محدودیت‌ها در امدادرسانی به زنان مصدوم، محدود به خفگی در آب استخرها نیست و به زنان دچار ایست‌قلبی و دیگر مشکلات سلامتی هم می‌رسد. در ایران تابه‌حال مطالعه‌ای درباره تاثیر جنسیت افرادی که دچار ایست‌قلبی می‌شوند بر احیای آنها انجام و منتشر نشده است اما بررسی‌ها نشان می‌دهد، مردان ساکن ایران، کمتر از زنان به بیماران با جنس متفاوت با خودشان کمک و آنها را احیا می‌کنند؛ این موضوع بیشتر آمده از مسائل عرفی و مذهبی به‌ویژه موضوع «محرمیت» است.

کمبود امدادرسان زن در اورژانس تهدیدی برای جان زنان مصدوم

به گزارش سلامت نیوز به نقل از هم میهن، رئیس اورژانس کشور می‏‌گوید ۳۳ پایگاه اورژانس زنان راه‌‏اندازی شده اما این تعداد کافی نیست رعایت نکردن اصول ایمنی و قانونی به‌تازگی موجب مرگ زنی در استخری در مازندران شده است.

«مصدوم فاقد علائم حیاتی بود»؛ این عبارتی است که اورژانس درباره مرگ مرجان ثبت کرده است؛ زن ۴۰ ساله‌ای که به‌همراه دخترش برای شنا به استخر «موج‌های آبی سیمرغ» در شهرستان سیمرغ یا کیاکلا در استان مازندران رفته بود. شیدا، دختر پنج‌ساله مرجان بزرگ‌پور، در همین استخر بود که به تماشای مرگ مادرش نشست.

سال گذشته هزار و ۲۶ نفر بر اثر غرق‌شدگی در کشور جان خود را از دست دادند که این رقم در مقایسه با سال قبل از آن 1/2 درصد افزایش داشته است. از کل تلفات غرق‌شدگی در سال گذشته، ۸۳۱نفر مرد و ۱۹۵نفر زن بودند. استخرهای شنا در سال گذشته با ثبت ۱۰۳ مورد فوت، رتبه چهارم آمار مرگ به‌دلیل غرق‌شدگی را دارند.

حالا یکی دیگر از همین استخرها در شهرستان کیاکلا یا سیمرغ، جان زنی ۴۰ ساله را گرفته است. استخری که به تذکرهای هیئت‌نجات‌غریق و غواصی استان مازندران بی‌توجهی کرده و به‌جای سه ناجی غریق، از یک نجات‌غریق استفاده کرده که او هم در زمان حادثه برای ناهار رفته بود و در محوطه آبی نبود. بررسی‌های «هم‌میهن» نشان می‌دهد، زمان حدودی غرق‌شدگی بین ساعت یازده و نیم تا ۱۲ ظهر بوده و این در حالی است که زمان تماس با اورژانس از سوی مسئولان استخر ساعت ۱۳:۰۷ دقیقه بوده است.

ازطرف‌دیگر، زنانی که آن روز در استخر حضور داشته‌اند، می‌گویند که تکنسین‌های اورژانس تا پشت در استخر آمده اما به‌دلیل زنانه‌بودن استخر، برای ورود تعلل کرده است. امدادرسانی توسط تکنسین‌های زن به زنان مصدوم و بیمار، یکی از مشکلات قدیمی در سیستم اورژانس ایران است.

جعفر میعادفر، رئیس اورژانس کشور  می‌گوید، برای کم‌کردن مشکلات دراین‌باره و امدادرسانی به مصدومان زن، ۳۳ پایگاه اورژانس زنان در سطح کشور راه‌اندازی شده است؛ تعدادی که البته در مقایسه با سه‌هزار و ۴۰۰ پایگاه اورژانس مردان، کم است و به‌نظر می‌رسد همچنان مسیر طولانی تا رسیدن به نقطه امدادرسانی مطلوب به زنان مصدوم، باقی مانده است. 

قاسم شهابی، همسر مرجان می‌گوید، زنانی که در استخر بودند به او گفته‌اند که نیروهای اورژانس زمانی که به استخر رسیدند به‌این‌دلیل که پرستار زن همراه نداشتند، در ابتدا وارد محوطه استخر نشدند و از طریق تلفن به آنها گفتند برای احیا چه کارهایی انجام دهند. اورژانس کشور این ادعا را رد می‌کند و می‌گوید، براساس اطلاعات ثبت‌شده از نیروهای اورژانس شهرستان، آنها چهار دقیقه پس از اعلام سانحه به محل استخر رسیدند و وارد استخر شدند اما دیر به آنها اطلاع دادند و مرجان جانش را قبل از زمانی‌که اورژانس در محل حاضرشده، از دست داده بود.

بااین‌حال جعفر میعادفر، رئیس اورژانس کشور در گفت‌وگو با ما مشکلات اورژانس برای امدادرسانی به مصدومان زن را رد نمی‌کند: «اما نسبت به دو سال قبل پیشرفت کردیم و تعداد پایگاه‌های زنان را به عدد ۳۳ رساندیم.» او معتقد است که توسعه، نیازمند زمان است: «تعداد سه‌هزار و ۴۰۰ پایگاه اورژانس در سطح کشور در طول ۵۰ سال شکل گرفته و نقطه شروع ایجاد پایگاه‌ها از سال ۱۳۵۴ بوده است. شرایط اجتماعی و نیازهای جامعه، تغییر می‌کند و براساس ذائقه جامعه، برخی کارها شکل می‌گیرد. درحال‌حاضر ذائقه جامعه به این سمت سوق پیدا کرده و ما تلاش می‌کنیم پایگاه‌های زنان را توسعه دهیم.»

میعادفر با اشاره به اینکه نیمی از جمعیت کشور را زنان تشکیل می‌دهند، می‌گوید: «حدود چهار سال است تعدادی از دانشجویانی که در رشته فوریت‌های پزشکی پذیرش می‌شوند، زنان هستند و ما تلاش می‌کنیم بخشی از پایگاه‌های شهری اورژانس را با ملاحظاتی که مختص زنان باشد، راه‌اندازی ‌کنیم.

ما در دو سال اخیر ۳۳ پایگاه زنان را در کشور راه‌اندازی کردیم و به‌تدریج دانشجویانی که فارغ‌التحصیل می‌شوند در این پایگاه‌ها استخدام خواهند شد.» این پایگاه‌ها در حال توسعه این فعالیت هستند اما مشکلات راه‌اندازی پایگاه‌های زنان، با مشکلات راه‌اندازی پایگاه‌های مردان متفاوت است: «ما برای ایجاد ایمنی برای زنان، تیم پایگاه‌های زنان را سه‌نفره قرار دادیم. یک مرد و دو زن برای عملیات امداد، اعزام خواهند شد که آقایان در حمل‌ونقل بیمار و رانندگی به آنها کمک کنند.

ما پیش‌تر در برخی استخرها معذوریت‌هایی داشتیم و پایگاه زنان می‌تواند کمک کند تا دراین‌موارد امدادرسانی راحت‌تر انجام شود اما راه‌اندازی پایگاه‌ها، چالش‌ها و نیازهای خودش را دارد و توسعه آنها کار راحتی نیست.» میعادفر معتقد است، شرایط کاری زنان متفاوت است و آنها آسیب‌پذیرترند: «همکاران ما گاهی به‌این‌دلیل که از منطقه دورتری به محل اعزام می‌شوند، همراهان بیمار فکر می‌کنند آنها با تأخیر رسیدند، با نیروهای اورژانس درگیر می‌شوند و آنها را مورد ضرب‌وشتم قرار می‌دهند. دو هفته پیش در ساوه، نیروهای اورژانس در یکی از پایگاه‌های زنان مورد ضرب‌وشتم قرار گرفته بودند. به همه این دلایل، شرایط زنان با مردان متفاوت است و ملاحظاتی وجود دارد که دست ما را می‌بندد.» 

درحال‌حاضر ساعت کاری پایگاه‌های اورژانس زنان، از هشت صبح تا هشت شب است و آنها در حال بررسی این موضوع هستند که می‌توانند ساعت کاری این پایگاه‌ها را ۲۴ ساعته کنند یا نه: «تلاش ما این است تا در شهرهای بزرگ که تعداد ماموریت‌ها بیشتر است، تعداد پایگاه‌های زنان را به حدی برسانیم که مشکلات ناشی از نبود نیروی زن در اورژانس، مرتفع شود و ازسوی‌دیگر، برای پایگاه‌های مردان هم کمکی باشند و بتوانند بخشی از ماموریت‌ها را انجام دهند.»

میعادفر در پاسخ به این سوال که آیا منع قانونی برای امدادرسانی مردان امدادگر اورژانس به مصدومان زن وجود دارد، می‌گوید که جان بیمار بر همه‌چیز اولویت دارد: «زمانی که جان بیمار در خطر است، در هر شرایطی باید به نجات جان او پرداخته شود. اما بهتر این است که از زنان به‌عنوان نیروی امدادی برای بیماران زن و از مردان برای بیماران مرد استفاده شود.

اما هیچ‌وقت نمی‌توان گفت، اگر زنی در وضعیت نامناسبی جانش در خطر بود، چون نیروی امدادی مرد است، نمی‌تواند به او کمک کرد. شرع هم این اجازه را به ما می‌دهد.» او با اشاره به افزایش تعداد پزشکان زن در سال‌های اخیر ادامه می‌دهد: «در گذشته بیشتر پزشکان ما مرد بودند و حتی متخصصان زنان هم مرد بودند اما به‌تدریج تحصیلات در زنان توسعه پیدا کرد، به دانشگاه رفتند و امروزه بسیاری از پزشکان، زن هستند. قانون و شرع برای نجات جان بیمار، این اجازه را می‌دهد که نیروهای امدادی در هر جنسیتی، به فرد بیمار امدادرسانی کنند. اما مشکلاتی وجود دارد و نمی‌توان آنها را رد کرد.» 

بی‌توجهی به اصول در استخرها

روز خاکسپاری مرجان، همسرش مطلع می‌شود که استخر «موج‌های آبی سیمرغ» همچنان به فعالیت‌اش ادامه می‌دهد و پلمپ نشده است. فردای آن‌روز او به دادگاه مراجعه و اعتراض‌اش را به قاضی پرونده اعلام می‌کند: «من به قاضی گفتم، استخر باید بسته شود که مدیر آن نتواند شواهد را امحا کند. این احتمال وجود دارد که آب استخر مسئله‌ای داشته یا موارد دیگری که نیازمند بررسی است.

به‌هرحال شرایط استخر باید به همان شکل که همسرم در آن فوت شده، باقی می‌ماند تا بررسی‌های لازم انجام شود.» قاضی در پاسخ به او گفته، یک‌هفته است که مادرش را ازدست‌داده و حال مساعدی ندارد: «قاضی گفت، یک‌هفته است مادرش را ازدست‌داده و دست‌اش به هیچ کاری نمی‌رود. به او گفتم، مادر فرزند پنج‌ساله من به‌دلیل سهل‌انگاری و نبودن نجات‌غریق جانش را ازدست‌داده و دچار خفگی شده، آنها چطور می‌توانند هزارویک کار دیگر بکنند و به پرونده همسر من رسیدگی نکنند.»

همسر مرجان می‌گوید مرجع قضایی با این استدلال که چون مادر قاضی فوت کرده و پرونده‌ها روی هم مانده و فرصت رسیدگی ندارند، شکایت‌اش را ثبت نکردند و گفتند که اول دی‌ماه کار ثبت شکایت او را انجام می‌دهند: «دستگاه قضایی باید شواهد را جمع می‌کرد و پس از اعتراض من، دستور سه‌روز پلمپ را دادند که شواهد، بررسی و مدارک لازم از صحنه جمع‌آوری شوند. اما پس از سه‌روز، استخر رفع پلمپ شد. این استخر با همان نواقص، همچنان در حال فعالیت است. استخر استانداردهای لازم را ندارد و درحقیقت یک خانه ویلایی بوده که استخری در آن بوده و حالا همان مکان تبدیل به استخر عمومی شده است.»

زمانی که مرجان را از آب بیرون کشیدند، ریه‌هایش پر از آب شده بود: «به‌قدری قفسه سینه همسرم را برای خارج‌شدن آب فشار داده بودند که از دماغ‌اش خون بیرون زده بود، اما آب را نتوانستند از ریه او خارج کنند. ما نمی‌دانیم نمونه آب آن روز را به مراجع قضایی تحویل دادند یا نه.» همسر مرجان می‌گوید، حالا زندگی برای او و دخترش تغییر کرده و نمی‌داند چه اتفاقی قرار است برای آنها بیافتد. به گفته او، مسئولان استخر با آنها تماسی نگرفتند و یک‌نفر را برای سازش فرستادند: «آنها ایمنی را رعایت نکردند و ما مدعی شبه‌قتل هستیم. مسئولیت نبودن نجات‌غریق برعهده استخر است و این استخر همچنان در حال فعالیت است.»

او می‌گوید، از همان روزهای اول در کانال‌های مختلف شهر کیاکلا و پیج اینستاگرامی استخر، زیرپست‌ها می‌نوشتند مرجان اضافه‌وزن داشته، دارو مصرف می‌کرده و به‌همین‌دلیل این اتفاق افتاده است: «پزشکی قانونی برای دومین‌بار هم به مرجع قضایی اعلام کرده که علت فوت، خفگی بوده و آثاری از سکته یا خوردن قرص مشاهده نشده؛ پس عامل اصلی سوء‌مدیریت بوده است.»

رعایت‌نکردن اصول غریق‌نجات در استخرهای زنانه، از مشکلاتی است که حالا به‌نظر می‌آید در حال گرفتن قربانیان بیشتری است. ندا باقری، رئیس هیئت‌نجات‌غریق و غواصی استان مازندران  می‌گوید، آنها پیش‌تر به مسئولان استخر «موج‌های آبی سیمرغ» درباره کمبود ناجی مستقر در استخر و آماده‌نبودن تنها ناجی‌ای که استخدام کرده بودند، تذکر دادند؛ اما توجهی به این تذکر نشده است. 

براساس آیین‌نامه فدراسیون نجات‌غریق کشور، استخرهایی با طول ۲۵ متر و عرض ۱۲ و نیم متر، باید حداقل دو و حداکثر سه نجات‌غریق در استخر مستقر کنند: «بیشتر استخرهای استان، طول ۲۵ متر و عرض ۱۲ و نیم متر دارند که باید سه ناجی غریق در آنها حضور داشته باشند. میزان شلوغی استخر هم مورد دیگری است که باید برای استقرار ناجی غریق موردتوجه باشد. در استخرهای پرجمعیت و شلوغ، سه ناجی و اگر خلوت‌تر باشد، دو ناجی غریق نیاز است.» استاندارد دیگری که باید از سوی مسئولان استخر برای استقرار ناجی موردتوجه قرار گیرد، دارا بودن گواهی سلامت از سوی آنهاست: «بسیاری از ناجی‌های غریق، گواهی سلامت ندارند.

بسیاری از استخرها در حوزه استقرار ناجی غریق، استانداردها را رعایت نمی‌کنند. هر فرد نجات‌غریق که در استخر مستقر است، علاوه بر اینکه باید گواهینامه نجات‌غریق داشته باشد، باید برگه آمادگی سالیانه را هم دریافت کند.» ناجی‌ها برای دریافت گواهی سلامت باید در آزمونی شرکت کنند که سلامت جسمانی آنها را مورد ارزیابی قرار می‌دهد: «برخی ناجی‌های غریق ممکن است پنج‌سال پیش گواهینامه نجات‌غریقی دریافت کرده باشد و در این‌مدت آمادگی جسمانی‌شان را از دست داده باشد. آنها برگه آمادگی و گواهی سلامت نمی‌گیرند، ارزیابی نمی‌شوند و مدیر استخر با پارتی‌بازی آنها را در استخر مستقر می‌کند، اما آمادگی لازم برای نجات را ندارند.»

ناجی استخر «موج‌های آبی سیمرغ» هم که نتوانسته جان مرجان را نجات دهد، شرایط مشابهی داشته است: «گاهی مدیران استخرها تنها یک ناجی در استخر مستقر می‌کنند و آن ناجی ممکن است بخواهد غذایی بخورد یا به سرویس بهداشتی برود و زمانی‌که اتفاقی رخ می‌دهد، در محوطه آب نیست و تمام اینها دلایلی است که اتفاقاتی مانند خفگی را رقم می‌زند.» هیئت‌نجات‌غریق استان در طول سال، بازرسی استخرها را انجام می‌دهند اما از نظر قانونی فقط می‌توانند تذکر دهند و ابزاری برای اجرای قانون ندارند: «استخر «موج‌های آبی سیمرغ» هم جزء مواردی بود که تاکنون تذکر دریافت کرده و از او خواسته بودیم تا موارد کمبود را رفع کند.»

هیئت‌نجات‌غریق استان و رئیس اداره ورزش و جوانان شهرستان کیاکلا، پس از این اتفاق تشکیل جلسه دادند: «در جلسه ما مشخص شد که ناجی، آمادگی کافی نداشته و چندین‌بار از سوی شهرستان مورد تذکر واقع شده بود، اما تمکین نکردند و این اتفاق افتاده است. روال فعالیت این استخر مورد تایید ما نیست، اما ابزار اجرایی برای اصلاح موارد نقض قانون را نداریم و به‌همین‌دلیل هم با جان مردم بازی می‌شود.»

به گفته باقری، آنها تذکرات لازم را داده بودند، اداره ورزش شهرستان هم چندین‌بار به استخر نامه زده و پیگیری‌ها را انجام داده، اما متاسفانه جلوی فعالیت آنها گرفته نشد: «استخر از نظر قانونی باید پلمپ می‌شد تا زمانی‌که  فردی اصلح در آنجا قرار بگیرد، اما این اتفاق نیفتاد.» او در پاسخ به سوال دیگری، کمبود ناجی در استان مازندران را رد می‌کند و دراین‌باره می‌گوید: «ما به تعداد کافی در طول سال در استان مازندران ناجی‌غریق پرورش می‌دهیم و با کمبود نجات‌غریق روبه‌رو نیستیم. ما درباره استخدام ناجی‌غریق در استخرهای استان با برخی محدودیت‌ها روبه‌رو هستیم. ما در هر شهرستان حداقل یک‌دوره نجات‌غریق برای بین ۱۵ تا ۲۰ نفر برگزار می‌کنیم.

به‌این‌ترتیب همه شهرستان‌ها به تعداد کافی نیروی نجات‌غریق دارند.» ناجی‌های‌غریق در سواحل، کاری متفاوت، عجیب‌وغریب و بسیار سخت دارند و کسانی که در سواحل کار می‌کنند به‌دلیل فشار کاری چنان اذیت می‌شوند که بعد از چندسال کار کردن، کنار می‌کشند و باید نیروی جدید استخدام شود: «سواحل بیشتر توسط نیروی نجات‌غریق مرد پوشش داده می‌شود و ناجی زن در طرح‌های سالم‌سازی دریا وجود ندارد. اما در حوزه استخرها به‌ویژه در بخش زنان ـ در زمینه تعداد نیروی نجات‌غریق ـ مشکلی وجود ندارد.»

باقری با انتقاد از مدیران استخرها به‌دلیل اینکه در حوزه شنا و نجات‌غریق نیستند و به‌عنوان سرمایه‌گذاری به این فعالیت نگاه می‌کنند، می‌گوید: «آنها استخر را اجاره می‌کنند اما اطلاعات کافی از شرایط نگهداری استخر ندارند و نسبت به خطرات آن آگاه نیستند. آنها می‌خواهند با کمترین هزینه، درآمدزایی داشته باشند و به‌همین‌دلیل این اتفاقات رخ می‌دهد.»

او بر این باور است، قانون باید به‌شکلی نظام‌مند شود که هر فردی نتواند مجوز استخر یا مکان آبی را دریافت کند: «افرادی که اطلاعاتی در حوزه شنا و نجات‌غریق ندارند، متوجه نیستند که رعایت‌نکردن موارد ایمنی و نداشتن ناجی مناسب، می‌تواند چه حوادثی را رقم بزند. این حوادث همیشگی نیستند اما جان مردم را به مخاطره می‌اندازند.»

مدیران استخرها در برابر تذکرهای بازرسان هیئت‌نجات‌غریق و غواصی استان، مقاومت می‌کنند و آنها را نمی‌پذیرند: «ما از لحاظ قانونی ابزاری نداریم که بتوانیم جلوی فعالیت آنها را بگیریم و تنها می‌توانیم تذکر دهیم. مدیران بسیاری از استخرها به تذکرهای ما گوش می‌دهند و آنها را انجام می‌دهند، اما برخی هم گوش نمی‌دهند که منجر به حوادث ناگواری می‌شود.» 

امداد جنسیت‌زده

محدودیت‌ها در امدادرسانی به زنان مصدوم، محدود به خفگی در آب استخرها نیست و به زنان دچار ایست‌قلبی و دیگر مشکلات سلامتی هم می‌رسد. در ایران تابه‌حال مطالعه‌ای درباره تاثیر جنسیت افرادی که دچار ایست‌قلبی می‌شوند بر احیای آنها انجام و منتشر نشده است اما بررسی‌ها نشان می‌دهد، مردان ساکن ایران، کمتر از زنان به بیماران با جنس متفاوت با خودشان کمک و آنها را احیا می‌کنند؛ این موضوع بیشتر آمده از مسائل عرفی و مذهبی به‌ویژه موضوع «محرمیت» است.

با وجود شکاف‌ جنسیتی عمیق در ایران، این موضوع چندان دور از ذهن نیست که زنان بیشتری به‌دلیل آناتومی بدن‌شان، در مواقع بحرانی و حساس دچار مرگ می‌شوند؛ چون هم بعضی تکنسین‌های مرد در این موارد، دچار پیش‌فرض‌های جنسیت‌زده و ذهنیت ازپیش تعیین‌شده درباره بدن زنانند، هم بعضی خانواده‌ها و نزدیکان مرد زنان نیازمند کمک اورژانسی، گاهی با مردان تکنسین اورژانس همکاری نمی‌کنند. ازطرف‌دیگر، مردانی هم هستند که تکنسین اورژانس نیستند اما با اصول احیا آشنایی دارند که در مواقع اورژانسی و در خیابان‌ها، به زنان نیازمند احیا، کمک نمی‌کنند. 

مینا، یکی از تکنسین‌های اورژانس 115 می‌گوید که زنان معمولاً زمانی‌که در موقعیت احیای قلبی، ریوی قرار می‌گیرند، خیلی سریع به مصدوم کمک می‌کنند اما این موضوع برای مردان همیشه اتفاق نمی‌افتد: «معمولاً وقتی ایست‌قلبی اتفاق می‌افتد و افراد با اورژانس تماس می‌گیرند، تکنسین‌ها از پشت تلفن برای انجام احیای قلبی، ریوی راهنمایی می‌دهند.

وقتی مصدوم نیازمند این احیا، زن باشد، مردان ویژه اگر هم کمی میانسال باشند، معمولاً تمایلی به این کار ندارند و اعلام می‌کنند که این زن نامحرم است. درحالی‌که آن دقایق بسیار طلایی است.» او می‌گوید، در آموزش‌هایی که به آنها داده شده، هیچ‌وقت به جنسیت مصدوم اشاره نشده است. به‌گفته او، احیای قلبی، ریوی معمولاً 45دقیقه به‌طور مستمر باید انجام شود. یعنی حتی تا زمانی که مصدوم با اورژانس در حال انتقال است، باز هم این روند ادامه دارد.

بنابراین این یک اقدام مهم برای نجات مصدومان است. این کارشناس اورژانس می‌گوید، آنها معمولاً پشت تلفن و تا رسیدن کارشناسان اورژانس، مجبور و مشغول به چانه‌زنی با مردانی می‌شوند که برای مشکل یک‌زن با اورژانس تماس گرفته‌اند: «ما مدام به آنها اصرار می‌کنیم که در قسمت سینه زن بیمار، باید چه‌کاری انجام دهند، اما آنها می‌گویند به او دست نمی‌زنیم، چون نامحرم است و وقتی به آنها اصرار می‌کنیم، کلافه می‌شوند و حتی تماس را قطع می‌کنند. البته در سال‌های اخیر، کمی این موضوع بهتر شده و در نسل جوان به‌ویژه دهه هشتادی‌ها، 30‌درصد این مشکل را داریم.» 

مینا می‌گوید، مقاومت زنان برای احیای قلبی مردان بیمار، خیلی کمتر است: «زنان رهگذر همکاری بیشتر و کنترل بیشتری بر هیجان‌شان دارند. معمولاً تصور این است که زنان نمی‌توانند هیجان‌شان را کنترل کنند اما جالب است که خیلی بهتر همکاری می‌کنند درحالی‌که مردان بیشتر دچار هیجان و ترس می‌شوند و مدام اصرار می‌کنند زودتر کارشناس بفرستیم؛ چون نمی‌خواهند به زن بیمار دست بزنند.»

براساس اطلاعات اورژانس تهران، از هر 10 ایست‌قلبی، دو مورد آن احیای موفق می‌شود که بستگی به سن فرد بیمار و زمان طلایی احیا دارد: «در ثانیه‌های اول که ایست‌قلبی تنفسی اتفاق افتاده، هرچقدر ثانیه‌های اول، احیا انجام شود، شانس زنده‌ماندن بیشتر است. وقتی مردان برای احیای یک‌زن با ما چانه می‌زنند، این موضوع مرگ زنان را بیشتر می‌کند. گرفتن آدرس از افراد،  40ثانیه طول می‌کشد و دادن آموزش با تماس‌گیرنده، 30ثانیه، بنابراین این لحظات مهم است.» 

پیش‌ازاین یحیی صالح‌طبری، رئیس وقت مرکز اورژانس تهران هم ، کم‌وبیش این موضوع را تایید کرده بود. به گفته او، هرچند در اورژانس تهران، آماری درباره تاثیر این موضوع بر مرگ‌ومیر زنان وجود ندارد اما احیای قلبی، ریوی یا همان CPR، زمان طلایی دارد و اگر نتوانید در آن زمان طلایی، عملیات را انجام دهید، فرد دچار مرگ می‌شود یا ممکن است مغز آسیب ببیند و قلب کار کند، حتی اگر بعداً احیا کنید: «ما در پزشکی در اینطور موارد، جنسیت را در نظر نمی‌گیریم اما به‌هرحال مردم عادی نسبت به این مسئله حساسیت به‌خرج می‌دهند.

تعدادی از مردان با خود فکر می‌کنند که بیمار یک زن است و اگر تنفس مصنوعی به او بدهند، چون دیگران دارند می‌بینند، درست نیست. این موضوعی است که صداوسیما و اصحاب‌رسانه باید به آن توجه و دراین‌باره فرهنگسازی کنند چون باتوجه به اینکه جمعیت ایران به سمت پیری می‌رود، به این آموزش‌ها نیاز خواهیم داشت.» طبری می‌گوید، وقتی بحث حیات انسان و زنده‌کردن آدم‌ها پیش می‌آید، دیگر نباید این مطرح باشد که بیمار، زن است یا مرد: «اینکه مردی بگوید در این حالت نمی‌خواهد به قسمت سینه خانمی دست بزند، معنا پیدا نمی‌کند؛ چون شک دارد که کار زنده‌کردن افراد را انجام می‌دهد. این نگاه، منطقی نیست.

گاهی هم این مسئله وجود دارد که فرد با خودش می‌گوید، اگر احیا جواب ندهد، باید به خانواده بیمار پاسخ بدهد. شعار ما در اورژانس این است که همه مردم، خواهر، برادر، پدر، مادر و فرزندمان هستند. کسی که فردی را احیا می‌کند، برایش فرقی ندارد بیمار کیست. مردم هم باید همین نگاه را داشته باشند؛ اگر فردی دارد از خیابان رد می‌شود و می‌بیند خانمی ایست‌قلبی کرده و افتاده، مردم نباید به این نگاه کنند که جنسیت او چیست.

قرآن هم می‌گوید، اگر یک‌نفر را زنده کنی، همه را زنده کرده‌ای؛ نمی‌گوید باید طرف زن باشد یا مرد. ما باید این فرهنگ را در جامعه بیاوریم که هنگام کمک به همدیگر، به‌ویژه وقتی جان یک‌نفر در خطر است، نباید به این فکر کرد که طرف، زن است یا مرد، محرم است یا نامحرم؛ به این شرط که این کار را بلد باشد.»

طبری می‌گوید: «ما تلاش می‌کنیم پشت تلفن باتوجه به اطلاعاتی که فرد می‌دهد، راهنمایی‌های لازم را بدهیم. اطلاعات و جواب آن فرد، خیلی مهم است. همه ما باید دست‌به‌دست هم دهیم، مردم را نسبت به وضعیت اولیه تماس و اطلاعات اولیه آگاه کنیم که به چه نکاتی دقت کنند و همه تمرکزشان بر این باشد که از آنها چه می‌خواهیم. مردم وقتی می‌بینند کسی روی زمین افتاده و حالش بد است، باید فکر کنند که خواهر یا برادرشان روی زمین افتاده است.

برای پزشکان، این قانون است و اگر کمک نکنند، می‌توانند محاکمه شوند.» او معتقد است که برای نجات جان افراد، اصلاً جنسیت مهم نیست: «مهم این است که یک آدم را زنده کنیم؛ آنچه قرآن می‌گوید. اگر پرستار زنی بالای سر زنی باشد که باید قفسه سینه‌اش را فشار بدهد، خب بهتر است؛ اما اگر نبود، باید بگذاریم بمیرد، چون زن است؟ خب جواب خون‌اش را چه‌کسی می‌دهد؟ این نکات از آگاهی‌نداشتن می‌آید و ما این بخش را باید تقویت کنیم.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha