سه‌شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۰

همچنان ادامه دارد؛ ناامنی روانی ناشی از عدم امنیت شغلی! مساله‌ای که این روزها گریبان افراد جامعه را گرفته است و موجب شده که در بازدهی آنها اثر سوئی بگذارد.

افزایش وندالیسم با عدم امنیت شغلی

سلامت نیوز:همچنان ادامه دارد؛ ناامنی روانی ناشی از عدم امنیت شغلی! مساله‌ای که این روزها گریبان افراد جامعه را گرفته است و موجب شده که در بازدهی آنها اثر سوئی بگذارد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ارمان،علیرضا شریفی‌مقدم، جامعه‌شناس درباره عدم امنیت شغلی  وقتی فردی امنیت شغلی نداشته باشد، زمان کار دائما با خود فکر می‌کند که سال آینده همین شغل را دارد. یا نه این در حالی است که برخی‌ به‌طور کلی از چرخه کار خارج می‌شوند و دیگر شغلی ندارند. این مسائل چند ویژگی روانی را اعم از افسردگی و اضطراب دائم در افراد به وجود می‌آورد. آن‌چنان که آنها دائما فکر می‌کنند آینده شغلی و کاری‌شان چه خواهد شد.

در حال حاضر امنیت شغلی وجود ندارد و با پدیده تعدیل نیرو مواجه هستیم. قطعا خارج شدن افراد از چرخه کار تبعاتی را به‌همراه دارد که ممکن است دامنگیر جامعه شود. دیدگاه شما درباره این ماجرا چگونه است؟

از چند بعد به بحث تعدیل نیرو می‌توان پرداخت. یکی بعد اقتصادی و دیگری بعد امنیتی است. این در حالی است که بعد امنیتی ابعاد مختلف اجتماعی و روانی را شامل می‌شود. از بعد اقتصادی در همه دنیا رسم بر این است که با بالا و پایین شدن شرایط اقتصادی معمولا تعدیل نیرو برای مدت‌کوتاهی انجام می‌گیرد و امنیت شغلی افراد نه از طریق تعدیل نیرو بلکه از طریق بیمه‌هایی که برای آنها در نظر گرفته شده تامین می‌شود.

اکنون ظاهر اتفاقی که در کشور ما رخ داده اقتصادی است، یعنی به‌دلیل معضلات و مشکلات اقتصادی که گریبانگیر بسیاری از بنگاه‌های خدماتی و تولیدی است، کارفرمایان مجبور به تعدیل نیرو می‌شوند. از سوی دیگر، هنگام گرفتن نیرو ثبت قراردادها به‌نوعی است که امنیت شغلی برای کارمندان وجود ندارد. اولین پیامد چنین رویدادی روانی است.

طبیعتا وقتی فردی امنیت شغلی نداشته باشد، زمان کار دائما با خود فکر می‌کند که سال آینده همین شغل را خواهم داشت. این مسائل چند ویژگی روانی را اعم از افسردگی و اضطراب دائم در افراد به وجود می‌آورد. آن‌چنان که آنها دائما فکر می‌کنند آینده شغلی و کاری‌شان در مقایسه با دیگرانی که آشنا و لابی دارند و به هر دلیلی به جایی وصل هستند، چه خواهد شد.

این اضطراب می‌تواند پرخاش و خشم مزمن فردی را چه در بعد خانوادگی و چه در بعد اجتماعی ایجاد کند، اما مهم‌ترین پیامد منفی عدم امنیت شغلی پیامدهای اجتماعی آن است. موردی که این روزها در جای جای کشور شاهد آن هستیم و گروهی به‌دلیل نداشتن امنیت شغلی، سرخوردگی‌ها و ناکامی‌هایشان دست به رفتارهای ضد اجتماعی می‌زنند. مطالعات نشان می‌دهد وقتی احساس امنیت در نیروی انسانی یک جامعه کاهش پیدا می‌کند، وندالیسم یا تخریب اموال عمومی به اشکال مختلف افزایش می‌یابد.

این پدیده گاهی به‌صورت دسته‌جمعی است؛ مثل شورش‌های خیابانی و گاهی هم به‌صورت فردی است. برای مثال افراد هر جا که مبلمان شهری می‌بینند، خشم خود را به‌صورت پرخاش جا به جا شده نشان می‌دهند. این روند نوع ساده آن است و امکان دارد پلکان‌های بالاتری مانند انواع شورش‌های خیابانی، تخریب و از بین بردن اموال از جمله زیر پا گذاشتن قواعد و قوانینی که برای نظم و امنیت در جامعه چیده شده بروز پیدا کند.

قطعا یکی از علل بروز این مسائل فقدان شایسته‌ سالاری است 

بله همینطور است. متاسفانه مساله شایسته ‌سالاری در کشور ما زیاد رعایت نمی‌شود. ما شاهد هستیم افرادی که توانمندهای بالایی دارند، از دانشگاه‌های بسیار خوب فارغ‌التحصیل شده و می‌توانند به خوبی کار کنند، در حاشیه قرار دارند، اما در مقابل برخی‌ نوع فعالیت‌هایشان به‌دلیل وابستگی‌هایی که ئدارند، اصلا ربطی به تخصص‌ها ندارد و تنها مشاغل را اشغال می‌کنند. از این رو وقتی افراد توانمندی‌هایشان را با فردی مقایسه می‌کنند که بدون هیچ‌مهارتی سمت مدیریت را بر عهده گرفته است، دچار سرخوردگی اجتماعی می‌شوند.

برای مقابله با چنین رویکردی پیشنهاد شما چیست؟

مطالعات اکتشافی اخیر به‌ویژه بعد از برجام نشان می‌دهد که میزان انزوای اجتماعی در نسل جوان رو به افزایش است. تمامی این مسائل نتیجه نگاه تک بعدی به مقوله امنیت شغلی است، چون بسیاری امنیت شغلی را فقط یک پدیده کاملا اقتصادی می‌دانند. این در حالی است که در وهله اول این پدیده کاملا روانی و اجتماعی است. آن‌چنان که خیلی سریع می‌تواند به پدیده سیاسی و امنیتی تبدیل شود. شاید به شکلی بتوان گفت اتفاقاتی که در دی‌ماه سال گذشته افتاد، نمونه کوچکی بود از بستر بزرگ‌تری که در جامعه ما وجود دارد.

از این رو برای اینکه جامعه به سمت هرج و مرج نرود و بتوانیم مدیریت درستی را اعمال کنیم، باید برنامه سریع، مطمئن و قابل قبولی داشته باشیم و به امنیت شغلی افراد توجه ویژه‌ کنیم. از جمله اینکه باید از طریق قوانین، توجیه کارفرمایان، کاربرد عملی شایسته‌ سالاری و به کار گماردن افراد توانمند و اصلاح نظام دانشگاهی وضعیت اشتغال را ساماندهی کنیم، چرا که متاسفانه هر سال فارغ‌التحصیلان کم‌سواد اما متوقع به جامعه پمپاژ می‌شوند.

در شرایط اسفناک اقتصادی عدم امنیت شغلی و به‌دنبال آن تعدیل نیرو تنش مضاعفی را به افراد جامعه وارد می‌کند. در این موقعیت چه نسخه‌ای را می‌توان پیچید؟

اگر بخواهیم در ارتباط با این مورد فردی حرف بزنیم؛ طبیعتا راهکارها روان‌شناختی هستند. ما با افزایش مهارت‌های زندگی باید بتوانیم مدیریت بحران داشته باشیم. به هر حال از دست دادن شغل بحران سنگینی برای افراد است و آنها احساس می‌کنند زندگی و درآمدشان دچار خدشه شده است. از این رو بهره‌‌گیری از مراکز مشاور دولتی ارزان‌قیمت کمک می‌کند که این افراد با هزینه کمتری از نظر روانی این دوره را پشت سر گذاشته و به‌صورت موقت از ایده‌آل‌ها دست بکشند. برای مثال شاید مهندسی مجبور باشد برای مدتی در آژانس کار کند.

بنابراین می‌توان از نظر روان‌شناختی به او نگاه کرد، اما وقتی از بعد اجتماعی به قضیه نگاه می‌کنیم، راهکارهای کوتاه‌مدت اصلا پاسخگو نیستند. باید راهکارهای بلندمدت به میان آیند که مهم‌ترین آنها بحث بیمه‌های تامین اجتماعی است. آن‌چنان که اگر افراد به هر دلیلی بیکار شدند یا قرار است اخراج شوند، مطمئن باشند که حداقل در یک بازه زمانی مناسب تا پیدا‌کردن شغل جدید به‌لحاظ اقتصادی زمین نخواهند خورد. همچنین باید دستگاه‌های ذیربط ورود پیدا کنند. وقتی شرایط اقتصادی ما نامناسب و نامساعد است و کشور دچار بحران اقتصادی است،

حتما باید برای افرادی که شغل خود را از دست داده‌اند برنامه‌ریزی داشته باشیم و سریع زیر پر و بال آنها را هم از بعد روانی، اقتصادی و هم از لحاظ تحقیقات در مباحث اجتماعی بگیریم. مساله کلان‌تر ایجاد اشتغال است. اشتغال‌زایی یک مقوله بسیار مهم است و ما ناچاریم که به آن بپردازیم، وگرنه امنیت ملی دچار خدشه خواهد شد. هر کدام از افرادی که چنین حالتی برایشان پیش می‌آید بعد از مدتی امکان دارد که به سربازان بیگانه و عناصری که قرار است عناد کنند، تبدیل شوند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha