سلامت نیوز: حنیف رضا گلزار، کنشگر محیط زیست و منابع طبیعی در یادداشتی اختصاصی برای سلامت نیوز به حوادث اخیر منابع طبیعی از جمله برخورد قهرآمیز با کارشناسان منتقد در ساختار تشکیلات منابع طبیعی پرداخته است.

وجدان بیدار و آگاه منابع طبیعی ایران

به گزارش سلامت نیوز حنیف رضا گلزار، کنشگر محیط زیست و منابع طبیعی در یادداشتی اختصاصی برای سلامت نیوز به حوادث اخیر منابع طبیعی از جمله برخورد امنیتی با کارشناسان منتقد در ساختار تشکیلات منابع طبیعی پرداخته است. در بخشی از این یادداشت امده است: « ریس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور، باید روشنگری کند که آیا همه این رخداد های ناگوار با هماهنگی او انجام شده یا او از همه این رخداد ها ناآگاه است؟ اگر همه آنچه که رخ داده و تنها بخش بسیار کوچکی از آن در این یادداشت نوشته شده با هماهنگی او بود که بی گمان او با این روش و منش، آشکارا و بی پروا تیشه به ریشه های سست ساختار اداری و کارشناسی سازمان می کوبد و اگر ناآگاه به این همه رخداد بوده - که خود داستانیست دگر -، این یادداشت نوشته شده، گواهی است بر تلاش جامعه مدنی کنشگر محیط زیست و منابع طبیعی ایران بر آگاه کردن او از آنچه در زیر دستش بر وجدان های بیدار و آگاه منابع طبیعی ایران می گذرد.»

متن کامل این یادداشت در ادامه می آید.

وجدان بیدار و آگاه منابع طبیعی ایران

کمتر کسی هست که در این سال ها دست کم رویدادهای محیط زیست و منابع طبیعی کشور را دنبال کرده باشد ولی نام "الهام فریدونی" را نشنیده باشد. بانویی فرهمند و کارشناسی کاردان و قانونمند که از بیان کژی ها و کاستی ها پروا و دهشت نداشت و ندارد. نخستین بار با یادداشتی به قلم توانایش در یکی از رسانه های رسمی کشور درباره "نقد وقف قله دماوند" و بیان جایگاه حقوقی و قانونی این زمین خواری و کوه خواری بزرگ بود که نام او را شنیدم. این یادداشت از چنان پشتوانه های استوار قانونی برخوردار بود که با خواندن آن چنین برداشت کردم که نویسنده آن باید یکی از کارکشته های تراز یک کانون وکلای دادگستری باشد که بی گمان به چالش ها و پرسمان های "منابع طبیعی" و "امور اراضی" کشور هم آشنایی ژرف دارد.

در روزهایی پر تنش که دستگاه کارگزار منابع طبیعی کشور با روش و منش شناخته شده دیرین خود، در برابر این دست درازی های آشکار، خاموشی پیشه کرده بود، این "الهام فریدونی" بود که در جایگاه کارشناس – کنشگری اخلاق مدار، آگاه به حوزه کاری و پایبند و هماهنگ با بنیادها و بنیان های منابع طبیعی کشور، برای جلوگیری از واگذاری "چکاد دماوند" در رسانه های کشور پر شور می نوشت و پرگداز گفتگو می کرد و برای آگاهی بخشی به شهروندان از هیچ تلاش و کوششی در چارچوب قانون فروگزار نمی کرد. گویی دلبستگی اش به "مادر سرسپید میهن" را از همان نشان "فریدونی"، "الهام" می گرفت و شاه بیت های یادداشت هایش را بر می گزید. و باز کمتر کسی هست که تلاش های این چالشگر خستگی ناپذیر و دلبسته محیط زیست و منابع طبیعی ایران را آن روزها که نزدیک به پنج هزار هکتار از پهنه های جنگلی آقا مشهد ساری به کارگزار امام زاده ای واگذار می شد به یاد نداشته باشد.

بی گمان اینها که برشمردم تنها بخش بسیار کوچکی از تلاش های ارزشمند و اثرگذار او برای سربلندی، سرافرازی، پایداری و پویایی منابع طبیعی این سرزمین است و آنهایی که باید، می دانند که اگر تلاش های او نبود، امروز وقف دماوند و آقا مشهد درجایگاه بزرگترین نشانه های سیه روزی ساختار منابع طبیعی و امور اراضی کشور، خود نمایی می کردند.

او که بی گمان وجدان آگاه و بیدار ویرانه منابع طبیعی ایران و آوای بلند درونش بود، پسندیده و بایسته بود تا بر بنیاد این کارنامه درخشان، منابع طبیعی ایران در پرارج ترین و کرانمند ترین جایگاه ها از توانمندی هایش بهره می جست، ولی افسوس و دریغ که نه تنها چنین نشد، که او را از اداره کل منابع طبیعی مازندران (ساری) به اداره منابع طبیعی این شهر جابجا کرده جایگاه این کارشناس توانمند را فروکاستند و امروز هم زمزمه هایی مبنی بر پایان همکاری او به گوش می رسد.

یادآوری این نکته هم بایسته و شایسته است که برخوردهایی از این دست در کمتر از دو سال گذشته هم با دیگر مدیران و کارشناسان توانمند و کاردان سازمان منابع طبیعی رخ داده بود. هنوز برخورد ناپسند انجام شده با جنگلدار قانونمند بابل و برکناری او که تا سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور هست، همچون بیرقی سیاه بر سردر این سازمان برافراشته خواهد بود را فراموش نکرده ایم.

خیلی ها تلاش کردند تا آن برکناری را به فشارهای نماینده محکوم شده در دادگاه پیوند زنند؛ گویی والاترین جایگاه این سازمان هیچ توان و چاره و گریزی برای گزینش مدیران قانونمند زیر دست خود ندارد. اگرچه این دلیل تراشی نابخردانه، همان هنگام هم پذیرفته نشده بود ولی پرسش اینجاست که اینبار و در پرونده جابجایی و سپس تلاش برای پایان همکاری این کارشناس توانمند اداره کل منابع طبیعی ساری، چه کسی یا کسانی فشار آورده اند و آیا برنامه این سازمان، وادادگی در برابر فشار هایی از این دست خواهد بود؟

یادآوری می کنم که جایگاه های بزرگ، بردباری ها، شکیبایی ها و خونسردی ها و خردورزی های بزرگ و ویژه می خواهد. در دوره های گذشته نیز ساختارها و شیوه های کارگزاری سازمان منابع طبیعی با تندترین روش ها به چالش کشیده می شد. ولی آیا کارشناسی رانده و از کار بیکار شد؟ امروز چه شده و چه رخداده که دیگر آن شیوه نه تنها پذیرفته نمی شود بلکه از سوی همان هایی که آن روزگار در "گردش آزاد اطلاعات" نقش آفرینی می کردند و با پشتوانه و پیگیری های اشکار و پنهان جامعه مدنی و کنشگران محیط زیست و منابع طبیعی به والاترین جایگاه های مدیریت منابع طبیعی ایران تکیه زده اند، نکوهیده و پس زده می شود و یا با خاموشی و نادیده و ناشنیده انگاری برای فراموشی آن تلاش می شود و از سویی دیگر "جرم انگاری" هم می شود؟ در تاریخ نزدیک به 120 ساله این سازمان کجا سراغ دارید که به کنشگران و کارشناسان دارای نگاه کارشناسی ناهمسو از سوی والاترین جایگاه های سازمان توهین و هجوم و با کارشناسان دلسوز اینگونه برخورد شده باشد؟

ریس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور، باید روشنگری کند که آیا همه این رخداد های ناگوار با هماهنگی او انجام شده یا او از همه این رخداد ها ناآگاه است؟ اگرهمه آنچه که رخ داده و تنها بخش بسیار کوچکی از آن در این یادداشت نوشته شده با هماهنگی او بود که بی گمان او با این روش و منش، آشکارا و بی پروا تیشه به ریشه های سست ساختار اداری و کارشناسی سازمان می کوبد و اگر ناآگاه به این همه رخداد بوده - که خود داستانیست دگر -، این یادداشت نوشته شده، گواهی است بر تلاش جامعه مدنی کنشگر محیط زیست و منابع طبیعی ایران بر آگاه کردن او از آنچه در زیر دستش بر وجدان های بیدار و آگاه منابع طبیعی ایران می گذرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha