سلامت نیوز: احساس دینی در میان مردم از بین نرفته است اما اشکال دینداری متنوع و متکثر شده است و این تنوع و تکثر در میان جوانان، خصوصاً جوانان طبقه متوسط به بالای شهری، متکثرتر است. بنابراین زمانی که هنجار مسلطی در جامعه وجود نداشته باشد که مورد پذیرش اعضای جامعه قرار بگیرد، شاهد یک وضعیت آنومیک هستیم و از بین رفتن یک اندیشه مسلط دینی و جایگزینی آن با اندیشههای متکثر دینداری، خود شاهد مثالی برای این وضعیت است.
به گزارش سلامت نیوز، محمد رهبری/ كارشناس ارشد حقوق در روزنامه قانون نوشت: آیا داشتن روابط آزاد صحیح است یا نشانه انحراف اخلاقی است؟ استفاده تفریحی از روانگردان های مختلف ایرادی دارد؟ انحراف اخلاقی یا کار صحیح چیست؟ فعالیت تفریحی که به دیگران آسیب نمیرساند چه ایرادی دارد؟ وبه طور کلی ضابطه ما در تشخیص تقابلهای دوتایی (نیک از بد، درست از نادرست و ...) چیست؟ این ضابطه اگر وجود داشته باشد، از کجا به دست میآید و چگونه بازشناخته میشود؟
به سوالات بالا، میتوان بیشمار سوال دیگر در رابطه با هنجارها، ارزشها و سلایق موجود در جامعه اضافه کرد. پرسشهایی که شاید تا چند دهه گذشته جواب واضح و بدیهی برای آنها پیدا میشد اما امروزه پاسخ به آنها در میان بسیاری از جوانان به راحتی نیست و بداهت گذشته را ندارد. پاسخ این سؤالات نه تنها مانند گذشته بدیهی نیست بلکه بسیار متکثر است. در مورد معنای مفاهیمی نظیر ابتذال، انحراف، فساد و ... به مانند گذشته اتفاق نظر وجود ندارد و هر شخصی ممکن است تعریف متفاوت و بعضاً متعارضی از این مفاهیم ارائه دهد که این مسئله نشان از تکثر ارزشها و هنجارهای موجود در جامعه و در میان نسل جوان دارد. برای بررسی علل ایجاد چنین وضعیتی در جامعه میتوان موارد متعددی را نام برد. در این میان مهم نیست که این وضعیت جامعه را خوب یا بد ارزیابی کنیم؛ مهم نیست که این تکثر موجود در جامعه را مثبت بدانیم یا نه؛ مهم نیست که روابط آزاد و گوش دادن به موسیقی تتلو یا پاشایی را ابتذال و بیماری تلقی کنیم یا نه. آنچه در ابتدا اهمیت دارد آن است که بدانیم جامعه به این سؤالات نه تنها جوابهای بدیهی گذشته را نمیدهد بلکه جوابهای کاملاً متکثر و بعضاً متعارض از آن شنیده میشود. درک این واقعیت و بررسی علل ایجاد چنین وضعیتی پیش از هرگونه ارزشگذاری نسبت به مسئله فوق، اهمیت بیشتری دارد چرا که باعث میشود تا این عوامل بهتر شناخته و ارزیابی شوند.
اما چه عاملی باعث شده است تا پاسخ به سؤالات مذکور به مانند گذشته راحت نباشد و جواب به این سؤالات مانند دهههای پیشین بدیهی و واضح نباشد؟ به نظر میرسد آنچه در گذشته باعث میشد تا بتوان به این سؤالات به آسانی پاسخ داد، وجود ارزشها و هنجارهای مسلط در جامعه بود که باعث میشد خرده ارزشها امکان گسترش پیدا نکنند و در ساختار ایدئولوژیک مسلط در فضای عمومی جامعه، پاسخ به این سؤالات ساده مینمود. اما امروزه در غیاب این ساختار ایدئولوژیک و بروز ارزشهای متنوع و متکثر در فضای عمومی جامعه، این سؤالات بداهت گذشته خود را ندارند و به همین خاطر پاسخ به آنها مشکل است. چنین وضعیتی نشان از حاکم بودن شرایط آنومیک درجامعه دارد. لازم به توضیح است که در این یادداشت واژه «آنومیک» بار ارزشی و ارزشگذاری ندارد و صرفاً بار توصیفی دارد.
رابرت مرتن، جامعه شناس آمریکایی شرایط آنومیک جامعه را وضعیتی توصیف میکند که در آن هنجارهای اجتماعی کارایی لازم را نداشته باشند و تأثیر و نفوذ خود را بر بسیاری از افراد جامعه از دست بدهند. اگر این تعریف مرتن از وضعیت آنومیک را بپذیریم، واضح است که چرا جامعه ایران یک جامعه آنومیک است. هیچ هنجار اجتماعی مسلطی در جامعه وجود ندارد که مورد پذیرش اعضای جامعه قرار بگیرد.
اگر بپذیریم یکی از هنجارهای مسلط در جامعه در دهههای گذشته و شاید مسلطترین آنها، هنجارها و ارزشهای دینی بوده است، با نگاهی به رفتار جوانان، خصوصاً در میان طبقه متوسط به بالای شهری، متوجه خواهیم شد که این ارزشها دیگر به مانند گذشته در جامعه غالب نیستند و در نتیجه یک نُرم و هنجار مسلط در جامعه وجود ندارد که بر اساس ساختار ارزشی که این هنجارها از آن ناشی میشود، به سؤالات پاسخ داده شود. برای نمونه میتوان به رفتار جوانانی اشاره کرد که نماز نمیخوانند اما روزه میگیرند، به حجاب اعتقادی ندارند اما نماز میخوانند و ... که در پژوهش امیر نیکپی و امیر خسروخاور در بازه زمانی سالهای 1380 تا 1382 تحت عنوان «ذهنیت جوانان ایرانی» آمده است. این وضعیت خود نشان از این واقعیت دارد که یک هنجار مسلط دینی در جامعه و در میان این جوانان حاکم نیست و از این جهت شاهد تکثر ارزشها و گرایشهای دینی در میان مردم و به خصوص جوانان هستیم. محمدرضا طالبان و مهدی رفیعی در پژوهشی که با عنوان «تحولاتدینداریبراساستحولات نسلی در ایران (1353-1388)» انجام و نشان دادهاند که دینداری مردم از سال 1353 تا 1388 در تعداد بیشتری از شاخصها کاهش یافته است، هرچند جز در تعداد کمی از این شاخصها، این کاهش چشمگیر نیست.
با بررسی بیشتر این شاخصها میتوان نتیجه گرفت که احساس دینی در میان مردم از بین نرفته است اما اشکال دینداری متنوع و متکثر شده است و این تنوع و تکثر در میان جوانان، خصوصاً جوانان طبقه متوسط به بالای شهری، متکثرتر است. بنابراین زمانی که هنجار مسلطی در جامعه وجود نداشته باشد که مورد پذیرش اعضای جامعه قرار بگیرد، شاهد یک وضعیت آنومیک هستیم و از بین رفتن یک اندیشه مسلط دینی و جایگزینی آن با اندیشههای متکثر دینداری، خود شاهد مثالی برای این وضعیت است. مرتن معتقد است که در شرایط آنومیک دیگر نمیتوان پیش بینی کرد که افراد جامعه چگونه رفتار خواهند کرد زیرا هنجارهای معمول دیگر نفوذ خود را از دست دادهاند.
در همین راستا میتوان حضور چند صد هزارنفری مردم در تشییع جنازه مرحوم پاشایی،«بغ بغو» گفتن هزاران ایران در پی درخواست «تتلو» و حمایتهای آنان از وی، اشکال متفاوت دینداری، روابط آزاد نامتعارف و ... را نمونههایی از رفتارهای پیش بینی ناپذیر جوانان ایرانی برشمرد. مواردی که کنار هم قرار گرفتنشان نه به معنای تشابهشان است و نه به معنای ارزش مثبت یا منفی داشتن آنان بلکه نشانههایی هستند که فارغ از هرگونه ارزشگذاری، میتوانند در توصیف وضعیت جامعه امروز ایران کمک کنند. چه بخواهیم و چه نخواهیم، جامعه ایران شرایط آنومیکی را تجربه میکند. تحلیل جامعه غیرقابل پیش بینی ایران فارغ از توجه به این وضعیت، راه به خطا میبرد و در این میان مهم است که ارزیابی دقیقی از علل بروز این شرایط، خصوصاً از طریق پژوهشهای دانشگاهی، بهدست آورد.
نظر شما