به گزارش سلامت نیوز به نقل از تسنیم، هوای تهران در نخستین هفته آذر، تصویر آن چیزی بود که سالهاست بهعنوان «بحران آلودگی هوا» شناخته میشود و هیچگاه به معنای واقعی مهار نشده است.
از روز اول تا ششم آذر، شاخص ذرات معلق بهویژه PM2.5 تقریباً در تمام ساعات روز در محدوده ناسالم یا بسیار ناسالم قرار گرفت تا جایی که در سوم آذر، عدد ۱۰۷ برای میانگین ۲۴ساعته ثبت شد؛ عددی که ده برابر حد مجاز سازمان جهانی بهداشت است. تهران در این چند روز فقط آلوده نبود، بلکه در وضعیت هشدار مداوم قرار داشت. هشدارها، تعطیلی مدارس، بستهشدن پنجرهها، سرفههای مکرر در خیابان و توصیه همیشگی «از خانه خارج نشوید» تبدیل به بخشی از زندگی روزمره شد؛ اما این بار تفاوتی مهم وجود داشت؛ دادههای رسمی منتشرشده توسط سازمان حفاظت محیطزیست، برخلاف روایت غالب مسئولان، تصویری کاملاً متفاوت از منشأ آلودگی ارائه دادند.
سالهاست مقامات دولتی در مواجهه با موجهای آلودگی میگویند «مازوتسوزی در تهران وجود ندارد» و «نیروگاههای اطراف پایتخت فقط از گاز یا گازوئیل استاندارد استفاده میکنند.» اما گزارشی که این بار از سوی محیطزیست منتشر شد، دقیقاً نقطه مقابل این ادعا را نشانه گرفت. در جدولهای رسمی آمده که نیروگاههایی مانند منتظر قائم در کرج و شهید رجایی در قزوین بهطور مشخص مازوت مصرف میکنند و نیروگاههای ری، پرند و پاکدشت نیز با گازوئیلی کار میکنند که میزان گوگرد آن نهتنها استاندارد نیست، بلکه در برخی موارد صدبرابر بیش از حد مجاز است. وقتی استاندارد یورو۴ سقف گوگرد را ۵۰ میلیگرم بر کیلوگرم تعیین کرده، اعدادی مثل ۶۰۱۲ در ری یا ۶۶۵۷ در پرند به معنای این است که سوخت مصرفی عملاً در سطح مازوت آلایندگی تولید میکند؛ حتی اگر نامش «گازوئیل» باشد.
این شکاف میان سخنان رسمی و دادههای منتشرشده، در همان روزهای اوج آلودگی دوباره به مسئلهای کلیدی تبدیل شد. برای مردم و متخصصان این سؤال پیش آمد که اگر مازوتسوزی واقعاً وجود ندارد، این حجم از گوگرد در سوخت از کجا میآید؟ اگر همه چیز طبق استاندارد است، چرا شاخص PM2.5 بهجای کاهش، نسبت به سال گذشته ۱۳ درصد نیز افزایش داشته؟ و مهمتر از همه، چگونه ممکن است هر بار با اولین موج سرما و وارونگی دما، آلودگی به نقطه بحران برسد؛ مگر نه اینکه این پدیده هر سال تکرار میشود و مدیریت انرژی باید آن را پیشبینی کند؟
در این میان، نقش نیروگاه ری برجستهتر از گذشته جلوه کرد. دادههای ماهوارهای، افزایش SO₂ را همزمان با دادههای ایستگاه شهرری نشان دادند و نزدیکی این نیروگاه به مناطق باقرشهر، کهریزک و بخشهایی از جنوب تهران، آن را به یکی از متهمان اصلی موج اخیر آلودگی تبدیل کرد. مناطقی که خود درگیر انبوهی از منابع آلاینده دیگر هستند، از صنایع کوچک تا بازیافتهای غیرمجاز و سوزاندن پسماند؛ اما وقتی سوخت نیروگاه نیز در این معادله وارد میشود، مجموع اثرات، وضعیت را از وضعیت عادی آلودگی هوای در فصل سرد به شرایط بحرانی آلودگی هوا منتقل میکند.
موج اخیر آلودگی تهران بار دیگر توجهها را به چالشهای انباشته در حوزه کیفیت سوخت و مدیریت انرژی جلب کرد. گزارش رسمی سازمان محیطزیست نشان داد بخشی از مسائل که سالها ذیل عباراتی مانند «کمبود گاز»، «مصرف بالا» یا «شرایط خاص زمستان» توضیح داده میشد، نیازمند بازنگری جدی است. شرایط پاییز امسال نیز روشن کرد که آلودگی هوا نه اتفاقی است و نه نتیجه یک عامل منفرد، بلکه حاصل مجموعهای از نارساییهای ساختاری است که بدون برنامهریزی مشخص و اصلاحات هدفمند، هر سال در قالبی جدید تکرار میشوند.
گازوئیل بیکیفیت تفاوتی با مازوت ندارد
از نظر فنی، تفاوت اصلی میان گازوئیل و مازوت در میزان گوگرد و ترکیبات سنگین آنهاست. وقتی گازوئیل به غلظتهای چند هزار میلیگرمی گوگرد میرسد (مثل ۶۰۱۲ در ری یا ۶۶۵۷ در پرند) رفتار آلایندگی آن تغییر میکند. در این سطوح، بخشی از ترکیبات گوگردی موجود در گازوئیل در فرایند احتراق دقیقاً همان واکنشهایی را تولید میکنند که در احتراق مازوت رخ میدهد؛ تولید حجم بالای SO₂، تشکیل ذرات ثانویه و افزایش چشمگیر PM2.5.
به همین دلیل برخی متخصصان محیطزیست میگویند وقتی گازوئیل به این میزان از آلودگی میرسد تفاوت اسمی آن با مازوت اهمیتی ندارد. نتیجه نهایی، همان سطح از آلایندگی است با شدت تقریباً برابر. حتی در برخی موارد، به دلیل ترکیبهای ویژه گازوئیلهای بیکیفیت، ذرات معلق ریزتری نیز ممکن است تولید شود. دلیل اصلی استفاده از این گازوئیلهای سنگین و مازوت، کمبود گاز طبیعی در فصول سرد است. وقتی مصرف خانگی اولویت پیدا میکند، نیروگاهها ناچار به استفاده از سوخت جایگزین میشوند؛ اما مسئله این است که سوخت جایگزین نهتنها استاندارد نیست، بلکه در برخی موارد از نظر آلایندگی در رتبهای قرار میگیرد که حتی در نیروگاههای قدیمی جهان نیز کمسابقه است.
به همین دلیل، در تحلیل موج اخیر آلودگی نباید به دنبال مازوتسوزی به مفهوم کلاسیک آن بود؛ بلکه باید پرسید آیا گازوئیل موجود در مدار، از نظر آلایندگی با مازوت تفاوتی دارد یا نه؟ پاسخ گزارش محیطزیست کاملاً روشن است؛ در بسیاری از نیروگاههای اطراف تهران تفاوت معنیداری وجود ندارد.
وارونگی تنها مقصر نیست، سوخت نیروگاهها بحرانساز است
برای فهمیدن اینکه چرا آلودگی هوای تهران بهطور ناگهانی به وضعیت ناسالم و بحرانی رسید، باید سه مؤلفه وارونگی دما، موقعیت جغرافیایی تهران و کیفیت سوخت نیروگاهها را کنار هم گذاشت. وارونگی دما پدیدهای پیشبینیپذیر است و هر سال با نخستین سرمای پاییز رخ میدهد؛ اما وارونگی به تنهایی نمیتواند شاخص ذرات معلق را به عدد ۱۰۷ و بالاتر برساند. وارونگی تنها یک کار میکند؛ اجازه نمیدهد آلایندهها از سطح زمین خارج شوند، اما اینکه چه چیزی در سطح زمین تولید میشود تعیینکننده شدت بحران است.
وقتی دادههای گزارش محیطزیست را کنار منحنیهای روزانه PM2.5 میگذاریم، یک رابطه نسبتاً روشن دیده میشود. در روزهایی که مصرف گاز در کشور افزایش یافت و گازرسانی به نیروگاهها محدود شد، نیروگاههای پیرامون تهران ناچار به استفاده از گازوئیل یا مازوت بودند؛ همان سوختهایی که ارقام گوگردشان دهها تا صدها برابر استاندارد است.
همزمانی این الگوی مصرف با صعود منحنی PM2.5، نشان میدهد سهم نیروگاهها در موج اخیر نه یک گمانه، بلکه یک سازوکار قابلتوضیح است. SO₂ حاصل از احتراق این سوختهای پرگوگرد، در هوای سرد تهران بهسرعت به ذرات ثانویه تبدیل میشود. این ذرات که بخش اصلی PM2.5 را تشکیل میدهند، در شرایط وارونگی چندین برابر اثرگذاری پیدا میکنند، زیرا امکان صعود و پراکندگی ندارند. به همین دلیل در نقطههایی مانند شهرری، باقرشهر و بخشهایی از جنوب غرب تهران، شاخصها جهش بیشتری نشان دادند. این مناطق نزدیکترین نقاط شهری به نیروگاههایی هستند که کیفیت سوختشان در گزارش محیطزیست آمده و در موج اخیر دقیقاً همین نقاط بیشترین بار آلودگی را تحمل کردند.
از سوی دیگر، دادهها نشان میدهند که حتی در روزهایی که شهر در شرایط تعطیلی و دورکاری قرار داشت و سرعت باد اندکی افزایش پیدا کرده بود، کاهش چشمگیری در آلایندهها رخ نداد. این ویژگی هنگامی دیده میشود که منشأ آلودگی ثابت، پیوسته و نزدیک به شهر باشد؛ یعنی همان ویژگی نیروگاههایی که در فاصله چندکیلومتری مرزهای جنوبی تهران قرار دارند. آلایندهای که از منبعی ثابت و نزدیک منتشر میشود، بهخصوص در شرایط وزش باد ضعیف، پیش از آنکه پراکنده شود در لایه پایین هوا محبوس میماند.
اظهارات مسئولان با ارقام رسمی سازگار نیست
موضوعی که پس از انتشار گزارش رسمی سازمان حفاظت محیطزیست توجهات را جلب کرد، اختلاف آشکار میان اظهارات رسمی و دادههای منتشرشده در گزارش سازمان حفاظت محیطزیست بود؛ شکافی که نه فقط یک سوءبرداشت ساده، بلکه مسئلهای ساختاری در مدیریت انرژی و ارتباطات دولتی را آشکار کرد. سالهاست در پاسخ به پرسش رسانهها، مسئولان وزارت نیرو، استانداری و حتی برخی مدیران محیطزیست تأکید میکنند «نیروگاههای اطراف تهران مازوت نمیسوزانند.» این جمله بهقدری تکرار شد که تبدیل به یک گزاره تثبیتشده در روایت رسمی شد؛ چراکه در اکثر دورههای آلودگی نیز همین جمله بهعنوان پاسخ نهایی و نقطهای برای پایان بحث ارائه میشد.
اما گزارش منتشر شده توسط سازمان حفاظت محیطزیست، دقیقاً در نقطه مقابل این روایت قرار داشت. در این گزارش، نوع سوخت مصرفی نیروگاهها صراحتاً ذکر شده و نیروگاههای منتظر قائم کرج و شهید رجایی قزوین در ردیف مصرفکنندگان مازوت قرار گرفتهاند. همین یک داده کافی بود تا روایت رسمی زیر سؤال برود؛ اما مسئله فقط مازوت نیست. در همان جدولها، درباره کیفیت گازوئیل مصرفی سه نیروگاه ری، پرند و پاکدشت درج شده که میزان گوگرد آنها در مواردی بیش از صدبرابر استاندارد است. این تضاد وقتی آشکارتر میشود که بدانیم اظهارات مسئولان همواره بر استاندارد بودن سوخت تأکید داشت؛ نهفقط نبود مازوت.
این شکاف میان گفتار و داده به دو دلیل اهمیت دارد. نخست اینکه در شرایط بحران آلودگی، اعتماد عمومی به اطلاعرسانی دولت نقش تعیینکننده دارد. وقتی داده رسمی منتشرشده توسط خود دستگاههای دولتی خلاف اظهارات پیشین است، این اعتماد ناگزیر آسیب میبیند. دوم اینکه این اختلاف نشانهای از یک مشکل بزرگتر به نام نبود یک نظام شفاف و یکپارچه برای گزارشدهی درباره کیفیت سوخت نیروگاههاست. اگر دادهها دیر منتشر شوند، اگر از انتشار آنها اجتناب شود یا اگر روایتها بر اساس مصلحت سیاسی تنظیم شوند نه واقعیت فنی؛ آلودگی هوا نهتنها حل نمیشود؛ بلکه در سطح اجتماعی نیز به مسئلهای ملتهبتر تبدیل خواهد شد.
گوگرد نیروگاه ری، ۱۲۰ برابر بیشتر از استاندارد
در میان تمام نیروگاههایی که نام آنها در گزارش رسمی محیطزیست آمده، نیروگاه ری جایگاهی کاملاً متفاوت دارد. نه به دلیل بزرگتر بودن یا مصرف بیشتر سوخت، بلکه بهخاطر موقعیت مکانی، نوع سوخت و همپوشانی بیسابقه دادههای زمینی و ماهوارهای که این نیروگاه را به نقطه ثقل موج اخیر آلودگی تبدیل میکند.
در دادههای منتشرشده، میزان گوگرد گازوئیل مصرفی نیروگاه ری ۶۰۱۲ میلیگرم بر کیلوگرم اعلام شده است، یعنی حدود ۱۲۰ برابر بیشتر از استاندارد یورو۴. این عدد به تنهایی هشداردهنده است، اما زمانی اهمیت آن بیشتر میشود که بدانیم نیروگاه ری در یکی از حساسترین نقاط پیرامونی تهران قرار گرفته؛ درست کنار مناطق پرجمعیت و آسیبپذیری مثل شهرری، باقرشهر، کهریزک و محدودههای صنعتی جنوب غرب پایتخت. همزمانی انتشار SO₂ با افزایش شاخص آلودگی در شهرری، توسط دادههای ماهوارهای (TROPOMI) نیز تأیید شده است.
در روزهایی که آلودگی شدت گرفت، لکههای غلظت SO₂ دقیقاً در پیرامون این نیروگاه ظاهر شدند و با افزایش شاخص PM2.5 در ایستگاه شهرری همپوشانی داشتند. این همزمانی در گزارشهای محیطزیست و در تحلیلهای مستقل بارها دیده شده و نشان میدهد اثر نیروگاه ری در موج اخیر، یک تصادف یا برداشت محیطی نیست؛ بلکه رابطهای اندازهگیریشده است.
مشکل مهم دیگر، نبود ایستگاه پایش ثابت در کهریزک است؛ منطقهای که فاصله بسیار کمی با نیروگاه دارد و خود نیز تحتفشار منابع آلاینده دیگر قرار گرفته است. نبود این پایش، بخش قابلتوجهی از بحران را عملاً نامرئی میکند و ارزیابی اثر واقعی نیروگاه را دشوارتر؛ اما همین فقدان پایش، اهمیتی دوباره به دادههای شهر ری و تصاویر ماهوارهای میدهد، زیرا تنها ابزارهای موجود برای فهم شدت آلودگی ناشی از نیروگاه ری هستند.

نظر شما