سلامت نیوز: دشواریهای زندگی کودکان را نیز دچار یاس و ناامیدی میکند. اگر شرایط زندگی خانوادگی درست نباشد، مشکلات جدی وجود داشته باشند و یا کودک در امور زندگی خودش دچار مشکل شود طبیعی است که به آن واکنش نشان بدهد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از ضمیمه خانواده روزنامه اطلاعات، مشکلات تحصیلی، اختلاف والدین، شکست در رقابتها، مرگ عزیزان یا از دست دادن دوست، تنشهای خانوادگی و بیماری اگر باعث مشکلات جدی روحی و جسمی نشوند در بهترین حالت سرخوردگی و یاس ایجاد میکنند.
بدون شک شما میتوانید با ابراز علاقه، حمایت و درک شرایط و موقعیت کودک، او را همراهی کنید تا امیدش را از دست ندهد و کودکی شاد و مثبت باشد.
ناامیدی و یاس در کودکان به دلایل مختلفی ایجاد میشود. هر عاملی که باعث ناامیدی کودک است او را به سطح خاصی از ناامیدی میکشاند. کودکی که والدینش را از دست داده بیشتر از کودکی که در امتحانی شکست خورده رنجیده و ناامید است و هر کدام از این کودکان نیاز به حمایتهای خاصی دارند.
با این حال برای کمک به کودک غمگین و مایوس همیشه چهار راهکار اساسی وجود دارد که میتوانید از آنها استفاده کنید. اگرچه در مواردی نیاز به حمایتها و درک بهتری از شرایط وجود دارد اما این چهار اصل همیشه کاربرد دارند.
بپرسید
این بسیار مهم است که بفهمید کودک به مساله و شرایط به وجود آمده چهطور نگاه میکند. از او بپرسید که چرا غمگین است و چه چیزی بیشتر از همه باعث ناامیدیاش شده است. سعی کنید ریشه مساله را پیدا کنید.
هرچه جزئیات بیشتری را بفهمید بهتر میتوانید مشکل را حل کنید. اجازه بدهید او احساساتش را با کلمات خودش توضیح بدهد. به نحوه بیان کلمات، واژههایی که استفاده میکند و حالت چهرهاش توجه کنید. سعی کنید عمیقترین احساساتش را درک کنید. از او بپرسید قبلا چه احساسی داشت و حالا چه احساسی دارد.
حق احساساتی شدن
اجازه بدهید او احساساتش را نشان بدهد. اگر میخواهد گریه کند این حق را به او بدهید و با گفتن جملههای کلیشهای و نادرستی مثل اینکه «مرد که گریه نمیکند» یا «دختری به قشنگی تو چرا باید گریه کند؟» مانع از بروز احساساتش نشوید.
اگر او گوشهای کز کرده و ناامید و ساکت است سعی نکنید آن را انکار کنید و همه چیز را جور دیگری نشان بدهید. اگر قهر کرده است یا با اخم نشسته است و شما دلیل آن را میفهمید مانع آن نشوید.
کودکان باید بیاموزند که بروز احساسات خوشایند یا ناخوشایند تا زمانی که باعث آسیب رساندن به دیگران نمیشود حق طبیعی آنهاست. در عین حال آنها باید بیاموزند که احساساتی شدن نیز محدودیتی دارد. ساعتها گریه کردن، داد زدن، ماتم گرفتن یا قهر کردن بخاطر خشم، طبیعی نیست و او باید در نهایت این احساسات را در محدوده معینی ثابت نگه دارد.
اینکه او بخواهد همیشه اسیر احساساتش باشد و به چیزی فکر نکند قطعا رفتار درستی نیست.
او چه میخواهد؟
شما بالاخره باید متوجه بشوید که او به چه چیزی نیاز دارد و چگونه میتوان این نیاز را برایش فراهم کرد.
کودکان به ندرت نیازهای واقعی خود را تشخیص میدهند و به سختی خواستههایشان را مطرح میکنند.
این شما هستید که باید از میان حرفهای او زمانی که از دلایل ناامیدی و ناراحتیاش حرف میزند نیاز او را برای رسیدن به آرامش و شادی دوباره بشناسید.
این کار باید بسیار هوشمندانه و دقیق انجام شود چون بچهها معمولا چیزی را میگویند و خواستهای را مطرح میکنند اما درگیر احساس یا خواسته کاملا متفاوتی هستند.
فهمیدن این نیازها کار دشواری است مگر اینکه شما ارتباط عاطفی خوبی با کودک داشته باشید و بتوانید منظور او را به درستی درک کنید. ترسها و ناامیدیهای کودک ممکن است ناشی از مشکلاتی جزیی باشد.
مثلا ناامیدی او در انجام دادن تکالیف واقعا یک مساله جدی و غیرقابل حل نیست و شما میتوانید به راحتی این نیازها را برای او رفع کنید و آنچه لازم است را برای بهبود اوضاع درسیاش فراهم کنید.
گاهی هم ناامیدی و یاس او ناشی از این است که کودک نیاز به استراحت، خواب کافی و تغییر تغذیه و سبک زندگی اش دارد.
اما در برخی از موارد نیاز کودک یک نیاز حیاتی و جدی است که در شیوه زندگیاش اثر جدی دارد و او را دچار بحرانهای عاطفی کرده است. خواسته کودکی که بیماری صعب العلاجی دارد یا والدینش را از دست داده است را نمیتوان به راحتی فراهم کرد.
کودکی که بیمار است فقط میخواهد دردهایش تسکین پیدا کند و یا کودکی که والدینش را از دست داده آرزوی بازگشت او را دارد.
در این موارد شما نمیتوانید خواسته او را تامین کنید اما قطعا میتوانید از راه همدلی، همفکری، درک احساسات و حمایت کافی در شرایط دشوار، تسکین دهنده و مؤثر باشید.
رفع نیازها و تسکین دردها
پس از اینکه نیاز و خواسته کودک را شناختید خوب است که راه حل مشکل را پیدا کنید. بهترین راه این است که کودک را به سمت پیدا کردن راه حل هدایت کنید این کار باعث میشود کودک احساس قدرت و توانمندی کند.
وقتی کودک بتواند راه حل مشکلاش را پیدا کند احساس میکند موفق است و به زندگی خودش تسلط دارد. چه بسا او پس از یک دوره ناامیدی احساس کند که قدرت انتخاب و تغییر شرایط را دارد و قادر است زندگیاش را آنگونه که میخواهد شکل بدهد. کودکی که راه حل مشکلات را پیدا میکند میآموزد در موقعیتهای استرسزای دیگر چطور واکنش نشان بدهد.
چه در مشکلات کوچک و چه در مشکلات جدی و بزرگ همیشه راه حلی وجود دارد و کودک میتواند از شرایط نامطلوب و احساسات بدی مثل سرخوردگی و ناامیدی بیرون بیاید. همانطور که گفتیم راهحلها ممکن است دقیقا خواسته ایدهآل و مطلوب کودک نباشند اما تسکیندهنده، حمایتی و موثر باشند.
برخی از مشکلات به زندگی کودک تحمیل میشوند. این نوع مشکلات بسیار آسیبزننده هستند اما کودکی که به این راز زندگی پی ببرد که با وجود مشکلات تحمیل شده او هنوز حق شاد زیستن و لذت بردن از زندگی را دارد قطعا در آینده انسان موفقی خواهد بود.
یادتان باشد که برای کودکان هر مشکل کوچکی شبیه یک بحران بزرگ و گویی پایان زندگی است اما اگر به آنها بیاموزید که برای هر دردی شفا و مسکن ویژهای وجود دارد او بالاخره از ناامیدی بیرون خواهد آمد.
ناامیدی و مایوس شدن نیز بخشی از احساسات جاری در زندگی همه انسانهاست. اگر به کودک یاد بدهید که احساساتش را بشناسد و آنها را بپذیرد او بهتر میتواند مشکلات پیش رو را حل کند و بدون شک آنها را بخشی از تجربه قرار خواهد داد.
دشواریهای زندگی کودکان را نیز دچار یاس و ناامیدی میکند. اگر شرایط زندگی خانوادگی درست نباشد، مشکلات جدی وجود داشته باشند و یا کودک در امور زندگی خودش دچار مشکل شود طبیعی است که به آن واکنش نشان بدهد.
نظر شما