سلامت‌نیوز: یک جامعه‌شناس می‌گوید: درانتخابات‌ مختلف و زمانی که نیاز به حضور جمعیت است همه گونه وعده و در باغ سبز، به زنان داده می‌شود، تا آن‌ها را پای صندوق‌های رای بکشانند، ولی به محض اینکه بعضا مردان از آن هدفی که دارند عبور می‌کنند دیگر یادشان می‌رود که زنانی بودند و به آن‌ها وعده‌هایی داده‌اند.

ساختارهای ناتوان‌ساز مانعی بر سر راه مدیریت زنان

به گزارش سلامت نیوز در جهان امروز یکی از شاخص‌های توسعه جنسیتی و عدالت جنسیتی میزان مشارکت زنان در تصمیم‌گیری‌های کلان کشورها و اجازه رشد و پیشرفت آنان تا سطوح مدیریت کلان کشور است. از رهگذر همین حضور زنان در عرصه‌های مختلف است که توانمندسازی زنان شکل می‌گیرد. با این حال هنوز رسیدن زنان به پست‌های مدیریتی در کشور ما با اما و اگرهای بسیاری همراه است.

از سوی دیگر قانون برنامه ششم توسعه نیز سهم زنان از پست‌های مدیریتی تا پایان سال را تنها 30 درصد عنوان کرده است با این حال شهریور ماه امسال  معصومه ابتکار معاون زنان و خانواده دولت روحانی اعلام کرد که تنها ۲۵.۲ درصد از مدیران دولت دوازدهم از بین زنان منصوب شدند درحالیکه اگر مصوبه انتصاب ۳۰ درصدی مدیران از بین زنان و جوانان لغو نمی‌شد شاید این رقم به ۳۰ درصد نیز می‌رسید.

او با اشاره به مصوبه شورای عالی اداری مبنی بر انتصاب ۳۰ درصدی زنان و جوانان، گفته بود:« مانع تراشی‌ها در راستای انتصاب مدیران زن زیاد بود تا اینکه یک نفر مصوبه شورای عالی اداری را به دیوان عدالت اداری برد و این مصوبه را در سال ۹۹ لغو کرد. این فرد از جریان‌های خاص سیاسی بود و می‌خواست خودش معاون فرماندار شود در حالی که برای این سمت یک خانم را در نظر گرفته بودند. ااو قدام کرد تا این مصوبه را لغو کند و دیوان عدالت اداری بدون توجه به دفاعیه جدی معاونت حقوقی ریاست جمهوری این مصوبه را لغو کرد.»

سهم زنان در پست‌های مدیریتی اما در دوران ریاست‌جمهوری رئیسی به نظر می‌رسد نسبت به دولت قبلی بسیار ناچیزتر شده است. در دوران جدید مدیریت شهری نیز آمار حضور زنان در کرسی‌های شورای شهر و سکان‌داری شهرداری‌ها به شدت کمرنگ است، روزنامه همشهری در گزارشی نوشته است که فقط در 6 شهر از میان 1424شهر کشور زنان بر کرسی شهرداری نشسته‌اند که سهمی حدود 0/42 درصد را شامل می‌شود.

همچنین از ۴۰۵کرسی شورای شهر در مراکز استان‌ها فقط ۳۵کرسی شورای ششم سهم زنان شده است؛ درحالی‌که این آمار در دوره قبل ۴۱ و در دوره چهارم ۶۳مورد بوده است. این آمار چه در سطوح مدیرت کلان کشور و چه  در سطح پارلمان شهری به شدت نگران‌کننده و قابل تامل است.

با دکتر عالیه شکربیگی جامعه شناس و مدیرگروه علمی تخصصی خانواده انجمن جامعه‌شناسی ایران درباره علل سهم ناچیز زنان در مدیریت کلان کشور گفتگو کرده‌ایم.

ساختارهای ناتوان‌ساز مانعی بر سر راه مدیریت زنان

شکربیگی دراینباره به سلامت‌نیوز می‌گوید:  این موضوع که چرا نهادهای دولتی و نهادهایی که به نوعی در خدمت ساختارهای کلان کشور هستند، به زنان اجازه صعود چندانی درحوزه مدیریت اعم از مدیریت‌های سازمانی، مدیریت‌های سیاسی و  مدیریت‌های اجتماعی را نمی‌دهند، دلایل مختلفی دارد. معمولا 3 سطح مدیریتی وجود دارد سطح مدیریتی خرد، میانه و کلان، معمولا زنان تا سطح مدیریت میانه حرکت می‌کنند اما در سطح کلان  موضوع فرق می‌کند و  ساختارهای ناتوان‌ساز زنان ،به آن‌ها اجازه صعود به مراحل بالاتر را نمی‌دهد

وی ادامه می‌دهد: گروهی که در ساختار و لایه های مدیریتی قرار دارند به دلیل مشتقات و رسوبات ذهنی که  نسبت به حضور زن در عرصه عمومی و اجتماعی دارند فکر می‌کنند که اگر زن بتواند همسر و مادر خوبی باشد و فرزندان خوبی را پرورش دهد، بهتر است. بنابراین آن‌ها هستند که به زنان اجازه حضور زنان در سطوح خرد و میانه مدیریت را می‌دهند اما مسیر ورود زنان از سطح میانه به سطح  کلان مدیریت را به بهانه های مختلف می‌بندند و این اجازه را به زنان نمی‌دهند.

این جامعه‌شناس با طرح این سوال که چگونه در چنین ساختاری بعضی از زنان در ساختار مدیریتی بالا قرار می‌گیرند، توضیح می‌دهد: به زنی که مستقل بوده ودارای استقلال اندیشه برای مدیریت باشد قاعدتا اجازه صعود به سطوح کلان مدیریتی را نمی‌دهند، مگر زن مدیری باشد که اهداف مردانه را در مدیریت خودش پیگیری کند. به عنوان مثال در دوره‌های مختلف مجلس شورای اسلامی ما چندان خروجی‌های مطمئنی در باره قوانین حمایتی از زنان نداریم؟ زیرا زنانی که وارد مجلس می‌شوند، زنانی هستند که قبول کرده‌اند در سایه سار مردان حرکت کنند.

زنان باید در ارتباط با مردان سیاسی باشند تا پیشرفت کنند

وی می‌افزاید: دلیل دیگر آن است که برخی زنان  در خانواده‌های سیاسی نشو و نمای سیاسی کرده  و بالا آمده‌اند یعنی دارای پدر، همسر یا برادر سیاستمداربوده‌اند این افراد جامعه پذیری سیاسی را در نهاد خانواده آموخته‌اند یعنی دراین ساختار زنانی که بخواهند در سطوح کلان مدیریتی حضور داشته‌ باشند به نوعی بایستی در ارتباط با این مردان سیاسی باشند تا بتوانند به نهادهای مدیریتی و بحث مدیرت زنان در سطوح کلان دست پیدا کنند.

این مدرس دانشگاه اظهار می‌کند:  اساسا درجامعه ما حضور در مدیریت‌های سازمانی و مدیریت‌ها و معاونت‌ها در سطوح کلان تحت سایه‌سار خویشاوند سالاری حرکت می‌کند و با توجه به این مسئله نمی‌توان گفت زنانی که مدیر می‌شوند برای رسیدن به این سطح، مراحل ضروری را طی کرده و مسیر سخت خاک  خوردن در مسیر از سطوح پایین تا رسیدن به بالا را از سر گذرانده‌اند. گاهی اوقات برخی افرادی که در جایگاه  مدیریت ‌قرار می‌گیرند، علت انتصابشان شایستگی نبود بلکه داشتن نسبت فامیلی با افرادی بوده که در سطح کلان مدیریت هستند.

وی اظهار می‌کند:  درحال حاضر در جامعه ما افرادی که به نوعی وابسته به ساختارهای ناتوان ساز هستند بعضا تلاش می‌کنند که موضوع مدیریت سازمانی و اجتماعی زنان را نادیده بگیرند و اصطلاحا از سقف شیشه‌ای استفاده کنند. سقف شیشه‌ای یعنی یک موانع نامرئی که به نوعی راه صعود زنان را به بحث مدیریت‌های کلان بسته و به زنانی که در همه ابعاد علمی وعملیاتی وکاری شایسته هستند و تلاش کرده‌اند اجازه صعود نمی‌دهد.این سقف شیشه‌ای فقط در کشور ما نیست و در تمام دنیا وجود دارد.

شکربیگی معتقد است که بسیاری از این مدیران  افرادی هستند که در بسیاری از موارد شایستگی صعود به آن سطح مدیریتی ندارند و به دلیل وابستگی به نهاد های سیاسی و با استفاده  از رانت‌های مختلف به چنین جایگاهی رسیده‌اند. الان وضعیتی در جامعه ایران وجود دارد که متاسفانه استفاده از رانت و خویشاوند سالاری در ساختارهای علمی، دانشگاهی، سازمانی و وزارتخانه‌ها و... برای کسب جایگاه مدیریتی توسط پاره‌ای از زنان به وضوح مشاهده می‌شود .

زمان انتخابات در باغ سبز به زنان نشان می‌دهند

وی درباره اینکه چرا هربار در انتخابات وعده‌ حضور زنان در عرصه‌های مدیریتی داده شده و بعد فراموش می‌شود و هر بار هم جامعه و به‌ویژه جامعه زنان این وعده‌ها را می‌پذیرد؟ می‌گوید هر پدیده اجتماعی در یک حالت دیالکتیکی بین ساختارها و در سطوح  پایین وبالا در حرکت است. درانتخابات‌ مختلف و زمانی که نیاز به حضور جمعیت است همه گونه وعده و در باغ سبز، به زنان داده می‌شود، تا آن‌ها را پای صندوق‌های رای بکشانند، ولی به محض اینکه بعضا مردان از آن هدفی که دارند عبور می‌کنند دیگر یادشان می‌رود که زنانی بودند و به آن‌ها وعده‌هایی داده‌اند. ما در جایگاه‌های مشاهده‌ کرده‌ایم که از مدیران زن استفاده کرده‌اند اما می‌گویند نتیجه نداشته است.

مدیرگروه علمی تخصصی خانواده انجمن جامعه‌شناسی بیان می‌کند: به غیر از وجود ساختارهای ناتوان‌ساز در حوزه مدیریت زنان موضوع دیگری هم وجود دارد به این معنی که به لحاظ تاریخی عدم حضور زنان در ساختارهای مدیریتی کلان به دلیل فقدان سازماندهی تشکلات زنان در ایران است. از دوران حکومت مشروطیت اطلاعی زیادی از وضعیت زنان در دست نیست اما در دوره حکومت پهلوی اول و پهلوی دوم، تشکلات و سازمان‌هایی به وجود آمد که در ساختار مطبوعاتی، رسانه‌ای و مدارس فعالیت مدنی می‌کردند اما این‌ها در سراسر ایران پراکنده بودند اما هیچکدام تلاش نکردند که با هم در تعامل و ارتباط قرار بگیرند تا مسائل زنان در ایران سازماندهی شود یعنی همه مشکل مربوط به ساختارها نیست.

وی تاکید می‌کند: در واقع امروز اگر ما با پدیده فقدان مدیریت زنان در سطوح کلان مواجه هستیم یک بخشی از آن به وجود مردانی برمی‌گردد که در قدرت سیاسی قرار دارند اما بخشی دیگری از این موضوع مربوط به  فقدان تشکلات زنان در ایران است. به عنوان مثال در دوره قبل که خانم ابتکار معاون زنان ریاست‌جمهوری بود بسیاری از زنان در آنجا فعالیت کردند و حضور داشتند اما الان  در دوره خانم خرعلی تمام آن‌ها کنار گذاشته شده‌اند به دلیل اینکه سیاست لباس خودش را بر تن تمام نهادهای اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و فردی پوشانده است، در چنین شرایطی دیگر تخصص معنی پیدا نمی‌کند بلکه ایدئولوژی است که تبدیل به یک برساخته می‌شود.

شکربیگی خاطرنشان می‌کند:  براساس همین ایدئولوژی محوریست  که نتایج فعالیت‌های زنان متخصصی که در دوره‌های قبل فعالیت کرده و و ممکن است اندیشه‌های آن‌ها مانند مدیران فعلی یکسان نباشد کنار گذاشته شده و باید افراد دیگری از نو دست به اقدام بزنند، به عنوان مثال تحقیقی درباره خشونت علیه زنان صورت گرفت  اما در دولتی بعدی که فکر می‌کنم دوران آقای احمدی‌نژاد بود این تحقیقات سوزانده شدند دلیل‌شان هم این بود که مفاهیمی که شما در این کار تحقیقی استفاده کردید بر ساختار فقهی و اسلامی جامعه تکیه نکرده است بلکه مفاهیمی بوده است که شما از غرب گرفته‌اید با توجه به اینکه خشونت یک موضوع جهانی است و فقط مربوط به جامعه ما نیست، چرا نباید یک تحقیق علمی که در یک جامعه انجام شده و نتیجه تلاش‌های یک عده پاس نگه داشته شده و بر اساس آن‌  تحقیقی دیگر به بار بنشیند.

منیت تشکل‌های زنان مانع از رسیدن آنها به مدیریت کلان کشور

وی می‌گوید: مدتی پیش کار تحقیقی درباره یکصد سال تاریخ زنان در ایران، انجام دادم و فراز و فرود جنبش زنان را بررسی ‌کردم، مهم‌ترین دلیل عقب ماندن زنان در مدیریت فقدان سازماندهی تشکلاتی است که خود زنان در جامعه ایران به وجود آوردند اما مشکل آن بود که هر کدام‌شان دوست داشته‌اند که خودشان در صدر قرار بگیرند و به دیگر زنان کاری نداشت‌اند. در حال حاضر این موضوع ضروری است  زنان فعال جامعه معاصر تمام تنگ نظری‌ها و خودی و ناخودی انگاری و ... را کنار بگذارند و روی مسائل زنان به یک اجماع جمعی برسند بعد از این مرحله است که می‌توان مراحل بعدی را در مسائل مدیریت زنان  پیش برد.

این استاد دانشگاه با تاکید براینکه مدیریت زنان در یک ‌صد سال اخیر در دست ساختار مردانه‌ایست که  در قوانین و جامعه  پدر سالاری ما بوده است، می‌افزاید: در واقع این مردان و ساختار مردانه بوده که حضور زن را در عرصه عمومی اجتماعی، عرصه فرهنگی، عرصه سیاسی تعیین کردند. ما باید به جایگاهی برسیم که زن خودش تصمیم گیرنده خودش باشد و به جایی برسیم که زنان شایسته، متخصص و زنانی که دلسوز مسائل زن و خانواده هستند در سطوح کلان مدیریتی قراربگیرند.

وی اظهار می‌کند:  در همه جای دنیا یک متولی قوی برای مسائل زنان وجود دارد، اما در ایران ماجرا به‌گونه‌ای دیگر است مثلا سیاست‌گذاران سطح کلان کشور در یک دوره‌ای به معاونت زنان می‌گویند فقط به مسائل خانواده بپردازید چون در دوره قبل فقط روی مسائل زنان متمرکز شده‌اند بنابراین شما فقط باید به خانواده بپردازید، این رویکرد مسیر حرکت زن را هم در حوزه خانواده و هم در عرصه خصوصی و عمومی کند می‌کند .

به باور شکربیگی ما نیازمند یک بستر، یک وزارتخانه به نام وزارت زنان و خانواده در ایران هستیم تا مسائل زنان توسط خود زنان آگاه، مستقل و آزاد اندیش و مسلمان در این جامعه رقم بخورد نه مردان تصمیم گیرنده برای ما باشند.  وضعیت امروز ما چگونه است؟ مثلا فردی که بر مسند معاونت زنان و خانواده می‌نشیند به دلیل شایستگی‌هایش انتخاب می‌شود یا به دلیل مسائل سیاسی متأسفانه باید بگویم که به دلیل مسائل سیاسی است.اگر مبنای انتخاب زنانی که می‌خواهند مسائل زنان را سازماندهی کنند بر علم، شایستگی و اندیشه آن‌ها باشد، قطعا این وضعیت انتخاب زنان آگاه، عالم، متخصص و آزاد اندیش تأثیر گذار است.

وی در پاسخ به این سوال که قطعا اگر وزارت خانه  زنان هم تشکیل شود وزیرش همین گونه انتخاب می‌شود عنوان می‌کند: بله، همین طور است اگرچه  امروز جناح سیاسی حاکم در تمام نهادها دخالت می‌کند  از جمله سیاست، اقتصاد، وضعیت رفاهی مردم، وضعیت فرهنگی مردم و... و بر همه‌چیز  غالب می‌شود اما ما می‌خواهیم این‌گونه نباشد، ما زنان ایران می‌خواهیم بگوییم که نباید درباره مسائل زنان در مناسبات قدرت سیاسی تصمیم گیری شود. این موضوع نیازمند زنانی آگاه است همچنین اینگونه مسائل را باید در عرصه عمومی به بحث و صحبت گذاشته شود تا  مسائلزنان توسط خود زنان رقم بخورد نه توسط یک سایه مردانه که بر سر زنان باشد.

این جامعه‌شناس تاکید می‌کند: تا زمانی‌که این وضعیت ادامه دارد و جناح سیاسی یا جناحی که بخواهد حاکم شود تصمیم گیری در حوزه زنان را بر اساس منویات و روح مردانه  خودش انجام دهد به به نظرم اگر یک‌صد سال دیگر هم بگذرد بازهم چیزی درست نمی‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha