسب شهری توسعه یافتهاند، بهتدریج ساختار فضایی منطقه را دگرگون ساختهاند و سیمای ورودی شهر را به محیطی نامنظم و بیهویت بدل کردهاند. تجمع کامیونها و دیگر خودروهای سنگین، مسیرهای خاکی به دلیل رفت و آمدهای غیررسمی و انبارهای موقت، اوضاع را بیش از پیش آشفته کرده که نشاندهنده نبود طرح جامع ساماندهی است.
با توجه به شرایط موجود و غیرقابل احیا بودن باغهای قزوین در وضعیت فعلی، بسیاری از کارشناسان امور شهری و حتی برخی از مسئولان معتقدند که تنها راه منطقی برای پایان دادن به این نابسامانی، تغییر کاربری کنترلشده و برنامهریزیشده این زمینهاست. این تغییر کاربری هم میتواند به اجرای پروژههای مسکونی، تجاری یا خدماتی تعریفشده اختصاص یابد تا هم نیازهای توسعهای شهر را پاسخ دهد و هم منبعی برای ساماندهی ورودی قزوین باشد. این اقدام علاوه بر ایجاد ارزشهای اقتصادی برای مالکان، میتواند چهره ورودی شهر را بهطور کامل بازآفرینی کند و از منظر زیباییشناسی و عملکردی بهبود بخشد.
اما اگر این اراضی همچنان در وضعیت فعلی رها شوند، نه مالکان امکان استفاده از داراییهای خود را خواهند داشت و نه شهر قزوین میتواند از ورودی ناهماهنگ و ناکارآمد فعلی، رهایی یابد.
ثبت جهانی باغهای سنتی قزوین اقدامی ارزشمند است، اما بدون تدوین یک بسته سیاستی مشخص برای تعیین تکلیف این اراضی، دستیابی به اهداف حفاظتی و شهری ممکن نخواهد بود.
اکنون انتظار میرود که مدیریت شهری، سازمان میراث فرهنگی و سایر دستگاههای مسئول با اتخاذ تصمیمی جامع، شفاف و عملی، به سالها بلاتکلیفی زمینهای یاد شده پایان دهند و شرایطی فراهم کنند که نیروهای اقتصادی، اجتماعی و زیباییشناختی منطقه فعال شوند. چنین رویکردی میتواند هم حقوق مالکان را احیا کند و هم ورودی شهر قزوین را به جایگاهی شایسته تاریخ، فرهنگ و هویت این شهر بازگرداند.
فعالیتهای صنایع مزاحم در حریم باغهای سنتی
رحمان بهنامفر، یکی از مالکان باغهای سنتی قزوین، با اشاره به وضعیت بحرانی این باغها میگوید: کمبود آب در سالهای اخیر باعث شده بسیاری از چاهها و منابع آبی از کار بیفتند و آبیاری باغها تقریبا غیرممکن شود. در کنار این، کاهش شدید صرفه اقتصادی نگهداری و تولید محصولات باغی و کشاورزی، انگیزه باغداران برای ادامه فعالیتهایتان را از میان برده است.
وی ادامه میدهد: توسعه واحدهای صنعتی و فعالیتهای صنایع مزاحم در حریم باغهای سنتی قزوین هم فشار زیادی بر کشاورزی وارد کرده و فضای مناسبی برای حفظ محصولات این بخش باقی نگذاشته است. علاوه بر این، نبود امنیت کافی برای حفاظت از محصولات، سرقتها و خسارتهای مکرر، بسیاری از مالکان باغها را از سرمایهگذاری و تلاش برای احیای آنها منصرف کرده است.
بهنامفر با انتقاد از بلاتکلیفی شهرداری و میراث فرهنگی قزوین برای تصمیم گیری در زمینه وضعیت باغهای سنتی رها شده این شهر میگوید: در چنین شرایطی مالکان نه اجازه تغییر کاربری را دارند و نه امکان احیای باغها و نه میتوانند برای بهرهبرداری عملی از آنها تصمیم بگیرند که نتیجه آن این عوامل، رها شدن باغها و تبدیل آنها به زمینهای خشک و بدون استفادهای است که نه اقتصادی هستند و نه با سیمای شهری و تاریخی قزوین هماهنگی دارند.

نظر شما