دوشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۴
کد خبر: 336117

تنها 12قلاده یوزپلنگ ایرانی باقی مانده‌اند

مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی: شترها زیستگاه جمعیت یوزپلنگ آسیایی ایران را ناامن کردند

سلامت نیوز:یوزپلنگ‌های ایران تعدادشان از حد بحران گذشته و به انقراض نزدیک شده‌اند. ولی مسئولان انجمن یوزپلنگ ایرانی معتقدند که با داشتن برنامه می‌توان امیدهایی برای حفظ این گونه داشت. آنچه از سوی سازمان حفاظت محیط‌زیست به‌عنوان گمانه‌زنی در مورد تعداد یوزهای آسیایی ارائه شده، همیشه حداکثری و بیشتر از واقعیت‌های موجود بوده است.

تنها 12قلاده یوزپلنگ ایرانی باقی مانده‌اند

یوزپلنگ‌های ایران تعدادشان از حد بحران گذشته و به انقراض نزدیک شده‌اند. ولی مسئولان انجمن یوزپلنگ ایرانی معتقدند که با داشتن برنامه می‌توان امیدهایی برای حفظ این گونه داشت. آنچه از سوی سازمان حفاظت محیط‌زیست به‌عنوان گمانه‌زنی در مورد تعداد یوزهای آسیایی ارائه شده، همیشه حداکثری و بیشتر از واقعیت‌های موجود بوده است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه همشهری ،اما امسال معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط‌زیست، آمارهایی ارائه کرد که به زعم گردآورندگان آمار در انجمن یوزپلنگ ایرانی به واقعیت نزدیک‌تر است. این آمار به اندازه‌ای کم است که نمی‌توان در فرمول‌های رایج قرار داد و جمعیت احتمالی را در کل زیستگاه حدس زد. فارغ از این موضوع، زیستگاه یوزپلنگ با پدیده‌ای دیگر به نام چرای شتر بدون صاحب در تمام سال مواجه شده است و عملا دستاوردهای خالی کردن زیستگاه‌های شمالی یوزپلنگ آسیایی از حضور دام از دست رفته است. کاهش جمعیت، یوزها را به سمت گلوگاه جمعیتی و انقراض سوق داده است.

به‌طوری که یوزهای باقیمانده به‌دلیل قرابت‌های ژنتیک درصورت عدم‌دخالت در آن، به‌صورت طبیعی از بین خواهند رفت. نداشتن شناسنامه ژنتیک از یوزپلنگ‌های آسیایی کشور موضوع را برای تصمیم‌گیران سخت‌تر کرده است. این پیچیدگی‌ها به همراه چالش‌های دیگری که حفاظت از یوز در کشور دارد، موضوع گفت‌وگوی مفصل  با مرتضی پورمیرزایی، مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی شد. این انجمن سال‌هاست که برای پایش و پژوهش جمعیت یوز همکاری کرده است.

آماری که چندی پیش سازمان حفاظت محیط‌زیست از تعداد یوزها ارائه کرد، براساس پایش‌های تیم شما بود. برآورد حداکثری یا حداقلی از جمعیت یوز چه نفعی برای حفاظت از این گونه دارد؟
در 10سال اخیر سازمان حفاظت محیط‌زیست خیلی علاقه‌مند به اعلام اعداد واقعی نبود و همیشه آمار اعلامی بیشتر از نتایج پایش‌ها بود. احتمالا دلیل آن هم تلاش برای کسب منابع مالی بیشتر بود. امسال انجمن یوزپلنگ ایرانی عدد12 را با پیش‌شرط‌هایی به سازمان حفاظت محیط‌زیست اعلام کرد و برای هر کدام از آنها تصویر و مستندات ارائه کرد. در سال 93 و 95 انجمن اعلام کرد که جمعیت یوزها به‌ترتیب حداکثر 70 و 40 فرد است.

درحالی‌که پیش از آن آمارهای ارائه شده به حداقل 100فرد اشاره داشت. عدد70 به‌معنای این نیست که ما از 70 یوز عکس داریم، بلکه بدین معناست که مثلا در سال93 با وجود مستندات می‌توان وجود 23 یوز را تخمین زد که این عدد با احتساب مساحت زیستگاه و تعداد دوربین‌های تله‌ای، ظرفیت زیستگاه، طعمه و... 70 فرد باشد. نخستین عدد براساس مطالعه و مستندات علمی، همان عددی بود که انجمن داده است. تمام عددهای پیش از آن برآورد کارشناسی از رفتارشناسی یوز بود و هیچ‌وقت اینطور نبود که با داده‌هایی که دوربین ارائه می‌کند، عدد اولیه در فرمول گذاشته شود و عدد تقریبی جمعیت یوز به‌دست بیاید.


 آن زمان هم توله‌ها را در آمارها به‌حساب نمی‌آوردید؟
از لحاظ علمی توله‌ها تا زمانی که مستقل نشوند جزو جمعیت به‌حساب نمی‌آیند. البته همیشه این نقطه امید را داریم. ما در کنفرانس خبری سال95 اعلام کردیم که اگر تا آخر دهه کاری نشود، جمعیت یوزپلنگ آسیایی ایران منقرض خواهد شد. چرا که از تمام یوزهایی که انجمن تا آن زمان در طول مطالعات خـــود شناسایی کرده بود فقط 2 فرد ماده بود.


 اعداد شما مربوط به کدام مناطق بود؟
مناطق مورد پایش ما میاندشت خراسان شمالی، دربند راور کرمان، نایبندان خراسان جنوبی، عباس‌آباد اصفهان و کل مناطق حفاظت شده و قرق اختصاصی زیستگاه یوز در یزد بود. این آمار بدون آمارهای انجمن میراث پارسیان از منطقه توران بود. متأسفانه هیچ گزارش عمومی منتشرشده‌ای از آمارهای توران نداریم. از 12فرد یوز در گزارش امسال ما، 9فرد داده برای ما جدید هستند که مربوط به توران می‌شود. بقیه داده‌ها (3یوز نر) قدیمی و مربوط به یزد و نایبندان است. در یزد دیگر اجازه دوربین‌گذاری به ما داده نشده است. البته بعد از ارائه آمار اولیه «هومینو» یوز نر در یزد توسط محیط‌بانان دیده شد که عدد به ۱۳ افزایش می‌یابد. ولی شروط ما شامل حال او نمی‌شود.


 آمار 12فرد یوزی که امسال ارائه کردید وقتی در فرمول می‌رود چه تعداد می‌شود؟
نکته اینجاست که آنقدر این عدد پایین است که فرمول نمی‌تواند عدد معناداری با میزان خطای کم به‌دست دهد. با وجود اینکه مدت‌هاست در یزد دوربین‌گذاری نشده است ما هنوز به عددهای قدیمی ارجاع می‌دهیم. چون هنوز هیچ داده متناقضی ثبت نشده است. یوز گونه‌ای نیست که دیده نشود. هربار دوربین‌ها یوزی را ثبت کرده‌اند محیط‌بان‌ها هم آن را مشاهده کرده‌اند و برعکس. به‌طور مثال اردیبهشت‌ماه سال‌جاری آقای شیرخانی محیط‌بان توران، از توله‌های تلخاب عکس گرفت و پس از شروع پایش تابستانه، دوربین‌های ما آنها را نیز ثبت کردند.


 در سایر زیستگاه‌ها شرایط چگونه است؟
در مورد کرمان اطلاعات دقیقی وجود ندارد. از آنجایی که بخش‌هایی از کرمان محل تردد اشرار است، نمی‌توان خیلی دوربین کار گذاشت. حتی محیط‌بانان هم در این مناطق گشتزنی نمی‌کنند. بنابراین بین ناامیدی و امید برای این منطقه قرار داریم. البته سال۹۷ لاشه یک یوز به نام «پویان» در آنجا پیدا شد که قبلا در نایبندان شناسایی شده بود. اگر در کرمان لاشه جدید پیدا می‌شد خوشحال می‌شدیم، چون در این صورت می‌گفتیم یوزهایی وجود دارد که ما نتوانسته‌ایم رصد کنیم. اما وجود پویان، نشان می‌داد که در کرمان هم احتمالا خبر جدیدی وجود ندارد. سال98 یکی از کارشناسان ادعا کرد که «سرگین» یوز ماده  در یزد پیدا کرده است. ولی هیچ مستنداتی از آن ارائه نشد. این ادعا همه معادلات را برای تصمیم‌گیران برهم زد.


 این به‌معنای پویا بودن زیستگاه یزد بود؟
از سال۹۱ تاکنون یوزپلنگ ماده در یزد مستند نشده است و در عمر حدودا 12ساله این گونه، ۹سال زمان تعیین‌کننده‌ای است. در آن زمان صحبت از این بود که نرهای زیستگاه‌های جنوبی با ماده‌های شمالی در برنامه تکثیر در شرایط نیمه اسارت ترکیب شوند؛ ولی وقتی 2سال پیش خبر سرگین یوز ماده منتشر شد، مسئولان استان یزد دیگر اجازه زنده‌گیری یوزهای نر را ندادند و در نتیجه «فیروز» از زیستگاه‌های زایای شمال برای جفت‌گیری  زنده‌گیری شد.

پیش از آن، سازمان حفاظت محیط‌زیست به‌دنبال این بود که برای رسیدن به تنوع نسبی بیشتر در ژن‌ها، ایران (یوز ماده در اسارت  که سال‌ها پیش از قاچاقچیان کشف شده بود) را در زیستگاه یوزهای نر یزد برای تکثیر رها کند. حتی با کمک انجمن مکان فنس‌کشی و استقرار یوزها تعیین شده بود که این فرصت از دست رفت. البته تصمیم زنده‌گیری فیروز از زیستگاه شمالی صددرصد اشتباه نبود ولی گزینه‌های بهتری هم روی میز بود و فقط به‌دلیل داده‌ای که مستنداتش منتشر نشد، زنده‌گیری از زیستگاه شمالی صورت گرفت.

انجمن یوزپلنگ ایرانی برخلاف اظهارنظرهایی که شد، در ایجاد تصمیم انتقال «ایران»، «کوشکی» و «دلبر» به توران هیچ دخالتی نکرد. ما معتقدیم وقتی زیستگاه پویایی در شمال وجود دارد، بهتر است فنس‌ها و سایر امکانات را به زیستگاه جنوب برده و نرهای آنجا را به ماده‌های در اسارت معرفی کرد. ضمن اینکه اگر یوز ماده‌ای در یزد وجود دارد، چرا هیچ محیط‌بانی حداقل در تمام این سال‌ها هیچ گزارشی از وجود توله‌ها در این مناطق نداده؟ پس بهتر است نرها را زنده‌گیری کرده و ژن متنوع به‌دست بیاوریم. ضمن اینکه جمعیت طعمه هم براساس گفته‌های معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط‌زیست، در منطقه رو به افزایش است.


 آیا برای احیای جمعیت یوزپلنگ ایرانی دیر شده است؟
از نظر انجمن یوزپلنگ ایرانی، فرصت‌های زیادی برای احیا از دست رفت. ولی خوشحالم که معاون محیط طبیعی فعلی در سازمان حفاظت محیط‌زیست به‌دنبال احیای یوز است و برای نخستین بار به داده‌های واقعی یوز ارجاع داد. جمعیت یوزپلنگ آسیایی در ایران هم آنقدر اندک است که امکان درون‌آمیزی وجود دارد. «تلخاب» که حداقل در 2 نسل 5توله به دنیا آورده، در کنار «فراز» زندگی می‌کند که با زنده‌گیری «فیروز» به نر غالب تبدیل شد و براساس تصاویر قدیمی متوجه شدیم که خواهر و برادر هستند.

البته خویشاوندی «فیروز»، «فقه» و «هرب» نیز مشخص نیست. باید دید آیا در میان 9یوز توران، همه نرها و ماده‌ها می‌توانند با هم جفت‌گیری کنند یا 9یوز داریم که با هم خویشاوند هستند. سناریوی دوم فاجعه است. بنابراین اولا باید داده‌های قبلی پایش‌ یوزهای توران منتشر شود. ما از داده‌هایی که در اینستاگرام به‌دست آوردیم و عکس‌های با کیفیتی نیستند، فهمیدیم که «فراز» و «تلخاب» خواهر و برادر هستند. در انتهای سال1401 تلخاب جفت‌گیری خواهد کرد و احتمالا با برادرش جفت‌گیری نخواهد کرد. چون این اتفاق فاجعه است. در سال‌های بعد، توله‌های تلخاب با کدام گونه فرصت جفت‌گیری خواهند داشت؟ به همین دلیل داده‌های توران به‌خاطر یوز باید هرچه زودتر منتشر شود.


 در شرایطی که تعداد یوزها این‌قدر کم است، دانستن خویشاوندی آنها چه کمکی می‌کند؟
اگر نسبت‌ها را بدانیم سازمان می‌تواند تصمیم درست‌تری بگیرد؛ یعنی «فیروز» را رها کند یا کماکان در اسارت نگه دارد. یا از یزد یک نر زنده‌گیری کند، یا «تلخاب» را برای جفت‌گیری با نرهای یزد بگیرد و سپس رهایش کند. دومین کار تهیه بانک ژن است که دستمان در آن هم خالی است. به‌نظر ما سازمان باید دست‌کم توله‌ یوزها را زنده‌گیری کند و پس از ثبت داده‌های بیومتریک، آنها را قلاده‌گذاری و رها کند.

اینجا نقطه کم‌کاری سازمان است و به‌نظر می‌رسد که هنوز هم اراده‌ای برای انجامش وجود ندارد. ما تخصصی در مورد ژنتیک نداریم. ولی سازمان حفاظت محیط‌زیست می‌تواند از دانشگاه برای تهیه بانک ژن کمک بگیرد. سازمان مدت‌هاست میلیاردها تومان که در شرایط اقتصادی کشور پول کمی نیست، برای خرید دام هزینه کرده است. ولی تا کی می‌توان پروانه چرا خرید؟ همین الان اگر به مناطقی که مثلا خالی از دام شده بروید، با جمعیت زیادی از شتر مواجه می‌شوید که بر سر منابع آبی، اصلی‌ترین تعارض را در زیستگاه یوز ایجاد کرده است.

پیش از این دام‌ها معمولا از دی تا 15فروردین در منطقه بودند ولی شترها الان در تمام سال در توران جولان می‌دهند. شتر قانونا پروانه ندارد و برای چیزی که قانون وجود ندارد سازمان نمی‌تواند ورود پیدا کند و دست محیط‌بانان عملا بسته است تا شترها را از زیستگاه یوز بیرون یا آنها را توقیف کنند. بنابراین سازمان حفاظت محیط‌زیست باید به‌دنبال حل مشکل شترها نه‌تنها در توران که سایر پارک‌های ملی باشد.

از سوی دیگر دبی چشمه‌ها در کویر بسیار محدود است و در تصاویر می‌توان دید که حیوانات منتظرند شتر سیراب شده و بعد به سر چشمه بیایند. فقط دو آبشخور در توران وجود دارد که دوربین‌های ما در آن تصویر شتر را نگرفته‌اند. شترها آب آبشخورها را تمام می‌کنند و آب به‌ گونه‌های دیگر نمی‌رسد. نقد دیگری که به سازمان وارد است و ما هم تا 2 سال پیش همین رویکرد را داشتیم، این است که با حل کردن یک بعد همچون خروج دام یا فنس‌کشی جاده، الزاما یوز حفظ نمی‌شود. حفاظت از زیستگاه فقط جنبه اکولوژیک آن نیست. همچنین تا زمانی که ما یوزها را قلاده‌گذاری نکنیم نمی‌توانیم برای یوزها برنامه‌ریزی دقیق داشته باشیم.


 چرا تأکید بر قلاده‌گذاری دارید؟
چون تصور ما از زیستگاه با تصور یوز از زیستگاه فرق می‌کند. ما کیلومترها از توران را خالی از دام کرده‌ایم. ولی به‌طور مثال یوزی در میاندشت داریم که در نزدیکی مزارع زندگی می‌کند. درحالی‌که 5کیلومتر آن‌طرف‌تر 1500آهو و منابع آبی و امنیت فراهم است. یا هر 2 یوز مادر، توله‌های خود را با ورود دام به خارج پارک، از پارک خارج کرده‌اند! پس تا زمانی که به یوزها قلاده نزنیم دلیل رفتار و مسیر دقیق حرکت آنها را نخواهیم دانست.

نقاط مبهم زیادی درخصوص گستره زیستگاه و کریدور یوز وجود دارد. توسعه روستاها و دامداری در این مناطق، شکل زیستگاه را تغییر داده است. ولی حافظه تاریخی یوز با سرعت تغییر زیستگاه تغییر نکرده است و یوزها همان مسیری را می‌روند که مادرانشان می‌رفتند. به‌نظر ما شرایط یوزهای آسیایی ایران به‌گونه‌ای است که سازمان حفاظت محیط‌زیست باید ریسک قلاده‌گذاری را بپذیرد و برای نجات یوزها ساختار اجرایی مشخص با برنامه‌ای که با رفتن و آمدن افراد تغییر نکند ایجاد کند. باید توجه داشت که در این شرایط سخت یوزپلنگ‌ها، هیچ راه‌حل ساده‌ و کم‌ریسکی برای نجات جمعیت این گونه از انقراض وجود ندارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha