عباس اورنگ بر این واقعیت تاکید می‌کند که برای صندوق تامین اجتماعی، گریزی جز حفظ ارزش سرمایه‌های کارگران از طریقِ فعل و انفعالات اقتصادی نیست و دولت نیز باید به هر صورت ممکن، بدهی‌های خود را به این صندوق بیمه‌ای پرداخت نماید.

کار تامین اجتماعی و طلب نجومی از دولت به کجا می‌کشد؟

سلامت نیوز: عباس اورنگ بر این واقعیت تاکید می‌کند که برای صندوق تامین اجتماعی، گریزی جز حفظ ارزش سرمایه‌های کارگران از طریقِ فعل و انفعالات اقتصادی نیست و دولت نیز باید به هر صورت ممکن، بدهی‌های خود را به این صندوق بیمه‌ای پرداخت نماید.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایلنا، «تامین اجتماعی» و آینده‌ی این صندوق بیمه‌گر پایه، یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های امروز کارگران است؛ در شرایطی که دولت تا به امروز، حتی یک ریال از ۵۰ هزار میلیارد تومانِ قانون بودجه ۹۸ بابت تادیه بخشی از بدهی‌های خود به تامین اجتماعی را نپرداخته است و هیچ نشانی از تغییر رویه در ماه‌های باقیمانده تا پایان سال به چشم نمی‌خورد، آینده این سازمان بیمه‌گر پایه با چه مخاطراتی روبروست؟ در شرایط کمبود نقدینگیِ صندوق تامین اجتماعی، چرا دولتی‌ها و سیاستمداران همچنان بر طبلِ «منعِ بنگاه‌داری» می‌کوبند و اصرار دارند که شرکت‌های زیرمجموعه تامین اجتماعی و شستا، حتی اگر شده مجانی، باید به بخش خصوصی واگذار شود؟

عباس اورنگ (کارشناس تامین اجتماعی) در گفتگوی پیشِ رو بر این واقعیت تاکید می‌کند که برای صندوق تامین اجتماعی، گریزی جز حفظ ارزش سرمایه‌های کارگران از طریقِ فعل و انفعالات اقتصادی نیست و دولت نیز باید به هر صورت ممکن، بدهی‌های خود را به این صندوق بیمه‌ای پرداخت نماید.

 دولت با «کمبود بودجه» روبروست و توان انجام بسیاری از تعهدات مالی خود را ندارد؛ در چنین شرایطی وضعیت پرداخت بدهی‌های دولت به تامین اجتماعی، در حالت معلق به سر می‌برد و هیچ خبری از پرداخت ریالی از این بدهی‌های انباشته که به تاکید کارشناسان تا پایان سال به ۲۵۰ هزار میلیارد تومان می‌رسد، نیست؛ شما توان پرداخت پایین دولت را در کنار وضعیت بحرانی تامین اجتماعی، چگونه تفسیر می‌کنید؟

بخش زیادی از کارفرمایان در پرداخت حق بیمه‌ها با مشکل مواجه هستند

شرایط بودجه‌ای دولت، شرایط بسیار سختی‌ست؛ در وضعیت بسیار دشواری به سر می‌بریم؛ هم دولت در شرایط بودجه‌ای سختی قرار دارد، هم شرایط و اوضاع تامین اجتماعی سخت است و هم امید داشتن به کارفرمایان که بتوانند تعهدات بیمه‌ای خود را به موقع به‌جا بیاورند و منابع ریالی را به تامین اجتماعی پرداخت کنند، چندان ساده نیست. در واقع، توقع نه چندان واقع‌بینانه‌ای است که انتظار داشته باشیم کارفرمایان در این وضعیت اقتصادی، بتوانند حق بیمه‌ها را به‌روز پرداخت کنند کما اینکه همین الان بخش زیادی از کارفرمایان در پرداخت حق بیمه‌ها با مشکل مواجه هستند. با این حساب، می‌توان اینگونه استدلال کرد که چاره‌ای جز این نیست که دولت، نسبت به پرداخت حداقل قسمتی از ۵۰ هزار میلیارد تومانِ پیش‌بینی‌ شده در قانون بودجه ۹۸ اقدام کند. در غیر این صورت، طبیعی‌ست که تامین اجتماعی با بحران مواجه خواهد شد و انجام تعهدات تامین اجتماعی در قبال بیمه‌شدگان، کار سختی خواهد بود. در واقع، اگر بدهی پرداخت نشود، تامین اجتماعی در بخش تعهدات – هم تعهدات در بخش درمان و هم تعهدات در بخش مستتمری‌ها- با مشکل اساسی مواجه خواهد شد.

چشم‌انداز آینده را چگونه می‌بینید؟ فکر می‌کنید آیا دولت قادر خواهد بود در چند ماه باقیمانده تا پایان سال، بخشی از بدهی خود را  حداقل به صورت غیرنقدی به سازمان پرداخت کند؛ این را هم باید در نظر بگیریم که میزان این بدهی، روز به روز در حال افزایش است و ماهانه حدود ۴ هزار میلیارد تومان بدهی جدید ایجاد می‌شود.

واقعاً شرایط سختی است؛ پاسخ شما در شرایط فعلی، «نه» است. یعنی حداقل در شرایطی که الان داریم، هیچ چشم‌انداز روشنی برای پرداخت بدهی‌های دولت در ماه‌های آینده وجود ندارد. در اوضاع فعلی به هیچ وجه نمی‌توانیم به پرداخت بدهی‌های دولت خوشبین باشیم.

در مورد شستا و دارایی‌های کارگران چطور؟ از یک طرف، بر منع بنگاه‌داری اصرار دارند و از طرف دیگر، اگر همین بنگاه‌ها، حداقل بخشی از این بنگاه‌ها که سودده هستند نباشند، شرایط از این هم بدتر خواهد شد. چرا در چنین شرایط دشواری، بر منع بنگاه‌داری و واگذاری بنگاه‌ها و شرکت‌ها به بخش خصوصی اصرار دارند؟

من فکر می‌کنم در مبحثِ «منع بنگاه‌داری صندوق‌های بیمه‌ای» دچارِ بدتعبیری و تفاسیر نادرست شده‌ایم؛ فلسفه‌ی قانونگزار در منع بنگاه‌داری این است که هر نهاد و یا سازمان و مجموعه‌ای در راستای ماموریت اصلی خودش حرکت کند و انجام فعالیت‌های مازاد و اضافی، آن نهاد یا سازمان را از مسیر ماموریت اصلی خود، منحرف نسازد و حداقل تمرکز مسئولان و مدیران ارشد مجموعه بر ماموریت اصلی باشد. به نظر من، در مورد صندوق‌های بیمه‌های اجتماعی، سرمایه‌گذاری، بنگاه‌داری و حفظ ارزش، جزو ماموریت ذاتی آنهاست چراکه فلسفه‌ی وجودی این صندوق‌ها، ارائه خدمات و تعهدات است؛ لازمه‌ی ارائه تعهدات، حفظ ارزشِ منابع مالی دریافتی‌ست. بنابراین «حفظ ارزش»، جزو ماموریت‌های صندوق‌های بیمه‌های اجتماعی است. این درست نیست که به مدیران تامین اجتماعی بگوییم شما فقط به ارائه خدمات درمانی و پرداخت مستمری بازنشستگان و مستمری‌بگیران بپردازید و سرمایه‌گذاری نکنید. مگر امکان‌پذیر است؟! از چه محلی منابع مالی لازم برای انجام تعهدات را به دست بیاورند؟! به عبارتی، حفظ ارزش و سرمایه‌گذاری به هر نحوی که انجام شود و هر نامی رویش بگذاریم، جزوی از ماموریت و فلسفه‌ی وجودی صندوق‌هاست؛ درواقع، سرمایه‌گذاری، یکی از خصلت‌های ماهوی صندوق‌های بیمه‌ای است چراکه  تعهدات تامین اجتماعی و دیگر صندوق‌ها بدون پول و منابع مالی، قابل انجام نیست.

تامین اجتماعی باید به صورت منظم به جامعه‌ی هدف خود پول بدهد، آخر از چه محلی؟!

در واقع، «حفظ ارزش» جزوی از ارائه تعهدات است؛ شما اگر پول دریافتی را حفظ ارزش نکنی، نمی‌توانی به تعهدات خود عمل کنی؛ در مورد بسیاری از نهادها و ارگان‌ها، منع بنگاه‌داری یک رویکرد صحیح و کاملاً اصولی‌ست و باید حتماً باشد؛ مثلاً  در وزارت راه و ترابری این حکم بایستی ساری باشد؛ فلسفه‌ی اصلی این نهاد، راهسازی و راهداری‌ست و بنگاه‌داری نباید بکند؛ چون اگر بنگاه‌داری کند، این کار با راهسازی مغایرت دارد اما تامین اجتماعی از آنجا که می‌خواهد «پول» به مردم بدهد، آنهم به صورت مستمر و همیشگی، باید پول داشته باشد و به تبع آن باید «حفظ ارزش پول» صورت بگیرد؛ فقط می‌گویند تامین اجتماعی باید به صورت منظم به جامعه‌ی هدف خود پول بدهد، آخر از چه محلی؟  فقط حق بیمه بگیرد و از آن دست به مستمری بگیران بدهد یا خدمات درمانی ارائه دهد؟ مگر این، شدنی‌ست؟! مگر تامین اجتماعی، حساب رابط است؟! به نظرم می‌آید که در سیاستِ منع بنگاه‌داری، در مورد صندوق‌های بیمه‌ای درست قضاوت و تفسیر نشده؛ بنگاه‌داری به نحوی که این صندوق‌ها، درگیر بنگاه‌داری شوند به طوری که از ماموریت اصلی خود جا بمانند، کار اشتباه و نادرستی‌ست ولی در مقوله‌ی حفظ ارزش پول و در شرایط اقتصادی که ما در آن هستیم که لازم است خود فرد بالای سر سرمایه‌اش باشد و مراقبت کند تا ارزش سرمایه حفظ شود و از دست نرود، بنگاه‌داری، جزو لاینفک سازمان تامین اجتماعی‌ست و نمی‌توان شرکت‌ها را از بدنه سازمان تفکیک کرد.

اتحادیه بین‌المللی تامین اجتماعی (ISSA) در این مورد چه می‌گوید؟ آیا منع جهانی یا توصیه‌نامه و مقاوله‌نامه‌ای برای منع بنگاه‌داریِ صندوق‌های بیمه‌ای وجود دارد؟

اصلاً نمی‌شود صندوق‌ها را از کار اقتصادی و سرمایه‌گذاری منع کرد؛ حفظ ارزش پول، اجتناب‌ناپذیر است؛ اگر شما یک نظام بانکی کارا و درستی داشته باشی که این نظام بانکی، در راستای افزایش ارزش موجودی صندوق‌ها کار کند، می‌توان صندوق‌ها را از سرمایه‌گذاری مستقیم منع کرد اما وقتی یک دفعه می‌گویند صندوق ها نمی‌توانند حتی بانک داشته باشند و شما باید هزار نفر را ببینی و کلی تلاش کنی که ثابت کنی یک بانک برای حفظ ارزش دارایی‌ها لازم داری، چطور می‌توان سرمایه‌گذاری را منع کرد؟! در این نظام و این چرخه کلان اقتصادی، به این سادگی نمی‌توان در مورد تامین اجتماعی و رویکردهای اقتصادی آن تصمیم‌گیری کرد.

پس شما راه‌حل را این می‌دانید که دولت به هر شکلی که هست، بدهی پیش‌بینی‌شده در قانون بودجه را به سازمان تامین اجتماعی بپردازد و از سوی دیگر، اجازه دهد تامین اجتماعی حداقل بنگاه‌های سودده خود را حفظ کند تا دستکم از عمیق‌تر شدن بحران جلوگیری شود؟

غیر از این باشد، تامین اجتماعی نمی‌تواند تعهدات خود را برآورده کند؛ این بسیار خوشبینانه است که ما بگوییم تامین اجتماعی از حفظ ارزش، دست بکشد و مطالبات خود را هم از دولت نگیرد ولی همچنان به انجام تعهدات مالی و ریالی خود به جمعیت عظیم بیمه‌شدگان ادامه دهد؛ این توقع، به هیچ‌وجه قابلیت اجرایی ندارد؛ توقع عبثی‌ست!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha