با افزایش آسیب‌های اجتماعی مانند طلاق، اعتیاد یا مرگ‌ومیر در اثر حوادث و بیماری‌ها و افزایش جمعیت بانوان مجرد قطعی، جمعیت زنان سرپرست خانوار با شیب تند در حال افزایش است اما کمبود بودجه و ضعف برنامه در نهادهای حمایتی باعث می‌شود خانواده‌های زن سرپرست با کاستی‌ها و فقدان‌های بسیاری روبه‌رو باشند.

آوار سختی‌ها بر سر زنان سرپرست خانوار

سلامت نیوز: با افزایش آسیب‌های اجتماعی مانند طلاق، اعتیاد یا مرگ‌ومیر در اثر حوادث و بیماری‌ها و افزایش جمعیت بانوان مجرد قطعی، جمعیت زنان سرپرست خانوار با شیب تند در حال افزایش است اما کمبود بودجه و ضعف برنامه در نهادهای حمایتی باعث می‌شود خانواده‌های زن سرپرست با کاستی‌ها و فقدان‌های بسیاری روبه‌رو باشند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه رسالت،با افزایش آسیب‌های اجتماعی مانند طلاق، اعتیاد یا مرگ‌ومیر در اثر حوادث و بیماری‌ها و افزایش جمعیت بانوان مجرد قطعی، جمعیت زنان سرپرست خانوار با شیب تند در حال افزایش است اما کمبود بودجه و ضعف برنامه در نهادهای حمایتی باعث می‌شود خانواده‌های زن سرپرست با کاستی‌ها و فقدان‌های بسیاری روبه‌رو باشند.  زنان سرپرست خانوار برای تأمین معاش خود و خانواده با مشکلات دسترسی به فرصت‌های شغلی، کم‌سوادی یا بی‌سوادی، نداشتن درآمد پایدار و رویارویی با مصائب روحی روانی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. بر اساس داده‌های پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان، حداقل ۶۰ درصد زنان سرپرست خانوار در گروه سنی بالای ۵۰ سال قرار می‌گیرند و میانگین سنی زنان سرپرست خانوار تغییر کرده و به ۵۵ سال رسیده است.


 نیمی از زنان سرپرست خانوار بی‌سواد هستند
هفت هزار و ۸۱۸ نفر از زنان سرپرست خانوار دچار معلولیت هستند. از هر ۱۰ زن سرپرست خانوار معلول یک نفر بالای ۵۰ سال سن دارد. وضعیت سواد زنان سرپرست خانوار نیز نشان می‌دهد که نیمی از آنان بی‌سواد هستند. یک‌سوم زنان سرپرست خانوار باسواد هم تحصیلات ابتدایی دارند. شکاف بزرگی میان نرخ باسوادی زنان سرپرست خانوار روستایی و شهری وجود دارد. از هر دو خانوار زن‌سرپرست، یک خانوار تحت پوشش نهادهای حمایتی است. کمیته امداد بالاترین سهم را در حمایت از زنان سرپرست خانوار دارد و بیشترین حمایت همان پرداخت مستمری است و ۴۴ درصد خانوار زنان سرپرست مستمری دریافت می‌کنند. در سال ۹۷ در مناطق شهری ۳۳/۴ درصد خانوارهای زن سرپرست جزو خانوار فقیر بودند.
مریم‌السادات میرمالک‌ثانی- مدیرکل دفتر امور حمایتی و توانمندسازی وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی- اردیبهشت امسال، آمارهایی ارائه کرده که نشان می‌دهد، سرپرستی بالغ‌بر ۳میلیون خانوار یعنی ۱۲/۷درصد کل خانوارها بر عهده زنان بوده و ۶ میلیون و ۱۸۹ هزار و ۵۶ نفر از جمعیت کشور تحت سرپرستی زنان است و تعداد خانوار زن سرپرست از یک‌میلیون در سال ۷۵ به ۳ میلیون در سال ۹۵ رسیده است.
میرمالک‌ثانی با اشاره به این‌که تعداد خانوار تک نفره زنان بیشتر شده و بعد خانوار از سه‌به‌دو کاهش‌یافته، گفته است: تغییرات درصد خانوار زن سرپرست شهری و روستایی نشان می‌دهد که از ۸/۶درصد در سال ۷۵ به ۱۲/۵درصد در سال ۹۵ در مناطق روستایی و از ۸/۳ به ۱۲/۷ در سال ۹۵ در مناطق شهری رسیده است.


کارشناسان می‌گویند، حمایت‌های اقتصادی و اجتماعی از زنان سرپرست خانوار کافی نیست. جمعیت بالای این گروه و محدودیت منابع سبب شده است در هیچ دوره‌ای دولت‌ها نتوانند از این گروه به‌درستی حمایت کنند. بنابراین محدودیت منابع به دولت‌ها فشار می‌آورد و خانواده‌های زن سرپرست در میان سیل مشکلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی دست‌وپا می‌زنند. در برنامه ششم توسعه طبق بند (ت) ماده ۸۰، موضوع زنان سرپرست خانوار، با اولویت توانمندسازی و تقسیم‌کار دستگاهی برای برنامه کاهش آسیب‌های اجتماعی در شورای اجتماعی کشور مطرح‌شده است. هدف اصلی برای این گروه از زنان توانمندسازی اقتصادی با رویکرد توسعه خوداشتغالی و پیشگیری از ورود به چرخه حمایتی با استفاده از ظرفیت‌های آموزشی دستگاه‌های اجرایی است، ازآنجاکه ارائه آموزش به زنان سرپرست خانوار موضوعی تخصصی بوده و باید علاوه بر آموزش مهارتی و فنی، جنبه‌های دیگری مانند موضوعات فرهنگی، روانی و شخصیتی نیز موردتوجه قرار بگیرد، لازم است ارائه این خدمات با تکیه‌بر تجارب دستگاه‌های تخصصی حمایتی کمیته امداد امام خمینی (ره) و بهزیستی انجام شود.


 زنانه شدن فقر
یکی از مشکلات اصلی زنان سرپرست خانواده عدم‌حمایت‌های اجتماعی است. در ایران این حمایت‌ها از قدرت پایینی برخوردارند و به دلیل کمبود اعتبار هنوز تعداد بسیاری نتوانسته‌اند از امکانات سازمان‌های حمایتی برخوردار شوند. سوق دادن نظام حمایتی به فعالیت‌های توسعه اجتماعی و شناساندن استعداد و قابلیت‌های فردی آنان می‌تواند قدم مثبتی درراه مشکلات خانواده‌های زن سرپرست باشد. اشتغالزایی از مهم‌ترین اهداف برون‌رفت از مشکلات زنان سرپرست خانوار است.
مشکلات معیشتی و بیکاری این زنان به لحاظ اجتماعی و فرهنگی در سطح جامعه، تبعات بسیار گسترده، چندبعدی و در مواردی غیرقابل‌جبران دارد و از دریچه‌ای نو، تبعات زنانه شدن فقر در سطح اجتماع چندبعدی و بسیار فراگیر است. جدا از آسیب‌هایی که این زنان متحمل می‌شوند؛ فرزندان تحت تکفل آن‌ها نیز اولین قشر در معرض آسیب هستند. فرزندان این خانواده‌ها اغلب به علت فقر ناشی از نبود پدر بایستی در سنین نوجوانی و حتی کودکی به دنبال انجام کار و تأمین معاش خانواده بروند. در این زمینه نیز طبیعتاآسیب‌های واردشده بر دختران می‌تواند بیش از پسران باشد. این خانواده‌ها به‌طور بالقوه در معرض مسائلی مانند کار کودکان در مشاغل سیاه و غیررسمی، بزهکاری اجتماعی، محرومیت از تحصیل و سوءتغذیه قرار دارند و عمدتا یکی از علائم بیماری‌های روانی مانند افسردگی، اضطراب، وسواس و پرخاشگری در آن‌ها دیده می‌شود. اغلب فرزندان این خانواده ها-فارغ از جنسیت- مجبور به ترک تحصیل می‌شوند. در چنین خانواده‌ای حوصله و فرصتی برای تربیت صحیح فرزندان باقی نمی‌ماند، بنابراین زمینه‌های شکل‌گیری انواع بزه در این فرزندان فراهم است. به عبارت بهتر، اجتماع دیر یا زود بهای بی‌توجهی به این بخش از اقشار نیازمند توجه خود را می‌پردازد.


مروری کوتاه بر خیل خبرهای مربوط به زنان بی‌سرپرست و خودسرپرست در لابه‌لای صفحات روزنامه‌ها و نشریات در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که مشکل ما در این زمینه؛ ناآگاهی از وضعیت موجود نیست. واقعیت آن است که دولت توان حمایت از این خیل عظیم رو به افزایش را ندارد. سید حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در یادداشتی که به یکی از روزنامه‌های کشور سپرده است؛در تشریح این معضل می‌نویسد: « نگاهی گذرا به قوانین کشور ما درباره زنان سرپرست خانوار وظایف اساسی دولت‌ها را در قبال این افراد گوشزد می‌کند. یکی از قوانین مورد استناد در این زمینه قانون تأمین زنان و کودکان بی‌سرپرست است. بر اساس مفاد این قانون افرادی که حقوق آن‌ها حداقل یک‌سوم حقوق کارمندان دولت باشد باید تحت پوشش سازمان‌های حمایتی قرار بگیرند و سازمان‌های حمایتی‌هم باید حداقل یک‌سوم دستمزد ماهیانه یک کارمند دولت را به این افراد پرداخت کنند. با فرض حداقل حقوق یک کارمند یعنی ۶۰۰ هزار تومان در ماه باید گفت ۲۰۰ هزار تومان ماهیانه باید به این افراد پرداخت شود. درحالی‌که در حال حاضر ما از ۵۰ هزار تومان تا ۱۰۰ هزار تومان مستمری ماهانه به خانواده‌هایی که از یک تا پنج نفر هستند پرداخت می‌کنیم.»


 پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی زنان
زنان سرپرست خانوار ازمشکلاتی مانند شرایط نامناسب تحصیل و درنتیجه اشتغال در بخش‌های کارمزدی یا دست مزد کم رنج می‌برند. آن‌ها شبکه‌های اجتماعی محدود دارند و مهارت‌های آموزشی کسب نمی‌کنند و درنتیجه از فرصت‌های برابر نمی‌توانند استفاده کنند. نرخ مشارکت اقتصادی زنان در سال ۹۹ برای دومین سال پیایی کاهش‌یافته و به
 ۱۳/۹ درصد رسیده که نسبت به سال ۹۸ کاهشی ۳/۱درصدی داشته است. از سوی دیگر فقر در دنیا روند زنانه به خود گرفته است. خانواده‌های زن سرپرست بیش از خانواده‌های تک سرپرست مردان از فقر رنج می‌برند. هر چه سن زنان افزایش می‌یابد، سهم سرپرستی آنان نیز افزایش پیدا می‌کند. در ایران سن سرپرست خانوار در زنان از ۲۵ سالگی شروع و تابالای ۶۵ سالگی به بیشترین حد خود می‌رسد. اساس روابط اقتصادی حول محور مرد می‌گردد. زمانی فقر این زنان به نقطه بحرانی می‌رسد که دو عامل جایگاه فرودست زنان و پایگاه پایین طبقاتی آنان باهم همراه می‌شود. طبق آمارهای رسمی از سال ۹۰ تا ۹۸ شمار زنان سرپرست خانوار تا ۲۷ درصد افزایش‌یافته و این در شرایطی است که بازار کار زیر فشارهای سنگین اقتصادی، تحریم‌ها و مشکلات فراوانی است و بسیاری از مردان هم بیکارند بنابراین شرایط کار و امرارمعاش برای زنان بسیار سخت‌تر شده است.


 حمایت‌های دولتی، ناچیز و اندک
ایجاد اشتغال و توانمندسازی زنان از بعد اقتصادی به‌عنوان مهم‌ترین مسئله برای زنان سرپرست خانوار مطرح است. حمایت‌هایی که دولت بر پایه قوانین بودجه سالیانه از زنان سرپرست خانوار دارد، بسیار ناچیز و اندک است و همین عاملی برای اشتغال اجباری برای آنان می‌شود. دولت باید متناسب با نیاز این زنان و مشاغل موردنیاز جامعه، مهارت‌های شغلی لازم را به آن‌ها آموزش دهد. حمایت از زنان سرپرست خانوار خوداشتغال، اعطای تسهیلات ارزان‌قیمت به آنان و فراهم آوردن شرایط ورود این زنان به چرخه اقتصادی از اهمیت بسیاری برخوردار است و ایجاد بسته‌های حمایتی می‌تواند راهی برای کمک به این قشر باشد.
فقدان آموزش و نداشتن مهارت کسب‌وکار در میان زنان سرپرست خانوار آنان را به‌طرف مشاغل کاذب سوق می‌دهد و به همین علت این قشر، مشمول هیچ نوع حمایتی نخواهند شد و اگر هم این مسئله صورت بگیرد در قالب ارتباط‌های فردی است. نبود حمایت و رهاسازی این زنان آسیب‌های فردی و اجتماعی زیادی به بدنه جامعه وارد می‌سازد که در مواردی قابل جبران نیست. این زنان نیازمند ترحم نیستند بلکه به توجه نیاز دارند و به‌عنوان بخشی از ظرفیت‌های موجود در جامعه و به علت مسائل غیرقابل‌پیش‌بینی سرپرست خانوار شده‌اند، بنابراین باید با نگاهی ویژه، شرایط زندگی بهتر را برای آنان فراهم آورد.


 روی آوردن به مشاغل کاذب
زهرا بنیانیان، مدیرعامل مؤسسه خیریه صدیقین، بابیان این‌که یکی از مهم‌ترین مشکلات زنان سرپرست خانوار کم‌سوادی آن‌ها ست، می‌گوید: «بر اساس آمار دفتر امور حمایتی و توانمندسازی وزارت رفاه اجتماعی نیمی از زنان سرپرست خانواده بی‌سواد هستند و یک‌سوم آن‌ها نیز با تحصیلات ابتدایی زندگی و کار می‌کنند، بنابراین مشکل بی‌سوادی و کم‌سوادی دستیابی به شغل مناسب را برای این قشر بسیار مشکل می‌کند.
بین ۷۵ تا ۸۲ درصد جمعیت زنان سرپرست خانوار، درگیر بیکاری هستند، تعدادی از آن‌ها تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی یا برخی خیریه‌ها هستند و تعداد بسیار زیادی از آن‌ها هیچ‌گونه پوشش و جایگاه حمایتی برای تأمین زندگی و امنیت ندارند. فراموش نکنیم که این قشر و خانواده‌هایشان در معرض آسیب‌های اجتماعی گوناگون قرار دارند. وقتی فشار اقتصادی بسیار زیادی را تحمل می‌کنند و کار دائم یا حتی فصلی و غیرپایدار هم ندارند، ممکن است برای گذران زندگی خود به مشاغل کاذب یا نامناسب روی بیاورند، فرزندان چنین خانواده‌هایی نیز برای کمک به خانواده، مجبورند تحصیل را رها کرده وارد بازار کاری شوند که برای حضور در آن مهارت لازم را ندیده‌اند و با پیامدهای بسیار زیادی روبه‌رو می‌شوند.»
بنیانیان اظهار می‌کند: «نتایج آمارهای نفوس و مسکن در سال‌ها و دهه‌های مختلف نشان‌دهنده تعداد بالای زنان سرپرست خانوار در دهک‌های اول و دوم اقتصادی است به‌عبارت‌دیگر، فقیرترین فقرای جامعه نیز در بین این زنان به سر می‌برند و مشکل فقر مطلق دست‌به‌گریبان بسیاری از این خانواده‌هاست.»


وی با اشاره به تندتر شدن شیب زنانگی آسیب‌های اجتماعی در سال‌های اخیر، می‌افزاید: «در آمارهایی مانند اعتیاد، خودکشی و جرائمی که منجر به زندانی شدن می‌شود، آمار زنان رشد زیادی داشته که حکایت از سختی‌هایی دارد که این خانواده‌ها با آن مواجه هستند و ازآنجاکه خانواده تک سرپرست است، اگر این خانواده دچار چنین معضلاتی شود مشکلات را بسیار حادتر و سرنوشت بچه‌ها را دچار مشکل می‌کند. تصور کنید پدر در خانواده نیست یا کارکرد واقعی خود را ندارد، مادر برای امرارمعاش از خانه خارج‌شده و فرزند خانواده در محله‌ای که می‌تواند هرگونه خطری او را تهدید کند تنهاست درنتیجه آسیب‌های اجتماعی در این قشر، روزبه‌روز کودکانه‌تر می‌شود و یک نمونه کوچک آن، پایین آمدن سن مصرف مواد مخدر است که اتفاقات تلخ دیگری هم به همراه دارد.»
 تقویت قوانین و اتخاذ سیاست‌های حمایتی
براساس قانون برنامه پنجم توسعه، در بخش حمایتی و توانمندسازی و دربند۳۹ اشاره‌هایی به حمایت از زنان سرپرست خانوار شده و در برنامه ششم توسعه طبق بند (ت) ماده ۸۰، موضوع زنان سرپرست خانوار، با اولویت توانمندسازی مطرح‌شده است اما به دلیل گسترده بودن مشکلات این قشر، آمار بالای آسیب‌ها و کمبود نیروهای متخصص در حوزه تصمیم سازی و اجرا؛ اقدام‌های عملی اندکی در جهت حمایت از این قشر صورت گرفته است و درنتیجه بازخورد این روند به شکل بازتولید آسیب‌های اجتماعی نمایان می‌شود.
بنابراین تقویت قوانین مربوط به زنان سرپرست خانوار، اتخاذ سیاست‌ها و برنامه‌های حمایتی در راستای توانمندسازی و افزایش ظرفیت این افراد می‌تواند به کاهش مشکلات آن‌ها بیانجامد. عملکرد نامناسب نظام تأمین اجتماعی در کشور سبب شده است تا زنان سرپرست خانوار بیش از دیگران در معرض آسیب‌های اجتماعی قرار بگیرند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha