یک پزشک می‌گوید: «هرچند خودکشی در میان اعضای کادر درمان موضوع تازه‌ای نیست، اما در موردِ خانم دکتر پرستو بخشی، مسئله نقص سیستماتیک در وزارت بهداشت و قوانین موجود در آن، مانند قانون طرح، نحوه توزیع نیروها، کمیسیون موارد خاص، دخالت نیروهای محلی در کار پزشک طرحی و ... به‌قدری برجسته است که اهمیت این موضوع را دوچندان می‌کند.»

بازگشت به کارِ دو استاد مقصر در ماجرای تحقیر و خودکشی دکتر پرستو بخشی

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبرآنلاین، دومینوی خودکشی در میان اعضای کادر درمان بار دیگر آغاز شده و این‌بار با شتاب بیشتری، مهره‌های جامعه پزشکی را از پا درمی‌‎آورد. شروع ماجرا به ابتدای امسال بازمی‌گردد؛ چهارم فروردین ماه بود که خبر خودکشی پزشک جوانی به نام «پرستو بخشی» در یکی از بیمارستان‌های استان لرستان منتشر شد و واکنش‌های متعددی را از سوی مردم، پزشکان و حتی نهادهای بالاتر در بر داشت.

دکتر هادی یزدانی، پزشک و دکترای حرفه‌ای پزشکی، این اتفاق ناگوار را محرک و آغازگر موج جدید خودکشی پزشکان در سال جاری می‌داند و معتقد است: خودکشی‌های اخیر خانم دکتر سمیرا آل‌سعیدی در ششم اردیبهشت ماه و یک هفته بعد خودکشی خانم دکتر زهرا ملکی نیز متأثر از ماجرای دکتر بخشی هستند.

او پیرامون این بحران می‌گوید: «ماجرای خانم دکتر بخشی برای جامعه‌ پزشکی یک وجهه نمادین دارد. او نمادی از قربانیان این ظلم و تحقیر سیستماتیک است. هرچند او با ترومای مرگ والدین در زندگی‌ مواجه بوده، اما می‌شد او را از این سیاهی نجات داد و حفظ کرد، می‌شد کاری کرد که امید به زندگی او به صفر نرسد. با استفاده از ظرفیت‌ها و بسترهای قانونی موجود، مانند کمیسیون موارد خاص در دوره طرح، می‌شد با او مهربانانه‌تر برخورد کرد.»

متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

چرا این جریان از چنین اهمیت ویژه‌ای در نگاه شما برخوردار است؟

البته هر مورد را باید به‌طور جداگانه بررسی کرد؛ اما در خصوص دو خودکشی اخیر (آل‌سعیدی و ملکی) نیز می‌توان احساس بی‌پناهی، ناراحتی، حزن، اندوه، احساس ناامیدی و یأس مطلقِ متأثر از این ماجرا را به وضوح دید. خودکشی پرستو بخشی می‌تواند سرمنشأ خودکشی‌های دیگر باشد، او دیگر برنمی‌گردد اما می‌شود مرگ او را به بستر و محملی تبدیل کرد که بتواند تغییراتی در قوانین، رویکردها و روندهای موجود ایجاد کند.

شما خودکشی دکتر پرستو بخشی را دارای وجوه نمادین می‌دانید؛ چرا تأکیدتان صرفاً بر این موردِ بخصوص است؟

شواهد امر به‌گونه‌ای است که نشان می‌دهد مرگِ پرستو بخشی آغازگر یک زنجیره است. پدیده «خودکشی پزشکان» از موردِ دکتر بخشی شروع نشده و ما در گذشته بارها شاهد این اتفاق تلخ بوده‌ایم، اما در این موردِ استثنائی، مسئله نقص سیستماتیک در وزارت بهداشت و قوانین موجود در آن، مانند «قانون طرح، نحوه توزیع نیروها، کمیسیون موارد خاص، دخالت نیروهای محلی در کار پزشک طرحی و ...» به‌قدری برجسته است که بیشتر موردتوجه قرار می‌گیرد.

چگونه می‌توان از تکرار تجربه تلخ خودکشی در جامعه پزشکی جلوگیری کرد؟ اقدامِ بازدارنده‎‌ای مدنظر دارید؟

از نظر من، تمام افرادی که در سوق دادن یک فرد به پرتگاهِ خودکشی دخیل هستند، باید پاسخگو باشند؛ چرا که افراد خاطی فقط مقصر یک خودکشی نیستند، بلکه در وقوع خودکشی‌های بعدی هم مسئول هستند. در مورد خانم دکتر بخشی نیز لازم است عاملانی که باعث شدند این دختر پله‌پله به سمت خودکشی برود، شناخته شوند و به‌ اندازه‌ قصورشان مجازات شوند.

متأسفانه ما الآن شاهد بازگشت به کارِ دو استادی هستیم که در ماجرای تحقیر و خودکشی پرستو بخشی دخیل بودند. طبق پیام‌هایی که از دانشجویان بیمارستان شهید رحیمی خرم‌آباد دریافت کرده‌ام، این افراد بدون کوچکترین اصلاحی در رفتار و رویکرد خود، با بی‌شرمی و وقاحت تمام، مشغول به کار شده‌اند و کما فی‌السابق، دانشجویانشان را گماشته و زیردست خود می‌پندارند. چنین وضعیتی اصلاً قابل قبول نیست. ما درخواست داریم از صدر تا ذیل نهادها یا افرادی که با فعل یا ترک فعل، مسبب مرگ خانم دکتر بخشی هستند، مجازات شوند.

در بخشی از گفت‌وگو، از «ایجاد تغییراتی در قوانین و رویکردها» حرف زدید؛ منظور از این تغییرات چیست؟

یک امر ضروری است که قانونگذار در مجلس جدید، به این مورد ورود کند و آن را «مسئله» بداند. پیشنهاد ما فعالان صنفی این است که با تنظیم و اجرای یک مصوبه یا قانونی تحت عنوان «قانون پرستو» که یادآور نام خانم دکتر بخشی هم باشد؛ سلسله تغییراتی در وضعیت رزیدنت‌ها و پزشکان و اصلاحاتی در وضعیت آموزش در دانشگاه‌ها ایجاد شود و شرایط را قدری عادلانه‌ کند.

با توجه به اوضاع مادی و معنوی نابه‌سامان در جامعه پزشکی، فعالان صنفیِ این حوزه درخواست تدوین چنین قانونی را دارند که به طور ویژه بر رسیدگی به مسئله «طرح»، ناعادلانه بودن توزیع‌ها و شرایط زیست رزیدنت‌ها و پزشکان جوان یا متخصصِ طرحی تأکید داشته باشد. ما به این تغییرات نیاز داریم.

کدام نهادها در اجرای این قانونِ پیشنهادی می‌توانند خدمتگزار باشند؟

ما از بازرسی ویژه‌ نهاد ریاست جمهوری، سازمان بازرسی کل کشور، بازرسی وزارت بهداشت و نهادهای امنیتی کشور خواستاریم که قدم در این راه بگذارند و طبق شرح وظایف قانونی‌شان در این مورد عمل کنند. هرچند امیدواریم سردمدار این امر، مجلس شورای اسلامی و وزارت بهداشت باشند.

حرف ناگفته‌ای باقی مانده است؟

جامعه پزشکی بیش از این توانِ مواجهه با مرگ، مهاجرت و تغییر شغل اعضای خود را ندارد. شرایط حاضر در جامعه درمانی و بهداشتی کشور بسیار اسفبار است؛ ما با جمعیت عظیم پزشکانی مواجه هستیم که شغلشان را تغییر می‌دهند و طبابت نمی‌کنند. از طرف دیگر پزشکانی هستند که مهاجرت را ترجیح می‌دهند؛ این مهاجرتِ اجباری هم نوعی مرگ خودخواسته است. در یک کلام باید گفت که وزارت بهداشت دارد نیروهای انسانی خودش را از دست می‌دهد؛ یعنی به نظر می‌رسد که بخشی از این وزارتخانه و زیرمجموعه‌هایش کاملاً خودسرانه و بدون هیچ‌گونه نظارتی، دارند بچه‌های مردم را به مسلخ می‌برند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha