به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبر آنلاین ؛ در همین زمینه با معصومه ابتکار دبیر کمیته محیط زیست شورای شهر گفت وگویی را انجام داده ایم و راجع به اقدامات شورای شهرسوم در حوزه محیط زیست پرسیدیم:
یکی از جنجالی ترین مصوبات درشورای شهر، مصوبه ساماندهی دکل های مخابراتی شهر تهران بود. چرا شورای شهر این مصوبه را تصویب کرد؟
این
موضوع در شورای شهر بر اساس مطالعه یک تیم تخصصی و کارشناسی مطرح شد. در
طول این سال ها صدای اعتراض من برای کاهش بنزن در هوا، کاهش آلودگی هوای
تهران، جلوگیری از نابسامانی دکل های مخابراتی و امواج الکترو مغناطیس و
پارازیت ها و تاثیر آن بر محیط زیست شهری و سلامت شهروندان بود. برای تمامی
این اقدامات مصوبه شورای شهر هم داشتیم و نظر جمعی بوده است. چون ما در
کمیته محیط زیست به این نتیجه رسیدیم که امواج الکترو مغناطیس در حال حاضر
برای سلامتی شهروندان تهرانی نگران کننده است و متاسفانه درباره برخی امواج
مانند پارازیت ها مشخص نیست مسئولیت با کیست؟ متخصصان مخابراتی هم با وجود
تاکید بر استاندارد بودن دستگاه های مخابراتی از ارسال پارازیت های بی
منشا ابراز نگرانی می کنند. این امواج بر سلامتی انسان و سلولهای بدن
تاثیر میگذارند ومن به عنوان یک محقق می گویم که اگر نظارت دقیق و کنترل
شده نباشد، امواج می تواند منشا بسیاری از بیماری ها باشد.
متاسفانه
برخی بعد از این مصوبه عکس العمل بدی داشتند. در حالی که مصوبه شورا همه
ابعاد امواج را در بر میگیرد. چون مصوبه ما مبتنی بر مستندات علمی بود در
شورای شهر با 14 رای تصویب شد اما تا مدت ها از طرف فرمانداری با ابلاغ آن
مخالفت شد. سرانجام اصلاحاتی انجام دادیم ولی بازابلاغ نشد تا اینکه با
اصرار ما توسط آقای چمران در سال 91 بالاخره به نتیجه رسیده و ابلاغ شد.
اما بسیاری از کارشناسان و متخصصان امواج را منشا بیماری نمی دانند؟
البته
اختلاف نظر در این مورد وجود دارد، ولی وقتی شاهد افزایش بیماریهای مختلف
با منشاء ناشناخته هستیم، میتوانیم بگوئیم تشعشع غیراستاندارد میتواند
موجب اختلال در سیستم ایمنی بدن شود و این موضوع قطعی است. در جامعهای که
این ضوابط جدی گرفته نشود، شاهد مشکلاتی در آینده خواهیم بود. وقتی هم که
به سلامتی مردم بیتوجهی کردیم متاسفانه در آینده مشکلات دیگری خواهیم
داشت. موضوع تشعشعهای مضر در کنار آلودگی هوا از جمله دلایل بسیاری از
بیماریها خواهند بود.
شما برای علمی بودن این مصوبه جلسه ای با مخالفان طرح برگزار نکردید؟
با
پیگیری ما در کمیته جلسه ای به ریاست آقای چمران و با حضور من و خانم آباد
با حضور کارشناسان دولتی در مورد پارازیت برگزار کردیم. من اعلام کردم که
باید به اصل موضوع پرداخت و اصلا به مسائل سیاسی کار ندارم. در نهایت جمع
بندی صورت گرفت که مطابق مصوبه شورا بوده و برای احداث هر دکل باید از
شهرداری پروانه و مجوز اخذ شود و همه باید در چارچوب استانداردها عمل کنند.
حالا
باز می گردیم به حوزه تخصصی شما که محیط زیست است. آنگونه که اعلام می شود
امسال بودجه محیط زیست 12 درصد کاهش یافته است و کارشناسان نسبت به این
موضوع هشدار دادند. شما چه نظری دارید؟
تا آنجا که من اطلاع
دارم هر دستگاهی برای بودجه خود باید یک گزارش عملکرد و برنامه سالانه
ارائه دهد تا بودجه بگیرد.آن زمان ما سعی می کردیم بودجه جاری را مهار کنیم
و بودجه عمرانی بیشتری رااختصاص می دادیم. من هم این کاهش بودجه سازمان
محیط زیست را نگران کننده می دانم.
شما وضعیت محیط زیست کشور را در این سال ها چگونه ارزیابی می کنید؟
محیط
زیست و مدیریت آن نگران کننده است. متاسفانه اکنون سیاست گذاری و مدیریت
آن ضعیف است و از اولویت های ملی خارج شده و مورد توجه جدی قرار نمی گیرد.
تخریب منابع طبیعی، حیات وحش، منابع آب و تالاب ها مشکل امروز محیط زیست
ماست. کارهایی انجام شده که اصلا منطبق با نیازهای کشور و چارچوب برنامه 20
ساله کشورنیست. ارزیابی ملی و بین الملی نشان می دهد که ما بسیار عقب
هستیم. بخش زیادی از ذخایر طبیعی و تنوع زیستی تجدیدناپذیراست و ما اگر
گونههای ارزشمند جانوری و گیاهی خود را از دست بدهیم، نمیتوانیم آنها را
بازسازی کنیم و اینگونه نیست که با مهندسی ژنتیک بتوان یکنژاد یا یک
مجموعه را بازسازی کرد.
بعد از مشکلاتی که برای دریاچه ارومیه پیش آمد عنوان شد که از سال 78 این مشکلات وجود داشت. چرا شما کاری نکردید؟
ما
از سال 78 و 79 متوجه پدیده خشک شدن دریاچه ارومیه شده بودیم و مشخص شده
بود که به علت بروز خشکسالی و کاهش بارش و میزان رواناب، آب دریاچه هر
ساله کاهش چشمگیری نشان داده و وضعیت آن به سمت بحرانی شدن میرود. برخلاف
آنچه امروز گفته میشود که در سالهای پیش هیچ مطالعهای روی وضعیت دریاچه
ارومیه انجام نشده است، در سالهای 78 و 79 مطالعات تفصیلی روی دریاچه
ارومیه انجام و یک برنامه بیناستانی و بینبخشی برای مدیریت وضعیت دریاچه
ارومیه تدوین شد. مطالعات سازمان محیط زیست در طی تهیه برنامه جامع دریاچه
نشان داد که امکان خشک شدن دریاچه ارومیه وجود دارد و پیرو آن
نامهنگاریهایی از سوی من به عنوان رئیس سازمان محیط زیست در همان سالها
انجام شد.
این نامهنگاریها که به نهادهای مختلف از جمله ریاستجمهوری
نوشته شده بود منجر به دستورات جدی رئیسجمهوری وقت شد که از جمله آن
میتوان تامین حقآبه به دریاچه توسط سدها و همچنین توجه به ارزیابیهای
زیست محیطی در سدسازیها را نام برد.آن زمان وزارت نیرو عنوان میکرد که
ما حق آبههای دریاچه را از سدها رهاسازی میکنیم اما به علت وجود پمپهای
غیرمجاز کشاورزی این آب برداشت میشود. در کنار این مطالعات، یک مشاور
بینالمللی به نام "پروفسور موزر" هم در کنار مشاوران و استادان دانشگاهی
داخلی داشتیم که وی نیز در آن زمان به صراحت اعلام کرد اگر دریاچه ارومیه
خشک شود کل کشاورزی پرثمر استانهای آذربایجان شرقی، غربی و حتی اردبیل
آسیب خواهد دید.
بنابراظهارات موزر، با خشک شدن دریاچه ارومیه اوضاع به سمت بیابانی شدن پیش خواهد رفت علاوه بر اینکه توفان نمک به شهرهای اطراف دریاچه آسیب جدی می زند. یکی از عوامل خشک شدن دریاچه ارومیه میانگذر شهید کلانتری است که سازمان محیط زیست در زمان تصدی من از ابتدا با ساخت آن مخالف بود، اما فشارهای بسیار زیادی از سوی نمایندگان مجلس استانهای آذربایجان غربی و شرقی روی سازمان محیط زیست و دولت برای ساخت این جاده وجود داشت. با افتخار میگویم که دلیل تاخیر در ساخت این میانگذر سازمان محیط زیست بود و ما با شدت و با دلایل محکم و کارشناسی میگفتیم که این کار غلط است. شرط اصلی ما برای ساخت میانگذر این بود که آب باید در مسیر پایهها در جریان باشد و بی حرکت و راکد نماند چون در این صورت درپایههای این میانگذر رسوب گذاری انجام میشود.تا زمانی که من رئیس سازمان محیط زیست بودم هیچ گاه مطالعات ارزیابی زیست محیطی پل شهید کلانتری را تایید نکردم و پس از من بود که ساخت آن حادث شد.
بعد از سال 84 تمامی این اقدامات به
دست فراموشی سپرده شد. حتی در قانون برنامه چهارم توسعه، به دلیل اینکه
میدانستیم پارک ملی ارومیه جز مناطق بحرانی است اسم آن را آوردیم، اما
دریغ از اینکه این اقدامات پیگیری شود. نمیدانم در این میان مقصر کیست،
دولت که برنامهها را انجام نداد یا مجلس که پیگیری و نظارت نکرد، در هر
حال زمان گذشت و این گذشت زمان بحران را تشدید کرد و اکنون ما به نقطه اوج
بحران رسیدهایم. هم اکنون باید به راه حلهای عاجل بیاندیشیم، تا دریاچه
خشک نشود و حق آبه به دریاچه برسد که بخشی از آن یقینا در دست وزارت نیرو
است، بخشی نیز در اختیار وزارت جهاد کشاورزی تا راندمان آبی کشاورزی منطقه
را کنترل کند و بخشی از حق آبه دریاچه ارومیه را تامین کنند.
الان راه حل چیست؟
راه
حل هر چه که باشد انتقال آب حوضه به حوضه، مدیریت آب و افزایش راندمان آب
باید اتفاق بیفتد تا دریاچه از این وضعیت اسف بار نجات یابد. باید یک
مدیریت بین بخشی بین استانهایی که در دریاچه ارومیه سهیم هستند به وجود
بیاید. خشکسالی یک واقعیت است و بخشی از تقویم سالیانه ماست و ما باید این
شرایط را مدیریت کنیم، باید شرایط را از قبل پیش بینی و مدیریت کنیم تا
تالابهایمان به این وضع اسف بار دچار نشود. اثرات زیست محیطی سد سازیها
حتما باید مورد ارزیابی قرار بگیرد. چرا باید سدی مانند گتوند علیا در
خوزستان با این همه هزینه ساخته شود و شور شدن آب کارون را در پی داشته
باشد، اینها نشان میدهد یا اصلا مطالعهای صورت نمیگیرد یا ضعیف است یا
مطالعات دور زده میشود.
نظر شما