به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم، سوختگی، فراتر از یک حادثه فیزیکی است؛ آنقدر که گاهی میتواند به فاجعهای تبدیل شود که شبکهای پیچیده از آسیبها را بر شخص و خانواده او تحمیل کند و تأثیرات آن از مرزهای پوست و بافت فراتر رفته و به عمق سلامت روانی و ثبات ساختار اقتصادی خانوار نفوذ کند. شاید برای همین است که دکترعلیرضا جلالیندوشن، مدیرعامل انجمن سوختگی ققنوس، اساسیترین خواستهاش از سازمانها و نهادهای مسئول را آموزش همگانی و مؤثر بر پیشگیری عنوان میکند.
شایعترین علت سوختگی در کشور ما چیست؟
در میان گروه سنی زیر ۱۸سال، شایعترین علت سوختگی، مواجهه با مایعات داغ است و پس از آن، سوختگیهای ناشی از شعله و سوختگیهای الکتریکی، به ترتیب درجایگاههای بعدی قرار دارند اما در گروههای سنی بالای ۱۸ سال، متأسفانه سوختگیهای محیط شغلی سهم بیشتری را به خود اختصاص میدهند.
هر سال چند نفر گرفتار این حوادث میشوند؟
در مجموع سالانه حدود ۳۰۰ هزار نفر به دلیل سوختگی به مراکز درمانی کشور مراجعه میکنند.البته تعداد واقعی افرادی که دچار سوختگی میشوند، بسیار بیشتر از این آمار است؛چراکه درسالهای اخیر، مسأله مراجعه به درمانهای سنتی، عطاریها و...که آمار دقیقی از آن وجود ندارد، شدت بیشتری پیدا کرده است. ازحدود۳۰۰هزار نفری که به آن اشاره شد، حدود ۳۰هزار نفر دچار سوختگی شدید ودربیمارستانها بستری میشوند.متأسفانه بیش از۲۹۰۰نفرازاین افراد درسال فوت میکنند اما خبر تلختراین است که از ۲۷هزارنفری که زنده میمانند، تقریبا۴۰درصد دچار معلولیتهای جدی میشوند.
برای کاهش این آمار، چه اقداماتی انجام شده است؟
پیشگیری از سوختگی و پیشگیری از عوارض آن، دو رکن اساسی برای مقابله با افزایش آمار در حوزه سوختگی محسوب میشود. آنچه روشن به نظر میرسد، این است که کشور در زمینه مراقبت برای کاهش عوارض پس از سوختگی دچار ضعف شدید است؛ البته که ما به عنوان یک سازمان مردمنهاد، صدای بیماران دچار سوختگی هستیم و تلاش میکنیم تا این مسأله را در سطح ملی ترویج دهیم؛ ضمن اینکه نباید فراموش کنیم پیشگیری از سوختگی امری است که برای همه افراد، در همه زمانها و در همه مکانها امکان دارد؛هرچند که مشاهده میشود این حوادث بیشتر گروههای آسیبپذیر و فرودست جامعه را درگیر میکند. بنابراین سه محور اصلی آموزش، قانونگذاری، اجبار و استانداردسازی محیطها، اصلیترین موضوعات برای پیشگیری و توقف افزایش آمار سوختگی است؛ البته که متأسفانه شاهد کمکاری از سوی نهادهای مسئول و جامعه در این محورها هستیم.
به نظر شما، آیا این وضعیت، در مسیر بهبود حرکتمیکند؟
متأسفانه وضعیت چندان رو به بهبود نیست. افزایش فقر، مشکلات مربوط به پروژههای عمرانی و نگهداری ساختمانها، باعث افزایش سوختگیها در حوزههای کاری و شغلی شده است. چنانچه رصد اجمالی اخبار هم نشان میدهد که در سال گذشته، تعداد آتشسوزیها در کارخانهها و مراکز صنعتی، بسیار افزایش پیدا کرده است.
عمدهترین مشکلات بیماران دچار سوختگی را در حوزه درمان چه میدانید؟
بزرگترینمشکل این بیماران،معضل کمبودتخت استاندارد است. چون نیازکشور برای این بیماران چیزی حدود ۲۴۰۰تخت استاندارد است، در حالی که تنها ۱۴۰۰تخت داریم. به جرأت میتوان گفت حتی یک تخت از تختهای موجود فعلی هم وضعیت استانداردی ندارد. تجربه نشان داده کمبود تخت استاندارد و عفونتهای بیمارستانی میتواند موجب مرگ بیماران حتی با درصدهای سوختگی کم بشود.
مشکلات این بیماران بعد از درمان نیز ادامه دارد؟
ادامه این قصه تلخ، بعد از ترخیص بسیار تلختر است. بیمار سوخته نیازمند یک برنامه جامع بازتوانی جسمی و اجتماعی است. بازتوانی جسمی شامل انواع عملهای جراحی ترمیمی و زیبایی، استفاده از پمادها، لباسهای فشاری سوختگی، کاردرمانی، فیزیوتراپی و لیزردرمانی و... است که همگی هزینهبردار و پردردسر هستند.
هزینههای درمان تا چه اندازه بیماران و خانوادههایشان را تحت تاثیر قرار میدهد؟
تجربه من در این سالها نشان داده بیمار فقیر و خانوادهاش، پس از سوختگی فقیرتر و منزویتر میشوند. چنانکه اخیرا در استان سیستان و بلوچستان حضور داشتم و شاهد بودم حدود ۷۰درصد بیماران سوخته در این منطقه، یا درمان را آغاز نکردهاند یا بهدلیل مسائل مالی، آن را نیمهکاره گذاشتهاند.
در این میان، آیا بیمهها به وظایف خود عمل میکنند؟
اینطور فکر نمیکنم. بهعنوان مثال لباس مخصوص سوختگی در کشور تحت پوشش بیمه نیست. حتی بسیاری از خدمات مرتبط با سلامت روان برای این افراد هم مشمول بیمه نمیشود. اخیرا پانسمان بیماران سوختگی مصوب شده اما سهم بیمه در آنها قابل توجه نیست. ضمن اینکه درمانهایی مانند کاردرمانی، فیزیوتراپی، جراحیها و... همچنان بار مالی سنگینی برای بیمار بههمراه دارند.
فکر میکنید افزایش تحریمها و کمبود داروها در این حوزه چه تاثیراتی گذاشته است؟
برای پاسخ به این سؤال کافی است وضعیت تیشو را بررسی کنیم. تیشو که یکی از وسیلههای بسیار ضروری برای بیماران دارای سوختگی است، درکشور نایاب است.اگرهم پیدا شود،ازکشورهای همسایه وباقیمتهای گزاف وارد میشود.
نقش خیرین سلامت را در بهبود وضعیت بیماران سوختگی چطور میبینید؟
انجمن سوختگی ققنوس، یک انجمن کاملا مردمی است که تا امروز با کمک خیرین توانسته کارهای بزرگی برای این بیماران انجام دهد. تجربه نشان داده هر کجا توانستهایم صدای بیماران سوخته را به مردم برسانیم، مردم بدون منت کمک کردهاند اما دامنه مشکلات این بیماران آنقدر گسترده است که نیاز به مشارکت مردمی وسیعتری داریم؛ ضمن اینکه بهنظر من بخش مهمی از این کمکها باید به حوزه پیشگیری از سوختگی اختصاص پیدا کند چراکه براساس آمار، ۸۵درصد سوختگیهای کشور با روشهای بسیار ساده قابل پیشگیری است.
پزشکان نیکوکار هم در مسیر بهبود بیماران دچار سوختگی حضور فعالی دارند؟
طبیعتا همینطور است. بخشی از جراحان پلاستیک و سوختگی کشور هر زمان که به حضورشان نیاز بوده، بهصورت داوطلبانه کنار ما و بیماران بودهاند اما در برخی مواقع، صرفا آمادگی این پزشکان نیکوکار کافی نیست؛ چنانکه همین امروز و در سیستان و بلوچستان پزشکان نیکوکاری داریم که بدون چشمداشت آماده عمل جراحی هستند اما امکانات بخش سوختگی بیمارستان زاهدان کامل نیست. درواقع با وجود همکاری دانشگاه علوم پزشکی زاهدان برای بهنتیجهرساندن درمانها اما نیاز به امکانات بیشتری در اختیار بخش سوختگی است تا این پزشکان هم بتوانند کاری از پیش ببرند.
شرایط مراکز درمانی ما در حوزه درمان سوختگی چگونه است؟
شرایط مناسب نیست، تنها بیمارستان تخصصی سوختگی تهران، یعنی بیمارستان مطهری، سال ۱۳۴۱ تاسیس شده و قدمت آن گویای وضعیت فعلی ماست. علاوهبر آن، قرار بود بیمارستانهای دیگری برای این حوزه ساخته شوند که تا به امروز هنوز محقق نشده و روند ساخت آنها، بعد از سالهای طولانی، هنوز تکمیل نشده است. شاید دلیل این موضوع آن باشد که سوختگی، منابع درآمدی مناسبی برای دانشگاهها ایجاد نمیکند وبه همین دلیل، دراولویت تخصیص بودجه قرارنمیگیرد.
برای عملکرد بهتردر این حوزه نیازمند چه مسائلی هستیم؟
شعار امسال ما در «روز ملی پیشگیری از سوختگی» این است که «پیشگیری از آموزش شروع میشود». این درحالیاست که بسیاری از نهادهای متولی آموزش توجهی جدی به این موضوع ندارند. شخصا معتقدم که از آنجا که ۴۰ درصد سوختگیها در سنین زیر ۱۸ سال رخ میدهد، آموزش در مدارس میتواند تأثیر بسزایی در کاهش آمار سوختگی داشته باشد. برای همین هم تقاضای ما از نهادهایی مانند شهرداری، آموزشوپرورش، هلالاحمر، رسانه و دانشگاهها این است که آموزش پیشگیری از سوختگی را در دستورکار اصلی قرار دهند. ما سالهاست که خواهان ثبت روز ملی پیشگیری از سوختگی در تقویم رسمی کشور هستیم، اما هنوز این اتفاق نیفتاده است. همچنین جای خالی آموزشهای کاربردی در این زمینه، در کتابهای درسی احساس میشود.
از بچههای شینآباد چه خبر؟
مدیرعامل انجمن سوختگی ققنوس در پاسخ به این پرسش که وضعیت دانشآموزان حادثه شینآباد پس از این همه سال چگونه است توضیح میدهد که بسیاری از آنها توسط پزشکان نیکوکار تحت درمان قرار گرفتند و بخش عمدهای از جراحیهایشان انجام شده است. او درباره دیگر مسائل مربوط به این افراد نیز به پرسشهای ما پاسخ داده است.
اما بررسیهای ما نشان میدهد که بچههای شینآباد هنوز به وضعیت ایدهآل نرسیدهاند!
در حوزه سوختگی، وضعیت ایدهآل به معنای بازگشت کامل به قبل از حادثه، تقریبا غیرممکن است. آنها حتما نقصهای جدی دارند. البته وضعیت بسیاری از آنها در مقایسه با سایر بیماران سوختگی کشور بهتر است.صدای آنها به جایی رسیده و جراحیهایی انجام شده است و برخی از این کودکان بیش از ۶۰بارعمل جراحی انجام دادهاند.این درحالیاست که بسیاری از بیماران سوختگی در سراسر کشور، چنین توجهی به خود ندیدهاند. ضمن آنکه بخش مهمی از برنامههای بازتوانی این کودکان، باید به حمایتهای روانشناختی و کمک به سازگاری آنها با زندگی پس از حادثه اختصاص پیدا کند.
و این اتفاق برای آنها افتاده است؟
متأسفانه خیر، این اقدام بهدرستی برایشان انجام نشده است. مشکل اصلی اینجاست که وعدههایی به این کودکان داده شد که افراد غیرمتخصص مطرح کرده بودند. من بهعنوان متخصص تأکید میکنم که هیچ چیز مثل قبل نخواهد شد و منابع برای اعزام آنها به کشورهای پیشرو در حوزه درمان سوختگی، محدود است.
نظر شما