سلامت نیوز: دست روی دست میگذاریم تا بالاخره یک آسیب پیدا شود، رشد کند، افراد زیادی از جامعه را درگیر کند و بعد تازه به فکر چاره میافتیم، کارشناس میآوریم، جلسه پشت جلسه، طرح پشت طرح و بالاخره با ارائه یک طرح، افرادی را که در این پدیده گرفتار شدهاند، حمایت میکنیم. بماند هزینهها و اعتباراتی که باید خرج کنیم تا جلوی پیشرفت آسیب پیدا شده را بگیریم. اینکه دست روی دست میگذاریم خود یک آسیب است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران، بهتر نیست روی پیشگیری تمرکز کرده و علاج واقعه را قبل از وقوع بکنیم؛ یعنی قبل از اینکه آسیبی پیدا شود و یقه خیلی از ما، شما و جامعه را بگیرد، جلوی رشد آن را بگیریم و نگذاریم اصلاً در زندگی و جامعه ما سرک بکشد، چه برسد به اینکه همه جا جولان بدهد و تازه ما به جای چارهاندیشی برای جلوگیری از بروز آسیب به فکر حمایت کردن بیفتیم. امروزه از سوی دستگاههای متولی بسیار میشنویم که طرح هایی را در قالب حمایت از افراد آسیب دیده اجتماعی مثل کودکان کار و خیابان، متکدیان و زنان بیسرپرست، مصرفکنندگان مواد مخدر و... ارائه میدهند.
با اینکه به نظر میرسد از سوی کارشناسان بارها و بارها چگونگی بروز آسیبها در شکل و شمایل مختلف رصد شده است ولی هنوز طرحی را که بتواند بهجای حمایت، جنبه پیشگیری داشته باشد، در دستور کار قرار ندادهایم.
مثلاً همین چند وقت پیش بود که مراکزی برای حمایت از کودکان کار و خیابان از سوی سازمان بهزیستی در 18 استان کشور راهاندازی شد یا طرحهای این چنینی که هر روز حداقل با چند نوع از آن برخورد میکنیم ولی این به تنهایی کافی نیست باید ریشهیابی کنیم.
درست است که این گونه طرحها موجب میشود تا از شدت آسیب بکاهد و افراد مشمول آن کمتر آسیب ببینند ولی تنها پیشگیری کافی نیست باید ریشهیابی و ریشه کنی کرد.
آسیب پدیده تام
امــانالله قرایی مقدم، جامعه شناس، در این باره میگوید: در مورد آسیبهای اجتماعی دو طرز تفکر وجود دارد. عدهای فرد را مقصر میدانند یعنی همان نظریه فردگرا و در نتیجه خود را از زیر بار مسئولیت رها میکنند و برخی نیز از جمله جامعه شناسان براین باورند که این جامعه است که آسیب بهوجود میآورد. محل زندگی، نوع خانواده، باورها و دسترسی نداشتن به آرزوها از جمله عوامل متعددی هستند که موجب تولید آسیب میشوند.اما باید گفت که جامعه ترکیبی از افراد است ولی مجموعهای ازافراد نیست.
او میافزاید: برای ریشه کنی عوامل آسیب باید خانواده را اصلاح کرد. مثلاً طلاق کاهش یابد،رفاه اجتماعی وغیره باشد، شادی و نشاط هم باشد.
قرایی مقدم براین باور است که آسیب پدیده «تام» است یعنی مجموعه عوامل جمع میشوند تا یک جرم بهوجود آید.ولی در هر شکل باید گفت که چون جامعه پیچیده است و نمیتوان برای آن نسخه واحد پیچید بنابراین نمیتوان آسیبها را کاهش داد.او میافزاید: از طرفی طرح هایی که تاکنون در زمینه کاهش آسیبها تدوین شده است به نوعی ناقص بوده است. مثلاً ما تاکنون در شادی و نشاط چه کرده ایم ؟ در حالیکه این مسأله میتواند آسیب را کاهش دهد.یا در مورد ازدواج همینطور.
به اعتقاد این جامعه شناس، طرحهای حمایتی میتوانند در جهت کاهش آسیبهای اجتماعی مفید باشند به شرط آنکه تداوم داشته باشند.از طرفی، طرحها باید همه جانبه و مطالعاتی باشند و نباید تنها یک سازمان مسئول رسیدگی به آن باشد.چون آسیب تک بعدی و تک وجهی نیست بلکه چند وجهی است.به طور کلی تا زمانیکه انسان است آسیب هم هست ولی میتوان با فراهم کردن امکانات آن را کاهش داد.
پیشگیری را باور کنیم
سید حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران ایران نیز براین باور است، اینکه ما در حوزه آسیبها در کنار حمایتهایی که داریم اولویت را برای برنامههای پیشگیرانه بگذاریم و رویکردهای اجتماعی یعنی کمک کننده به سلامت روان اجتماعی مردم باشد یک ضرورت است.
او میگوید، ما به چند دلیل در حوزه آسیبهای اجتماعی موفق نبودیم و نتوانستیم رویکردهای پیشگیرانه را فراگیر و نهادینه کنیم.
او یکی از مهم ترین دلایل موفق نبودن در حوزه پیشگیری را در این میداند که اعتقادی به پیشگیری نداریم با این تصور که برنامههای پیشگیرانه کوتاه مدت جوابگو نیست.
به اعتقاد موسوی، ما کمتر بر روی برنامههای پیشگیری متمرکز شدیم. البته این به این منظور نیست که برنامه در این زمینه نداریم مثل بحث اعتیاد که سند آن نوشته شد و دوباره بازنگری گردید. ما برای اجرای برنامه اعتیاد کمتر از 10 درصد منابع را پیشبینی کردیم که این میزان کم بود.
چلک براین موضوع تأکید میکند که اگر منابع تأمین شود ما میتوانیم برنامههای خوبی اجراکنیم.از طرفی باید بحث پیشگیری را محله محور کنیم چون برخی از آسیبها در برخی از محلات شیوع زیادی دارد.از این رو اگر توقع داشته باشیم برنامهای که تدوین میشود در هر جا و مکان جواب دهد واثر بخشی دارد موفق نخواهیم بود چون شرایط در هر منطقه متفاوت است و برنامه خاص خود را میطلبد.
او نکته بعدی را در این میداند که ما فقر دانش پیشگیری بویژه با رویکرد پیشگیری اجتماعی در جامعه داریم.از طرفی خود مردم هم خیلی علاقهمند نیستند تا درگیر این موضوع شوند.
بنابراین برای مردم هم حوزه اجتماعی، خیلی حوزه جدی نیست.البته اینکه ما چه اطلاعاتی را کی و به چه کسانی میدهیم مهم است.پس کیفیت زمان وحتی افرادی که اطلاعات در اختیار آنها قرار میگیرد مهم است که باید به تناسب ویژگیهای افراد مختلف برنامه پیشگیرانه داشته باشیم. برنامهای که کمک کند تا از زندگی لذت ببریم.
رئیس انجمن مددکاران ایران عقیده دارد، باید برنامهها جلوتر از شیوع و بروز مسائلی باشد که در جامعه با آنها مواجهیم ولی متأسفانه برنامههای ما این ویژگیها را ندارند و بیشتر خود محور هستند و اجتماع محور نیستند بجز در برخی. ولی بهطور کلی طرح هایی که فراگیر نباشند اثر بخش نیستند.
به گفته او، همه این عوامل نشان میدهد که انگاردغدغه هایی در حوزههای اجتماعی وجود ندارد. حتی در سیاست گذاریها هم به آن توجه نمیشود و در برنامه ریزیها ی اجرایی هم این مشکل وجود دارد.بنابراین قبول کنیم که آسیب همیشه خواهد بود.
بویژه اینکه امروزه با آسیبهای نوپدید سروکار داریم.همچنین قبول کنیم که نباید به آسیب اجتماعی رنگ سیاسی و امنیتی بدهیم و سعی کنیم تا برنامههای پیشگیرانه را در سبد خانوار مردم جای دهیم.
[quote-right] بیشتر افرادی که به دلیل خشونت در زندانها هستند هیچگونه سابقه قبلی ندارند و شاید به دلیل کنترل نکردن رفتار خود(مثلاً بروز خشم در لحظه) در زندان به سر میبرند.[/quote-right]
آموزش مهارتهای زندگی
اما مسئولان سازمان بهزیستی کشور، سازمانی که متولی بخش زیادی از آسیبهای اجتماعی است و تلاش میکند تا آسیبها را رصد کند، براین باورند که به طور کلی نه تنها در جامعه ما بلکه در دنیا به رویکرد پیشگیرانه توجه چندانی نمیشود.
حبیب الله مسعودی فرید معاون اجتماعی سازمان بهزیستی در این باره میگوید،34 سال پیش وزیر بهداشت کانادا براساس تحقیقاتی که انجام داد به این نتیجه رسید که 4 فاکتور محیط زیست، سبک زندگی، ژنتیک و خدمات سلامت،در سلامت مردم نقش دارند البته نه فقط سلامت جسمی بلکه سلامت روحی و روانی.
او موفقیت را در این 4 عامل میداند که باید بر روی آنها سرمایه گذاری کرد. حتی یک مؤسسه پیشگیری در امریکا نیز اعلام کرد که تقریباً 70 درصد از عوامل سلامتی مردم ناشی از محیط و سبک زندگی است اینکه تغذیه آنها چیست و چه رفتاری دارند.او میافزاید: در 15 سال گذشته مؤلفه های جدیدی در ادبیات اجتماعی مطرح شده و موضوعاتی چون فقر، شکاف درآمدی و... که در عرصه آسیبزایی اجتماعی مؤثرند، به میان آمده است. به طور کلی هر آسیبی علل فردی، خانوادگی و اجتماعی و اقتصادی خودش را دارد که اگر بخواهیم بر روی آسیبهای اجتماعی کار کنیم باید این عوامل را در نظر بگیریم.
البته توجه به این نکته لازم است که در بحث آسیبهای اجتماعی بسیاری از دستگاهها باید فعالیت کنند و اینکه چرا تاکنون نتوانستهایم طرح هایی در قالب پیشگیری از بروز آسیب، تدوین و اجرا کنیم به این دلیل است که همه دستگاهها باید کار کنند نه بهزیستی.
به گفته فرید، مثلاً از آموزش پرورش شروع میکنیم که باید آموزش مهارتهای زندگی را در دستور کار خود قرار دهد چراکه مطالعات نشان داده است که کسب مهارتهای زندگی در پیشگیری از آسیبها بسیار مهم است.مثلاً همین مهارتها درپیشگیری از اعتیاد میتواند 70 درصد مؤثر باشد. از این رو مهارتهای زندگی میتواند به عنوان یک موضوع اساسی مطرح شود که ما باید در نظام آموزش و پرورش به آن اهمیت دهیم چراکه همه موضوعات را تحتالشعاع قرار میدهد.
او به این نکته اشاره میکند که در حال حاضر، تنها 10 درصد از کودکان ما در مهدهای کودک هستند و بقیه در آموزش و پرورش آموزش میبینند.
از طرفی یکسری از دلایل بروز آسیبها این است که آموزشی برای خانوادهها وجود ندارد. مثلاً در فرزند پروری. واین امر جز در آموزش و پرورش محقق نمیشود چون در آموزش و پرورش است که میتوان هم به کودکان و هم به والدین دسترسی پیدا کرد و با آنها براحتی ارتباط برقرار کرد. یا آموزشعالی.
فرید تأکید میکند که بررسیها نشان میدهد، بیشتر افرادی که به دلیل خشونت در زندانها هستند هیچگونه سابقه قبلی ندارند و شاید به دلیل کنترل نکردن رفتار خود(مثلاً بروز خشم در لحظه) در زندان به سر میبرند.
او 50 درصد اختلالات روانی را در افراد کمتر از 14 سال میداند و یاد آور میشود، 75 درصد از افرادی که دچار اختلال روانی هستند زیر 24 سال سن دارند! پس کجا میتوان به آنها آموزش داد؟ در آموزش و پرورش.
اما وقتی فرید درباره راهکارهای لازم سخن میگوید به موضوعاتی مثل، ارتقای سلامت روان و شناسایی اشکالات روانی اشاره میکند که شناسایی نکردن بموقع موجب میشود تا بار زیاد مالی به سیستم سلامت وارد شود و از طرفی کارکرد افراد را هم کاهش دهد.
معاون اجتماعی بهزیستی همچنین معتقد است که به موضوع سلامت روان در بعد پیشگیرانه آن توجه نشده است، اما بهزیستی در زمینه پیشگیری با آموزش مهارتهای زندگی در جنبههای مختلف توانسته فعالیتهایی انجام دهد و پس از انجام مطالعات به این نتیجه رسیده است که تفاوتهای معنی داری وجود داشته ولی مشکلی که وجود دارد این است که پوشش بالایی نداریم.
یعنی درصد کمی از افراد، تحت پوشش طرحهای مهارتهای زندگی قرار گرفتند چون نمود اجتماعی ندارد.
او فقر را یکی از ریزفاکتورهای آسیبهای اجتماعی میداند که تنها نان شب نداشتن در آن خلاصه نمیشود بلکه دسترسی نداشتن به بهداشت و آموزش هم نوعی فقر به حساب میآید.
فرید البته به مسأله چگونگی اجرای طرحها اشاره میکند که برخی بدرستی اجرا نمیشوند. بهطور مثال قرار بود براساس برنامه چهارم توسعه 40 درصد از حداقل حقوق به زنان سرپرست خانوار تعلق بگیرد که تاکنون اجرایی نشده است.او در ادامه میافزاید، باید به موضوع بازاریابی اجتماعی نیز توجه کرد؛ یعنی اینکه مردم رفتارهای سالمی انجام دهند.
در حال حاضر خانوادهها به دنبال کلاسهای مختلف برای اوقات فراغت فرزندان خود هستند که هزینههای زیادی هم دارد.اگر بتوانیم فرهنگسازی مناسب در این زمینه داشته باشیم و به خانوادهها اطلاعرسانی کنیم میتوانیم موفق باشیم. باید طوری سیاستگذاری کنیم که همه سیاستها دریک راستا باشد.
نظر شما