در حالی که مبارزه با سرطان خود جنگی طاقت‌فرساست، بسیاری از بیماران سرطانی کشور، پیش از آنکه به دارو و درمان برسند، در صف نفس کشیدن قرار دارند. گزارش میدانی از اورژانس بیمارستان شریعتی تهران، پرده از واقعیتی تلخ برمی‌دارد: جایی که ۳۵ تخت باید پناهگاه موقت بیش از ۱۰۰ بیمار مبتلا به سرطان باشد؛ بیمارانی که روزها و هفته‌ها در ازدحام، بی‌نفسی، آلودگی و بی‌سرپناهی، با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کنند؛ نه فقط از راه سرطان، بلکه به‌خاطر بی‌عدالتی در توزیع زیرساخت درمان.

صف زنده‌ماندن پشت درِ مرگ | وقتی ۳۵ تخت باید مأمن ۱۰۰ بیمار سرطانی باشد

به گزارش سلامت نیوز به نقل از فارس،برای بسیاری از بیماران، شنیدن واژه «سرطان» آغاز نبردی سخت برای زنده ماندن است. اما برای برخی دیگر، این تنها آغاز یک کابوس مضاعف است؛ کابوسی که در آن نبود امکانات درمانی، کمبود تخت، بی‌نظمی در نظام ارجاع و نبود سرپناه، شاید از خود بیماری نیز هولناک‌تر باشد.

در بیمارستان شریعتی تهران – قطب درمان سرطان خون کشور – صحنه‌ای هر روزه اما تلخ تکرار می‌شود: ده‌ها بیمار مبتلا به سرطان خون از سراسر کشور، در اورژانسی که تنها ۳۵ تخت دارد، روزها و حتی هفته‌ها انتظار می‌کشند تا شاید تختی خالی شود و نوبت به آنها برسد.

هجوم بیماران از سراسر کشور؛ ظرفیت پاسخگو نیست

بیمارستان شریعتی با تنها ۱۲۰ تخت ویژه برای درمان سرطان خون، به پناهگاه بیماران مهاجر از استان‌هایی نظیر خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، گیلان و... تبدیل شده است؛ بیمارانی که با نسخه پزشکان استان خود، به تهران ارجاع داده شده‌اند، چون در محل زندگی‌شان امکانات لازم برای درمان وجود ندارد.

معاون درمان بیمارستان شریعتی در گفت‌وگویی تأیید می‌کند:«ظرفیت بیمارستان سال‌هاست تکمیل است. بارها به وزارت بهداشت اعلام کرده‌ایم که ارجاع گسترده بیماران به تهران بدون تأمین زیرساخت، بیمارستان‌ها را به مرز درماندگی کشانده است.»

اورژانسی که دیگر اورژانس نیست

در اورژانس ۳۵ تخته این بیمارستان، گاهی تا ۱۰۰ بیمار به همراه خانواده‌های‌شان، در فضای تنگ، بدون تهویه مناسب و امکانات بهداشتی اولیه، روزها زندگی می‌کنند. راهروها به اتاق‌های بستری تبدیل شده‌اند. بیماران بر روی برانکارد، روی زمین یا کنار دیوارها دراز کشیده‌اند. برخی در این مدت به کرونا مبتلا می‌شوند و شیمی‌درمانی‌شان عقب می‌افتد.

یکی از بیماران ۳۰ ساله در صف بستری می‌گوید:«من ده روز در اورژانس منتظر بستری بودم. الان که نوبتم رسیده، کرونا گرفتم و باید دو هفته دیگر صبر کنم. لحظه‌ها برای ما حیاتی است، اما اینجا حتی هوا هم برای نفس کشیدن کافی نیست.»

بیماران مهاجر؛ بی‌سرپناه در سرمای تهران

نبرد بیماران سرطانی به فضای بیمارستان محدود نمی‌شود. بسیاری از بیماران مهاجر، به‌دلیل نبود محل اقامت و نداشتن آشنایی در تهران، شب‌ها را در ماشین یا چادر سپری می‌کنند. برخی قربانی سرمای زمستان یا حوادث خیابانی شده‌اند. سال‌هاست وعده‌هایی برای ساخت اقامتگاه‌، حمایت‌های خیریه و سامان‌دهی داده شده؛ اما هنوز بسیاری از بیماران در پیاده‌روها، جدول‌ها یا پشت در بیمارستان‌ها شب را به صبح می‌رسانند.

یکی از همراهان بیمار که با کوله و پتویی در دست، کنار پیاده‌رو نشسته می‌گوید:«برای درمان سرطان برادرم از شیراز به تهران آمدیم. جایی برای خواب نداریم. همین‌جا کنار خیابون می‌خوابیم. باور کنید اینجا روزی هزار بار می‌میریم و زنده می‌شیم...»

کلاف سردرگم نظام ارجاع؛ بار درمان بر دوش پایتخت

معاون درمان شریعتی تاکید می‌کند که مشکل اساسی در نبود توازن توزیع امکانات درمانی بین استان‌هاست.

«همه بیماران کشور نباید به تهران ارجاع داده شوند. نظام ارجاع باید بازنگری شود. ساخت بیمارستان‌های جدید و تجهیز استان‌های محروم، ضرورتی حیاتی است.»

در عین حال، وعده ساخت فاز دوم بیمارستان شریعتی (شریعتی ۲) هنوز در مراحل اولیه است و چشم امید مسئولان بیمارستان به حمایت خیرین دوخته شده است.

سؤال از مسئولان: آیا وفاق، فقط یک شعار بود؟

در یک‌سال گذشته، بارها وعده داده شده که «وفاق ملی» برای رفع بحران‌های حوزه سلامت ایجاد خواهد شد؛ اما در عمل، بیماران همچنان در صف انتظار نفس می‌کشند، نه شیمی‌درمانی. وقتی سرطان با شرایط غیربهداشتی، بی‌سرپناهی، آلودگی و استرس‌های طاقت‌فرسا همراه می‌شود، این سوال جدی‌تر از همیشه است:
آیا "وفاق برای سلامت" فقط یک شعار سیاسی بود؟ یا تصمیمی برای نجات جان بیماران؟

وقتی تخت کم است، نفس هم تنگ می‌شود

نباید اجازه داد بیماران سرطانی پیش از آغاز درمان، تسلیم شرایط شوند. نه سرطان، بلکه کمبود امکانات، سوءمدیریت و غفلت، جان بیماران را می‌گیرد. مبارزه با سرطان باید به معنای واقعی حمایت از جان انسان‌ها باشد؛ نه تنها در دارو و درمان، بلکه در سرپناه، کرامت، و حق تنفس.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha