در این تعریف چند نكته نهفته است: شخص شاغل تا چه اندازه از تجربه كار برخوردار است (كارآزموده است یا تازهكار)، میزان قدرت و ضعف او در مقابله با شرایط موجود چقدر است و چه نوع شخصیتی از خود در محیط كار نشان میدهد. این تعریفها هر یك در نوع خود مناسب است، زیرا یكی به جنبههای معینی از محیط كار تاكید دارد و دیگری به ویژگیها و جنبههای معینی از شخصیت فرد توجه میكند. با این حال، در این دو نوع تعریف یك نكته از قلم افتاده است و آن تاثیر متقابلی است كه شخص بر محیط و محیط بر شخص دارد. از این رو تعریف جدیدی كه از استرس شغلی ارایه میشود، چنین است: كنش متقابل بین شرایط كار و ویژگیهای فردی شاغل به گونهای است كه خواستهای محیط كار (و در نتیجه، فشارهای مرتبط با آن) بیش از آن است كه فرد بتواند از عهده آنها برآید.
عوامل استرس شغلی در محیط كار
عوامل استرس شغلی در محیط كار عبارتند از: ویژگیهای نقش، ویژگیهای شغل، روابط میان فردی، جو و ساختار سازمانی، راه و روشهای مدیریت منابع انسانی و فناوری و خصوصیات مادی.
شناخت عاملهای روانشناختی محیط كار را روشی میدانند كه از آن راه میتوان درك درستی از استرس شغلی به دست آورد. در اینباره، پژوهشگران بهویژه با استفاده از نظریه نقش سعی كردهاند مسایل مربوط به استرس را شناسایی كنند و دریابند كه فشارهای ناشی از نقش تا چه اندازه در پدید آمدن استرس شغلی تاثیر دارند. بنابر نتیجه این پژوهشها، چهار نوع ویژگی برای نقش برشمردهاند: ابهام نقش، گرانباری نقش، كمباری نقش و ناسازگاری نقش.
ابهام نقش: یكی از عاملهای محیط كار كه ممكن است منجر به استرس شغلی شود، ابهام نقش نامیده شده است. ابهام نقش را به عنوان یكی از ویژگیهای نقش چنین تعریف كردهاند: وضعیت شغلی معینی كه در آن پارهای اطلاعات لازم برای انجام شغل به طور مطلوب، نارسا یا گمراه كنندهاند در نتیجه فرد نمیداند كه چه انتظاری از وی برای انجام شغلش دارند. ابهام نقش در واقع زمانی به استرس منجر میشود كه فرد را از بهرهوری و پیشرفت باز میدارد.
گرانباری نقش: یكی دیگر از ویژگیهای نقش كه آن را منشاء دیگری برای استرس شغلی میدانند، گرانباری نقش است. به این معنا كه اگر فرد نتواند از پس انجام كاری كه بخشی از شغل معینی است برآید، دچار استرس خواهد شد.
كمباری نقش: یكی دیگر از ویژگیهای نقش را كه در شغلهای معینی موجب استرس در كاركنان میشود، كمباری نقش نامیدهاند؛ یعنی وضعیتی كه در آن از مهارتهای شخص به طور تمام و كامل استفاده نمیشود. به بیان دیگر، مهارتها و تواناییهای فرد كمتر از اندازه ممكن به كار گرفته میشوند. درحالی كه گرانباری نقش گویای خواستهای زیادی است (كه به شاغل تحمیل میشود)، كمباری نقش حكم محدودیت و بازدارندگی را دارد. به طور كلی میتوان گفت كه كمباری نقش زمانی پیامد ناخوشایند دارد كه توان كاركنان بیش از آن باشد كه برای شغل محول به آنها لازم است.
ناسازگاری نقش: طی بررسیهای انجام شده، علاوه بر ابهام نقش، ناسازگاری نقش را نیز عامل دیگری شناختهاند كه ممكن است به استرس ناشی از كار منجر شود. میتوان گفت ناسازگاری نقش، زمانی رخ میدهد كه تن دادن به مجموعهای از الزامهای شغلی با پذیرش مجموعه دیگری از الزامهای شغلی، مغایر یا به كلی ناممكن است. مانند حسابدار شركتی كه از او خواسته شود حسابهای خلاف واقع درست كند یا به اصطلاح حسابسازی كند تا مالیاتی را كه به شركت تعلق میگیرد، كاهش دهد.
ویژگیهای شغل
ویژگیهای شغل نیز از جمله عوامل دیگری است كه ممكن است منجر به استرس شغلی شود. نتایج به دست آمده از تحقیقات و بررسیها گویای آن است كه جنبههای معینی از محیط كار در استرس شغلی نقش دارند. این ویژگیها چهار دسته گوناگون را تشكیل میدهند كه به طور خلاصه عبارتند از: آهنگ كار، تكرار كار، نوبت كاری و ویژگیهای مربوط به وظیفه.
روابط كار میانفردی
كیفیت روابط كاركنان در محیط كار، همواره رابطه موثری با استرس شغلی دارد، پژوهشگران اظهار داشتهاند كه در بررسیها سه نوع روابط دیده شده است: روابط با همكاران، روابط درون گروههای كار و روابط با مدیران.
منبع: جوان امروز
نظر شما