سلامت نیوز:«وقتی میگوییم ما نسل سوختهایم یعنی همین... سالها در دانشگاه وقت و انرژیات صرف گرفتن مدرک میشود و آنوقت وقتی نوبت به بازار کار میرسد، باز هم این تویی که باید تاوان هماهنگ نبودن دانشگاه و صنعت را پس دهی.
به گزارش سلامت نیوز، وقایع اتفاقیه نوشت:مدرکت را میزنی زیر بغلت و راهی دالان هزار توی بازار کار میشوی. کار که پیدا نمیشود هیچ، یکدفعه دولت میآید و طرحی علم میکند به اسم «کارورزی» که تو را از میان 50 درصد فارغالتحصیلان بیکاری که پشت در بازار کار ماندهاند خارج کند... اما پیشتر که میروی متوجه میشوی، قرار نیست برای تو و امثال تو آب از آب تکان بخورد. چندین ماه از وقت و انرژیات با یک سوم حداقل دستمزد، صرف راه انداختن چرخ صنعتی میشود که اصلا مشکلش از جای دیگری است و تو وامثال تو سالهاست روغنِ لای چرخ دندههای زنگ زده اش شدهاید... کارورزی یعنی همین.» ارزانسازی هر چه بیشتر نیروی کار با هدف جلب رضایت سرمایهدار برای سرمایهگذاری و کسب سود بیشتر. «یعنی دوره کارورزی من که تمام شد، کارفرما این فرصت را داشته باشد که برود سراغ دیگری تا یک وقت مجبور نشود برای حفظ خط تولید و صنعت این کشور برای نیروی انسانی آنگونه که باید هزینه کند.» صحبت از اجرای طرح کارورزی است. این بار دانشجویان دست به کار شدهاند تا همپای کارگران نگذارند سرنوشت دهها هزار نفر نیروی فارغالتحصیل جویای کار به آیندهای نامعلوم گره بخورد. طرحی که به ادعای مجریانش قرار است سالانه صدهزار نفر فارغالتحصیل بیکار را وارد بازار کار ایران کند. بااینحال، به باور برخی کارشناسان روابط کار، ساز و کار مشخص شده برای این طرح نشان میدهد، نمیتوان به میزان موفقیت آن در آینده امیدوار بود.
از کارورزی تا «بیگارورزی»
دولت یازدهم این روزها مصرانه در حال پیگیری طرح کارورزی فارغالتحصیلان جویای کار است. این طرح که توسط شورایعالی اشتغال تدوین شده، اهداف خاصی را دنبال میکند که از نظر فعالین کارگری در دراز مدت به ضرر مناسبات بازار کار است. براساس تبصره 1 ماده 5 طرح کارورزی، هر واحدی که امتیاز استفاده از این طرح را داشته باشد میتواند به ازای سه کارگر بیمه شده شاغل، یک کارورز را پذیرش کند. با این حساب چنانچه بهعنوان مثال واحدی 300 کارگر بیمه شده شاغل داشته باشد میتواند صد کارورز را پذیرش و پس از طی چهار تا 6 ماه دوره کارورزی، براساس ماده 9 آنان را به مدت دو سال با معافیت از پرداخت سهم بیمه کارفرمایی بهکار گیرد. در طول این مدت دستمزد کارگران معادل یک سوم حداقل حقوق وزارت کار خواهد بود.
بااینحال، یکی از خطرات اجرای این طرح نبود سازوکار اجرایی برای حفظ کارورز و همچنین نیروی کار شاغلی است که درحالحاضر در کنار کارورز مشغول به خدمت است. یکی از گلایههای فعالانکارگری از این طرح این است که در آییننامه اجرایی طرح کارورزی هیچ تبصره و مادهای وجود ندارد تا کارفرمایان را پس از پایان دوره آموزشی کارورزان و استخدام شان بهمدت دو سال، ملزم و متعهد به حفظ کارگران قبلی و عدم اخرج آنان کند ضمن اینکه در مورد بهکارگیری کارورزان پس از پایان دوره تردیدهای فراوانی وجود دارد. مخالفان طرح میگویند، نمیتوان با پرداخت بیمه از جیب دولت برای دوسال کارفرما را متقاعد کرد که کارورز را جذب کند زیرا چنین طرحهای تشویقیایمسبوق به سابقه است و جز تحمیل خسارت بیشتر به صندوق تأمین اجتماعی نتیجه دیگری دربر ندارد. موافقین طرح اما بدون درنظرگرفتن دغدغههای گروههای کارگری و با استناد به سیاستهای کلان اشتغال که عمدتا منافع دو گروه دیگر عرصه سهجانبه گرایی یعنی دولت و کارفرمایان را مدنظر قرار میدهد میگویند، دولت چارهای جز ایجاد بستر برای اشتغال موج فارغالتحصیلان جویای کار ندارد و از این طرح بهعنوان گامی در جهتبهنتیجهرسیدن سیاستهای عالی اشتغال نام میبرند.
اما مخالفان طرح که عمدتا شامل گروههای هدف یعنی کارگران و دانشجویان و فارغالتحصیلان میشوند با راهاندازی کارزارها و کمپینهایی در فضای مجازی به تبعات اجرای این طرح در روزهای اخیر اعتراض کردهاند. آنها بر این باورند که ادامهدار شدن اجرای طرح کارورزی یا طرحهایی شبیه به آن مانند مهارت آموزی، روابط کار را دچار بحران خواهد کرد و مناسبات بازار کار را برهم خواهد زد. کارگران را ارزانقیمت خواهد کرد و کارورزی را به «بیگارورزی!» تغییر خواهد داد.
درصد موفقیت طرح ناچیز است
علیرضا حیدری، کارشناس روابط کار از مخالفان این طرح است. او درباره ادعاهایی در مورد بهبود وضعیت اشتغال در نتیجه اجرای اینطرحبه«وقایعاتفاقیه» میگوید: نمیشود درصد این مسئله را صفر تلقی کرد. بهدلیل اینکه در فضای اجتماعی و اقتصادی هیچ حرکتی نیست که صفر مطلق باشد اما به عقیده من درصد موفقیت این طرح خیلی ناچیز است و نمیتواند انتظارات را برآورده کند.
بااینحال، موافقان این طرح میگویند اگر حتی درصد ناچیزی از شرکتکنندگان در طرح کارورزی به بهبود وضعیت اشتغال خود در آینده امیدوار شوند همین مسئله ادامهدار شدن طرح را توجیه میکند. حیدری دراینباره میگوید: آن درصد ناچیز خود به خود هم اتفاق خواهد افتاد. یعنی نیازی نیست با این طرحها ما به دنبال چنین امیدواریهایی بگردیم. اگر شما بهعنوان کارفرما نیاز به نیروی متخصص داشته باشید میتوانید این نیروها را در بازاری که پر از تخصص است نیز پیدا کنید؛ بنابراین نیازی نیست از این طرحها در جهت ارزیابی نیروی کار استفاده کنیم. به گفته این کارشناس کارگری، هدف این طرح ترویج استفاده از کارگر ارزانقیمت در نظام تولیدی و صنعتی است.
حیدری میگوید: از طرفی اگر آنچه دولت درباره تعداد بالا و وضعیت فارغالتحصیلان جویای کار مطرح میکند، درست باشد آنوقت باید به حال وضعیت نظام آموزشی و سیستم دانشگاهی گریست. چطور میشود که سیستم آموزشی چهار سال در دوره لیسانس و بعد به تناوب در دورههای فوق لیسانس و دکتری دانشجو میپذیرد اما بعد از فارغالتحصیلی خیلی از این افراد مهارت انجام کار حتی در تخصص خودشان را ندارند. در اینجا میشود با تدوینکنندگان طرح کارورزی این نکته را مطرح کرد که اگر واقعا به دنبال مهارتآموزی به فارغالتحصیلان هستید بروید دانشگاهها و دورههای کارورزی در نظام آموزشی را اصلاح کنید.
او در بخش دیگری از صحبتهایش خطاب به دولت و ایده پردازان این طرح گفت: خیلی از دانشجویان در پایان دوره تحصیلی خود مجبورند دورهای را بهعنوان کارورزی پشت سر بگذارند، اگر این دوره کم است دوره را اضافه کنید چرا میخواهید این طرح را به موضوع اشتغال ضمیمه کنید و بعد بگویید که ما شغل ایجاد کردیم. این بههیچوجه توجیه درستی برای اجرای طرح کارورزی نیست.
طرحی که در گذشته هم بهنتیحه نرسید
حیدری با مروری بر گذشته به سابقه اجرای طرح موسوم به کارورزی در دوره اصلاحات اشاره میکند و میگوید: در دوره اصلاحات طرحی با همین عنوان کارورزی از سوی وزارت راهوترابری آن زمان در شورایعالی اشتغال پیشنهاد شد که گفتند در این وزارتخانه برای مدتی به صورت مستقل انجام شده است. طول مدتی که آنها تعیین کرده بودند 11ماه بود و از فارغالتحصیلان دانشگاهی در انجام طرحهای عملیاتی این وزارتخانه استفاده شده بود، بعد از گذراندن این دوره دانشجویان توانسته بودند صاحب یک شغل دائم شوند و برای کارهایی که در زمره کارهای پیمانی وزارت راهوشهرسازی بود به کار گرفته شدند.
وزارت راهوشهرسازی در جلسه شورایعالی اشتغال آن زمان تجربهاش را به اشتراک گذاشت و گفت ما میخواهیم این طرح را به سایر فارغالتحصیلان دانشگاهی که جویای کار هستند تعمیم دهیم. این بحث در همان زمان خیلی داغ شد و توافقی که گروه کارگری در آن زمان با طراحان این ایده داشتند این بود که این افراد که بهعنوان کارورز مشغول به کار میشوند باید «کارگر» تلقی شوند «حداقل دستمزد» به آنها داده شود و کارفرما هم موظف به بیمه کردن این افراد است، منتها طول خدمت یازده ماه در نظر گرفته شود تا کارفرماها از پرداخت سنوات پایان خدمت معاف شوند. آن طرح در مقطع خودش موفق نبود. تفاوت آن طرح با طرحی که درحالحاضر اجرا میشود به وضوح مشخص است. طرح جدید کارورزی به مراتب افراطیتر از طرح قبلی است. یعنی تنها یک سوم حداقل دستمزد به کارگر پرداخت میشود و سهم بیمه را هم دولت پرداخت میکند.
او درباره چرایی عدم موفقیت طرح در گذشته میگوید: زمانی که ما از نیروی کار حرف میزنیم باید بدانیم که نیروی کار از نظر اقتصادی زمانی در کارگاه جذب میشود که هزینه نهایی او از درآمد نهاییاش کمتر شود. نهتنها نیروی کار بلکه هر عامل تولیدی این وضعیت را دارد. این هزینه باید در بدترین شرایط مساوی باشد و در بهترین شرایط درآمد از هزینه بیشتر باشد. این مسئله برای کارفرما صرفه اقتصادی ایجاد میکند تا نیرو را جذب کند. کاری که درحالحاضر در حال انجام است، ارزانسازی کارگر برای بهنتیجهرسیدن صورت سوم این معادله است. یعنی ارزانسازی نیروی کار به نفع بیشتر شدن درآمد از هزینه تمامشده جذب کارگر برای کارفرما. در شرایط عادی اگر کارگاهی نیاز به کارگر داشته باشد خودش دراینزمینه اقدام میکند، نیازی به این طرحهای تشویقی ندارد! پس در حال کم کردن هزینه هایش هستید تا بتواند درآمدش را به حداکثر برساند. به گفته این کارشناس کارگری، خطر دیگری که میتواند در زمره تبعات اجرای این طرح قرار گیرد این است که به تدریج این نیروهای ارزانقیمتی که از طریق کارورزی جذب شدهاند، مینشینند سر جای کسانی که درحالحاضر مشغول به کارند. یعنی کارفرمایان به تدریج به این سمت میروند که تحت عنوان کارورز نیرو بگیرند و بهاینترتیب نیروهای شاغلشان را بهدلیل اینکه هزینه بیشتری برایشان میتراشند کنار بگذارند. بهاینترتیب در درازمدت به جای اینکه وضعیت اشتغال را بهتر کنیم به سمت بیکاری هرچه بیشتر نیروی کار حرکت میکنیم.
پرداخت بیمه، نمیتواند ترغیبکننده باشد
حیدری درباره بخش دیگری از این طرح که مربوط به پرداخت بیمه برای دو سال توسط دولت است، میگوید: بحث پذیرش سهم بیمه کارفرما از سوی دولت مسبوق به سابقه است و خیلی نمیتواند طرح تشویقی خاصی برای کارفرمایان تلقی شود که به نوعی بتواند آنها را متقاعد کند که کارورز را بعد از پایان دوره مهارت آموزیاش جذب کند.
حیدری دراینباره میگوید: این ماجرای پرداخت سهم بیمه الان هم وجود دارد؛در سطوح و برخی مشاغل دیگر اما چیزی که در این طرح میتواند برای کارفرما در جذب کارورز انگیزه ایجاد کند، پرداخت تا سقف 30درصد حداقل دستمزد است که میتواند انگیزه قوی برای جذب کارورز از سوی کارفرما ایجاد کند.
او ادامه داد: از طرفی پرداخت حق بیمه از سوی دولت تبعاتی هم برای صندوق تأمین اجتماعی دارد. زیرا وقتی حجم مطالبات انباشته سازمان تأمین اجتماعی از دولت را بررسی میکنیم، میبینیم که روندش به صورت تصاعدی در حال افزایش است. این مسئله نشان میدهد که تعهد دولت فقط یک تعهد حقوقی است و عملا اتفاق خاصی رخ نمیدهد و پرداختی صورت نمیگیرد و من فکر میکنم که این هم به تعهدات قبلی و بدهیهای دولت به صندوق تأمین اجتماعی اضافه خواهد شد. مگر اینکه بودجه خاصی برای این طرح پیشبینی شده باشد که از محل آن دولت بتواند به وعدهاش عمل کند که به نظر نمیرسد چنین بودجهای پیشبینی شده باشد.
او در پاسخ به ادعای برخی موافقان طرح درباره بودجه پیشبینی شده برای طرح کارورزی در برنامه ششم توسعه میگوید: برنامه ششم توسعه موارد مختلفی را درباره وظایف دولت در ارتباط با تأمین اجتماعی نوشته، یکی از این موارد این است که دولت مانده بدهی هایش را سالانه تا 10 درصد پرداخت کند تا پایان برنامه ششم توسعه این تعهدات نسبت به سازمان صفر شود. حال پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا واقعا این اتفاق افتاده است؟
پاسخ این است که خیر! سال 96 اولین سال برنامه ششم توسعه است اما وقتی به پرداختهای دولت به تأمین اجتماعی نگاه میکنیم متوجه میشویم که هیچ تغییری صورت نگرفته است و درست مانند سالهای گذشته عمل میشود. این کارشناس کارگری اجرای طرحهایی شبیه به کارورزی را به حاشیه راندن مسئله اصلی جامعه یعنی رکود اقتصادی و بحران سرمایهگذاری میداند و میگوید: مشکل اصلی ما درحالحاضر این است که بنگاههای اقتصادی به دلایلی غیراز نیروی کار در حال نابودی است. متأسفانه به جای آنکه علت بحرانهای اقتصادی را پیدا کنند که چه میشود که کارفرما تمایلی به جذب نیرو ندارد، با اجرای طرحهایی مثل کارورزی موضوع اصلی را به حاشیه میبرند. به گفته او، ادامهدار شدن اجرای طرحی که درصد موفقیتش بسیار ناچیز است میتواند دولت را درگیر چالشی کند که در پی آن روابط کار متشنج خواهد شد. «صدای کارگران شاغل درمیآید و چانهزنی نیروی کار برای حداقل دستمزدش پایین میآید و در پی آن مشکلاتی برای صندوق تأمین اجتماعی به وجود میآید.»
نظر شما