به گزارش سلامت نیوز به نقل از شرق، «برای مهندسی اقلیم کاری از دست انسان برنمیآید، آن هم در حدی که بتواند روی پدیدههای طبیعی اثرگذار باشد. اما از دست بشر آنجایی کار ساخته است که جلوی تخریب بیشتر طبیعت را بگیرد و خودش بنزین روی این آتش نریزد». همه غصه آب را میخوریم.
نگرانیم چون تابستان سخت را پشت سر گذاشتیم به امید اینکه شروع فصل پاییز برایمان باران بیاورد. حالا که ۵۳ روز از آن میگذرد هنوز خبری از باران نیست. وقتی اوضاع هوا و بارش را با سال قبل و سالهای دورتر مقایسه میکنیم، ناامیدتر میشویم. باران در ایران از اول پاییز تا نیمه آبان امسال در مقایسه با متوسط بارندگی طولانیمدت، ۸۷ درصد کمتر بوده است. تهران، اوضاع بدتری دارد؛ از اول مهرماه فقط یک میلیمتر باران داشته، ۱۵ استان دیگر هم بارش صفر را تجربه کردهاند. بعضیها میگویند ابرهای ایران را دزدیدهاند.
عدهای هم اصرار دارند ابرها را بارور کنیم تا باران ببارد. یکی دیگر هم اطمینان میدهد که اگر آب خلیج فارس و دریای عمان را به شهرهای مرکزی ایران بیاوریم و آنجا بخار کنیم، باران بیشتر میشود. این ابهام و پرسشها موجب شد با «شاهرخ فاتح»، کارشناس ارشد اقلیمشناسی و مخاطرات آب و هوایی گفتوگوی مفصلی را ترتیب دهم.
او که دکترای اقلیم از دانشگاه تبریز دارد و مدیریت مرکز ملی اقلیم سازمان هواشناسی را تجربه کرده است، کمبارشیها را پدیدهای طبیعی و دزدیدن ابرها را فاقد پایه علمی میداند. این اقلیمشناس با توضیح درباره تأثیر موقعیت و مختصات جغرافیایی ایران و گرمایش جهانی و تغییر اقلیم بر کمبارشی در ایران تأکید دارد که بحران آب ایران یکشبه ایجاد نشده و در کوتاهمدت و با روشهایی مثل بارورسازی ابرها هم درمان نخواهد شد. او همچنین امکان دستکاری و مهندسیکردن اقلیم را تأیید نمیکند، بلکه با اشاره به مصرف اندوختههای آبی ایران و منابع استراتژیک آبی هشدار میدهد که باید در برنامههای توسعهای ظرفیت اقلیم و اکولوژیکی ایران را در نظر بگیریم.
چرا باران نمیبارد؟
در وهله اول، ایران به صورت جغرافیایی و اجباری، در یک منطقه خشک قرار دارد که به این منطقه خشک، بار اضافهای به نام گرمایش جهانی و تغییر اقلیم هم اضافه شده است. کل منطقه غرب آسیا و منطقه شمال آفریقا دچار این معضل است. حواسمان باشد که ریشهها و دلایل برخی متغیرهای جوی یا پدیدههای جوی مثل بارش و دما از دل یک تعادل جهانی بیرون میآید. فرض بگیرید که رطوبت ناشی از پهنههای وسیع آبی و پهنههای خشکی، توازنی در مقیاس کل سیاره زمین دارد، طبیعتا اگر این توازن به هر دلیلی به هم بخورد، ترکشهای این بههمخوردگی در جاهای مختلف خود را نشان میدهد.
احتمالا تأثیر تغییر اقیلم و گرمایش جهانی ناشی از آن محدود به ایران نیست. خیلی وقتها کشورهای همسایه ایران مثل ترکیه و افغانستان را مثال میزنند که چرا این کشورها بارندگی دارند اما اثر افزایش دما در ایران به صورت کاهش بارش نمود پیدا کرده است؟
بههیچوجه قابل مقایسه نیست. یعنی همانطور که گفتید باید آمارهای بارش و دمای این کشورها را بررسی کرد اما موقعیت جغرافیایی و مختصات جغرافیایی کشور ما ایران به گونهای است که یکسری ناهمواریها در غرب کشور وجود دارد و یک فلات مسطح و تخت در مرکز کشور. همین ناهمواریهای غرب کشور و فلات در منحرفشدن سامانههاس جویی که از سمت غرب میآیند تأثیر دارد و ممکن است شرایط برای بارش در فلات مرکزی ایران هم فراهم نباشد. در علم هواشناسی، برای شیب و موقعیت مکانی برای وقوع پدیده بارش مهم و اساسی است.
آیا ابرهای ایران دزدیده میشود؟ در سالهای گذشته بارها این فرضیه در افکار عمومی مطرح میشود که کشورهای دیگر ابرهای ایران را میدزدند؟ به لحاظ علمی ممکن است؟
این حرف بههیچوجه پایه علمی ندارد. بر اساس اطلاعاتی که دارم، اینکه ما بتوانیم روی ابرها تسلطی داشته باشیم و جهت حرکت آن را عوض کنیم، تا این لحظه به نظر میرسد که حرف غیرعلمی و غیردقیقی است. اصلا بههیچعنوان این حرف دقیق نیست و افرادی که این حرفها را میزنند باید مبانی علمی ادعای خود را مطرح کنند.
توطئهای در میان است؟
بههیچوجه! ببینید، با قطعیت میگویم قدرت اقلیم و طبیعت به قدری قوی است که هنوز توان و دانش بشر برای احاطه و تسلط بر آن کافی نیست. تا این لحظه این اتفاق نیفتاده است که بتوانیم بر سامانه عظیم و پرانرژی جو احاطه پیدا کنیم و آن را به دلخواه خودمان تغییر بدهیم.
معتقدید دلیل کمبارشی در ایران، اقلیم خشک ایران است. اینکه طی پنج سال گذشته میانگین بارشهای ایران زیر حد نرمال بوده و از ابتدای سال آبی هم وضعیت کمبارشی بیسابقه بوده است، این شرایط را طبیعی میدانید؟
بله، کاملا طبیعی است. من به هیچ مؤلفه غیرطبیعی برای کمبارشی در ایران قائل نیستم.
آیا اتفاقاتی مثل جنگلزداییها در ایران در زاگرس و البرز میتواند تأثیرگذار باشد؟
اینها در نگهداشت و استحصال آب میتوانند تأثیر بگذارند نه در تولید آب. قرار است سهمیهای از طبیعت داشته باشیم که آن سهمیه طبیعت ممکن است با اقداماتی مثل جنگلزدایی هدر برود و از دسترس خارج شود ولی اینکه این اقدامات باعث شود که ورودی بارش به این سیستم کم بشود حداقل در مقیاس وسیع این قابل تصور نیست.
پس دلیل کمبارشی چیست؟
ببینید، من به عنوان یک کارشناس نظر خود را در این مورد طرح میکنم و مطمئنم که بسیاری از همکارانم با این تفکر موافقند. اینکه چرا در ایران بارشها کم شده است، خب سامانههای جوی که منتج به بارشها در ایران میشوند، تحتتأثیر سامانه کلی سیارهای قرار گرفتهاند. اگر قرار باشد اتفاقی جوی در پهنهای بیفتد آن اتفاق نتیجه برهمکنش چندین و چند عامل است که اگر برآیند چندین و چند عامل به سمت تحقق آن اتفاق باشد دست به دست هم میدهند و آن اتفاق با قوت رخ میدهد، مثل سالهای پربارش ایران. اما اگر برآیند این عوامل به سمت خنثی و مهارکردن یکدیگر باشد، آن اتفاق نخواهد افتاد. ما الان در فازی هستیم که برآیند این مؤلفهها به سمت خنثیسازی همه میرود و اجازه نمیدهد بارش شکل بگیرد. چه در مبدأ برای ایجاد سامانه بارشی و چه در مسیر برای حرکت آن سامانه خنثیسازی برهمکنشهای جوی اتفاق افتاده و فرصت بارش را سلب کرده است. منطقه ما یعنی غرب آسیا و شمال آفریقا همین الان با مسئله کمبارشی مواجه است. واقعا اینطور هم نیست فقط ما باشیم، الان شما ببینید در عراق، اردن و ترکیه چه خبر است. حالا درست است که بعضیها ایران را با برخی نقاط ترکیه مقایسه میکنند اما مجموعا من اطمینان دارم که ترکیه هم مثل ایران با مسئله کمبارشی و خشکسالیهای بلندمدت نسبت به گذشته نزدیک خودش مواجه است.
پیشبینی این است که در سال آبی جدید که از اول مهر شروع شده است، چند بارش داشته باشیم؟
همانطور که میدانید سال آبی جدید از ابتدای مهرماه هر سال شروع میشود، تا اینجا شرایط بسیار ناگوار بوده است.
تا این لحظه در بیش از ۱۵ استان بارشها صفر بوده، یعنی هیچگونه بارشی نداشتند. اگر سه استان شمالی را کنار بگذاریم تا ۸۳ درصد کم بارشی در ایران داریم. یعنی شرایط بهشدت وخیم است. تا آخر آذر هم شانسی برای بارش قابل توجه نداریم، اما امیدواریم بر اساس پیشبینیهای هفتگی و ماهانه در زمستان امسال شرایط به سمت طبیعیشدن پیش برود. البته نرمالبودن بارش، ما را در شرایط موجود حفظ میکند و بههیچوجه عقبماندگی بارشی و آبی را حبران نمیکند.
یعنی حتی اگر آذر و دیماه بارشها در حد نرمال یا حتی بیشتر از حد نرمال باشد، ایران از این وضعیت بحرانی آب نجات پیدا نمیکند؟
ببینید باید توجه کنیم که بحران آب، طی یک یا دو سال رخ نمیدهد، بلکه در بلندمدت اتفاق میافتد و رفع آن هم باید در بلندمدت صورت بگیرد. وضعیت آبی مثل موجودی بانکی است؛ وقتی درآمد روزانه از بین میرود، مالک حساب به سمت استفاده از اندوختههای خودش میرود و وقتی اندوختهها هم به پایان میرسد، دست به فروش اموال خود و دستاندازی به منابع استراتژیکش میزند و ادامه این وضع، فرد را به بحران میکشاند. وضعیت آبی ایران مشابه همین موقعیت است؛ مدت زیادی است از اندوختهها و پسانداز آبی خودمان استفاده کردهایم.
«مدت زیاد»؟ یعنی چند سال است که مشغول خرجکردن پسانداز آبی ایران هستیم؟
بیش از ۱۵ سال است که در ایران با وضعیت کمبود آب و خشکسالیهای شدید و بلندمدت درگیریم؛ مشکلی که به حالت مزمن درآمده است. البته بعضی از سالها به صورت اتفاقی شرایط خوب بوده، بارش در حد نرمال یا حتی بالاتر از نرمال بوده است، ولی واقعیت این است که طی این سالها، شیب بارشها منفی بوده است. شاخصهای خشکسالی نشاندهنده این است که بارش ایران در ۱۵ سال اخیر نزولی بوده و به خاطر این شرایط که بهمثابه درآمد روزانه است، مجبور شدیم از اندوختهها و پساندازی آبی استفاده کنیم. استفاده مداوم و بیبرنامه از اندوختهها باعث شده پساندازمان هم ته بکشد. برای همین سطح بسیاری از چاهها و منابع آبی زیرزمینی و چشمهها کاهش یافته و شاید خشک شدهاند. پدیده فرونشست هم نتیجه افت آبهای زیرزمینی است. این بحرانی نیست که در کوتاهمدت به وجود آمده باشد؛ در نتیجه، با یک شوک کوتاهمدت هم حلوفصل نخواهد شد. شاید سالها طول بکشد تا بتوانیم کمبودها را جبران کرده و آب مصرفشده را جایگزین کنیم.
آقای دکتر، شما میگویید گرمایش جهانی و تغییر اقلیم باعث شده بارشها در ایران و در منطقه کم شود؛ آیا عکس این ماجرا هم اتفاق میافتد؟ یعنی ممکن است در ایران سالهای پربارش را تجربه کنیم؟
در منطقه ما تبعات تغییر اقلیم تا اینجا به این شکل بوده که با کاهش بارندگی و افزایش دما مواجه بودیم. افزایش دمای کره زمین و گرمایش جهانی در جاهای مختلف دنیا وجود دارد، اما کشورهایی هم هستند که افزایش دما و ذوبشدن یخچالهای اطرافشان باعث بالاآمدن آب سطح در سرزمینشان شده و حتی زیر آب رفتن برخی نقاط شده است. یا برخی کشورها با پدیده آبگرفتگی و سیلاب شدید مواجه شدهاند. اما تبعات گرمایش جهانی تا این مرحله برای ایران و بقیه کشورهای منطقه به صورت افزایش دما و کاهش بارش نمایان شده است. بنابراین اینکه از تغییر اقلیم ناشی از گرمایش جهانی انتظار افزایش بارش داشته باشیم، حداقل در منطقه ما اینطور نیست.
یعنی هیچ امیدی نیست؟
امید که همیشه وجود دارد، نمیتوانیم بگوییم امید نرمالبودن بارش وجود ندارد. با مراجعه به آمارهای هواشناسی میبینیم که اگرچه در اغلب سالهای گذشته شیب نزولی بارش را تجربه کردهایم ولی باز بعضی از سالها جبران شده است. البته متأسفانه این جبران به صورت ناگهانی و در قالب سیلاب بوده که هم آب از دسترس خارج شده و هم سیلاب خسارت به بار آورده است. برای مثال در بهار سال ۱۳۹۸ تقریبا کل ایران درگیر سیل بود، اما آیا این بارشهای سیلابی متوازن بود؟ یعنی بارشها توازن زمانی و مکانی داشتند؟ خیر، برای همین هم با وجود بالارفتن آمارهای بارش در سال ۹۸ و پربارشبودن این سال آبی روی نمودارها، کمبود آب در پهنههای سرزمینی در اعماق چاهها و رودخانهها نتوانست جبران شود، یعنی بارشها هم کافی نبود و هم غیرمتوازن بود.
از دست بشر کاری ساخته نیست؟
برای مهندسی اقلیم کاری از دست بشر برنمیآید، در حدی که بتواند روی پدیدههای طبیعی اثرگذار باشد. از دست بشر آنجایی کار ساخته است که جلوی تخریب بیشتر طبیعت را بگیرد و خودش بنزین روی این آتیش نریزد. شما اشاره به جنگلزدایی کردید. یکی از عوامل نگهداشت آب و رطوبت، جنگلها و پهنههای سبز سرزمین ما هستند و وقتی این پهنههای سبز را از بین میبریم و آن را تبدیل به پهنه خاکی میکنیم، توقع نداشته باشیم آن رطوبت در خاک باقی بماند. در واقع ما با جنگلزدایی به افزایش تبخیر آب کمک میکنیم، درحالیکه برای اینکه بتوانیم شرایط و فضای زندگی خودمان را در ابعاد کلان خوب و مساعد نگه داریم، باید به حفظ رطوبت کمک کنیم. علاوه بر این باید بدانیم که خط قرمزهای مصرف ما کجاست. اینکه میفرمایید بشر چه کار میتواند بکند، خب این راه را خیلی از کشورها رفتهاند. این تغییر اقلیم در خیلی از کشورها دیگر هم وجود دارد، اما من اعتقاد دارم مدیریت آب یعنی سیاستهای آبی دولتها میتواند تأثیر مثبت داشته باشد.
مثل سدسازیها یا انتقال آب؟ اینها میتواند تأثیر منفی بگذارد؟
روی سدسازی بحث زیاد است. به هر حال در کشوری که نیاز به ذخیره آب دارد، سدسازی هم اجتنابناپذیر است و بحث و دعوایی هم روی آن نیست، اما اختلاف از جایی شروع میشود که سدسازی از تعادل خارج میشود
یعنی سدسازیای که منجر به افزایش مصرف آب میشود؟
سدسازی تا موقعی که بتواند به نگهداشت آب برای ذخیره آب کمک کند، ایرادی ندارد. خیلی هم دانش و تکنولوژی خوب و بجایی است، ولی اگر بخواهد از حد بهینه عبور کند و مسابقهای برای سدسازی در بگیرد، میتواند آسیب بزند. شاید بتوان آن سرمایه را به جای سدسازی در پروژههای دیگر مثل آبخوانداری و آبخیزداری خرج کرد.
آقای دکتر با توجه به اینکه وضعیت آبی ایران بحرانی است، آیا توسعه کشاورزی دیگر توجیه دارد؟
توسعه اراضی برای چه محصولی؟ سؤال این است که اگر بخواهیم بدون در نظر گرفتن توان اقلیمی ایران، محصولاتی با نیاز آبی بالا را توسعه بدهیم، جواب نمیگیریم، اما اگر در الگوی کشت، نوع محصولات و حتی در سیاستهای کلان کشاورزی تجدیدنظر کنیم و ضرورتا ظرفیت و توان اقلیم مناطق مختلف ایران را در نظر بگیریم، میتوان کشاورزی را حفظ کرد. به عنوان کارشناسی که سالها درگیر موضوعات آبی بوده، شهادت میدهم که توجه جدی و کافی به ظرفیتهای اقلیمی در مجموعه توسعه کشور ازجمله کشاورزی و صنعت وجود ندارد. واقعیت این است که الان دیگر نمیتوانیم بدون در نظر گرفتن ظرفیت اقلیمی و توان اکولوژیک مناطق مختلف کشور کار توسعهای انجام بدهیم. چطور میتوانیم در شهری که مشکل تأمین آب شرب دارد، به صنعت آببر روی بیاوریم؟ یا در مناطق کمآب چطور میتوانیم محصولاتی با نیاز آبی بالا مثل برنج بکاریم؟ خب این وظیفه سیاستگذار است. کشاورزی خیلی پیچیده است. در ایران معیشت خیلی از روستاییها وابسته به کشاورزی است و ما نمیتوانیم کل مسئله را نفی کنیم و خط قرمز روی آن بکشیم. اما در ایران به عنوان کشوری با اقلیم خشک، کشاورزی سنتی و غیرمکانیزه توجیه ندارد. در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا که صادرات محصولات کشاورزی را بر عهده دارند، مثل قزاقستان، آرژانتین، اوکراین، روسیه و آمریکا که بیشترین صادرات گندم دنیا را دارند یا کشورهایی که صادرات برنج دارند، کشاورزی همراه با تکنولوژی و به صورت حرفهای انجام میشود. من به عنوان یک کارشناس فکر میکنم در خیلی از موارد خودکفایی بحث دقیقی نیست و در این سالها هم لازم نبود که دنبال خودکفایی برویم؛ چون ابزارهای خودکفایی را نداریم و میتوانیم در حوزههای دیگر متناسب با ظرفیتهای موجود در ایران، خودمان را تقویت کنیم؛ یعنی در حوزههایی که ابراز مورد نیاز آن را داریم. بنابراین اگر سیاستهای صحیح توسعه کشاورزی در ایران درست اجرا شود، امکان تداوم کشاورزی در ایران فراهم میشود.
تمایل دارم درباره بحث بارورسازی ابرها حرف بزنیم؛ موضوعی که هر چند وقت یک بار و همزمان با کمبارشی در ایران مطرح میشود. برخی افراد درباره تأثیر بارورسازی با قاطعیت حرف میزنند یا گلایه میکنند که چرا دولتها سرمایه کافی برای پروژههای بارورسازی اختصاص نمیدهند. آیا بارورسازی ابرها میتواند ایران را از کمبارشی و خشکسالی نجات بدهد؟
سؤال شما خیلی سؤال عجیبی است. من فکر میکنم با یک کلمه فقط یک کلمه میتوانم پاسخ دهم: صد درصد خیر. حالا موضوع را با هم باز کنیم. وقتی صحبت از نجات کشور از خشکسالی و بحران آب میشود، فرار و برونرفت از یک بحران که طی بلندمدت اتفاق افتاده، با اقدامات مقطعی ممکن نیست. چنین چیزی امکان ندارد. تصور کنیم که بهترین شرایط ممکن و تمام الزامات برای بارورسازی ابرها فراهم است. در این حالت بین پنج تا ۱۵ درصد شاید بتواند به افزایش بارش کمک کند. خب چطور انتظار داریم با پنج درصد تا ۱۵ درصد یعنی چیزی حدود ۱۰ درصد بخواهیم مشکل و معضل تاریخی را که طی چند دهه ایجاد شده، حل کنیم؟ این نگاه، دقیق نیست.
بارورسازی ابرها حدود دو دهه است که در ایران مطرح شده، حتی ستاد بارورسازی ابرها تشکیل شده و هنوز هم در وزارت نیرو برای این بخش بودجه اختصاص میدهند. آیا توفیقی در این زمینه داشتم؟
باید این نکته را خیلی صریح و شفاف بگویم؛ من فکر میکنم به نوعی سوءتفاهمی برای موضوع بارورسازی ابرها در جامعه، در رسانه و اذهان عمومی پیش آمده است و اطمینان دارم که همکاران ما در وزارت نیرو هم با من موافقاند که این سوءتفاهمها و برداشت نادقیق، از یکسری اطلاعات جستهوگریخته نشئت میگیرد. هیچ متخصصی بههیچوجه ادعا ندارد که تکنولوژی بارورسازی ابرها مشکلات خشکسالی، کمآبی و بحران آب کشور را حل میکند.
پس بارورسازی ابرها به چه کار میآید؟
بارورسازی ابرها یک روش کمکی و جانبی است؛ شاید بهنوعی یک مُسکن بسیار کوچک برای حل یک درد بزرگ است.
اگر بارورسازی ابرها اتفاق بیفتد و موفقیتآمیز باشد و منجر به بارش هم شود، در چه مساحتی بارش دارد و چند روز یا چند ساعت میتواند برای آن منطقه بارش داشته باشد؟
تکنولوژی به این روش است که اولا در کشور ما در فصول سرد سال این عملیات قابلیت اجرا دارد؛ چون هر ابری قابل بارورشدن نیست. در افکار عمومی گفته میشود که آسمان ابری است، اما باران نمیبارد، پس چرا مسئولان نمیآیند این ابر را بارور کنند تا ببارد؟ پاسخ این است که آن ابری که ما میبینیم ضرورتا قابلیت بارورشدن ندارد. به هر حال مشخصات فیزیکی ابر و اقتضائاتی نیاز است تا بتوان بارورش کرد. ابر باید از نظر درجه حرارت سرد و حتی نوعی فراسرد باشد تا بتوان عملیات بارورسازی را روی آن اجرا کرد. در ضمن همه عملیات باورسازی موفقیتآمیز نیست. موفقیت در باورسازی به شرایط اولیه جوی بستگی دارد که فراهم باشد یا نباشد.
در دنیا هنوز این پروژهها اجرا میشود؟
پیشرو بارورسازی در دنیا، چین است و بیشترین عملیات بارورسازی را انجام میدهد. در میان کشورهای منطقه ما هم امارات تلاشهای بیشتری کرده است. حالا چینیها که انجام میدهند، خیلی مواقع برای مهندسی محدود اقلیم است تا جلوی تگرگ را بگیرند یا در ساعت خاصی جلوی بارش را بگیرند، ولی دنبال افزایش بارش هم در مناطق خشک خودشان هستند. در ایران مطالعات بارورسازی ابرها همچنان در حال انجام است. هم ما متخصصان هواشناسی و هم همکارانمان در وزارت نیرو هیچ گاردی نسبت به پژوهش، مطالعه و توسعه علمی مسئله بارورسازی ابرها نداریم. شاید صحبت اصلی بر سر کاربردیبودن این روش برای کشور ماست. فرض کنید شما میخواهید در استخر بزرگی که سوراخ است و نشتی دارد، با استکان آب بریزید. این بارورسازی ابرها حکم آن استکان را دارد، پس بهتر است برویم جلوی نشتی استخر و هدررفت آب را بگیریم به جای اینکه با استکان، آب به آن اضافه کنیم. آن مقدار آب ناچیز دردی را دوا نمیکند. خیلی بیشتر از مقدار آبی که از طریق بارورسازی ابرها فراهم میشود از طریق نشتیها، آب در حال هدررفتن است.
بارورسازی ابرها عملیات گرانقیمتی است؟
خیلی در جریان ریز هزینهها نیستم، ولی میدانم که جزء اقداماتی است که جنبههای اقتصادی آن در دنیا قابل توجه است. در نتیجه توجیه اقتصادی بارورسازی ابرها هم مسئله است.
با توجه به اینکه گفتید بارورسازی ابرها بین ۱۰ تا ۱۵ درصد میتواند موجب افزایش بارش شود، برای استانی مثل تهران که از اول سال آبی تاکنون فقط یک میلیمتر بارش دریافت کرده است و همه نگران قطع آب و سهمیهبندی هستند، فکر میکنید در چنین شرایط بحرانی پروژهای مثل بارورسازی ابرها نمیتواند مؤثر باشد و شهر را از بحران و وضعیت قرمز خارج کند؟
وضعیت قرمز آب به چه دلیل ایجاد شده است؟ برای اینکه سدها به عنوان منبع مهم برای تأمین آب تهران دچار محدودیت شدهاند. آیا با عملیات بارورسازی ابرها الان به صورت اورژانسی میتوان ورودی سدها را افزایش داد؟ فرض بفرمایید که بهطور اورژانسی بارورسازی ابرها را انجام دهیم به این امید که مسئله حل شود، چقدر میتواند به پشت سدها آب برساند؟ اصلا بارش قابل توجه نیست.
قصد ندارم بگویم بارورسازی ابرها حتما موفق است، اما مسئولان میگویند تنها ۱۰ درصد آب در تهران برای شرب کم داریم.
من هم نمیخواهم بگویم بارورسازی ابرها پروژه ناموفقی است. تمام حرفم این است که پشت آن ۱۰ درصدی که کمبود داریم، یک بحران عظیم پنهان شده است. یک عقبافتادگی و یک بدهکاری بسیار عظیم وجود دارد. بارورسازی ابرها بههیچوجه عملیاتی برای رفع مشکل فوری نیست. با توجه به اینکه قرار است از تمام ظرفیتهای رطوبتی کشور بهرهگیری کنیم، ایرادی ندارد بهطور علمی حواسمان باشد که در صورت ورود ابر به منطقهای، در صورت وجود دیگر شرایط لازم، عملیات بارورسازی ابرها را انجام دهیم اما باید توجیه داشته باشد؛ چون برای بلندشدن هواپیما و دیگر امور، پول نیاز است. بارورسازی ابرها معجزهای در پی ندارد و موجب حل بحران خشکسالی و پرآبی در ایران نمیشود.
چند روز پیش فیلمی دیدم که فردی در یک مصاحبه میگفت که میتوانیم آب خلیج فارس یا دریای عمان را به سمت فلات مرکزی ایران هدایت کرده و از طریق بخارکردن آب، کاری کنیم که ابرها در آسمان تشکیل شوند و باران ببارند. این حرفها علمی است؟
آن فیلم را دیدهام. به نظرم از مفاهیم علمی دور است. نمیخواهم درباره آن فیلم صحبت کنم ولی ممکن است این تصور در اذهان عمومی پیش بیاید که در دو طرف ایران دریا وجود دارد، خلیج فارس و دریای عمان در جنوب و دریای خزر در شمال و ما چرا از ظرفیت اینها استفاده نمیکنیم. استفادهکردن از ظرفیت رطوبتی دریاها به نفع ایجاد بارش، موقعی تحقق پیدا میکند که ما توان سردکردن بسته رطوبتی را داشته باشیم. بستههای رطوبتی که خلیج فارس در اطراف خود دارد، بسته رطوبتی گرم است، درحالیکه بارش زمانی رخ میدهد که بستههای هوا به اندازه کافی سرد شده باشد. دقت داشته باشیم، محتوای رطوبتی دریای خزر به اندازه کافی در برخوردش با رشتهکوههای البرز به ارتفاعات صعود میکند و ما شاهد اثرات بارشی آن در استانهای شمالی ایران هستیم، اما در جنوب موقعیت صعود رطوبت وجود ندارد. باید ارتفاعاتی باشد که این بسته رطوبت را به سمت بالا بکشاند تا بستهها سرد شوند. در جنوب ایران اغلب بستههای رطوبتی به صورت هوای شرجی باقی میماند و بارشی ندارد. بنابراین در حال حاضر امکان تحریک صعود دادن بستههای رطوبتی وجود ندارد.
برای جمعبندی، از نکتههایی که شما گفتید آنچه متوجه شدم این است که ما در ایران باید کمبارشی را بپذیریم و با پذیرش اقلیم خشک ایران، سعی کنیم منابع آب را مدیریت کنیم. درست است؟
صد درصد همین است. در وهله اول باید قبول کنیم که کجا زندگی میکنیم؟ قبول کنیم که در ۳۰ تا ۵۰ سال گذشته در محل زندگیمان یعنی در ایران چه اتفاقی افتاده است؟ بپذیریم که شرایط بارش به سمتی پیش رفته که با شیب منفی آورد آبی و بارش مواجه هستیم و برعکس شیب دما مثبت است. خوشبینانهترین پیشبینیها هم حاکی از این است که طی دهههای آتی در ایران با شرایط شیب نزولی بارش و صعودی دما مواجه هستیم. اگر این فکتهای علمی را بپذیریم و در مقابل آن گارد نگیریم و بحران را نفی نکنیم، در آن زمان بسترهای لازم را برای برنامهریزیهای متناسب با این شرایط فراهم میکنیم. متأسفانه در سیاستگذاری کلان که شاید شئون مختلف دارد، به ظرفیت اقلیمی، ظرفیت سرزمینی و ظرفیت اکولوژیکی ایران توجه نمیشود؛ یعنی اقلیم را در برنامهریزیهای توسعه نادیده میگیریم.

نظر شما