یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۶
سلامت نیوز : درفرهنگ‌ها و مناسبات اجتماعی که در آنها ارتباطات بر پایه ضوابط اخلاقی درستی پایه‌گذاری نشده است، تملق گوئی یا چاپلوسی به صورت یک ابزار پیشرفت قرار می‌گیرد. کمبود واقع بینی و شایسته سالاری در سیستم‌های اداری و عوالم قدرت و سیاست به علاوه، بی نصیب بودن از ما حصل ابتکارات و خلاقیت‌های منتج از تعقل گرائی، برخی افراد را بسوی ستایش گرائی یا ایجاد رابطه عاطفی مرید و مرادی با مسوولان سیاسی و مدیران دستگاه‌های مختلف هدایت می‌کند. درعرف جامعه، تملق به معنای اظهار دوستی ظاهری و زبانی است. بعبارت دیگر تملق، گفتاری زیبا و دلنشین است که در طرفداری از دیگری اظهار می‌گردد. از این رو می‌توان گفت که شخص متملق به آنچه در ضمیر خویش ندارد، تظاهر می‌کند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از مردم سالاری ؛ در واکاوی عوامل پیدایش رفتار تملق آمیز باید دو دسته را مد نظر داشت، عده‌ای که ستایش‌طلب بوده و توقع تمجید کاذب را داشته و گروهی که هراسی از ریاکاری و ثنای بیش از اندازه دیگران ندارند. نیازبه موقعیت‌های اجتماعی بهتر و حرص به تزاید مالی گروه‌های یاد شده، سرنوشت آنان را بهم گره زده و محتاج یکدیگر می‌سازد. ثناگوئی و ثناخواهی در حقیقت لازم و ملزوم هم می‌باشند. یکی بدلیل نیاز به کسب شهرت و قدرت و دیگری بدلیل رسیدن به سود و منفعت، پس می‌توان در کنار هر قدرت طلبی، تملق گوئی را رصد کرد. چاپلوسی نیز عبارت است از خوشامدگوئی همراه با چرب زبانی و فریب کاری. بنابراین چاپلوس به کسی گفته می‌شود که با ظاهری متوسل به فروتنی می‌کوشد تا مخاطب خویش را جذب نموده و فریب دهد. دو عامل عمده باعث پیدایش چاپلوسان در هر زمان و مکانی می‌شود، نخست طمع ورزی و زیاده خواهی در به چنگ آوردن امتیازات مادی و در پی آن تضمین منافع شخصی، دوم ستایش طلبانی که همواره توسط زبان و تبلیغ چاپلوسان کسب اعتبار کرده، به کمک آنان مبادرت به تثبیت قدرت و موقعیت خود می‌کنند.

در حقیقت ستایش خواهان، چاپلوسان را دوست داشته، آنان را اطراف خود جمع می‌کنند، چرا که ایشان از شنیدن تعریف و تمجیدهای بی اساس لذت می‌برند و از اظهار نظرهای انتقاد آمیز سازنده نگران و هراسان می‌شوند. از جمله ویژگی‌های شخصیتی قدرت طلبان، خودبزرگ بینی، خودپسندی و دست آخر خودگامگی می‌باشند. در واقع کسانی دچارخودبزرگ بینی می‌شوند که به قدرت، ثروت، موقعیت و مقام خویش دل خوش می‌باشند. در مقابل نیز ستایش کنندگان به دلیل ویژگی‌های شخصیتی خویش همچون خود کم بینی، فرصت‌طلبی و منفعت اندیشی زمینه‌های لازم را برای چاپلوسی و تملق گوئی فراهم می‌آورند. در نتیجه اشخاص خود بزرگ بین و خود پسند نیز به تدریج رویکرد خودکامگی پیدا کرده و اسیر خواسته‌های غیر اصولی و نفسانی خود می‌شوند. آنها از دوراندیشی، تفکر و مشورت خیرخواهانه بدورند، برای درایت و تجربه دیگران حرمت و جایگاهی قائل نبوده و با پرونده سازی‌های گوناگون آنان را از چرخه تصمیم‌گیری‌ها خارج می‌سازند. سطح توقع خودپسندها از نزدیکان بویژه زیر دستان خود، بطور روزافزون افزایش یافته و کوچکترین ناهماهنگی را، توطئه تلقی کرده و ایشان را مستحق غضب و مجازات می‌دانند. آنها معمولاً از واقعیت گریزانند، به کسانی که ایشان را در مسیر اشتباه بیهوده می‌ستایند گرایش پیدا می‌کنند.

در حقیقت متملقین زبان باز همواره به سراغ مسئولینی می‌روند که توانائی و تخصص اندکی در امر مدیریت معقولانه و واقع بینانه داشته و از تعریف و تمجید‌های دیگران لذت می‌برند. ویژگی بارز اینگونه مدیران ناشایسته عدم انتقاد پذیری است. آنان اگر چه در درون به کاستی‌های اخلاقی و مدیریتی خویش واقفند، اما تمایل ندارند که صدای اعتراض آمیزی از زیر مجموعه مدیریتی و یا خارج از حیطه مسوولیتشان شنیده شود. تصورشان این است که انتقاد کننده قصد تضعیف موقعیت و تخریب شخصیت شان را دارد. به این دلیل، متوسل به کسانی می‌شوند که بدون هیچ دلیلی از آنها تجلیل و تعریف کرده، به بزرگ نمائی تصمیمات و نظراتشان می‌پردازند. بنابراین خودپسندی و خودخواهی انسان را از دستیابی به واقعیات ملموس محیط اطراف و جامعه باز می‌دارد و او را به خودستائی و جذب چاپلوسان سوق می‌دهد. بدون شک حفظ موقعیت‌های ناسالم چه به لحاظ زمینه‌سازی و چه به لحاظ تداوم، ستودن‌های ناروا و بی پایه را می‌طلبد. اگر در ریشه‌های روانی و اجتماعی پدیده تملق تأمل شود دانسته می‌شود که ماهیتاً چاپلوسان و صاحبان زر و زور یک نوع همراهی با هم دارند. یعنی کسی که دوست دارد او را گاه و بی گاه و حتی بی جهت بستایند همانند کسی است که بی پروا دیگری را می‌ستاید و او را بیشتر از آنچه هست می‌شناساند. گاهی اشخاص در ستایش دیگران، بویژه بزرگان حد و مرزی قائل نیستند و معمولاً از مسیر اعتدال و انصاف خارج می‌شوند.

این گروه از ستایش گران، در حقیقت اهل لفاظی و چرب زبانی هستند و کم ترین ارادت و علاقه‌ای به ستایش شونده نداشته بلکه می‌کوشند افراد شایسته و با سابقه را با ستایش‌های بی مورد خویش دچار غرور و خودپسندی ساخته و از حرکت در مسیر معقولانه بازدارند. حضرت امام رحمت اله علیه بارها در زمان حیاتشان یادآور می‌شدند که فرصت‌طلبان از این دست همواره اهل تقدس و تظاهر بوده و تزویر پیشه اند. ایشان می‌فرمودند، شما مطمئن باشید که این منحرفین و منافقین و آنهائی که دستشان از این کشور کوتاه شده است، با هر حیله ای که شده می‌خواهند در همه جای کشور نفوذ کنند و چه بسا اشخاصی با ظاهر بسیار صالح در حضور شماها، بیش تر از شماها در قید و بند اسلام بوده و فریاد واسلاما می‌زنند. حکومت‌ها از طریق متملقین جهان سیاست و مناصب حاکمیتی آسیب پذیرند. نمی‌توان تلاش اینگونه چاپلوسان را در مرز تملق گرائی محض و اظهار عبارت‌ها و واژه‌های خوشایند محدود ساخت. آنها در حقیقت با ترفندهای مختلف زمام امور کشور را در دست می‌گیرند و مسوولان رده بالای جامعه را وسیله‌ای برای رسیدن به خواسته‌ها و مقاصد سیاسی شان می‌دانند. بنابراین تملق را باید پوشش زیبا و فریبنده‌ای تلقی کرد که تملق گو ذات خود و سلطه‌طلبی‌اش را زیر آن پنهان می‌کند. در واقع شخص متملق بازیگردان صفحه‌ها بوده و ستایش شدگان از هر دسته و گروهی همچون مهره‌های شطرنج در دست او هستند. بعبارتی ستایش گران در زیر مجموعه مدیریت‌ها، اساساً اهل حیله و فریب بوده، فرد ستایش طلب را به دلیل احساس نیاز به قدرت و موقعیت برتر یا حفظ منافع به بازی می‌گیرند.

 آنها هیچ گونه اعتقاد و پای بندی به اصول نداشته، به راحتی گروهی را ترک کرده و وارد گروه دیگری می‌شوند.

در حقیقت اینگونه تملق گویان به دنبال فرصت‌های مناسب و موثر در رسیدن به منافع اقتصادی و سیاسی خود هستند. پس اگر ناچار به ورود در عرصه مذهب باشند، در مقدس نمائی و جانب داری از ارزش‌های دینی، بیش از مومنان واقعی حساسیت نشان داده و فریاد خواهند زد. تحریک مرموزانه جامعه بر ضد مسوولین و نخبگان شایسته و معتدل، از جمله طرفند‌هائی است که فرصت طلبان تملق گو به کار می‌گیرند. در مراکز قدرت، غالباً چنین کسانی بطور زیرکانه فعالیت می‌کنند و بیشتر از مسوولین دلسوز واقعی خودنمائی می‌کنند. آنها چنان در چاپلوسی تخصص داشته که در زمانی کوتاه می‌توانند از افرادی گمنام بتی ساخته و در مسیر پیشرفت و سازندگی کشور خلل‌های جدی وارد کرده، جامعه را از تحول‌گرائی در جهت تعقل باز بدارند. ظهور اینگونه منافقان در تاریخ را باید پدیده‌ای اجتناب ناپذیر دانست، زیرا هر گاه قدرتی شکل گیرد، آنها از حاشیه به متن قدرت‌ها وارد می‌شوند، به طوری که تشخیص آنها از افراد سالم و شایسته بسیار دشوار است. حداقل می‌توان گفت که جامعه و قدرت‌طلبان ستایش گرا نیز به آسانی نمی‌توانند آنان را از مراکز تصمیم سازی بیرون برانند. در نتیجه همانطوری که عرض شد، افراد فهیم و توانا آرام آرام به حاشیه حاکمیت رانده شده و چه بسا هدف دشمنی و اتهام اینگونه چاپلوسان قرار می‌گیرند، زیرا چنین اشخاص با کفایتی هیچ گونه نیازی به تظاهر و تمجید غیر منطقی از دیگران نداشته و اساساً از هر گونه تملق گوئی بیزارند.

شاید ظاهر افراد چاپلوس این نکته را در افکار سطوح مختلف اجتماعی متبادر سازد که آنان هیچ خطری ندارند، چون کارشان فقط خوشامدگوئی و کرنش کردن است، اما با بررسی برخی از مقاطع خطیر تاریخی خاصه در دوران پادشاهان و سلاطین گذشته، نشان می‌دهد که افراد متملق و چاپلوس، چه بسیار زمینه ساز تغییرات بغرنجی در سرنوشت ملت شده‌اند که قابل پیش بینی نبوده است. در حقیقت چاپلوسان را باید صیادانی دانست که همیشه در کمینند تا شکار خود را صید کنند.

داستان میرزا آغا خان‌های نوری و امیرکبیران ناصرالدین شاهی ادوار مختلف مملکت همواره ورد کلام خیر خواهان کشور بوده که جامعه را از ابتلای مکرر به سرنوشت شوم ناشی از رفتار اینگونه متملقین بر حذر می‌دارند. درود خدا به روح پاک شهدائی که بخاطر حفظ امنیت و اعتلای سرزمین همیشه سربلند ایران جان با ارزششان را فدا کردند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha