چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۹
کد خبر: 390927

در سال‌های اخیر آمار مرگ‌های خودخواسته در میان دستیاران و رزیدنت‌ها و پزشکان جوانی که دوره طرح خود را می‌گذرانند روبه افزایش است.

پزشکانی که قربانی ضریب کا شده‌اند

به گزارش سلامت نیوز به نقل از اطلاعات، در سال‌های اخیر آمار مرگ‌های خودخواسته در میان دستیاران و رزیدنت‌ها و پزشکان جوانی که دوره طرح خود را می‌گذرانند روبه افزایش است.

 پزشکی یکی از محبوب‌ترین و در عین حال پرچالش‌ترین رشته‌های دانشگاهی است. شاید تحصیل در این رشته آرزوی بسیاری از دانش‌آموزان و خانواده‌های آن ها باشد، ولی باید بدانید که این رشته مشکلات و سختی‌های پنهانی دارد که به جهت گستردگی و پیچیدگی‌هایی که وجود دارد کمتر کسی از آن ها خبر دارد.

تحصیل در رشته پزشکی مسیری پرچالش اما پرطرفدار است که دانش‌آموزان زیادی را به رقابتی سخت می‌کشاند؛ ساعات کاری طولانی، مواجهه با شرایط بحرانی همانند از دست دادن بیمار...

هیچ چیزی در پزشکی تلخ تر از آن نیست که شاهد مرگ بیمارانی باشید که تمام تلاش شما برای نجات آن ها بوده است. خستگی جسمی و از دست دادن بیمار می‌تواندروان شما را بیازارد.

باید بدانید پزشکی از جمله رشته‌هایی است که هرگز از آن فارغ‌التحصیل نخواهید شد، بلکه تا روزی که به این حرفه مشغول هستید همچنان باید در حال مطالعه و کسب مهارت‌های تازه باشید. مسائل بهداشتی گستره‌ای وسیع دارند و با توجه به پیشرفت سریع علم، هر روز نکات بهداشتی دقیق‌تر و شاید متفاوتی ارائه می‌شود.


 
دومین  «دکتر شیخ»  مشهد

دکتر محمدمهدی حسنی، پزشک رزیدنت درباره انتخاب رشته پزشکی و تحصیل در آن می‌گوید: من پزشکی را به خاطر پدرم انتخاب کردم. او مهندس است ولی به همه فرزندانش توصیه می‌کرد به سراغ پزشکی برویم. به نظر می‌رسد ریشه این علاقه، خاطراتی بود که از دکتر شیخ داشت (دکتر مرتضی شیخ، پزشکی انسان‌دوست بود که کسی از مردم مشهد نیست که نامی یا خاطره‌ای از او نداشته یا نشنیده باشد). در اولین روز دانشگاه، استاد عزیز بیوشیمی از همه، علت آمدن به این رشته را پرسیدند. وقتی نوبت به من رسید گفتم: می‌خواهم دکتر شیخ دوم مشهد باشم!

او می‌افزاید: من و دیگر همکاران جوانم با وجود حقوق کم، شیفت‌های فراوان، کم‌خوابی یا بهتر بگویم بی‌خوابی، نیاز به مطالعه فراوان شبانه‌روزی در حین کار، در بسیاری موارد دوری چندساله از خانواده و احتمال ابتلا به بیماری‌های جسمی و روحی ناشی از کار زیاد، لحظه‌ای شک و تردید در کار به وجودمان راه نمی‌دهیم، چون چیزهایی را می‌بینیم که باعث نادیده گرفتن همه مشکلات می‌شود. کار ما مستقیم با سلامت و جان انسان‌ها سروکار دارد. البته عمر و جان و سلامت هر کسی به دست خداست و ما وسیله هستیم!

این پزشک رزیدنت خاطرنشان می‌کند: بارها از بیماران شنیده‌ام که اول خدا، دوم شما پزشکان! البته که لطف آن‌هاست ولی این وسیله بودن، خیلی لذت‌بخش است. شخصا  هر روز که می‌گذرد بیشتر از انتخاب این رشته لذت می‌برم. من در رشته آنکولوژی درس می‌خوانم که مستقیم با زندگی و مرگ بیمار در ارتباط است. بارها به دوستانم در این رشته گفته‌ام در این نقطه، ما آخرین پزشک بیمار هستیم! یعنی رشته‌ای که هیچ تخصص دیگری نمی‌تواند کار آن را انجام دهد. 

وقتی همراه بیمار به استادمان می‌گوید این بیمار را این‌طوری نگاه نکنید، تا همین امروز صبح حالش خوب نبود اما همین که شما را می‌بیند حالش خوب می‌شود و می‌خندد، من هم که این سخنان را به همراه استادم می‌شنوم غرق شادی و لذت می‌شوم. بیماران فراوانی را دیده‌ام که براساس شواهد کتاب‌های پزشکی، طول عمرشان، شش‌ ماه بیشتر نبوده ولی با لطف خداوند و هنر استادانم سال‌های سال به زندگی خود ادامه داده‌اند. در اینجاست که باید گفت ممکن است علم خسته ‌شود و به پایان برسد ولی عشق و امید همچنان ادامه می‌دهند. 

پزشکانی نظیر استادان بنده، همزمان دانشمند و تسلی‌دهنده قلب‌ها هستند. می‌خواهم به بیماران بگویم که شما تنها نیستید؛ نیمی از درمان در اراده‌های آهنین شما و نیمی دیگر در دستان 
متعهد ماست.  در اینجا جا دارد از تمامی استادانم به‌خصوص جناب آقای دکتر داریوش مسلمی، مدیر گروه محترم و سایر استادان رشته انکولوژی دانشگاه بابل سپاسگزاری کنم، زیرا من به رشته پزشکی علاقه‌ای نداشتم و به خواسته پدر وارد این رشته شدم اما این استادان بی‌مانند، چشمانم را به روی دنیایی گشودند که ارزش تمامی این سختی‌ها را دارد.

پیشینه خانوادگی

دکتر محمدفرزام محبت، با سابقه ۲۵ سال طبابت در رشته پزشکی عمومی می‌گوید: پزشکی در خانواده ما پیشینه‌ای تاریخی دارد. حدود ۹۰ سال پیش، عموی مادرم اولین پزشک کرمانشاهی بود که نزد فرانسویان، پزشکی مدرن آموخت. پسرعموی مادرم آقای دکتر مهدوی، اولین دوره پزشکی دانشگاه تهران را گذرانده بودند. 

بنابراین حرفه پزشکی در خانواده ما امری آشنا بود و من هم به آن علاقه‌مند شدم، چون برایم جذاب بود. از آنجا که والدینم هر دو فرهنگی بودند اجباری برای انتخاب رشته وجود نداشت و من رشته ریاضی را انتخاب کردم و دیپلم ریاضی گرفتم اما آن‌روزها تب پزشکی در جامعه بسیار داغ بود و اغلب دوستانم در کنکور پزشکی شرکت کردند، من هم به اصرار دوستانم، این رشته را انتخاب کردم.

دکتر محبت با بیان این‌که پزشکی مانند تمامی رشته‌ها تلاشی است برای معاش و ادامه زندگی، می‌گوید: وقتی بیمار با مداوای شما سلامتی‌اش را به‌دست می‌آورد و حالش به‌کلی خوب می‌شود، آن نگاه قدردان همراهان بیمار که به شما دوخته شده، خیلی بالاتر از تلاش برای معاش به حساب می‌آید و لذت پزشکی در همین نگاه‌های سراسر قدردان نهفته است.

نان مهربانی

دکتر محبت از هر فرصتی استفاده می‌کند تا خدمات خود را صرف مردمی کند که در مناطق محروم زندگی می‌کنند. ایشان می‌گوید: در خانواده ما دستگیری از نیازمندان، امری عادی و ضروری است و من از کودکی شاهد آن بودم که همواره والدینم به دیگران کمک کرده‌اند. در دوران دانشجویی در اتفاقاتی مثل زلزله، همواره حضور داشته‌ام. پس از آن، هم در منطقه‌ای مثل سیستان به عنوان پزشک، بیماران زیادی را ویزیت کردم و هم به عنوان یک فرد عادی، کارهایی مثل رساندن کمک‌های ساده همچون کمک‌های غذایی، قرار دادن منبع آب و هر کار دیگری که با آن بشود التیامی بر زخم‌های دیگران گذاشت انجام داده‌ام. البته سفرهای ما به مناطق محروم، هزینه‌هایی دارد، چون تشخیص بیماری‌ بدون تهیه دارو و غذا هیچ فایده‌ای به حال بیمار ندارد. 

این هزینه‌ها گاه به‌وسیله خودمان، گاه به‌وسیله دوستان نیکوکار و در بیشتر موارد توسط یک مؤسسه خیریه به نام «نان مهربانی» که وابسته به گروهی از بازاریان است تأمین می‌شود. این پزشک خیرخواه در پاسخ به این سؤال که آیا کارهای خارج از برنامه و خیرخواهانه، صدمه‌ای به زندگی شخصی شما نمی‌زند می‌گوید: امر خیر معمولا صدمه‌ای به دنبال ندارد. در اغلب موارد وقتی به جایی می‌روم خانمم همراه من است. من کار درمان را انجام می‌دهم و ایشان در کنار من، قند بیماران را چک می‌کند یا کمک‌های غذایی و دارویی را انجام می‌دهد. بنابراین مشکلی در زندگی شخصی و خانوادگی من ایجاد نمی‌شود، چون من و همسرم هر دو از این کار لذت می‌بریم.

پزشکان جوان، قربانیان قوانین بدوی و ظالمانه 

در سال‌های اخیر آمار مرگ‌های خودخواسته در میان دستیاران و رزیدنت‌ها و پزشکان جوانی که دوره طرح خود را می‌گذرانند روبه افزایش است. دکتر علی شهیدی زندی، متخصص بیماری‌های عفونی و استاد دانشگاه می‌گوید: استاندارد تقسیم وقت و آموزش دوران دستیاری در کشور ما با استانداردهای جهانی برابر نیست و به نوعی از دستیاران بهره‌کشی ظالمانه می‌شود. رزیدنت فقط ۱۰ ساعت در ۴۸ ساعت اجازه مرخصی دارد، یعنی بعد از کشیک ۲۴ ساعته، فردای آن روز هم باید تا ساعت دو بعدازظهر کشیک باشد.

با وجود کشیک‌های سنگین و اجباری، حقوق این قشر بی‌نهایت اندک است، این نکته را هم باید در نظر بگیرید که حداقل دوره دستیاری چهار سال و حداکثر شش سال است و بعد از آن طرح اجباری ضریب کا وجود دارد که باید در یک منطقه محروم باشد، مسلما فردی که در این مدت کوچک‌ترین اندوخته‌ای نداشته و هر چه را که داشته خرج کرده است با دوران طاقت فرسایی روبه‌رو خواهد شد.


 
طرح اجباری ضریب کا

دکتر زندی در ادامه خاطرنشان می‌کند: در نظر داشته باشیم که دستیاران و رزیدنت‌ها با  آن که از بالاترین بهره هوشی برخوردارند ولی بر اساس قانون روان شناسی اجتماعی از نظر هوش عاطفی، حساس‌تر از دیگر افراد جامعه هستند. طرح اجباری بدون توجه به میزان استعداد فرد در نظر گرفته می‌شود. در واقع دستیاری که امتحانات سنگین «پره بورد» و «بورد تخصصی» را پشت سر گذاشته، درحالی که بیشترین حضور ذهنی را دارد و باید وارد بازار کار شود، به مناطقی فرستاده می‌شود که کوچکترین و کمترین امکاناتی در خصوص تخصص او وجود ندارد، طرح اجباری ضریب کا برای دستیاران پزشکی در هیچ کجای دنیا وجود ندارد. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha