دوبرابر بودن نرخ بیكاری ایران نسبت به دنیا، تغییر سبك زندگی و از بین رفتن برخی حریمها، كاهش 5درصدی ازدواج و افزایش 6 درصدی طلاق و افزایش گرایش جوانان به زندگی مجردی هشدارهایی است كه دولت، مسئولان و مردم را نگران كرده است.از سوی دیگر كاهش تمایل جوانان نسبت به ازدواج باعث شده كه علاوه بر مشكلات تجردی، فرزندآوری در جامعه نیز كم شود.

موضوعی كه محمدتقی حسنزاده رئیس مركز مطالعات و تحقیقات راهبردی وزارت ورزش و جوانان نیز آن را تایید میكند. او میگوید: مشكلات و چالشهای اصلی جوانان در دنیا اشتغال، ازدواج، مشكلات فرهنگی و هویتی، مسكن، اوقات فراغت، معنویت و هویت، توسعه فرهنگ فردی، بیتوجهی به كرامت جوانان است. اما عمده نگرانی رئیس مركز مطالعات وتحقیقات راهبردی وزارت جوانان جایی است كه اعلام میكند سن ازدواج در كشور در آستانه 30سال قرار گرفته است: «در حال حاضر نگرانیها نسبت به جمعیت آماده به ازدواج است كه این جمعیت بین سن 25 تا 29 سال در حال افزایش است. به همین دلیل به پدر و مادرها هشدار میدهیم كه باید آنها نقش اصلی را برای افزایش ازدواج فرزندانشان ایفا كنند و حمایت معنوی لازم را از فرزندانشان داشته باشند.»
حسنزاده در ادامه در پاسخ به نگرانی یكی از خبرنگاران كه پرسیده بود؛ چگونه میتوان با گران بودن مسكن، جوانان را تشویق به ازدواج كرد؟ پاسخ داد: «متاسفانه جریان احساسی ازدواج در جامعه رخ نداده است به عنوان مثال پدر و مادر خانواده میتوانند برای تشویق فرزند خود اجاره نشین شده و خانه خود را در اختیار فرزند قرار دهند یا آنكه در موضوع مهریه به جای افزایش سكهها سهم اقتصادی زوجین لحاظ شود.» اما در این میان هنوز یك سوال بیپاسخ مانده است، آن هم اینكه دولتها بهوظایف حاكمیتیشان در رابطه با تشویق جوانان به ازدواج عمل كردهاند؟
انتظارات از جوانها فوقالعاده زیاد است
سعید معیدفر در مورد كاهش میل به ازدواج و رشد تجردگرایی در ایران میگوید: روند تجردگرایی كه تقریبا در بسیاری از جوامعی كه رشد فردگرایی در آن اتفاق افتاده امری عادی است. امروزه با نسلی روبهرو هستیم كه از سطح رفاهی به نسبت قابل قبولی برخوردارند و از سوی خانواده به شدت حمایت میشوند. از طرف دیگر به دلیل كم فرزندی این نسل حالت فردگرایانه و كمكم خصلتهایی كه او را از بادیگری بودن جدا میكند را به خود گرفته است. این نسل بیشتر در فضای مجازی زندگی میكند و ارتباطات واقعی ندارد. در عین حال این نسل با آنكه امكان تعامل با دیگران را دارد اما برای خودش مقدور نیست كه با دیگران ارتباط برقرار كند.
همچنین جامعه ما فاقد نهادهای مدنی و تعاملات افراد در بیرون از خانواده است. مجموعه این عوامل باعث میشود كه روحیه فردگرایی پررنگتر شود. آمار كسانی كه ازدواج كردند و در همان سالهای اول زندگی آنها به طلاق منجر شده خیلی زیاد است. این حاكی از روحیه فردگرایانه است كه قادر نیست دیگری را تحمل كند. بهویژه در زندگی خصوصی. حتی حداقل تعامل را با خانواده خود دارد و بیشتر وقت را با فضای مجازی میگذراند. این افراد بهدنبال ارتباطاتی هستند كه در زندگی شخصی آنها مشكل ایجاد نمیكند و هر وقت خواست آن را قطع میكند. ولی این افراد نمیتواند با یك نفر زیر یك سقف زندگی كند و بگوید برای مدتی قطع میكند. با این حساب میتوان گفت كه بخش عمدهای از مجرد ماندن جوانان به گسترش روحیه فردگرایانه در نسلهای جدید كه قدرت تحمل دیگران را ندارند، برخی به فقدان نهادهای مدنی در جامعه و بخشی هم به مشكلات اقتصادی برمیگردد.
این جامعهشناس در ادامه میافزاید: البته بدیهی است كه فقدان یك افق روشن برای زندگی آینده نیز قابل ملاحظه است. به دلیل مشكلات اقتصادی و فقدان فرصتهای شغلی مناسب، بسیاری از جوانان آینده مناسبی را برای خود نمیبینند. این جوانان با اینكه تحصیلات دانشگاهی دارند، منتهی باید بیكار بمانند یا تن به مشاغلی بدهند كه مورد علاقهشان نیست یا درآمد زندگی مورد انتظار را ندارند. سبك انتظارات بسیار زیاد را هم نباید از یاد ببریم. ازدواج در جامعه ما خیلی ساده نیست. تعهدات فوقالعاده زیادی برای فرد ایجاد میكند. این فرد در واقع به راحتی زندگی قبل را با همان میزان معیشت قبلی ادامه دهد. حتی در ابتدای تشكیل خانواده مجبور است كه چند میلیون خرج كند. باید تمام تعهدات خانوادههای طرفین را برآورده كند. آنقدر انتظارات فوقالعاده شده كه فرد جرات رفتن زیر بار مسئولیت را ندارد.
سعید معیدفر با اشاره به اینكه همه مصیبتها از دولتهاست، میگوید: در جامعهای كه مردم و نهادهای مردمی دچار بلاتكلیفی، بیانگیزگی و نوعی بیانفعالی شدهاند و دولت همه كاره شده است و نبض اقتصاد، برنامهریزی، سیاستگذاریها، پول و امكانات در اختیار دولت است و به هیچ وجه حاضر به مشاركت مردم برای حل مسائل نیست مسلما ریشه تمام مصیبتها به عملكرد دولتها بر میگردد. باید بگوییم دولت چه كارهایی نباید بكند. اگر دولت به ظاهر قدرتمندی نداشتیم جامعه مشكلات خود را حل میكرد. در 8 سال گذشته شاهد بودید كه مداخلههای دولت چقدر بود و چقدر ثروت داشت و وضع جامعه بدتر از 8 سال قبل آن شده است. دولت باید دستهایش را بالا ببرد و به مردم بگوید كه من به تنهایی از عهده این همه مشكلات برنمیآیم.
نخبگان، اندیشمندان، دانشگاهیها، عقلای محترم قم، معتمدان مردم، طرحهای خود را ارائه كنید و كمك كنید تا با هم بتوانیم جامعه را از این همه گرفتاری كه دارد نجات دهیم. متاسفانه دولت میخواهد همه چیز را خود حل كند.
شغل پایدار ازدواج را تنظیم میكند
اردشیر گراوند نیز در این مورد میگوید: بالارفتن سن ازدواج عوامل متعددی مانند عوض شدن الگوهای زندگی دارد. اما آمار بالایی به بیكاری تعلق دارد. اگر بحث اشتغال جوانان را حل كنیم بهطور طبیعی جوانان خود میدانند كه چگونه ازدواج كنند، ماشین بخرند، مسكن خود را تامین كند و... كل دولتها موظفند كه تسهیلگری كنند تا اشتغال توسعه پیدا كند. اما اگر این تسهیلگری برای ازدواج باشد نتیجه معكوس خواهد داشت. زیرا این تسهیلات مقطعی خواهد بود. آن هزینهای كه قرار است خرج تسهیلگری ازدواج شود را صرف اشتغالزایی كنند. مثلا 10 میلیون وام ازدواج بدهد فقط خرج عروسی آنها در خواهد آمد، دو نفری كه با هم ازدواج كردهاند با مشكلات دیگر چه كنند؟
به گفته این جامعهشناس آمار دقیقی از كسانی كه خود مجرد زندگی میكنند وجود دارد. حجم بالایی ندارند. ولی تصمیمگیریها برای عموم جامعه است. گروه خاصی برنامهریزی نمیكنیم. آن گروه خاصی كه به زندگی مجردی روی آوردهاند چه كمك كنید و تمام بسترها را فراهم كنید چه نكنید، كار خود را خواهند كرد. آنهایی كه ازدواج نمیكنند گرفتاری اشتغال و درآمد دارند. با وجود آنكه نگرانی در موارد دیگر هم وجود دارد اما اگر بیكاری رفع شود آمار ازدواج تنظیم خواهد شد و بهطور طبیعی ازدواج اتفاق خواهد افتاد.
اردشیر گراوند با اشاره به امنیت شغلی میافزاید: شغل باید پایدار باشد. شغلهای كاذب باعث فروپاشی خانوادهها میگردد. اگر امنیت شغلی وجود نداشته باشد، امنیت خانواده نیز به خطر میافتد.
این جامعهشناس با اشاره به بالا رفتن سن ازدواج میگوید: باید سن ازدواج در كشور ما بالا میرفت. تحصیلات و فردگرایی افزایش پیدا كرده و به دلیل ساختارهای اجتماعی افراد به استقلال دست پیدا كردند و دوست ندارند با ازدواج آن را از دست بدهند. اشكالی كه در این مورد وجود دارد این است كه جوانان ما گرفتاری تعیین مسیر را دارند. نظام باید مسیر زندگی را به آنها نشان دهد.
منبع: روزنامه تهران امروز
نظر شما